سایر سیستمهای حسابداری
در برخی موارد، دفتر مرکزی ممکن است ترجیح دهد که سیستمهای حسابداری تمامی شعب را به طور متمرکز در مدارک مالی خود نگهداری کند. در این قبیل موارد، لازم است تمامی شواهد و مستندات مربوط به رویدادهای مالی شعب به طور منظم به دفتر مرکزی ارائه شود تا در حسابهای مربوط ثبت کنند. چنین سیستمی بسیار شبیه سیستم حسابداری بکار گرفته شده توسط نمایندگیهاست.
گزارشگری مالی برحسب قسمتهای مختلف یک واحد انتفاعی
عملیات گسترده و متنوع واحدهای انتفاعی معمولاً مزایا و مخاطراتی را به همراه دارد. رشد طبیعی واحدهای انتفاعی موفق غالباً به تنوع عملیات داخل واحد و همچنین، تنوع ناشی از ترکیب واحدهای انتفاعی منجر میشود.
شایان ذکر است که مسایل حسابداری و گزارشگری عملیات متنوع واحدهای انتفاعی، محدود به موارد مربوط به ترکیب شرکتها نیست. اما، فرایند ترکیب واحدهای انتفاعی مکرراً مسایل خاص حسابداری را در گزارشگری عملیات متنوع واحدها ایجاد میکند. در نتیجه، بررسی جامع مسایل حسابداری مربوط به ترکیب واحدهای انتفاعی ایجاب میکند که مسایل خاص گزارشگری عملیات متنوع یک شرکت نیز مد نظر قرار گیرد.
سیستمهای حسابداری
نیاز به گزارشگری مالی برحسب قسمتهای مختلف یک واحد انتفاعی
مزایا و محدودیتهای بنیادی مربوط به صورتهای مالی تلفیقی در فصل دوم مجلد اول این کتاب تشریح شد. در مقایسه با ارائه تنها صورتهای مالی شرکت اصلی، تهیه صورتهای مالی تلفیقی از لحاظ ارائه اطلاعات تفصیلی و ارزشمند حایز اهمیت است. این گزارشها، از دیدگاه اشخاصی که به عملیات و وضعیت مالی حیطه کنترل شرکت اصلی علاقهمندند. منبع اولیه اطلاعات محسوب میشود.
بدیهی است که نیاز به اطلاعات تفصیلی درباره عملیات متنوّع شرکتها، لزوم تهیه گزارشهای تلفیقی را نفی نمیکند. حرکت به سوی ارائه اطلاعات تفصیلی بیشتر نیز در واقع ادامه و بسط اطلاعات تلفیقی محسوب میشود. بنابراین، گزارشهایی که بخشهای عمده یک واحد انتفاعی را توصیف میکند، مکّمل صورتهای مالی تلفیقی به شمار میآیند. در حقیقت، روش گزارشگری درباره بخشهای تابعه یک واحد انتفاعی، توسعه و بسط اطلاعات صورتهای مالی تلفیقی است.
صورتهای مالی تلفیقی به تنهایی اطلاعات کافی را درباره انواع فعالیتهای انجام شده توسط واحد انتفاعی ترکیبی ارائه نمیکند. درآمدها، هزینهها و داراییها ممکن است با عملیات کاملاً متنوعی ارتباط داشته باشند؛ اما با وجود این با یکدیگر تجمیع و گزارش میشوند.
سیستمهای حسابداری
طبقهبندی قسمتهای با اهمیت یک واحد انتفاعی
راههای مختلفی برای طبقهبندی قسمتهای مختلف یک واحد انتفاعی وجود دارد که به ارائه اطلاعات مفید برای سرمایهگذاران منتهی میشود. سه راه اصلی برای این طبقهبندی عبارتند از طبقهبندی بر حسب:
- مناطق جغرافیایی.
- خطوط تولید یا بخشهای صنعتی
- بخشهایی منطبق با ساختار سازمانی و سیستم کنترل مدیریت.
برای هر یک از راههای یاد شده بالا میتوان دلایلی در تأیید یا تضعیف آن ارائه کرد. اما به عنوان یک قاعده کلی میتوان گفت که گردآوری اطلاعات دقیق و بدون تحمل هزینههای اضافی معتنابه در صورتی ممکن میشود که طبقهبندی بخشها، طبق ساختار سازمانی و سیستم کنترل مدیریت انجام پذیرد. از سوی دیگر، هر نوع طبقهبندی که بتواند تفاوتهای موجود در سودآوری، میزان مخاطره و فرصتهای رشد و توسعه را منعکس کند غالباً از خطوط تولید یا بخشهای صنعتی مربوط به واحد انتفاعی پیروی میکند.
