قیمت گذاری حسابرسی و ماهیت کنترل سهامداران:
مدارک و شواهدی از فرانسه
این مطالعه بررسی می کند که آیا حسابرسان به عنوان یک مکانیسم مانیتورینگ (نظارتی) برای کاهش مشکلات نمایندگی ناشی از انواع مختلف کنترل سهامداران به کار گرفته می شوند. در زمینه مالکیت متمرکز و حفاظت از سرمایه گذار ضعیف، با کنترل سهامداران به راحتی می توان دارایی و سرمایه را از سهامداران جزئی و سود حاصل از منافع خصوصی کنترل سلب مالکیت کرد. با این حال، این تعارض و کشمکش آژانس به ندرت مورد مطالعه قرارگرفته است،
قیمت گذاری حسابرسی
یعنی همانطور که شایع ترین تعارض آژانس بین مدیران و سهامداران رخ می دهد. با استفاده از مدل گرفته شده از Simunic (1980)، ما تاثیر ماهیت کنترل سهامداران بر حق الزحمه های حسابرسی در شرکت های لیست شده ی فرانسوی را مورد مطالعه قرار می دهیم. نتایج ما نشان می دهد: (1) رابطه منفی بین حق الزحمه های حسابرسی و سهام دولت؛ (2) رابطه مثبت بین حق الزحمه های حسابرسی و سهام نهادی (سازمانی)، و (3) هیچ رابطه ای بین حق الزحمه های حسابرسی و سهام خانوادگی وجود ندارد. این نتایج اثرات ترکیبی ماهیت مالکیت بر حق الزحمه های حسابرسی را نشان می دهد.
1.مقدمه
مطالعات اداره امور شرکت به طور عمده بر درگیری های agency بین مدیران و سهامداران (به نام درگیری agency نوع I) متمرکز شده است. با این حال برخی از مطالعات نشان داده اند که ساختار مالکیت در سراسر جهان متمرکزتر از موارد گذشته می باشد. حفاظت سرمایه گذار ضعیف تر به سهامداران این انگیزه را می دهد تا سهام بزرگ را برای مدیران کنترل بهتر حفظ کنند. در نتیجه، در کشورهای در حال حمایت کم از سرمایه گذار، مانند فرانسه، مالکیت بیشتر متمرکز شده، به این معنی که نوع تعارض agency بین مدیران و سهامداران کاهش می یابد، اما درگیری های agency بین کنترل سهامداران و سهامداران اقلیت (به نام تعارض agency نوع دوم) بالاتر است.
قیمت گذاری حسابرسی
در این مقاله، تاثیر ماهیت کنترل سهامداران بر حق الزحمه های حسابرسی در فرانسه مورد بررسی و مطالعه قرار می گیرد. خطر سلب مالکیت از سهامداران اقلیت به احتمال زیاد به منظور تاثیر در تقاضا برای خدمات حسابر
سی است که معمولا بوسیله حق الزحمه های حسابرسی اندازه گیری می شود. یعنی، حسابرسی هزینه نظارت است که بستگی به وسعت کشمکشهای agency است،
به این معنا که حسابرسان نیاز به افزایش دامنه ممیزی خود برای شرکت هایی با درگیری های agency به دلیل افزایش ریسک حسابرسی (ذاتی و / یا ریسک حسابرسی) و خطر شغلی حسابرس دارد. برای دانش و شناخت بهتر ما، مطالعات بسیار کمی در زمینه نوع دوم تعارض agency در رابطه با حق الزحمه های حسابرسی صورت گرفته است، از جمله مطالعات در این زمینه می توان به Fan و Wong (2005) در شرق آسیا وkhalil و همکاران (2008) در کانادا اشاره کرد. اما فرانسه زمینه ای جالب به سه دلیل اصلی ارائه می دهد: (1) کشوری است که به عنوان یک نماینده نوعی از یک کشور ضعیف حفاظت ازسرمایه گذار ایفای نقش می کند.
(2) شرکت های لیست شده تمرکز مالکیت بالایی دارند و (3) ساختارهای مالکیت متفاوتی به عنوان بخش بزرگی از شرکت ها وجود دارند که توسط دولت و یا خانواده هایی تحت کنترل قرار میگیرند که به طور فعال در مدیریت شرکت دارند.
با این حال ماهیت کنترل سهامداران به احتمال زیاد برای نفوذ در خطر مصادره اقلیت است. به عنوان مثال Villalonga و Amit (2006) فرض را بر این گرفتند که خانواده ها، انگیزه های قوی تر برای سلب مالکیت سرمایه از سهامداران اقلیت به نسبت شرکت های دارای گستره دارند زیرا منافع خصوصی کنترل در میان صاحبان مستقل متعدد رقیق نشده است. چندین مقاله برای تحقیق در مورد رابطه ی بین ماهیت مالکیت و حق الزحمه های حسابرسی، به ویژه در یک محیط قاره اروپا که در آن ساختار مالکیت در کشورهای آنگلوساکسون (Niemi، 2005) یکنواخت نیست، فراخوان شده است. بنابراین ما در سال 2008-2006 تاثیر هویت کنترل سهامداران بر روی هزینه های ممیزی را با استفاده از تجزیه و تحلیل رگرسیون فرانسه از شرکت های غیر مالی ذکر شده را بررسی کرده ایم.
