رابطه بین رشد تولید ناخالص داخلی (GDP) و عوامل ریسک سرمایه
در شرکتهای عضو بورس اوراق بهادار تهران
تولیدناخالص داخلیکه ازجمله متغیرهای کلان اقتصادی است، از نماگرها و اطلاعات اقتصادی بازار پول و سرمایه است. این مولفه از ارکان مهم بخش مالی اقتصاد جامعه نشات میگیرد ودرتجزیه و تحلیل و ارزیابیهای اقتصاد مالی هرکشوری مورداستفاده قرار می گیرد. هدف ازانجام این پژوهش بررسی رابطه بین تولید ناخالص داخلی با عوامل ریسک سرمایه (ارزش، اندازه، نسبت بدهی به دارایی، بازده سهام و صرف ریسک بازار) می باشد. بدین منظورمتغیرهای پژوهش با استفاده از مدل رگرسیون چندمتغیره برمبنای دادههای فصلی و پُرتفلیوبرای 42 فصل موردبررسی قرارگرفته است. نتایج حاصل ازآزمون فرضیه ها نشانگرهمبستگی بسیار ضعیف بین رشد متغبرمستقل و وابسته پژوهش می باشد؛ همچنین براساسآزمون p رابطه معناداری بین رشد تولید ناخالص داخلی و بازده حاصل از عوامل ریسک، ارزش، اتدازه، نسبت بدهی به دارایی، صرف ریسک بازارو بازده فصلی وجود ندارد.
واژههای كلیدی: رشد تولید ناخالص داخلی (GDP)، ارزش و اندازه، نسبت بدهی به دارایی، صرف ریسک بازار، بازده سهام.
با توجه به اهميت رشد اقتصادي در پيشرفت جوامع بشری، بررسي عواملي كه بر رشد اقتصادي اثر ميگذارند بیشتر مورد توجه پژوهشگران قرارگرفته است. همچنین برای دستیابی به رشدوتوسعه اقتصادی، سرمایهگذاری ازعوامل مهم و کلیدی محسوب می شود. اکثر قریب به اتقاق اقتصاددانان بدون توجه به مکتب فکری خود، برانباشت و تشکیل سرمایه به عنوان مهمترین عامل تعیین کننده رشد و توسعه اقتصادی تاکید بسیاری داشته اند. از سویی دیگر به دلیل اینکه ويژگي اصلي سرمايهگذاري ريسك و بازدهی می باشد، صاحبان پس انداز يا سرمايه گذاران بايد مطمئن شوندكه براساس مخاطرههاي قابل قبول بازدهي مناسب از سرمايه گذاري بدست خواهندآورد. بدین منظور درتحقيق حاظر رابطه بین عوامل ريسك سرمايه گذاري و توليد ناخالص داخلي مورد بررسی قرارگرفته است. البته باید توجه داشت که توليد ناخالص ملي (GNP) و توليد ناخالص داخلي (GDP) تفاوت جزئي دارند. در محاسبه توليد ناخالص ملي درآمد افراد خارج از كشوركه به كشور باز فرستاده مي شود با توليد ناخالص داخلي جمع مي شود و درآمد افراد خارجي مقيمآن كشور كه درآمد خود را به خارج مي فرستند ازآن كاسته ميشود.
فرآیندسرمایهگذاری در سهام، با ریسک مربوط به خود همراه می باشد. در این راستابه منظور رشد اقتصادی موثر می توان به نقش کلیدی بورس و عوامل موثر بر انتخاب سهام (عوامل ریسک سرمایه) اشاره نمود. يكي از مهمترين تصميماتي كه در روند سرمايه گذاري دربورس صورت ميگيرد، انتخاب نوع سهم جهت خريد (تقاضاي سهام) مي باشد. سرمايه گذاران دنبال اين امرهستند تا منابع خويش را بطور بهينه تخصيص داده و بيشترين نفع از اين فرآيند را كسب نمايند. در اين راستا يكي ازمعيارهاييكه براي تصميم گيري استفاده کنندگان این اطلاعات مورد توجه قرارمیگیرد وبه عنوان معياري جهت تخصيص منابع به شمار مي رود متغیر وابسته پژوهش یعنی ريسك سرمايه مي باشد.