بدیهی است که برای بسیاری از واحدهای انتفاعی، طبقهبندی بر حسب بخشهای صنعتی با ساختار سازمانی و سیستم کنترل مدیریت نیز هم آهنگی دارد. طبقهبندی بر حسب مناطق جغرافیایی نیز در صورتی مفید است که تمایز بین عملیات بخشهای داخل کشور و عملیات خارج از کشور امکانپذیر باشد.
استانداردهای حسابداری مالی، ارائه اطلاعات را در سه مورد زیر توصیه میکند:
الف- عملیات واحد انتفاعی در بخشهای مختلف صنعتی.
ب- عملیات خارج از کشور و صادرات.
ج- مشتریان عمده.
در مورد بند (ب) بالا، چنانچه مبلغ درآمد فروش حاصل از صادرات محصولات تولیدی داخل کشور با اهمیت باشد، لازم است جمع مبلغ و همچنین مبالغ مربوط به مناطق جغرافیایی گزارش شود. درآمد فروش مذکور در بالا در صورتی با اهمیت محسوب میشود که دست کم معادل 10 درصد درآمد فروش تلفیقی واحد انتفاعی باشد.
عملیات خارج از کشور عملیاتی است که در یک کشور خارجی مستقر باشد و از محل فروش به مشتریان غیروابسته، فروشهای داخل واحد انتفاعی و با انتقالات بین مناطق جغرافیایی درآمد تحصیل کند.
سیستمهای حسابداری
براساس استانداردهای حسابداری مالی لازم است که برای عملیات داخل کشور و برای هر یک از مناطق جغرافیایی خارج کشور اطلاعات زیر گزارش شود:
- فروش به مشتریان غیروابسته.
- فروشهای داخل واحد انتفاعی و یا انتقالات بین مناطق جغرافیایی.
- سود (زیان) عملیاتی یا سود خالص یا سایر معیارهای سودآوری در فاصله بین سود عملیاتی و سود خالص.
- داراییهای قابل شناسایی.
در مورد فروش به مشتریان عمده، لازم است مبلغ فروش به هر یک از مشتریان عمده گزارش شود. بدیهی است ذکر نام هر یک از مشتریان ضرورت ندارد بلکه ذکر بخش صنعتی خریدار کافی است.
مشتری عمده قاعدتاً باید دست کم خریدهایی در حدود 10درصد درآمد فروش شرکت انجام داده باشد. چنانچه چند واحد انتفاعی زیر کنترل یک شخصیت حقوقی قرار داشته باشند، شخصیت حقوقی کنترل کننده به عنوان یک خریدار مشخص میشود.
برای تعیین قسمتهای صنعتی تابعه یک واحد انتفاعی لازم است که محصولات و خدمات، برحسب خطوط تولید صنعتی طبقهبندی شوند. تعریف قسمت صنعتی ایجاب میکند که فروش قسمت، نوعاً به مشتریان غیروابسته انجام شود. براساس استانداردهای حسابداری، برای تعیین قسمتهای تابعهای که گزارش مالی تهیه میکنند لازم است دست کم یکی از آزمونهای زیر، در دوره مالی تهیه صورتهای مالی، انجام شود و به پاسخ مثبت برسد:
سیستمهای حسابداری
الف- فروش قسمت (شامل فروش به مشتریان غیروابسته و فروشهای داخل واحد انتفاعی و انتقالات) معادل دست کم 10درصد فروش ترکیبی تمامی قسمتهای تابعه شرکت باشد؛
ب- مبلغ مطلق سود عملیاتی یا زیان عملیاتی قسمت، معادل دست کم 10درصد هر یک از مبالغ زیر که بزرگتر است باشد:
1) سود عملیاتی ترکیبی تمامی قسمتهای تابعهای که زیان عملیاتی نداشتهاند، یا
2) زیان عملیاتی ترکیبی تمامی قسمتهای تابعهای که سود عملیاتی نداشتهاند.
ج- داراییهای قابل شناسایی قسمت، دست کم معادل 10 درصد داراییهای قابل شناسایی ترکیبی تمامی قسمتهای تابعه باشد.