نتایج ما در حال حاضر توضیحات جدیدی را برای نتایج قبلی مبهم در مورد رابطه بین حق الزحمه های حسابرسی و کنترل مالکیت ارائه می دهند. اول، ما دو اثر متضاد (همترازی در مقابل جبهه گیری) را با توجه به ماهیت مالکیت (خانواده، نهادی یا سازمانی، دولتی) نشان می دهیم، در حالی که بسیاری از مطالعات قبلی هر دو اثر را با استفاده از مجموع مالکیت blockholder شبیه می دانند. در حالی که بسیاری از مطالعات قبلی بر این فرض استواراند که سرمایه گذاران نهادی یا سازمانی نقش نظارت در اداره امورسازمانی شرکت های لیست شده ی فرانسه را ایفا می کنند و ما در می یابیم که مالکیت نهادی حق الزحمه های حسابرسی را افزایش می دهد. ما همچنین یک رابطه منفی بین مالکیت دولتی و حق الزحمه های حسابرسی را در می یابیم،
قیمت گذاری حسابرسی
که نشان می دهد که نمایندگان دولت نقش نظارت در اداره امورنهادی شرکت های فرانسوی، که ریسک حسابرسی و هزینه های حسابرسی را کاهش می دهد، بازی می کند. در نهایت، هیچ ارتباط معنی داری بین مالکیت خانواده و حق الزحمه های حسابرسی که ممکن است با وجود دو اثر متضاد (جبهه گیری در مقابل هم ترازی) توضیح داده شده باشد را پیدا نکردیم: شرکت های خانوادگی کمتر با تعارض شدید agency نوع اول مواجه هستند اما با تعارض agency نوع دوم بیشترمواجه اند.بنابراین، میزان حق الزحمه های حسابرسی ممکن است در تجارت کردن بین دو نوع از درگیری های سازمان بستگی دارد.
این مقاله به شرح زیر سازماندهی شده است. بخش بعدی (بخش 2) چارچوب نظری فراهم می کند و بخش 3 فرضیه های ما را توسعه می دهد. بخش 4 به ارائه طرح تحقیق پرداخته است و بخش 5 روش انتخاب نمونه و آمار توصیفی را توضیح می دهد. نتایج رگرسیون در بخش 6 ارائه می شود و در نهایت،در بخش 7 به بحث و نتیجه گیری می پردازیم.
2.پس زمینه های نظری
2.1. کنترل سهامداران و درگیری های agency
Holderness (2009) دریافت که کنترل سهامداران در حال حاضر در اکثر شرکت های موجود در سراسر جهان انجام میگیرد. این سهامداران می تواند به عنوان کسانی تعریف شوند که امکان و اختیار انتخاب هیئت مدیره (یا اکثریت آن) و یا اعمال فشار بر آنها و تاثیر گذاری در آینده شرکت را دارند. وقتی مالکیت متمرکز به عنوان یک جایگزین برای مقررات حفاظت از سرمایه گذار ضعیف در نظر گرفته شده باشد،
در این صورت یک نگرانی جدید به وجود می آید یعنی سلب مالکیت سرمایه گذار جزئی. در کشورهای دارای محافظت سرمایه گذار ضعیف ، سهامداران کنترلی و سهامداران اقلیت هر دو برای سود هر سهم حق دارند. با این حال، مورد سابق منافع خصوصی کنترل دارد و می تواند ثروت خود را در مصرف حق ویژه اضافی به ضرر سهامداران خارجی را افزایش دهد. در نتیجه، زمانی که سهامداران کنترل، نظارتی موثر بر شرکت از طریق درصد بالایی از مالکیت داشته باشد
، در این صورت آنها انگیزه هایی برای سلب مالکیت ثروت از سهامداران اقلیت پیدا خواهند کرد که منجر به یک درگیری agency بالاتر سهامداران کنترلی و سهامداران اقلیت خواهد شد که اغلب هزینه هایagency نوع دوم نامیده می شود. از این رو حفاظت از سرمایه گذار معلوم می شود که بسیار مهم است، زیرا در بسیاری از کشورها، سلب مالکیت از سهامداران اقلیت و طلبکاران به واسطه سهامداران کنترل وجود دارد.
قیمت گذاری حسابرسی
سلب مالکیت می تواند اشکال مختلفی به خود گیرد.خودیها (افراد داخل سازمان) به سادگی می توانند سود را به سرقت ببرند، و آن را به راه های گوناگون جبران نمایند مثلاً بهره مندی از معاملات در خرید و فروش مانند فروش خروجی، دارایی و یا اوراق بهادار اضافی در شرکت آنها به یک شرکت دیگر کنترل که در زیر قیمت بازار خود می باشد”تونل سازی” اجازه می دهد تا سهامداران کنترلی دارایی های شرکت و منافع را از دسترس طلبکاران و سهامداران اقلیت انتقال دهد.
2-2. حسابرسی و درگیری های سازمان
از آنجا که نقش حسابرسی برای به اجرا درآوردن استفاده از سیاست های حسابداری مناسب است از این رو، حسابرسی بخشی از سیستم اداره شرکتی است که هزینه به واسطه سهامداران به وجود آمده است مثل یک جزء کلیدی از هزینه های نظارت. بنابراین انتظار می رود که حسابرسان زمان بیشتری را نسبت به بازرسی منظم حساب صرف خواهند کرد، تا فعالیت های مدیران در صورت بروز مشکلات agency بیشتر کنترل گردد، که ممکن است به حق الزحمه های حسابرسی بالاتر منجر شود.
بدنه اصلی تحقیق حسابرسی بر تعیین حق الزحمه های حسابرسی طبق کار های Simunic (1980)متمرکز شده است.این نویسنده مدل هزینه ممیزی را توسعه داد که تبدیل به یک نقطه عطفی در تحقیقات ممیزی شده است. نقطه شروع آن است که حسابرسان به طور مشترک مسئول همراه با مدیران برای کیفیت اطلاعات مالی در مقابل کاربران صورت های مالی هستند. در نتیجه، Simunic (1980) توسعه مدل هزینه های حسابرسی شامل دو جزء است: تلاش های حسابرسی و حق بیمه ریسک موردنظر.