شرایط اقتصادي و اجتماعی هرکشور یکی از نمادهاي توسعه یافتگی هر کشور است. سرمایه گذاري مستقیم خارجی (FDI) نقش بزرگی در پیشرفت هاي اقتصادي دارد. افزایش سرمایه در کشور میزبان علاوه بر توسعه هاي زیر ساختی و شروع پروژه هاي بزرگ، باعث افزایش اشتغال، کاهش بی کاري و افزایش درآمد و رفاه مردم آن کشور خواهد شد. با این سرمایه می توان دانش را از کشورهاي دیگر به کشور میزبان انتقال داد و نیروي کار کشور را آموزش داد. ارتقا بازار اقتصاد کشور میزبان و افزایش سرمایه در دو کشور میزبان و کشور سرمایه گذار از دیگر نتایج این موضوع است.[4]
متغیرمستقل پژوهش حاظر یعنی توليد ناخالص داخلي ازجمله متغيرهاي كلان اقتصادي با اهميت مي باشدكه دررشد و توسعه اقتصادي نقش مهم و بسزایي داردو بهعنوان مهمترين شاخص عملكرد اقتصادي درتجزيه وتحليلها وارزيابيها مورداستفاده قرارميگيرد. به طور معمول توان قدرت اقتصادي كشوها با استفاده از اين شاخص سنجيده شده و رشد آن درادبيات اقتصادي به عنوان ميزان پيشرفت يك كشور مطرح مي شود. بدين لحاظ شناسايي عوامل موثربرتوليد ناخالص داخلي و ميزان اثرگذاري آنها حائز اهميت است. ريسك و بازدهی سرمايه يكي ازمهمترين عوامل براي تخصيص منابع مالي دربازار واقتصاد مي باشد و درتصميم گيري مديران و سرمايهگذاران نقش بسزايي دارد. از طرفی یکی از متدوال ترین روش های تجزیه و تحلیل اطلاعات مالی، تهیه نسبت های مالی است که محتوای اطلاعاتی زیادی ازوضعیت درونی شرکت ارائه می دهد [6]. از اینرو، اين تحقيق درپي يافتن جواب این سوال است که چه رابطه اي بين رشد توليد ناخالص داخلي و عوامل ريسك سرمايه (عوامل موثر بر بازده سهام) شركت هاي عضو بورس اوراق بهادار تهران وجود دارد؟
اهمیت و ضرورت تحقیق
رابطه رشد تولید ناخالص داخلی وعوامل ریسک سرمایه درکشورهای درحال توسعه وتعیین نقش اقتصادی بازار های سهام در برابر متغیر های کلان اقتصادی بسیارحائزاهمیت است. تردیدی نیست که رفع موانع پیش رو در دستیابی به اقتصادی پویا ناشی از رشد و توسعه تولید داخلی موجب رونق بازار سرمایه و جهتگیری صحیح تحولات آن وتلاقی عرضه و تقاضای وجوه در بازار، خواهد شد. در حالیکه متغيرهايكلان اقتصادی ازجمله تولید ناخالص داخلی نه تنها تحت تاثير شرايط اقتصادي و سياسي جامعه مي باشد بلكه بازارمالی وسرمايه نيز برآن تاثيرميگذارد. با توجه به مدل قيمتگذاري دارايي سرمايه اي، نرخ بازده يك دارايي به صورت خطي با ريسك سيستماتيك بازار رابطه دارد نه با ريسك تنوع پذيري خاص شركت درهمان بازار. انتظار مي رود كه عوامل ريسك سرمايه اقتصاد هرکشوری را تحت تاثير قرا دهند؛ بنابراين درك نقش عوامل ريسك سرمايه بررشد توليد ناخالص داخلي مهم مي باشد. به همین منظور اين پژوهش مي تواند به درك بهتر سرمايه گذاران و اقتصادانان از رابطه بين بخش مالي اقتصاد و بخش حقيقي اقتصاد كمك نمايد.
مبانی نظری و پیشینه تحقیق
مرور ادبيات مربوط به رشد اقتصادي حاكي ازآن است كه عوامل متعددي بر رشد اقتصادي موثر است كه مهمترين آنها سرمايه، نيروي كارو پيشرفت تكنولوژي مي باشد. باگسترش فعاليتهاي اقتصادي وصنعتي ونياز شركتها به منابع مالي، نقش بازار سرمايه در هدايت سرمايهها بيش از پيش روشن شده است. ریسک یا عدم اطمینان در معنای عام اشاره به تحقق نتیجه ایی متفاوت با نتیجه مورد انتظار دارد.[5]
توليد ناخالص داخلي در برگيرنده بسياري از ارقام مربوط به عملكرد بنگاههاي اقتصادي است. از آنجایی که درآمد، ازاجزاء مهم توليد ناخالص داخلي است، فلذا ارزش افزوده بنگاههادرتوليد داخلي نقش مهمي دارد. اقتصاددانانی نظیرگلداسمیت (1969)، مکنیون (1973) وشاو (1973) براین باورند که ازنظر توسعه و رشد اقتصادی، بازارهای مالی دارای نقش کلیدی هستند. به اعتقادآنها، تفاوت درکمیت وکیفیت خدمات ارائه شده توسط موسسات مالی می تواند بخش مهمی از نرخ رشد بین کشورها را توضیح دهد. همچنین مطالعات بسیاری در مورد رشد اقتصادی و بازارهای سهام انجام شده است که نمونه هایی از آن درادامه بیان شده است:
محمداصوليان دردانشگاه تهران (72 تا 81) به بررسي متغيرهاي كلان اقتصادي نرخ ارز، قيمتهربشكه نفت خاموتورم باشاخص قيمتصنايع بورساوراق بهادارتهران پرداخت وبه اين نتيجه رسيدکه متغيرهايكلان اقتصادي هيچگونه رابطه همزمانی با تغييرات شاخص قيمت هاي سهام ندارد [1].
