حسابداری تغییر قیمتها یا حسابداری آثار تورم
مقدمه
علت اساسی فقدان تعریف واحد و همه پسند بای تورم این است که اگر اقتصاددانان دقیقاً تورم را مورد بررسی قرار دهند، نمیتوانندغییر قیمتها تعریف جامع و مانعی ارائه دهند. بدین لحاظ صدها تعریف متناقض و مکمل هم از تورم آمده است که بحث درباره تورم را مبهم میسازد. تعاریف زیر نمونهای از شناخت تورم است:
- در سالهای جنگ بینالملل اول، تورم را تعبیر انتشار پول دانستهاند.
- لرنر تورم را ازدیاد تقاضا بر عرضه میداند.
- خانم روبنسون انگلیسی و ژان مارشال فرانسوی تورم را نوعی افزایش بیحد و نامنظم قیمتها میدانند. اگر تورم صعود پیاپی و لاینقطع قیمتها باشد باید اضافه کرد که صعود قیمتها نتیجه عدم تطابق بین دو جریان پول و کالاست.
حسابداری تغییر قیمتها
به هر حال تورم از هر زاویهای مورد بررسی قرار گیرد اثراتی بر روی صورتهای مالی یک مؤسسه خواهد داشت. مصرفکنندگان اطلاعات، اصولاً اطلاعات خود را از روی صورتهای مالی مؤسسه به دست میآورند و برای سرمایهگذاری در این مؤسسات دو مقولۀ سرمایه و سود را بیشتر از هر چیز دیگر مورد مداقه قرا میدهند، لکن سود را در حسابداری از دو دیدگاه تهیه میکنند:
حسابداری تغییر قیمتها
الف) سود برای سهامداران و سرمایهگذاران (دارندگان اوراق قرضه شرکت)
ب) سود و سایر اطلاعات برای بازار مؤثر
در اقتصاد سود را چنین تعریف میکنند که سود همان چیزی است که مردم فکر میکنند و آن مبلغی است که در فاصله زمانی معین خرج شود بدون آنکه به اصل ثروت (سرمایه) لطمهای وارد نماید، و به مفهوم ارزش افزوده تلقی میگردد. فرض کنیم شرکت الف صورت سود و زیان منتهی به تاریخ 29/12/1× را به شرح زیر ارائه دهد:
فروش | 630 ریال |
بهای تمامشده کالای فروش رفته | 180 ریال |
سود ناخالص | 450 ریال |
هزینههای عملیاتی | (150) |
سود عملیاتی | 300 |
هزینههای مالی | (90) |
سود خالص | 210 |
مالیات | (120) |
سود پس از کسر مالیات | 90 |
سود سهامداران ممتاز | (60) |
سود سهامداران عادی | 30 |
اگر بخواهیم سود خالص واحد اقتصادی را مشخص کنیم با توجه به صورت سود و زیان فوق سود خالص 300 ریال است.
سود برای سرمایهگذاران شرکت 90 ریال است.
سود برای سهامداران عادی شرکت 30 ریال است.
ملاحظه میشود که سود بر مبنای بهای تمام شده تاریخی ارقام فوق است. لکن تورم ارزش سود را کاهش و یا افزایش خواهد داد زیرا پول واحد اندازهگیری تمام رویدادهای مالی است و خود پول هم دچار نوسانات میشود و صورتهای مالی را که بر آن پایه تهیه شده از خیز انتفاع خارج میکند اما در حسابداری فرض مورد قبول ثابتبودن ارزش پول، در طول زمان است که در این زمینه پول را به مفهوم قدرت خرید در نظر میگیرند.
سطح عمومی قیمتها عبارت از متوسط وزنی قیمت کل کالاها و خدمات در اقتصاد است. تغییرات در سطح عمومی قیمتها را با شاخص عمومی قیمتها اندازهگیری میکنند که پایه آن عدد 100 است. شاخص مقایسه سطح قیمتهای جاری به نسبت سال پایه است. به طور مثال اگر فرض کنیم که سال 1 پایه باشد، چنانچه قیمتها به میزان 10% در خلال سال 2 افزایش یابد، شاخص قیمتها در پایان سال دوم 110 خواهد بود (110=10+100). در پایان سال 9 شاخص قیمت ممکن است برابر با 200 باشد که نشانگر آن است که سطح عمومی قیمتها نسبت به سال اول دو برابر شده است.