AUDFEE ¼ p _ q þ EðLÞ
که در آن AUDFEE میزان حق الزحمه های حسابرسی، p قیمت گذاری ساعتی، q تعداد ساعات حسابرسی، E (L) حق بیمه خطر، با ارزیابی احتمال ضرر و زیان مورد انتظار است. این مدل از دو جزء تشکیل شده است: تلاش های ممیزی و حق بیمه خطر.جزء اول (P * Q) است که نشان دهنده تلاش ممیزی مورد نیاز است که بر اساس ارزیابی حسابرس از دو ریسک می باشد.اول، این خطر وجود دارد که خطای قابل توجهی در صورتهای مالی (خطر ذاتی) وجود دارد.دوم، این خطر وجود دارد
که کنترل های داخلی شرکت آن را (خطر ابتلا کنترل) تشخیص نمیدهد.از این رو، برای یک مشتری یک سطح خطر بالاترارائه خواهد شد که حسابرس حق الزحمه بالاتر برای پوشش هزینه های بالاتر درخواست می کند. بنابراین، چون شرکت های مواجهه با رفتار فرصت طلبانه افراد خودی باعث پیدایش خطر ذاتی بالاتر و خطر ابتلا به کنترل بالاتر می گردد از اینرو، حسابرسان حق بیمه هزینه بالاتر شارژ می کنند. بسیاری از مطالعات قبلی نشان می دهد که حسابرسان هزینه های نمایندگی را در نظر میگیرند
، برای مثال خطر از اختلاس دارایی ها، سوء استفاده از حق ویژه، جبران اجرایی افراطی . جزء دوم مدل Simunic، با حق بیمه خطر سروکار دارد. لیون و ماهر (2005) استدلال می کنند که بسیاری از ادبیات قبلی در معرض خطر حسابرس با تمرکز بر خطر دادخواهی قرار دارد، که خطر ابتلا به پرداخت با مسئولیت تحمیلی و از شهرت آسیب دیده برای کیفیت خدماتش است.
همه این مطالعات اهمیت جزء حق بیمه خطر در سطوح هزینه حسابرسی را با توجه به رابطه مثبت بین حق الزحمه های حسابرسی و خطر دادخواهی نشان می دهد. اول، Lafond و Roychowdhury ادعا می کنند که هزینه های agency به احتمال زیاد برای افزایش حق بیمه خطر و در نتیجه هزینه های حسابرسی.به عنوان زمینه درگیری های بالاتر agency نوع II فرانسه هستند، پس از آن حق الزحمه های حسابرسی بالاتر باید انتظار رود.
قیمت گذاری حسابرسی
دوم، Hope وهمکاران نشان می دهند که در یک سازمان با زمینه هزینه بالاتر، حسابرسان به احتمال زیاد به تلاش بیشتری برای جلوگیری از تحریف مربوط به خطر اخلاقی و مشکلات نامطلوب انتخاب می پردازند. ما فرض می کنیم که درگیری های agency که بالاتر هستند به احتمال زیاد به افزایش دو جزء هزینه های حسابرسی ارائه شده در مدل Simunic و در نتیجه افزایش میزان کل حق الزحمه های حسابرسی منجر می شوند.
2.3. هزینه های حسابرسی و ماهیت مالکیت
Hey و همکاران بدنه اصلی تحقیق عوامل تعیین کننده هزینه های حسابرسی را با استفاده از تجزیه و تحلیل متا به طور خلاصه بیان کردند و نتیجه گیری این است که نتایج در رابطه بین مالکیت blockholder و حق الزحمه های حسابرسی آمیخته به هم می باشند. به عنوان مثال،Chan و همکاران (1993) بین مالکیت خودی و حق الزحمه های حسابرسی برای شرکت کوچک خود به عنوان زیرنمونه یک رابطه قابل توجهی را دریافتند. Firth (1997) رابطه غیرمهمی را بین تمرکز مالکیت خودی و حق الزحمه های حسابرسی در یک نمونه از شرکت های نروژی تشخیص داد.
در فرانسه، Piot (2001) بین مالکیت خودی و انتخاب شرکت های حسابرسی بزرگ (کیفیت حسابرسی) رابطه غیر قابل توجهی را پیدا کرد. در نهایت Niemi (2005) مدل چان و همکارانش را در شرکت های فنلاندی مورد آزمون قرار داد و رابطه ای غیرقابل توجهی بین حق الزحمه های حسابرسی و اندازه مدیریت ترکیبی و تمرکز مالکیت مدیریتی و غیر مدیریتی، تشخیص داد. این نویسنده استدلال می کند که یک توضیح برای این نتایج مختلط این است که این مطالعات بین تمرکز مالکیت مدیدیتی و غیر مدیریتی افتراقی نیست، چون دو نوع مذکور باید اثرات معکوس بر حق الزحمه های حسابرسی داشته باشند.
Niemi (2005) سپس قدرت توضیحی مدل قبلی خود را با اضافه کردن متغیر با توجه به نوع سهامداران کنترلی بهبود بخشید. Villalonga و آمیت (2006) نیز نشان می دهند که هویت سهامداران کنترلی به احتمال زیاد بر خطر سلب مالکیت اقلیت تاثیر میگذارد. در واقع، زمانی که سهامدار غالب (برجسته)یک موسسه مالی یا یک شرکت سرمایه پراکنده است، در این صورت منافع خصوصی کنترل توسط مالکان مستقل، که منجر به رقیق سازی مزیت ذاتی است به اشتراک گذاشته می شود.
قیمت گذاری حسابرسی
با این حال، زمانی که سهامدار غالب یک فرد یا یک خانواده است، مزیت ناشی از سلب مالکیت برتر است، زیرا منافع در دست اعضای خانواده متمرکز است. در واقع، خانواده ها و یا افراد دارای انگیزه قوی برای سلب مالکیت می باشند. این موضوع اهمیت نوع کنترل مالکیت در تولید و قیمت گذاری ممیزی را نشان می دهد. با این حال، یک شکاف در ادبیات مربوط به این موضوع خاص وجود دارد که نیاز به تحقیق و بررسی بیشتر و ویژه می باشد. در بخش زیر به توسعه فرضیه خودمان با تمایز بین سه نوع از مالکان کنترلی می پردازیم: خانوادگی، سازمانی یا نهادی و دولتی.