ون و شين (1999) در تحقیقی دريافتندكه متغيرهاي كلان اقتصادي مي توانند بر شاخص قيمت سهام در بورس اوراق بهاداركره جنوبی تاثي ميگذارد. متغير هاي مورد بررسي در این پژوهش شامل شاخص توليد، نرخ ارز و عرضه پول بودندكه براساس نتايج تحقيق رابطه مستقيم با شاخص قيمت سهام داشتند، در حاليكه شاخص قيمت سهام شاخص تعيين كننده اي براي متغير هاي اقتصادي نيست.
لیو و واسلو (2000) بازده حاصل از عوامل ریسک همچون اندازه SMB، ارزش HML وتغییر آنی WML را بارشد اقتصادی آتی مورد بررسی قرار دادند. آنها از اطلاعات 10 کشور پیشرفته استفادهکردندو دریافتندکه عوامل ارزش و اندازه به مقدار کافی محتوای اطلاعاتی برای رشد GDP آتی دارند.[12]
ابگری (2003) ارتباط میان نوسانات متغیر های کلان اقتصادی و بازدهی سهام را در دوره زمانی ژانویه 1986 تا آگوست 2001 برای بازارهای درحال گسترش مورد مطالعه قرار داده است. ابگری با بهره گیری از یک مدل خود همبسته برداری نشان داد که علاوه بر متغیرهای کلان اقتصادی، رفتار بازار سرمایه نیزمی تواندتاثیرگذار باشند. لذا این یافته به سیاستگذاران وسرمایهگذاران خاطرنشان میکندکه درتحلیل بازارسهام توجه خاص و ویژه ای بر رفتار سایر بازارهای سهام داشته باشند.[7]
در تحقيقي كه توسط پانایوتیس (2010)، در يونان بين سالهاي 1995 تا 2008 به منظور يافتن رابطه بين صرف ريسك بازار و رشد توليد ناخالص داخلي، رابطه مثبت این تحقیق تایید گردید. همچنين عامل اندازه بازار داراي توان توضيحي بيشتر براي رشد توليد ناخالص داخلي دارا بود. همچنين عوامل ارزش بازار و نسبت بدهي به كل دارايي رابطه مثبتي بارشد اقتصادي آتي دارند اين در حالي است كه عامل تغيير آنی داري توان توضيحي درباره رشد توليد ناخالص داخلي نيست.[10]
قائمي ومعيني (1385) به بررسي رابطه نسبت P/E ومتغيرهاي كلان اقتصادي پرداختند. در تحقيق مذكور 21 متغير اقتصادي به تفكيك پولي و حقيقي انتخاب شد. نتايج رگرسيون چند گانه بين نسبت P/E و تمامي متغيرهاي اقتصادي منتخب نشان از وجود همخطي شديد بين متغير هاي منتخب دارد. با استفاده از روش تحليل عاملي ومولفه اصلي نيز وجود ارتباط بين متغير هاي مستقل ووابسته قيمت به درآمد تاييد گرديد.[3]
شيركوهرمزي درتابستان 87 براي دوره زمانی بين 80 الي 85 به بررسي رابطه بين متغيرهايكلان اقتصادي وبازده غيرعادي سهام پرداخت و بهاين نتيجه رسيدكه بين نرخ ارز، تورم، بازده بازار وتوليدناخالص داخلي (متغيرهاي كلان اقتصادي) و بازده غيرعادي سهام رابطۀ همبستگي معنادار به غير از سال 81 ضعيف هستکه دریک دیدگاه كلي قابليت توضيح دهندگي ضعيف متغيرهاي كلان اقتصادي براي بازده غيرعادي سهام تاییدشد.
جدول 1. خلاصه تحقیقات داخلی و خارجی
رابطه بين توليد ناخالص داخلي و بازار سهام | رول راس (1986)، بلک (1993)، لاکانیشوک وهمکاران (1994)، ماچینلی (1995)دنیل و تیمان (1997)، پون وتيلور (1991)، پویتراس (2004)، كيم، مكينزي وفاف (2004)، كاسگري (1382)، اسلاموئیان و زارع (1385)، عزيزي (1378)، كاسگري (1382)، محمد صوليان (1384)، تقوي و جنآنی (1382). | عدم وجود رابطه معنادار |
كريستوفر بيلسون و همكاران (2001)، فاما (1987)، جيمز و همكاران (1985)، شوورت (1990)، هاروي (1995)، چونگ و همكاران (1997)، هريس و اپلر (1990)، عبدالله و هيورث (1993)، جيمز و همكاران (1985)، حاواوینی و کیم (1995)، هستون و همکاران (1995) فاما و فرنچ (1998) هالیویل و همکاران (1999)، دیوس و همکاران (2000)، برک (2000)، پاستور و استمباق (2000)، کانور و سگال (2001)، گانت (2004)، بیلینسکی و لی سیما چو (2004)، بوئر (2007)، لیو و واسلو (2000)، هان هارت (2008)، سچورت (1990)، ابراهیم (2000)، توماس و كلر (1994)، چونگ (1988)، ابگری (2003)، موكرجي ويو (1997)، گرج و ساتم (1999)، هامپ و مک میلن (2006)، ون و شين (1999)، بينس وانگر (2005)، الخزالي (2003)، ولد (2004). | وجود رابطه معنادار |
فرضيه هاي تحقيق
فرضیه اول: بين صرف ریسک بازار و رشد توليد ناخالص داخلي رابطه وجود دارد.