برای مثال، اطلاعات مربوط به پنج قسمت تابعه یک واحد انتفاعی به شرح زیر مفروش است:
(جدول)
درآمد فروش (شامل فروشهای داخلی واحد انتفاعی) بخشهای (الف)، (ب) و (ج) بیش از 10 درصد درآمد فروش ترکیبی تمامی قسمتها یعنی 470 میلیون ریال است. بنابراین، سه بخش مزبور باید گزارشهای مالی جداگانه ارائه کنند. اما درآمد فروش قسمتهای (د) (ها) بیش از 10 درصد مبلغ 470 میلیون ریال نمیباشد. علاوه بر این، مبالغ مطلق سود یا زیان عملیاتی قسمتهای (د) و (ها) هیچ یک در حد 10 درصد مبلغ 5/112 میلیون ریال(مبلغ مطلق بزرگتر از بین مجموع سودهای عملیاتی و زیانهای عملیاتی تمامی قسمتها) نیست. بالاخره، داراییهای قابل شناسایی قسمتهای (د) و(ها) نیز هیچ یک در حد 10 درصد مبلغ 1.300 میلیون ریال نمیباشد. بنابراین، تنها قسمتهای (الف)، (ب) و (ج) مبادرت به تهیه و ارائه گزارشهای مالی میکنند.
براساس استانداردهای حسابداری، چنانچه در یک دوره مالی، نتایج غیرعادی عملیات یک قسمت موجب احراز ضابطه 10 درصد شود در حالی که در دورههای گذشته همچنین برمبنای پیشبینیهای آینده چنین وضعیتی وجود نداشته است و یا در مورد انتظار نیست، تهیه صورتهای مالی توسط قسمت مزبور ضرورت ندارد. برعکس وضعیت مذکور در بالا ممکن است یک قسمت با اهمیت واحد انتفاعی در یک دوره خاص واجد شرایط آزمون 10 درصد نباشد که در این صورت، قسمت مزبور کماکان به تهیه و ارائه گزارشهای مالی ادامه خواهد داد.
سیستمهای حسابداری
علاوه بر این، چنانچه یک قسمت به تنهایی تأمین کننده 90درصد درآمد فروش، سود یا زیان عملیاتی و داراییهای قابل شناسایی باشد در حالی که هیچ یک از قسمتهای دیگر واحد انتفاعی آزمونهای 10درصد مذکور در بالا را احراز نکنند، ارائه گزارشهای خاص مربوط به آن قسمت جدا از صورتهای مالی تلفیقی ضروری نیست.
از سوی دیگر، برخی از واحدهای انتفاعی شامل تعداد زیادی قسمتهای کوچک هستند که اغلب آنها آزمونهای 10درصد را احراز نمیکنند. به منظور حصول اطمینان از این که بخش عمده عملیات واحد انتفاعی در گزارشهای مربوط به قسمتهای تابعه منظور شود. در استانداردهای حسابداری مالی برخی از کشورها تصریح شده است که گزارشهای مربوط به قسمتهای تابعه دست کم 75 درصد درآمد فروش ترکیبی حاصل از فروش به مشتریان غیروابسته را دربرگیرد. در غیر این صورت، لازم است قسمتهای دیگری تعیین و مشمول گزارشگری شوند تا این که آزمون 75درصد مزبور احراز گردد.
قیمتهای انتقالی بین قسمتهای تابعه
مسئله با اهمیتی که برای دستیابی به گزارشگری مالی برحسب قسمتهای تابعه باید حل شود، موضوع قیمت گذاری کالاها و خدماتی است که بین قسمتهای گزارشگر مبادله میگردد. برخی از قسمتها برای تأمین نیازمندیهای مشتریان خارج از واحد انتفاعی به وجود آمدند. برخی دیگر از قسمتها ممکن است علاوه بر تأمین نیازهای مشتریان خارج، کالاها و خدماتی را نیز به سایر قسمتهای واحد انتفاعی ارائه دهند. در مواردی که کالاها و خدمات بین قسمتهای تابعه مبادله میشود، سودهای گزارش شده قسمتهای فروشنده و خریدار مستقیماً تحت تأثیر قیمتهای انتفالی قرار دارد.