3. توسعه فرضیه
3.1. مالکیت خانوادگی
مطالعات قبلی نشان می دهد که شایع ترین نوع مالک کنترلی در فرانسه یافتن خانواده ای است که معمولا در عملیات روزانه اداره شرکت دارند. Hope و همکاران (2010) استدلال می کنند که استخراج منافع شخصی برای مالکان خانواده بزرگ که به شدت می تواند هیئت مدیره را تحت تاثیر قرار دهد، آسانتر است(به عنوان مثال با انتخاب اعضای آن).
بنابراین اثربخشی نظارت هیئت مدیره می تواند دچار اختلال شود
که ترکیب آن عمدتا توسط CEO خانوادگی است. نویسندگان نشان می دهند که این وضعیت به احتمال زیاد به افزایش هزینه های agency می انجامد البته در زمانی که یک رابطه خانوادگی بین مدیر عامل و سهامدار عمده وجود دارد و حسابرسان باید تلاش بیشتری به کار گیرند. همانطور که قبلا ذکر شد، ریسک سلب مالکیت در زمانی بالاتر است که سهامداران کنترل ، یک خانواده اند از آنجایی که منافع شخصی در خانواده باقی می ماند
.علاوه بر این، خانواده ها اغلب حق رای در بیش از حقوق جریان نقدی خودشان دارند که ریسک سلب مالکیت را افزایش می دهد. Hirigoyen (2002) نمونه ای از خانواده marine-wendel در فرانسه است که از مکانیسم های مالی برای تخصیص به خانواده حق رای بیشتر از حقوق سرمایه خود به طور منظم بهره می برد. سایر مطالعات تاثیر منفی هیئت مدیره را به واسطه اعضای خانواده مستند می کند. به عنوان مثال، هو و ونگ (2001) بی کفایتی هیئت تحت سلطه ی خانواده را فرض می کند. Jaggi و لئونگ (2007) دریافتند که اثربخشی کمیته حسابرسی به طور قابل توجهی کاهش می یابد
قیمت گذاری حسابرسی
البته هنگامی که اعضای خانواده در هیئت مدیره سازمان حاضر باشندد به ویژه هنگامی که اعضای خانواده در هیئت مدیره شرکت را تحت تسلط داشته باشد. این ویژگی ها به احتمالاً ریسک سلب مالکیت سهامداران اقلیت و به تبع درگیری و کشمکش agency نوع دوم را افزایش می دهد، که منجر به هزینه های حسابرسی بالاتر می شود. با این حال، استدلال دیگری چیز مخالفی را نشان می دهد: یک رابطه منفی بین مالکیت خانوادگی و حق الزحمه های حسابرسی. اول، در اکثر شرکت های کنترل شده خانوادگی، اعضای خانواده در مدیریت شریکند.
از این رو، کنترل این شرکت به طور مستقیم توسط سهامداران عمده که منافع مشهود در این شرکت است اعمال می شود.بنابراین، تعارض agency بین مدیران و سهامداران (نوع اول تعارض agency) در این شرکت کاهش می یابد (Pochet، 1998). همانطور که در قبل پیشنهاد شد، حق الزحمه های حسابرسی توسط درگیری های agency تحت تاثیر قرار میگیرند، بنابراین، حسابرسان باید درخواست هزینه های پایین تر در زمانی بکنند که حسابرس شرکت های خانوادگی هستند. همچنین، اعضای خانواده که در رأس این شرکت هستند دسترسی آزاد به اطلاعات در مورد شرکت دارند. از این رو، شرکت با مالکیت خانوادگی مهم به احتمال زیاد مشکل عدم تقارن اطلاعاتی کمتری نسبت به همتایان خود دارند که دلیل آن جدایی کمتر مالکیت و کنترل می باشد.
بنابراین، تقاضای کمتری برای تضمین اینکه صورتهای مالی خطاهای قابل توجهی را شامل نمیشود، وجود دارد. فرانسیس و همکاران (2009) ادعا میکنند که یک رابطه منفی در فرانسه بین مالکیت خانوادگی و کیفیت حسابرسی وجود دارد که با انتخاب چهار شرکت بزرگ حسابرسی مورد سنجش قرار می گیرد. تحقیقات دیگر نشان می دهد که شرکت هایی با مالکیت خانوادگی ارزش بالاتر و دارای کیفیت بالاتر در درآمد، پروکسی اقلام تعهدی غیر طبیعی پایین تر، ارزشمندی درآمد بیشتر می باشند. از این رو، حسابرسان تلاش ممیزی کمتری صرف این امر می کنند و حق بیمه خطر کمتر برای شرکت های خانوادگی مورد انتظار است. پس از این استدلال،فرضیه H1 به شرح زیر است:
H1. هزینه های حسابرسی منفی با مالکیت خانوادگی همراه است.
3.2. مالکیت دولت
Niemi (2005) ادعا می کند که مالکیت دولت از سایر اشکال مالکیت متفاوت است. دنیس و مک کانل (2003، ص 3) فرض را بر این گرفته اند که “مالکیت دولت نشان دهنده ترکیبی جالب از مالکیت پراکنده و متمرکز” می باشد. در واقع، نویسندگان ادعا می کنند که اگر چه شرکت های دولتی به طور رسمی مالکیت بسیار متمرکز دارند، اما با این حال آنها در نهایت متعلق به مردم از دولت، و در این زمینه مالکیت نهایی بسیار پراکنده است.