فرضیه دوم: بين بازده حاصل از تفاوت درارزش بازار شركت ها (عامل SMB) ورشد توليد ناخالص داخلي رابطه وجود دارد.
فرضیه سوم: بين بازده حاصل ازتفاوت در نسبت ارزش دفتري به ارزش بازار (BE/ME) (عامل ارزش ) ورشد توليد ناخالص داخلي رابطه وجود دارد.
فرضیه چهارم: بين تفاوت دربازده فصلي (عامل تغيير آنی بازار l و رشدتوليد ناخالص داخلي رابطه وجود دارد.
فرضیه پنچم: بين بازده حاصل ازتفاوت درنسبت بدهي به كل داراییورشد توليد ناخالص داخلي رابطه وجود دارد.
روش تحقيق
نتايج این تحقیق به حل يك مشكل يا موضوع خاص مي پردازدکه مي تواند در تصميمات سرمايهگذاري و اقتصادي مورد استفاده قرارگيرد. ازاینرو این پژوهش از لحاظ هدف، كاربردي و به دليل اينكه به دنبال يافتن رابطۀ بين چند متغير مي باشد از لحاظ ماهيت و روش جزو تحقيقات همبستگي مي باشد. همچنین گزارشات مربوط به توليد ناخالص داخلي از حسابهاي ملي بانك مركزي و نشريات بانك مركزي دردو سطح سالانه و فصلي استخراج شده است که درتحقيق حاضرازگزارشات فصلي جهت بررسي استفاده شده است. نمونۀآماری تحقيق شامل شركتهاي پذيرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران مي باشد كه شرايط زير راداشته باشد:
1.اطلاعات مالي قابل دسترسي براي ارزش دفتري يا ارزش بازار براي حداقل 12 ماه سال را داشته باشد.
2.داراي نسبت ارزش دفتري به ارزش بازار منفي نباشد.
3.جزو شركتهاي سرمايه گذاري و بيمه و بانك ها نباشد.
تعريف عملياتي متغيرهاي تحقيق
نحوۀ محاسبه هر یک از متغیرها بصورت زیر می باشد:
رشد تولید ناخالص داخلی
برای محاسبه رشد تولید ناخالص داخلی از فرمول زیر استفاده گردیده است:
GDP: تولید ناخالص داخلی در فصل t
GDPt+1: تولید ناخالص داخلی درفصل t+1
متغير صرف ريسك بازار
نشان دهنده بازده ريسك پذيري سرمايه گذارن مي باشدكه حاصل تفاوت بين بازده بازار و بازده بدون ريسك مي باشد (Rm-Rf).
Rf: بازده براساس اواراق مشاركت انتشار يافته دولتي در فصل m (بازده بدون ريسك)
Rm: بازده براساس شاخص كل بازار در فصل m (بازده بازار).
متغير اندازه
به منظور اندازه گيري تاثيرمتغير اندازه بررشد توليد ناخالص داخلي از بازده حاصل از تغيير در ارزش بازار شركتها طبق پرتفليو مشابه SMB استفاده خواهد شد، که نشان دهنده تفاوت رفتاري ارزش سهام كوچك و بزرگ مي باشد ودرنهایت نشان دهنده بازده حاصل از تغييردراندازه مي باشد.
متغيير ارزش
به منظور اندازهگيري تاثيرمتغيرارزش بررشد توليد ناخالص داخلي از بازده حاصل از تغيير در نسبت ارزش دفتري به ارزش بازار طبق پرتفليو مشابه HML استفاده خواهد شد.
:HML نشان دهنده تفاوت رفتاري نسبت BE/ME بالاو پايين سهام مي باشدکه نشان دهنده بازده حاصل از تغيير در ارزش مي باشد.
متغير تغييرآنی
به منظور اندازهگيري تاثير متغير تغييرآنی بازار بررشد توليد ناخالص داخلي از بازده فصلي سهام طبق پرتفليو مشابه HML استفاده خواهد شد.
WML: نشان دهنده تفاوت رفتاري درعملكرد بازده بالا وپايين سهام مي باشدکهنشان دهنده بازده حاصل از تغييرآنی مي باشد.
بازده فصلي سهام (تغییرآنی بازار)
براي محاسبه بازده فصلي سهام شركتها ازرابطه زیر استفاده شده است:
Rt: بازده سهام عادي در دوره t
Pt: قيمت سهام عادي درانتهای دوره t
Pt+1: قيمت سهام درانتهای دوره Pt+1
DPSt: سودنقدي سهام عادي طی دوره t
C: سهام جایزه و حق تقدم در طی دوره t
متغير نسبت بدهي به كل دارایی
به منظور اندازهگيري تاثيرمتغير نسبت بدهي به كل دارايي بررشدتوليد ناخالص داخلي از بازده حاصل از تغيير در نسبت نسبت بدهي به كل دارایی شركتها طبق پرتفليو مشابه HLMLL استفاده شده است.