حسابداری تغییر قیمتها
غالباً اظهاراتی را میشنویم که مثلاً «امروز» ارزش دلار برابر 33 سنت است. در واقع ارزش یک دلار توانایی خرید کالا و خدمت را نشان میدهد. این ارزش را قدرت خرید گویند. معکوس شاخص عمومی قیمتها (100 تقسیم بر شاخص سطح جاری) نمایانگر آن است که قدرت خرید دلار در سال جاری نسبت به سال پایه چگونه است. به طور مثال اگر در سال 1×13 شاخص عمومی قیمتها 100 باشد ولی شاخص در سال 9×13 برابر 300 باشد میگویند شاخص نسبت به سال 1×13 سه برابر شده است.
حال اگر 100 به 300 تقسیم گردد، میگویند که قدرت یک دلار در سال 9×13 معادل قدرت خرید 33 سنت در سال 1×13 است. به منظور روشنشدن قدرت خرید میتوان مثالی عامیانه به شرح زیر بیان نمود.
فرض کنیم مصرف ماهیانه سیبزمینی یک خانواده 5 کیلوگرم است که میتوان با مبلغ 5000 ریال خریداری نمود. بنابراین قیمت یک کیلو سیبزمینی برابر 1000=5÷5000 ریال است.
ماه اول | مقدار | قیمت هر کیلو | مبلغ کل |
Kg5 | R 1000 ریال | 5000 ریال |
اگر در ماه دوم قیمت هر کیلو سیبزمینی 1200 ریال شود وضعیت این خانواده به شرح زیر میشود یعنی میتواند فقط 4.16 کیلوگرم خریداری نماید.
Kgs4.16 | 1200 ریال | 5000 ریال |
اگر در ماه سوم قیمت هر کیلوگرم سیبزمینی 1300 ریال گردد این خانواده میتواند (1300÷5000)3.84 کیلوگرم سیبزمینی تهیه نماید.
Kgs3.84 | 1300 ریال | 5000 ریال |
بدین ترتیب مشاهده میشود اگر این خانواده بخواهد همان مقدار مصرف سیبزمینی را داشته باشد در ماه سوم باید 6500 ریال بپردازد، لکن به علت محدودبودن نقدینگی این خانواده به ناچار مصرف خود را کاهش خواهد داد.
حسابداری تغییر قیمتها
تغییرات قیمتها چه اثراتی بر روی سطح عمومی قیمتها و بدین ترتیب، تغییرات ارزش پول و با اندازهگیریهای حسابداری خواهد داشت؟ با ترکیب عملیات و رویدادهای حسابداری به پول سالهای گوناگون، حسابداران تغییرات در بعد واحد اندازهگیری را فراموش میکنند. به طور مثال، فرض کنید شرکت در آغاز سال اول زمینی را به مبلغ 200000 ریال خریداری نماید و آنرا در آخر سال دهم به مبلغ 400000 ریال به فروش برساند.
با استفاده از ریال برای واحد 200000=200000-400000، اما اگر قیمتها در خلال این دوره 10 ساله دوبرابر شود و ارزش پول به نصف تقلیل یابد، ممکن است بگوییم که شرکت در نتیجه این خرید و فروش زمین هیچ گونه ثروتی را تحصیل نکرده است. مبلغ 400000 ریال که از بابت این زمین در سال دهم دریافت شده است، معادل ارزش همان کالا و خدمات (200000ریال) در سال اول است. کشورهای مختلف ظرف 40 سال گذشته تورمهای شدید و مزمنی تجربه کردهاند.