اگر نمایندگان دولت قادر به نظارت بر مدیریت به طور موثر نباشند، آنها ممکن است هزینه های شهرت رنج ببرند. کارشناسان امرادعا می کنند که مالکیت دولت یک مکانیزم حفاظت از سهامداران است و می تواند از سلب مالکیت اقلیت جلوگیری کند. با استفاده از یک نمونه 634 شرکت خصوصی در طول دوره 1994-1998 در بازار بورس چینی ذکر شده استSunو تانگ (2003، ص 188) بیان کردند که “که بزرگترین ذینفعان نیمه خصوصی تصدی های دولتی، دولت یک سیگنال معتبر به بازار می که به معنی سلب مالکیت ثروت سهامداران نخواهد بود “. این وضعیت می تواند
قیمت گذاری حسابرسی
تاثیر منفی بر حق الزحمه های حسابرسی بگذارد در حالی که دامنه ممیزی آن را کاهش می دهد. همچنین، با استفاده از نظریه سیگنالینگ، MOK و Hui(1998) دریافتند که شرکت های چینی با مالکیت دولت بالا ارزش شرکتی بالاتری دارند. نویسندگان بر این باورند که حفظ حقوق صاحبان سهام بالا توسط دولت پس از IPO به احتمال زیاد عدم اطمینان سرمایه گذاران داخلی را کاهش می دهدچرا که سرمایه گذاران آن را به عنوان نشانه ای از اعتماد به نفس دولت در این شرکت و مدل کسب و کار خود تفسیر می کنند. این وضعیت نشان می دهد که این شرکت خطر ابتلا به کسب و کار را کاهش می دهد و حسابرسان در نتیجه تلاش کمتری را صرف ممیزی این شرکت می کنند و در نتیجه حق الزحمه کمتری درخواست می نمایند.
Trien و Chizema رابطه مثبت بین عملکرد و دارایی های دولتی را به عنوان حمایت این شرکت ها توسط دولت را توضیح دادند. نویسندگان بر این باورند که پس از خصوصی سازی که سهامدار غالب ،دولت است، به احتمال بسیار زیاد این موضوع برای شرکت هایی با حمایت مالی و سیاسی است. در نهایت “شرکت های دولتی برای نظارت بر مدیران شرکت های ذکر شده و ارائه مشاوره استراتژیک” هم انگیزه و متخصص می باشند. از این رو می توان فرضیه زیر را ارائه داد.
H2: هزینه های حسابرسی ارتباط منفی با مالکیت دولت دارند.
3.3. مالکیت رسمی و سازمانی
میترا و همکاران (2007) نشان می دهند که blockholders های سازمانی و غیر سازمانی به احتمال زیاد دارای توانایی های مختلف برای نظارت بر مدیریت شرکت به دلیل تفاوت در منابع پردازش های تحلیلی و اطلاعات خود می باشند. بنابراین، نویسندگان استدلال می کنند که “اثر نظارت شان در معرض خطر ذاتی یک شرکت یا اثر تقاضای شان برای پوشش حسابرسی با کیفیت بالا ممکن است به روابط دیفرانسیل بین ماهیت blockholder مالکیت سهام و حق الزحمه های حسابرسی ” منجر شود.
میترا و همکاران (2007) ادعا کردند که blockholders سازمانی درگیر در امور شرکت، از جمله حسابداری مالی و فرایند گزارش دهی هستند که به احتمال زیاد به منظور کاهش خطر ذاتی اظهارات اشتباه مواد در گزارشگری مالی ایفای نقش می کنند.از این رو این وضعیت کم خطر منجر به تلاش نامزدی کمتر حسابرسان و حق بیمه خطر پایین تر است، بنابراین حق الزحمه های حسابرسی باید در شرکت های کنترل سازمانی را کاهش داد.مطابق با استدلال فوق (نقش نظارت سرمایه گذاران نهادی)، میترا و همکاران (2007) پیدا کردن یک رابطه های منفی بین blockholders نهادی و حق الزحمه های حسابرسی حائز اهمیت است. اسمیت (1996) می گوید
هیچ تغییر قابل توجهی در عملکرد عامل برای 51 شرکت هدف توسط CalPERS در طول دوره 1987-1993 مورد مطالعه وجود ندارد. همچنین، Wahal (1996) هیچ شواهدی از بهبود قابل توجه عملکرد دراز مدت برای شرکت های موردهدف صندوق های بازنشستگی پیدا نکرد. علاوه بر این استدلال دیگر در حفظ رابطه مثبت بین مالکیت نهادی سهام و حق الزحمه های حسابرسی.حسابرسان احزاب خارجی که به منظور بررسی کیفیت و قابلیت اطمینان از اطلاعات توسط مدیران به سهامداران ارائه شده است. بنابراین، تحقیقات قبلی نشان می دهد
قیمت گذاری حسابرسی
که با کیفیت بالا تبدیل حسابرسی به درآمد با کیفیت بالا صورت می گیرد. به عنوان مثال، بکر و همکاران (1998) کیفیت حسابرسی را با Big Six / حسابرسان غیر Big Six مورد سنجش قرار دادند.نویسندگان درمی یابند که مشتریان ممیزی غیر Big Six(بازبینی ضعیف) اقلام تعهدی اختیاری را گزارش می کنند که، به طور متوسط، 1.5-2.1٪ کل دارایی بالاتر از اقلام تعهدی اختیاری گزارش شده توسط مشتریان ممیزی Big Six است.
از آنجا که سرمایه گذاران نهادی خواستار اطلاعات با کیفیت بالا هستند از این رو، آنها خواستار حسابرسی با کیفیت بالا نیز می باشند. کین و Velury یک ارتباط مثبت بین مالکیت نهادی و اندازه حسابرسی (به عنوان یک اندازه گیری کیفیت حسابرسی) پیدا کردند و نشان دادند که سرمایه گذاران نهادی تاثیر مثبت در مورد خدمات حسابرسی داشته اند. نویسندگان بر این باورند که “از آنجا که اطلاعات درآمدی برای اهداف ارزیابی کسب و کار مهم است، از این رو سرمایه گذاران نهادی خواستار اطلاعات با کیفیت بالا” هستند. (کین و Velury، 2004، ص 978).