HLMLL: مدلی است كه نشان دهنده تفاوت رفتاري نسبت بدهي به كل دارایی بالا و پايين سهام مي باشد بنابراين نشان دهنده بازده حاصل از نسبت بدهي به كل دارایی مي باشد. که به صورت زیر محاسبه می شود.
بازده بدون ریسک نرخ سود علی الحساب اعلام شده اوراق مشارکت دولتی می باشد. براي اندازه گيري ريسك سيستماتيك يك ورقه بهادار يا بتا (B) بايد ارتباط ميان بازده دارايي (ورقه بهادار) و بازده بازار (كه مي تواند يك شاخص بااهميت مانند شاخص قيمت سهام بورس باشد) را تعيينكرد. اين ارتباط را مي توان از طريق آماری بوسيله ضريب همبستگي بين بازده دارايي و بازده بازار محاسبه كرد.از نظر آماری:
كه درآن COV(rj.rm) معرف كوواريانس همسويي تغييرات بين بازده ورقه بهادار و بازده بازار و واريانس بازده بازار مي باشد.
بازده پرتفلیو
پس از انتخاب پرتفلیو بهینه، بازده پرتفلیو به شرح ذیل محاسبه می گردد:
معرفي مدل
درمدل ارائه شده بوسيله ليو و واسالو (2000) رشدتوليد ناخالص داخلي به عنوان متغير وابسته و چهار عامل ريسك (صرف بازار، اندازه، ارزش وبازده سهام) به عنوان متغير مستقل براي بررسي ارتباط بازده حاصل از عوامل ريسك و رشدكلان اقتصادي مورد استفاده قرارگرفتند.
بهدنبال تحقيقات ليو، پانايورتیس (2010) عامل نسبت بدهي به كل دارايي را به اين مدل اضافه كردند. بنابراین مدل نهایی تحقیق یه صورت زیرمی باشد:
GDPg=αi + bi(RM – Rf) + si SMB + hi HML + ε
GDPg=αi + bi(RM – Rf) + si SMB + hi HML + wi WML + ε
GDPg=αi + bi(RM – Rf) + si SMB + hi HML + wi WML + li HLMLL + ε
bi، si ،hi ، li ،wi: ضرایب رگرسیونی پرتفوی i براساس متغیرهای توضیحی می باشد (بتا هر عامل ریسک)
Rf: بازده بدون ریسک در فصل m RM: بازده براساس شاخص بازار در فصل m
SMB: بازده براساس پرتفوی حاصل از عامل ریسک SMB در فصل m
HML: بازده برساس پرتفوی حاصل از عامل ریسک HML در فصل m
WML: بازده براساس پرتفوی حاصل از عامل ریسک WMLدر فصل m
HLMLL: بازده براساس پرتفوی حاصل از عامل ریسک HLMLL در فصل m
یافته های پژوهش
آزمون ریشه واحد (آزمون دیکی _ فولر تعمیم یافته)
مطابق جدول شماره 2 کلیه متغیرهای تحقیق برای کل نمونه به استثناء متغیرهای GDPg و SMB در سطح پآیا می باشند و متغیرهای GDPg و SMB در تفاضل مرتبه اول پآیا می باشند و دارای ریشه واحدی نیستند، بنابراین موجب کاذب بودن رگرسیون نمی شود.
جدول 2. نتایج آزمون دیکی- فولر تعمیم یافته
نام سری | آماره آزمون دیکی فولر تعمیم یافته | مقادیر بحرانی | درجه | نتیجه | ||
1% | 5% | 10% | ||||
GDPg | 62/21- | 21/4- | 53/3- | 19/3- | I(1) | در تفاضل مرتبه اول پایا |
Rm-Rf | 62/4- | 19/4- | 52/3- | 19/3- | I(0) | در سطح پایا |
SMB | 44/7- | 19/4- | 52/3- | 19/3- | I(1) | در تفاضل مرتبه اول پایا |
HML | 46/4- | 19/4- | 52/3- | 19/3- | I(0) | در سطح پایا |
WML | 70/4- | 19/4- | 52/3- | 19/3- | I(0) | در سطح پایا |
HLMLL | 87/5- | 19/4- | 52/3- | 19/3- | I(0) | در سطح پایا |
نتایج آزمون فرضیهها
آزمون فرضیه اول
مطابق نتایج جدول شماره 3، ضریب متغیر مستقل صرف بازار برابر با 28/0 می باشدکه نشان میدهد به ازای هر یک درصد تغییر در صرف بازار تغییر افزایشی معادل 28/0 در رشد تولید ناخالص داخلی را در پی دارد. در سطح معنی داری 05/0 α=و براساس نتایج آزمون t، p– مقدار ضریب متغیر مستقل صرف بازار برابر با 58/0 می باشد که بیشتر از 05/0 می باشد. بنابراین، فرضیه صفر (H0) رد نمی شود. از این رو، بین صرف بازار و رشد تولید ناخالص داخلی رابطه معناداری وجود ندارد.