سیستمهای حسابداری
مناسبترین مبنا برای تعیین قیمتهای انتقالی، قیمتهای مستقلی است که در بازار ثابت برای کالاها و خدمات مورد مبادله وجود دارد. اما بدست آوردن تقریبی نزدیک از این وضعیتها به ندرت در دسترس قرار میگیرد. زیرا در اغلب موارد، بازارهای مربوط به کالاها و خدمات انتقالی بین قسمتهای مختلف یک واحد انتفاعی ناقص میباشد. اما در صورتی که قیمتهای مستقل بازار برای کالاها و خدمات مشابه موجود باشد، مبنای مناسبی برای تعیین قیمتهای انتقالی به شمار میآید. در موارد عملی، تعیین مبنایی یگانه برای قیمتهای انتقالی که در تمامی صنایع و واحدهای انتفاعی قابل بکارگیری باشد تقریباً غیرممکن است.
تخصیص مخارج مشترک و اندازهگیری سودآوری قسمتهای تابعه
صرفنظر از طریقهای که برای طبقهبندی واحد انتفاعی به قسمتهای گزارشگر انتخاب شده، برخی مخارج بین دو یا تعداد بیشتری از قسمتهای گزارشگرمشترک است. مثالهایی از این گونه مخارج عبارتند از هزینههای تأمین مالی، مالیات بردرآمد، حقوق و مزایای مدیریت ارشد و هزینههای عمومی و اداری دفتر مرکزی شرکت.
تخصیص مخارج مشترک بین قسمتهای گزارشگر معمولاً با محدودیت مربوط به وجود دو هدف متضاد مواجه است. از یک سو، مبنای تخصیص نباید اختیاری باشد که در صورت ملحوظ کردن این هدف، بسیاری از مخارج، تخصیص نیافته باقی ماند زیرا اطلاعاتی که براساس اختیار تهیه شود غالباً گمراه کننده است. از سوی دیگر، یکی از هدفهای اولیه گزارشگری مالی بر حسب قسمتهای تابعه، تهیه اطلاعاتی درباره سهم هر قسمت در سودآوری واحد انتفاعی میباشد. چنانچه مخارج مشترک تخصیص نیابد، دستیابی کامل به این هدف امکانپذیر نیست.
سیستمهای حسابداری
توانایی تخصیص بیشتر اقلام مخارج مشترک، به روشهای عملیاتی و سازمانی هر واحد انتفاعی بستگی دارد. بنابراین، تدوین قواعد کلی برای تخصیص مخارج مشترک بسیار مشکل است. ضمن این که تخصیص برخی از مخارج مشترک به قسمتهای تابعه اصولاً غیرممکن میباشد.
در محاسبه سود یا زیان عملیاتی هر قسمت، برخی از اقلام نظیر آنچه که در زیر آمده است، به قسمتهای تابعه تخصیص نمییابد:
- درآمدهای فروش تحصیل شده در سطح واحد انتفاعی که به عملیات هیچ یک از قسمتهای تابعه مربوط نیست.
- مخارج عمومی واحد انتفاعی.
- هزینههای تأمین مالی مگر این که به قسمتی مربوط باشد که عملیات آن اصولاً مالی است.
- مالیات بردرآمد.
- سود (زیان) حاصل از سرمایهگذاری در شرکتهای فرعی غیرتلفیقی و سایر سرمایهپذیرهای غیرتلفیقی.
- سود یا زیان مربوط به عملیات متوقف شده.
- اقلام غیرمترقبه.
- سهم سهامداران اقلیت از سود شرکت فرعی.
- آثار انباشته مربوط به تغییر در یک اصل یا روش حسابداری.
سیستمهای حسابداری
تعیین داراییهای قسمتهای تابعه ایجاب میکند سود عملیاتی هر قسمت با منابع تخصیص یافته به آن مقایسه شود. اما تهیه یک ترازنامه کامل برای هر یک از قسمتهای تابعه مقدور نیست. زیرا بدهیها و حقوق صاحبان سهام شرکت در کل، معرف ادعاهای تفکیک ناپذیر گروههای ذیحق و ذینفع بر تمامی داراییهای آن میباشد. اگر چه برخی از گروهها ممکن است هنگام انحلال شرکت امتیازاتی داشته باشند. بنابراین، اندازهگیری سرمایه گذاری در هر یک از قسمتها، محدود به تخصیص داراییها به قسمتهای گزارشگر است.
برخی از داراییها به آسانی قابل تعیین و تخصیص به یک قسمت خاص است، زیرا منحصراً توسط آن قسمت مورد بهرهبرداری قرار میگیرد. سایر داراییها توسط بییش از یک قسمت مورد استفاده قرار دارد و لازم است مبنای مناسبی برای تخصیص آنها به قسمتهای استفاده کننده انتخاب شود.