از این رو، زمانی که سرمایه گذاران نهادی حق رای بزرگ دارند، آنها را به وسیله ای برای موفقیت تشویق مدیریت برای تضمین اینکه اطلاعات مالی با کیفیت بالا از طریق ممیزی کیفیت بالا است ارائه می دهد.در نهایت، میترا و همکاران (2007) نیز نشان می دهند که شرکت ها ممکن است تمایل به خرید خدمات حسابرسی با کیفیت بالا برای ایجاد یک درک مثبت در مورد کیفیت گزارشگری مالی به منظور جذب سرمایه گذاری نهادی داشته باشند، که در نتیجه باید حق الزحمه های حسابرسی را افزایش دهند. پس از این استدلال، ما دولت فرضیه ای که شرح آن در ادامه می آید را بیان می کنیم.
قیمت گذاری حسابرسی
H3. هزینه های حسابرسی مثبت با مالکیت نهادی در ارتباط می باشند.
4. طرح تحقیق
ما از مدل رگرسیون زیر برای آزمون فرضیه استفاده میکنیم:
LOGFEE ¼ b0 þ b1 %FAM þ b2 %GOUV þ b3 %INST þ d1 LOGASSET þ d2 INTSALE
þ d3 INVREC þ d4 LEV þ d5 ROA þ Fixed effects þ _
که در آن LOGFEE توسط لگاریتم طبیعی حق الزحمه های حسابرسی (در K €) تعریف می شود. همه متغیرها در جدول 1 تعریف شده اند. متغیر آزمون برای H1، FAM% است و نشان دهنده کنترل خانواده شرکت، به عنوان درصد سهام توسط افراد یا خانواده های شناسایی شده با بیش از 5٪ متعلق به پروکسی.ضریب٪ FAM (B1) در نتیجه قطاری از ممیزی هزینه تخفیف / حق بیمه در مورد مالکیت خانواده می باشد. به عنوان H1 بیان یک رابطه منفی بین حق الزحمه های حسابرسی و مالکیت خانواده، ما انتظار داریم B1 منفی باشد.
در روشی مشابه، متغیر آزمون برای H2، ٪ GOUV است و نشان دهنده کنترل دولت از این شرکت، به عنوان درصد سهام توسط دولت با بیش از 5٪ متعلق به پروکسی خواهد بود. از ضریب در٪ GOUV (B2) در نتیجه قطاری از ممیزی هزینه تخفیف / حق بیمه در مورد مالکیت دولتی است. به عنوان H2 بیان یک رابطه منفی بین حق الزحمه های حسابرسی و مالکیت دولت، ما انتظار داریم B2 منفی باشد.در نهایت، متغیر آزمون برای H3، ٪ INST است و نشان دهنده کنترل این شرکت توسط سرمایه گذاران نهادی، به عنوان درصد از سهام توسط سرمایه گذاران نهادی با بیش از 5٪ متعلق به پروکسی می باشد.
ضریب٪ INST (B3) در نتیجه قطاری از ممیزی هزینه حق بیمه در مورد مالکیت نهادی است.همانطور که H3 یک رابطه مثبتی بین حق الزحمه های حسابرسی و مالکیت نهادی است، ما انتظار داریم B3 مثبت باشد.
مدل هزینه ممیزی ما شامل دو نوع متغیرهای کنترل خاص شرکت می باشد: (1) هزینه های ممیزی (اندازه و پیچیدگی) و (2) خطر از دست دادن که ممیزی می تواند در آینده با آن مواجه باشد.
قیمت گذاری حسابرسی
5. نمونه
5.1. جمع آوری داده ها
نمونه ما این است که در ابتدا متشکل از تمام شرکت های فهرست شده در 250 شاخص فرانسوی SBF، به این معنی 244 شرکت در طول دوره 2006-2008 است. زمینه حسابرسی فرانسه (1) ممیزی مشترک اجباری برای تمام شرکت های ذکر شده و تمام شرکت های گزارش صورتهای مالی تلفیقی مشخص شده است؛ (2) ممنوعیت ارائه خدمات غیر حسابرسی برای حسابرسان قانونی، و (3) 6 سال تصدی است. این خصوصیات نهادی در بهبود استقلال حسابرس با کاهش اسارت اقتصادی بین مشتری و حسابرسان آن انجام شده است. اطلاعات هزینه حسابرسی و داده های مالی از Worldscope و مالکیت داده ها جمع آوری شده است از جمع آوری
تامسون ما 33 موسسه مالی (طبقه بندی استاندارد صنعتی [SIC] 6،000-6999) و مشاهدات از دست رفته اطلاعات مالی از Worldscope را حذف کردیم. و در نهایت یک نمونه از 476 مشاهدات شرکت سال به دست آمده است.
قیمت گذاری حسابرسی
5.2. آمار توصیفی
جدول 2 ارائه آمار توصیفی متغیرهای مستقل و وابسته است. با توجه به جدول 2، پنل هزینه های ممیزی به طور متوسط 5.09 M € (ماد: 1.30) در طول دوره (2006-2008). 4.45 M € (متوسط:: 1.38 M €) برای Gonthier Besacier و Schatt (2007) است، در شاخص SBF 250 در سال 2002، و متوسط: 4.8 M € برای Broye (2009) بر روی این میزان به طور متوسط با ادبیات قبلی می باشد. ما تنوع گسترده ای با حداقل 0.02 M € و حداکثر 52.50 M €را رعایت کردیم. جدول 2 پانل B با تکامل زمان حق الزحمه های حسابرسی در طول دوره را نشان می دهد.
گزارش هزینه حسابرسی کوچک با کل فروش (FEEPCT) برای کنترل اثر اندازه که راننده برای اولین بار از حق الزحمه های حسابرسی استفاده می کند می باشد. به طور متوسط، حق الزحمه های حسابرسی نشان دهنده 0.18٪ فروش در سراسر این دوره، با تغییرات سالانه قابل توجهی از 0.16 درصد در سال 2008 2006 به 0.19٪ است. متغیرهای کنترل محدوده بزرگ را به نمایش می گذارند، که تنوع زیادی از شرکت های انتخاب شده در نمونه ما را نشان می دهد. به عنوان مثال، نسبت اهرم حداقل 0.1٪ و حداکثر 64.8٪، با میانگین 24.1٪، و درصد حداقل 22.5٪ و حداکثر 25.9٪، با به طور متوسط 6.2٪ است. جدول 3 نمونه با توجه به ماهیت سهامداران را ارائه می دهد.