جدول 3. نتایج حاصل ازفرضیه اول
مؤلفه | عرض از مبدأ () | |||
ضریب | 437/4 | 2799/0 | 3281/0- | 1205/0 |
انحراف استاندارد | 785/6 | 5100/0 | 3560/0 | 5741/0 |
آماره –t | 6534/0 | 5490/0 | 9215/0- | 2098/0 |
p– مقدار | 5169/0 | 5860/0 | 3623/0 | 8348/0 |
آماره F | 7545/0 | |||
p– مقدار | 5262/0 | |||
ضریب تعیین () | 0535/0 | |||
ضریب تعیین تعدیل شده | 0174/0- | |||
آماره دوربین – واتسون | 180/2 |
آزمون فرضیه دوم
با توجه به نتایج بدست آمده از جدول شمارۀ 4، ضریب متغیر مستقل صرف بازار برابر با 40/0 می باشدکه نشان میدهد به ازای هر یک درصد تغییر در صرف بازار تغییر افزایشی معادل 40/0 در رشد تولید ناخالص داخلی را در پی دارد. در سطح معنی داری 05/0 α=و براساس نتایج آزمون t، p– مقدار ضریب متغیر مستقل صرف بازار برابر با 4906/0 می باشد که بیشتر از 05/0 می باشد. بنابراین، فرضیه صفر (H0) رد نمی شود. از این رو، بين بازده حاصل از تفاوت درارزش بازار شركت ها (عامل اندازه SMB) ورشد توليد ناخالص داخلي رابطه معناداری وجود ندارد.
جدول 4. نتایج حاصل از فرضیه دوم
مؤلفه | عرض از مبدأ () | ||||
ضریب | 304/9 | 3968/0 | 3015/0- | 2100/0 | 1182/0- |
انحراف استاندارد | 28/12 | 5702/0 | 3638/0 | 6094/0 | 2478/0 |
آماره –t | 7572/0 | 6958/0 | 8286/0- | 3447/0 | 4771/0- |
p– مقدار | 4535/0 | 4906/0 | 4123/0 | 7322/0 | 6359/0 |
آماره F | 6119/0 | ||||
p– مقدار | 6565/0 | ||||
ضریب تعیین () | 0590/0 | ||||
ضریب تعیین تعدیل شده | 0374/0- | ||||
آماره دوربین واتسون | 138/2 |
آزمون فرضیه سوم
با توجه به نتایج بدست آمده از جدول 5، ضریب متغیر مستقل صرف بازار برابر با 35/0 می باشدکه نشان می دهد به ازای هر یک درصد تغییر در صرف بازار تغییر افزایشی معادل 35/0 در رشد تولید ناخالص داخلی را در پی دارد. در سطح معنی داری 05/0 α= و براساس نتایج آزمون t، p– مقدار ضریب متغیر مستقل صرف بازار برابر با 5444/0 می باشد که بیشتر از 05/0 می باشد. بنابراین، فرضیه صفر (H0) رد نمی شود. از این رو، بين بازده حاصل ازتفاوت در نسبت ارزش دفتري به ارزش بازار (BE/ME) (عامل ارزش Hml ) ورشد توليد ناخالص داخلي رابطه معناداری وجود ندارد.
جدول 5. نتایج حاصل فرضیه سوم
مؤلفه | عرض از مبدأ() | |||||
ضریب | 073/7 | 3544/0 | 3294/0- | 2267/0 | 0665/0- | 4419/0- |
انحراف استاندارد | 95/12 | 5794/0 | 3699/0 | 6152/0 | 2647/0 | 7475/0 |
آماره –t | 5460/0 | 6117/0 | 8904/0- | 3685/0 | 2514/0- | 5911/0- |
p– مقدار | 5882/0 | 5444/0 | 3788/0 | 7145/0 | 8028/0 | 5579/0 |
آماره F | 5512/0 | |||||
p– مقدار | 7363/0 | |||||
ضریب تعیین () | 0676/0 | |||||
ضریب تعیین تعدیل شده | 0550/0- | |||||
آماره دوربین واتسون | 192/2 |
آزمونهای اضافی (آزمون متغیرهای اضافی)
با استفاده از آزمون متغیرهای اضافی (Redundant Variables) می توان به بررسی این فرضیه پرداخت که آیا مجموعه ای از متغیرهای موجد در یک معادله رگرسیون اضافه هستند یا نه؟ ازاینرو این آزمون به بررسی مجموعه ای از متغیرهای موجود در یک معادله پرداخته و مشخص می نماید که آیا در مجموع تمام آنها ضریب صفر داشته و می توان آنها را از معادله حذف نمود. فرضیه صفر عبارت است از اینکه متغیرهای (SMB،HML،WML و HLMLL) در معادله چهارم رگرسیون چندمتغیره اضافه می باشند. جدول 6 نتایج آزمون متغیرهای اضافی را نشان می دهد.
