اثبات غیر مستقیم اقلام صورت سود و زیان در حسابرسی
شکل 1-10 رابطه بین اقلام صورت سود و زیان را با تغییرات مربوط در موجودیهای نقدی یا سایر اقلام ترازنامه نشان میدهد. حسابرسان با اثبات تغییرات به وجود آمده در حسابهای دارایی و بدهی؛ درآمد، بهای تمام شده کالای فروش رفته و هزینهها را به طور مستقیم اثبات میکنند. برای مثال، بسیاری از معاملات فروش مستلزم ثبت بدهکار در حساب مجودیهای نقد یا حسابهای دریافتنی است. چنانچه حسابرسان متقاعد شوند که تمام وصولیهای نقدی و کلیه تغییرات در حسابهای دریافتنی در طول سال به طور کامل و درست در دفاتر ثبت شده است، آنان شواهد غیر مستقیمی از درستی معاملات درآمد فروش و ثبت آنها خواهند داشت.
اثبات مستقیم اقلام صود سود و زیان تمام شواهد حسابرسی مربوط به اقلام صورت سود و زیان، به طور غیر مستقیم بدست نمیآید. اثبات یک قلم عمده مندرج در ترازنامه، اغلب مستلزم رسیدگی به چندین قلم صورت سود و زیان است که آن اقلام میتواند با انجام دادن محاسبات یا سایر شواهد مستقیم اثبات شود؛ برای مثال، اثبات اوراق بهادار متعلق به صاحبکار، از طریق محاسبه درآمد بهره، درآمد سود و سهام و سود یا زیان حال از فروش اوراق بهادار به سادگی صورت میگیرد. حسابرسان برای اثبات اموال، ماشینآلات و تجهیزات و استهلاک انباشته مربوطه، محاسباتی را انجام میدهند که هزینه استهلاک را نیز اثبات میکند. هزینه مطالبات سوخت شده با اثبات سرفصل ترازنامهای ذخیره مطالبات مشکوکالوصول اثبات میشود. علاوه بر این گونه محاسبات، روشهای تحلیلی که حسابرسان اجرا میکنند نیز شواهد مستقیمی را درباره منطقی و معقول بودن اقلام مختلف درآمد و هزینه، تأمین میکند.
مقایسه رویکردسیستمی با رویکرد محتوایی در بسیاری از نشریات حسابرسی این جمله به چشم میخورد «مؤسسه حسابرسی الف، رویکرد سیستمی یا رویکرد محتوایی دارد.[1] رویکرد سیستمی به مقدار قابل ملاحظهای بر سیستم کنترل داخلی صاحبکار متکی است، در حالی که رویکرد محتوایی بیسشتر بر آزمونهای محتوا به عنوان مبنای اظهار نظر حسابرسان، اتکا میکند. در واقع، انجام دادن هر کار حسابرسی به ترکیبی از اتکا بر سیستم کنترل داخلی و اتکا بر آزمونهای محتوا نیاز دارد. بدینسان، رویکرد سیستمی و رویکرد محتوایی اصطلاحی نسبی است که میزان تأکید مؤسسه حسابرسی را بر بخش سیستم یا بخش آزمونهای محتوای برنامه حسابرسی، در هر کار حسابرسی نشان میدهد. برخی از مؤسسات حسابرسی مکن است طبق سیاست مؤسسه، به یکی از این دو رویکرد گرایش نشان دهند. اما اگر سیستم کنترل داخلی صاحبکار دارای ضعف باشد، حسابرسان ناگزیرند که بیشتر بر رویکرد محتوایی اتکا کنند
[1] – Systems Appoach or Substantive Approach