قیمت گذاری حسابرسی
ما با استفاده از دو متغیر ساختگی: ماهیت سهامداران را با کنترل داشتن بیش از 5 درصد از سهام سرمایه و ماهیت اولین سهامداران را تعریف می کنیم.اگر ما تعریف اول (دوم) را مشاهده می کنیم که نمونه ما شامل 38.4٪ (34.0٪) شرکت های خانوادگی، 6.1٪ (5.7٪) کنترل شرکت های دولتی و 42.6٪ (19.7٪) شرکت کنترل توسط سرمایه گذاران نهادی (وجوه، بانک ها، شرکت های بیمه، و غیره) است.هر دو اقدامات گزارش نتایج مشابهی دارند: خانواده و دولت سهامداران عمدتا سهامداران اولیه اند، در حالی که سهامداران نهادی عمدتا سهامداران اولیه می باشند. جدول 3 سطح غلظت سهام در فرانسه، توسط(٪ )سهم متغیر که مربوط به٪ FAM (٪ GOUV و٪ INST) را در زمانی نشان می دهد
که سهامداران عمده عبارتند از خانواده (دولت و سرمایه گذاران نهادی) گزارش شده اند. ما می بینیم که شرکت های خانوادگی تحت کنترل خودشان 48٪ از سهام را بخود اختصاص می دهند.در مجموع به طور متوسط تمرکز مالکیت خانواده از 18.5٪ است که سازگار با فرانسیس و همکاران مشاهده می کنیم که گزارش مالکیت خانواده را به طور متوسط 25٪ در فرانسه ارائه میدهد. این در غلظت های بالاتر از متوسط 7.4 درصد برای تمرکز مالکیت خانواده از مشاهده استاندارد و Poors ذکر شده شرکت های ایالات متحده است. دولت کنترل شرکت خود را 49.8٪ می داند، در حالی که شرکت های سرمایه گذار نهادی متعلق به خود را تنها 18.2٪ در نظر دارند.
قیمت گذاری حسابرسی
این سطح به طور کلی تمرکز یکنواخت و سازگار با درمعرض خطر مصادره اقلیت ها مشخص شده توسط Porta توسط همکاران است. برای آنها تمرکز سرمایه برابر با 34 درصد (1998، ص 1149) 3 سهامداران از ده شرکت غیر مالی فرانسوی ذکر شده است. در نهایت جدول 3 حق الزحمه های حسابرسی (در٪ فروش: FEEPCT) را با توجه به ماهیت سهام نشان می دهد..مشاهده می کنیم که حق الزحمه های حسابرسی در خانواده در مقابل شرکت های غیر خانوادگی از نظر آماری متفاوت است و به میزان کمتر نیز در شرکت هایی که در مقابل غیر کنترل شده توسط سرمایه گذاران نهادی کنترل نیست.با این حال، شرکت های تحت کنترل دولت نمایشگاه حق الزحمه های حسابرسی پایین تر از شرکت های کنترل شده غیر دولتی دارند (FEEPCT = 0.07٪ در مقابل 0.19٪، P <0.01).
6. نتایج
جدول 4 ماتریس همبستگی متغیر وابسته (LOGFEE) و مجموعه ای از متغیرهای مستقل را نشان می دهد.
این ماتریس نشان می دهد که متغیر مستقل (LOGFEE) منفی و در سطح 1٪ با ماهیت خانواده از تمرکز مالکیت (FAM٪)، موجودی و حساب های دریافتنی (INVREC) و بازده دارایی ها (درصد) همبستگی قابل توجهی دارند. LOGFEE نیز مثبت و قابل توجهی در سطح 1٪ همبستگی با ماهیت دولت تمرکز مالکیت (٪ GOUV)، دارایی
قیمت گذاری حسابرسی
(LOGASSET)، اهرم (LEV) و فروش بین المللی (INTPCT) دارد. جهت ارتباط فقط تا حدی سازگار با فرضیه ما است.بنابراین ما باید از تجزیه و تحلیل چند متغیره قبل از رسیدن به هر نتیجه گیری در روابط توجه داشته باشیم. از این رو ارتباط دو به دو در میان متغیرهای خاص شرکت از 0.5 تجاوز نمی کند
، با بالاترین همبستگی معنی داری بین LOGASSET و INTSALES (coeff. <0.01 = 0.349، P). بنابراین ما ممکن است هیچ مسائل colinearity قوی، که ما را با گزارش شاخص VIF نظارت دارد نداشته باشیم. در نهایت، سه نماینده از ماهیت مالکیت بدیهی است که بسیار در ارتباط می باشند، که هیچ نگرانی را افزایش نمی دهد در حالی که این اقدامات در همان رگرسیون شامل نمی شود.
جدول 5 نتایج رگرسیون چند متغیره را ارائه می دهد و حداقل مربعات معمولی (OLS) را برای مدل مورد بحث شده در بالا تخمین می زند. P-ارزش ها با استفاده از خطاهای قوی استاندارد، به تنظیم برای هتروسکداستیکیتی و خوشه در سطح شرکت محاسبه می شود. اول، ما شاهد بین حق الزحمه های حسابرسی (LOGFEE) و شرکت های تحت کنترل خانواده بودیم، که در تضاد با H1 ارتباط غیر قابل توجه است:
“هزینه های حسابرسی منفی با مالکیت خانواده”.جبهه گیری اثر و هم ترازی اثر مالکیت خانواده که توسط Chau و لئونگ (2006) و همکاران پیشنهاد شد: یکی از دلایل ممکن حضور دو اثر متضاد است. از این رو، رابطه بین حق الزحمه های حسابرسی و مالکیت خانواده در تجارت کردن بین این دو درگیری وابسته است
قیمت گذاری حسابرسی
. دوم، مدل ما یک ضریب منفی و معنی داری بین حق الزحمه های حسابرسی (LOGFEE) و مالکیت دولتی (coeff. = 0.639، P <0.01) گزارش می کند. از این رو H2: “هزینه های حسابرسی منفی با مالکیت دولتی همراه” دارای اعتبار است.این نتیجه با این استدلال Sun و تونگ (2003) در مورد نقش مالکیت دولت در جلوگیری از ثروت سهامداران سلب مالکیت، که باید حق الزحمه های حسابرسی را کاهش دهد.