برخی از داراییها نظیر موجودی نقد، سرمایهگذاریهای موقت و سایر داراییهایی که توسط دفتر مرکزی شرکت مورد استفاده قرار دارند نباید به قسمتهای تابعه تخصیص یابند. همچنین، داراییهای تخصیص یافته به یک قسمت نباید سرمایهگذاریهایی را که به روش ارزش ویژه ثبت میشود در برگیرد. این موضوع با الزام عدم احتساب سود حاصل از بکارگیری روش ارزش ویژه، در سود عملیاتی قسمتهای تابعه نیز هم آهنگی دارد. اما چنانچه یک شرکت فرعی غیرتلفیقی با عملیات یک قسمت گزارشگر ترکیب شود، لازم است سهم واحد انتفاعی از سود خالص مربوط به سرمایهگذاری و خالص داراییهای سرمایهپذیر به طور جداگانه افشا گردد.
سیستمهای حسابداری
مثال برای گزارشگری مالی بر حسب قسمتهای تابعه
جدول (6-11) نمونهای از گزارش مالی، برای قسمتهای تابعه یک واحد انتفاعی بسیار متنوع را همراه با یادداشتهای مربوط ارائه میکند. عملیات واحد انتفاعی فعالیتهای دیگری را علاوه بر موارد الکترونیک، شیمیایی و تولید ماشین نیز در برمیگیرد. اما هیچ یک از فعالیتهای مزبور، آزمون 10درصد واحدهای گزارشگر را احراز نمیکند.
روشهای لازم برای تهیه اینگونه گزارشها تا حدود زیادی به ماهیت سیستم حسابداری بکارگرفته شده توسط واحد انتفاعی بستگی دارد. گزارشهای مربوط به قسمتهای تابعه ممکن است به دلیل اعمال کنترلهای اداری و بودجهای واحد انتفاعی تا حدودی کامل تهیه شود. یکی از عوامل مهم لزوماً تشابه بین گزارشگری قسمتهای تابعه و ساختار کنترل داخلی واحد انتفاعی میباشد.
گزارشهای مالی دوره میانی
اصطلاح گزارشگری دوره میانی به دورههای گزارشگری کوتاهتر از دوره مالی سالانه اشاره دارد(مثلاً دورههای سه ماهه یا شش ماهه). اگر چه گزارشهای مالی دوره میانی میتواند هر سه صورت مالی اساسی را در بربگیرد اما در این بخش، بر مسایل مربوط به گزارش نتایج عملیات در دوره میانی تأکید میشود. شرکتهای سهامی عام در برخی کشورها، نتایج عملیات را به صورت خلاصه در دورههای سه ماهه گزارش میکنند. این قبیل گزارشها معمولاً شامل ارقام مربوط به درآمد فروش، ذخیره مالیات، سود خالص و سود هر سهم میباشد.
ضمناً، اطلاعات مربوط به اقلام دیگر صورت سود و زیان نظیر اقلام غیرمترقبه، عملیات متوقف شده و اثر انباشته تغییر در اصول یا روشهای حسابداری نیز ارائه میشود. این اطلاعات معمولاً برای دوره سه ماهه جاری سال جاری و همچنین، سه ماهه متناظر سال قبل، گزارش میگردد. علاوه بر این، اطلاعات سال تا تاریخ گزارش برای سال جاری و سال قبل نیز گزارش میشود. نتایج مربوط به سه ماهه چهارم معمولاً گزارش نمیشود زیرا، به طوری که ذیلاً خواهد آمد، این اطلاعات کلاً از تفاوتهای زیر آشکار میگردد:
سیستمهای حسابداری
- مبالغ گزارش شده برای سال، و
- مبالغ سال تا تاریخ گزارش برای سه ماهه سوم.
جدول(6-11)
دو دیدگاه برای حل مسایل گزارشگری مالی دوره میانی
یک دوره میانی را میتوان یک دوره مالی مستقل یا جزء لاینفک دوره مالی سالانه محسوب کرد. موضوع محاسبه سود مشمول مالیات میتواند تفاوت بین این دو دیدگاه را آشکارا نشان دهد. فرض کنید که یک واحد انتفاعی سود قبل از مالیات خود را به طور یکنواخت طی دوره مالی سالانه تحصیل میکند.