جدول 6. نتایج آزمون متغیرهای اضافی
فرضیه صفر | آماره F | نسبت لگ درستنمایی | p– مقدار (آماره F) | p– مقدار (خی – دو) | نتیجه آزمون |
چهار متغیر مستقل (SMB،HML،WML و HLMLL) در معادله چهارم رگرسیون چند متغیره اضافی هستند. | 3483/0 | 584/1 | 8435/0 | 8116/0 | تأئید فرضیه صفر |
مطابق نتایج آزمون فوق، چون p– مقدار (آماره F) برابر با 8435/0 می باشد و این عدد بیشتر از 05/0 می باشد، بنابراین فرضیه صفر رد نمی شودومتغیرهای بکار رفته درمعادله چهارم رگرسیون چندمتغیره (فرضیه چهارم) (SMB،HML،WML و HLMLL) اضافی می باشند.
بحث و نتیجهگیری
نتایج تحقیق و بررسی انجام شده نشان دادکه متغیرهای مستقل تحقیق رابطۀ معناداری با متغیر وابسته ندارند. اغلب پژوهش هایی که در رابطه با متغیرهای کلان اقتصادی و بورس در ایران انجام گرفته نشان ازعدم رابطه معنادارمیباشد. ازآنجا که اقتصاد ایران یک اقتصاد دولتی است، به دلیل وجود فضای بوروکراتیک و کُندی مراحل تصمیم گیری تا اجرا؛ واکنش صورتگرفته درمتغیرهای اقتصادی باتاخیرزمانی صورت میگیرد، درحالیکه بازده سهام فوراً متاثر از این تصمیم گیری میشود. همچنین بازارهای سرمایه که اهمیت آن بر هیچ کس پوشیده نیست در طول زمان بطور پویا در حال تغییر هستند. نکته ای که باید به آن توجه داشت اینکه بخشهای مختلف اقتصاد به یک میزان تحت تاثیر این تغییرات قرار نمیگیرند. شاید به دلیل اینکه بورس سهام ایران در مقایسه با حجم اقتصاد کشور بسیار کوچک است و نمی تواند تغییرات واقعی در اقتصاد را بخوبی نشان دهد. دلیل دیگر آن اخبار سیاسی و منازعات بین کشورها بویژه درکشورهایی است که اقتصاد قوی و پویایی ندارند، وفضای اقتصادی در این کشورها، تحت تاثیر مسایل سیاسی قرارگرفته است که منجر به عدم کارایی بازار سرمایه نیزمی شود. اگرکارایی عملیاتی، کارایی اطلاعاتی و کارایی تخصیص دربازارهای مالی به نحو مطلوب اجرا و پیاده سازی شوند، میتوان تاثیرآن را در بهبود وضع اقتصادی کشورها به وضوح مشاهده نمود. زیرا منابع مالی دراین بازارها به بهترین حالت و به شکل بهینه تخصیص داده میشود و منجر به افزایش سرعت نقد شوندگی داراییها شده تا هزینه انجام معاملات درحداقل سطح ممکن برسد تا بدون کاستن کیفیت، بهای تمام شده کاهش یابد. در این شرایط شرکتهای عضو به نحو مطلوب اقدام به تامین سرمایه می نمایند. هرچند رسیدن به مُحتوای اطلاعاتی در بازار سرمایه دشوار است زیرا مدیران شرکتها تمایل به افشای اطلاعات درون شرکتی خود ندارند [2].
براساس نتایج حاصل از آزمون فرضیات تحقیق مطابق ادعای فرضیه اول؛ رشد تولید ناخالص داخلی و صرف ریسک بازار رابطه دارد. ولی نتایج پژوهش بیانگرآن است که صرف ریسک بازار با رشد تولید ناخالص داخلی رابطه ای ندارد.
براساس ادعای فرضیه دوم رشد تولید ناخالص داخلی و اندازه شرکت (SMB) رابطه دارد. ولی نتایج پژوهش بیانگرآن است که بازده حاصل از تغییر در اندازه شرکت با رشد تولید ناخالص داخلی رابطه ای ندارد.
براساس ادعای فرضیه سوم رشد تولید ناخالص داخلی و ارزش شرکتها (Hml) رابطه دارد. ولی نتایج پژوهش بیانگرآن است که بازده حاصل از نسبت ارزش دفتری به قیمت با رشد تولید ناخالص داخلی رابطه ای ندارد.
براساس ادعای فرضیه چهارم رشد تولید ناخالص داخلی و بازده فصلی (WML) رابطه دارد. ولی نتایج پژوهش بیانگرآن است که بازده فصلی شرکت ها با رشد تولید ناخالص داخلی رابطه ای ندارد.
براساس ادعای فرضیه پنجم رشد تولید ناخالص داخلی و نسبت بدهی به دارایی (HLMLL) رابطه دارد. ولی نتایج پژوهش بیانگرآن است که بازده حاصل از نسبت بدهی به کل دارایی شرکت ها با رشد تولید ناخالص داخلی رابطه ای ندارد.