قیمت گذاری حسابرسی
همچنین، نمایندگان دولت باید به طور موثر کنترل مدیران را انجام دهند. زیرا اگر آنها موفق به انجام این کارشوند ، آنها ممکن است هزینه های شهرت را متحمل شوند. این یافته همچنین نتیجه MOK و هوی (1998) است که سهم دولت بالا با یک سیگنال به بازار است به این صورت که باید درگیری هایagency باعث کاهش در هزینه های حسابرسی وتایید آن می شود.
سوم، ما یک ضریب مثبت و معنی داری بین حق الزحمه های حسابرسی (LOGFEE) و مالکیت سرمایه گذاران نهادی (coeff. <0.10، P = 0.371) پیدا کردیم. از این رو H3: “هزینه های حسابرسی مثبت با مالکیت نهادی وجود” مورد تأیید است.
نتیجه ما مطابق با نتایج قبلی است که یک ارتباط مثبت بین مالکیت نهادی و اندازه حسابرس (در کین و Velury، 2004) است و تایید می کند که سرمایه گذاران نهادی خواستار اطلاعات با کیفیت بالا میباشند.
قیمت گذاری حسابرسی
این نویسندگان نشان می دهند که سرمایه گذاران نهادی خدمات حسابرسی افزایش می دهند به احتمال زیاد به افزایش هزینه های حسابرسی منجر خواهد شد .یک توضیح دیگر رابطه مثبتی بین حق الزحمه های حسابرسی و دارایی های سازمانی این است که شرکت ممکن است خدمات حسابرسی با کیفیت بالا برای ارسال یک سیگنال مثبت به بازار در مورد کیفیت گزارشگری مالی خود را به منظور جذب سرمایه گذاری نهادی (میترا و همکاران، 2007) ارائه دهد. ما از اقدامات جایگزین به عنوان متغیرهای کنترل مانند ورود به سیستم (خرید و فروش) به جای ورود به سیستم (دارایی)، و از دست دادن عقب مانده و یا درصد عقب مانده به جای( دست دادن یا درصد)استفاده کردیم
قیمت گذاری حسابرسی
.دوم، ما سایر متغیرهای کنترل (مانند تعدادی از بخش های کسب و کار) و تاثیرات صنعتی را اضافه کردیم. در نهایت، با توجه به ویژگی ممیزی مشترک زمینه حسابرسی فرانسه، ما نام حسابرسان را برای یک سال (2008) جمع آوری کردیم، و شامل یک متغیر دودویی برنامه نویسی برای حضور حداقل یک شرکت بزرگ حسابرسی (ما نیز یک متغیر معمولی برنامه نویسی تستبرای 0، 1 یا 2 Bigs) می باشد.در همه موارد، رگرسیون ما شامل تعداد کمتری از مشاهدات با توجه به داده های از دست رفته بوده است، اما نتایج مشابهی در آنالیزها به دست آمده اند.
7. نتیجه
مطالعه حاضر به بررسی رابطه تجربی بین نوع مالکیت و حق الزحمه های حسابرسی پرداخته است. فرض اساسی براین است که سهامداران کنترلی برای خطر سلب مالکیت اقلیت و تاثیر blockholder ها و نظارت بر امور شرکت ها، به ویژه فرایند گزارشگری مالی شناسایی گردند. مطالعه ما به راه های مختلفی به ادبیات موجود کمک می کند. اول، ما با تحقیقات موجود در مکانیزم های اداره شرکت های بزرگ با بررسی وجود درگیری های agency نوع دوم در یک کشور با قانون مدنی پیشرفت هایی را باعث شده ایم.
قیمت گذاری حسابرسی
ما توضیح جدیدی در مورد نتایج قبلی مخلوط در رابطه بین تمرکز مالکیت و حق الزحمه های حسابرسی با بررسی سهامداران کنترلی ارائه دادیم. ما نتایج متقابلی برای مالکیت blockholder نهادی و دولت های مالکیت blockholder و حق الزحمه های حسابرسی به دست آوردیم. با این حال، ما هیچ مدرکی دال بر رابطه بین مالکیت خانوادگی و حق الزحمه های حسابرسی پیدا نکردیم.
یک توضیح احتمالی برای اثر تجارت بین کاهش در نوع تعارض agencyبرای شرکت کنترل خانوادگی و افزایش نوع II درگیری agency وجود دارد، که هر دو، تاثیر بزرگی بر هزینه های حسابرسی دارند. با این حال، این مطالعه از برخی از محدودیتها رنج می برد. اول، متغیرهای مربوط به مالکیت مستقیم هستند و مالکیت نهایی نیستند. دوم، با توجه به فن و ونگ (2005) ، فرض بر این است ک
قیمت گذاری حسابرسی
ه مالکیت و مدیریت کنترل در طول دوره مورد مطالعه با ثبات هستند. علی رغم این محدودیت ها، هدف مطالعه حاضر، بهبود درک ما از روابط پیچیده بین حق الزحمه های حسابرسی و ساختار مالکیت است که با مطالعه مالکیت غیر مدیریتی می باشد. هدف ما تعمیم این نتایج در تحقیقات آینده و بررسی سایر زمینه های نهادی حمایت از سرمایه گذاران است.