برای رعایت سادگی همچنین فرض کنید که نرخ مالیات بردرآمد برای 25 میلیون ریال اول سود قبل از مالیات مساوی 10 درصد و برای مازاد بر آن مبلغ، مساوی 50 درصد باشد. در خلال سه ماهه اول سال، این واحد انتفاعی سود قبل از مالیات معادل 20 میلیون ریال تحصیل میکند. چنانچه سه ماهه اول به عنوان یک دوره مالی مستقل مد نظر قرار گیرد، هزینه مالیات بر درآمد با بکارگیری نرخ 10 درصد برای سود 20میلیون ریال به شرح زیر محاسبه میشود:
سیستمهای حسابداری
(میلیون ریال) | |
سود قبل از مالیات | 20 |
هزینه مالیات بر درآمد (20×10%) | 2 |
سود خالص | 18 |
اما مالیات بر درآمد معمولاً پدیدهای سالانه است و ملحوظ کردن سه ماهه اول به عنوان دوره مالی مستقل موجب میشود که نتوان سود سالانه را بر مبنای سود سه ماهه اول پیشبینی کرد. با توجه به این که عملیات واحد انتفاعی فصلی نیست و سود خالص سه ماهه اول بالغ بر 18 میلیون ریال محاسبه شده است، قاعدتاً پیشبینی سود سالانه باید مبلغ 72 میلیون ریال (72=4×18) باشد. اما این پیشبینی دقیق نیست و معرف سود سالانه واحد انتفاعی نمیباشد. چنانچه سود قبل از مالیات برای سه ماهههای بعد سال نیز کماکان مساوی 20 میلیون ریال باشد، سود خالص سالانه به شرح زیر خواهد بود:
(میلیون ریال) | |
سود قبل از مالیات | 80 |
هزینه مالیات بر درآمد ](25-80)50%+ 25×10%[ | 30 |
سود خالص | 50 |
چنانچه هر یک از چهار دوره سه ماهه، دوره مالی مستقل محسوب شود، سود خالص هر یک از دورهها بالغ بر 18 میلیون ریال محاسبه خواهد شد. بدیهی است که مجموع سودهای خالص چهار دوره سه ماهه مساوی سود خالص سالانه نخواهد شد. یا اگر بنا باشد این تساوی برقرار شود لازم است در سه ماهه چهارم هزینه مالیات بر درآمد جبرانی به مبلغ 24 میلیون ریال (24=2×3-30) منظور شود که موجب محاسبه زیان خالص بالغ بر 4 میلیون ریال در این دوره سه ماهه خواهد شد. این زیان خالص موجب این تصور میشود که سودآوری واحد انتفاعی ناگهان تغییر یافته است.
سیستمهای حسابداری
حال چنانچه دوره میانی به عنوان جزء لاینفک دوره مالی سالانه ملحوظ شود، این مسایل به وجود نخواهد آمد. برمبنای این دیدگاه، هزینه مالیات بر درآمد سه ماهه اول به شرح زیر محاسبه میگردد:
- برآورد نرخ مالیاتی که در مورد سود قبل از مالیات سالانه بکار خواهد رفت، و
- بکار گرفتن نرخ برآوردی در مورد سود قبل از مالیات سه ماهه اول یعنی مبلغ 20 میلیون ریال.
برآورد نرخ مالیاتی سالانه به شرح زیر به عمل خواهد آمد:
5/37% = = = نرخ مالیاتی مورد انتظار
هنگامی که نرخ بر آوردی بالا در سود قبل از مالیات سه ماهه اول ضرب شود، سود خالص سه ماهه اول به شرح زیر محاسبه خواهد شد:
(میلیون ریال) | |
سود قبل از مالیات سه ماهه اول | 20 |
هزینه مالیات بر درآمد20×5/37%) | 5/7 |
5/12 |
بر مبنای سود خالص سه ماهه اول و همچنین با توجه به این که عملیات واحد انتفاعی فصلی نیست، پیشبینی منطقی سود خالص سالانه واحد انتفاعی بالغ بر 50 میلیون ریال (50=4×5/12) میباشد. براساس استانداردهای حسابداری برخی از کشورها، دوره میانی به عنوان جزء لاینفک دوره سالانه ملحوظ شده است. در بخشهای باقیمانده این فصل نیز دوره میانی، جزء لاینفک دوره مالی سالانه محسوب خواهد شد.