پیشنهادات
درراستای بررسی بیشتر این موضوع به پژوهشگران و فرهیختگان پیشنهاد میگردد:
به دلیل تکمیل چرخه اقتصادی طی یک سال از تولید ناخالص بر مبنای سالانه در نظر گرفته شود.
با توجه اینکه بخش اعظم تولید ناخالص داخلی متاثز از گروه نفت می باشد و تغیرات قیمت نفت در طول فصل تاثیر زیادی روی تولید این متغیر دارد پیشنهاد می شود در تحقیقات اتی تولید ناخالص بدون درآمد حاصل از نفت بررسی گردد.
با توجه به اینکه ریسک هر صنعت متفاوت ازسایر بخش ها می باشد پیشنهاد می گردد در تحقیق اتی عوامل ریسک بر مبنای صنعت در نظر گرفته شود.
تاثیر شاخص های اصلی بورس روی تولید ناخالص داخلی مورد بررسی قرارگردد.
فهرست منابع
اصولیان، محمد.(1384). “بررسی تاثیر تغییرات برخی از متغیر های کلان اقتصادی بر شاخص قیمت صنایع پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران”، پایانامه کارشناسی ارشد، دانشکده مدیریت دانشگاه تهران، ص 24-22.
صمیمی، سعید. (1397).”عملکرد معاملاتی سهام و ریسک سرمایه گذاری در سهام شرکتها: با تاکید بر حاکمیت شرکتی و کیفیت حسابرسی “دومین کنفرانس بین المللی مدیریت و کسب و کار، دانشگاه تبریز، ایران،1397.
قائمی، محمد.(1385).” بررسی رابطه ضریب P/E و متغیرهای کلان اقتصادی “، بررسی های حسابداری و حسابرسی، شماره 47، ص 101-116.
کمالی کرمانی، نرجس.”عوامل مؤثر بر سرمایه گذاري مالی مستقیم خارجی در صنعت حمل و نقل هوایی ایران “، تحقیقات حسابداری وحسابرسی، شماره32، ص123-108.
مقدم، عبدالکریم.، قدردان، احسان.، راشدی، محمد.(1393).” پيش بيني بازده سهام با استفاده از نسبت هاي بازار درشرکت های پذیرفته شده دربورس اوراق بهادار تهران ” تحقیقات حسابداری و حسابرسی، شماره 24، ص 117-103.
Abugri,Benjamin.(2003). “Empirical Relationship Between Volatility and Stock Returns”: Evidence From Iatin American Markets International, Review of Financial Analysis.(13),pp3-9.
Binswanger, m.(2000). “Stock Marketbooms and Real Economic Activity:Is This Time Different?”.International Review of Economics and Finance, (9),pp12-26
Brahmasrene,t، and Komain j.(2007). “Cointegration and Causality Between Stock Index and Macroeconomic Variables In Emerging Markets “,Academy of Accounting and Financial Studies Journal, Volume )11(, pp29-32.
(2010). “Evidence on The Relationship Between GDP growth and Factors Affecting Stock Returns”. Proceedings of The 3rd International Conference on Accounting and Finance.(17),pp25-28
Liew,k.h.,Muhammad F.I.(2010). “Macroecomic Risk in Fluencies The Property Stock Market”. Journal of Property Investment andFinance.(4),pp14-16
Liew, J. &Vassalou, M. (2000). “Can Book-to-Market, Size and Momentum be Risk Factors that Predict Economic Growth?“, Journal of Financial Economics, 57(2): 221–245.
Thomas, R. R., Jr. (1990). “From affirmative action to affirming diversity”. Harvard Business Review, 68(2),107-117.
the relationship between gross domestic production (GDP) growth and the capital risk factors in the companies accepted in Tehran’s securities exchange market
Young Researchars And Ellit club, Tabriz Branch, Islamic Azad Universiti, Tabriz, Iran
Dr zahra lashgari
Assistant Prof, Faculty of Economic and Accounting, Islamic azad University Tehran, Iran
Abbas asadpour
MSc, in Faculty Economic and Accounting Islamic azad University, Tabriz, Iran
Rasa asadpour
Young Researchars And Ellit club, Tabriz Branch, Islamic Azad Universiti, Tabriz, Iran
(Received:
Gross domestic production as one of the macroeconomic variables is considered as an economical information indicator in money and capital markets. Such a component stems from the important financial sector underlying premises of the social economy and it is usually applied in the financial economy evaluations and analysis in every country. The objective of the current study is to survey the relationship between the gross domestic production and capital risk factors (value, size, debt to assets ratio, stock return and market risk premium). To do so, the study variables have been evaluated by taking advantage of a multivariate regression model based on the seasonal data and a portfolio consisting of the data for 42 seasons. The results obtained in the hypothesis rests section of the study show that there is a very weak and faint correlation between the independent and dependent variables growth; also, based on p-test it has been found that there is no significant relationship between gross domestic production growth and the output obtained from the risk factors, including value, size, debt-assets ratio, market risk premium and the seasonal return.
Keywords: Gross Domestic production (GDP) Growth, Value and Size, Debts to Assets Ratio, Market Risk Premium, Stock Return.