حسابداری تغییر قیمتها
نیروهایی که اقتصاد و نهادهای سیاسی کشورها را ساخته است آنها را در قبال تورمهای متداوم تضمین نموده است و فرآیندهای حسابداری سنتی بر پایه فرض پول ثابت میباشد. در این سیستم، بهای تمام شده تاریخی در دورههایی که قیمتها ثابت هستند کاملاً منطقی و خوب کار میکند. این سیستم به طور منطقی در دورانی که ثبات تداوم دارد، به استثنای زمان تورم متوسط خوب کار میکند اما وقتی که تورم فوقالعاده شدید است اساساً زیان به دست میآید. بزرگترین مجادله و بحث و مذاکره در حسابداری حرفهای این است که روشهای حسابداری جدیدی را ارائه دهند که همسویی و همخوانی با واقعیتهای اقتصادی محیطهای تورمی داشته باشد و صورتهای مالی آنها را با واقعیتهای جاری منطبق سازد.
حساب سود- واقعی یا صوری
سود شرکتهای سهامی تحت کنترل نزدیک مدیران تجاری، سرمایهگذاران و مقامات دولتی است. روند این سودها نقش معنیداری در تخصیص منابع و سرمایهگذاری ملی، در سطح نیروی انسانی و در سیاستهای اقتصاد ملی دارد. در نتیجۀ فرض ثبات ارزش پول، سود شرکتهای سهامی به صورت صوری گزارش میگردد.
در اندازه گیری سود شرکتها، تفاوتی بین سود و بازیافت هزینهها وجود دارد. یک شرکت تجارتی فقط موقعی سود تحصیل میکند که ارزش کالاهای فروشرفته و یا خدمات ارائهشده آن مازاد بر منابع مصروفه در فرآیند کسب آن سود باشد:
سود = درآمد فروش – بهای تمام کالای فروشرفته یا درآمد= درآمد- هزینهها
حسابداری به طور سنتی ارزشهایی را با استفاده از مقدار ریالی تاریخی به منابع مصروفه در کسب سود نسبت میدهند.
به طور مثال محاسبۀ هزینه استهلاک ممکن است بر پایه قیمت پرداختشده بابت آن داراییها در 10 یا 20 سال گذشته باشد.
حسابداری تغییر قیمتها
موقعی که سطح عمومی قیمتها به سرعت افزایش مییابد، بهای تمام شده و هزینهها ممکن است به طور قابل ملاحظهای ارزش اقتصادی جاری منابع مصروفه را کمتر قلمداد نماید. در این صورت سودهای ابرازشده، غیرواقعی و اغراقآمیز خواهد بود. از طرف دیگر، فرض ثبات ارزش ممکن است منجر به گزارش سودهای صوری گردد. بسیاری از سودهای خالص گزارششده به وسیله شرکتها ممکن است واقعاً معادل بازیافت بهای تمام شده و هزینهها باشد، لذا آنچه ما به عنوان مالیات بر درآمد محاسبه میکنیم، در واقع از سرمایه، سرمایهگذاری شده گرفته میشود. به علاوه، سود سهام که از محل این سودها پرداخت میگردد در حقیتق از محل سرمایه پرداخت میشود.
به طور خلاصه، جهان کنونی یک دنیای تورمی است، اگر سود را بر فرض عدم تغییر سطح قیمتها اندازهگیری و شناسایی نماییم، صورتهای مالی شرکت گمراهکنننده و خارج از واقعیت خواهد بود، ولی درآمدهای اجتماعی بعدی به شرح زیر برای آن شرکتها خواهد داشت:
حسابداری تغییر قیمتها
الف) نقدینگی شرکتها (توانایی پرداخت بدهی) ممکن است بقدری تنزل نماید که بحران اقتصادی به وجود آورد.حسابداری تغییر قیمتها
ب) از زمانی که منابع اقتصادی به مقیاس زیادی بر اساس صورتهای مالی اختصاص مییابد در این تخصیص ممکن است اثرات تورم در گزارشهای مالی نادیده گرفته شود.
ج) گزارش سودهای اغراقآمیز ممکن است سبب گردد که نسبتهای منطقی ساختار سرمایه در نظر گرفته نشود. در نتیجه رقم سرمایه به نظر اندک خواهد آمد در موقعیت نسبی این شرکتها در رقابت اقتصادی اثر نامطلوب دارد