فرض کنید حسابرسان داخلی شرکت سرزمین چوب میخواهند جدول کار حسابرسی سال آینده شرکت را تدوین کنند. شرکت سرزمین چوب دارای دو دایره اصلی چوب بری و تولید کاغذ است. این شرکت یک کارخانه تولید تخته چندلایی نیز در درون چوب بری دارد. دفتر مرکزی شرکت در رشت و کارخانه تولید کاغذ آن در همان نزدیکیها قرار دارد و دو کارگاه چوببری و کارخانه تولید تخته چند لایی آن در رامسر واقع شده است. شکل 4-5 نمودار سازمانی شرکت سرزمین چوب را با پنج رده مدیریت آن نشان میدهد. هر رده مدیریت شرکت در کنج راست گوشه نشان دهنده موقعیتهای مختلف است.
جدول کار حسابرسی داخلی
حسابرسان تصمیم گرفتند از واحدهای عملیاتی به عنوان عامل اصلی برای تشخیص قسمتهای قابل حسابرسی استفاده کنند. واحدهای عملیاتی شرکت، طبق نمودار سازمانی شرکت است.
عامل ثانویه مورد نظر حسابرسان، میزان جزئیات لازم برای تکمیل هر حسابرسی است که براساس ساعات مورد انتظار برای انجام حسابرسی سنجیده میشود. میزان جزیئات لازم برای تکمیل هر حسابرسی را میتوانند با انتخاب واحدهای عملیاتی با اندازههای از پیش تعیین شده، از بین ردههای پنجگانه مدیریت، کنترل (یا محدود) کنند.
گرچه حسابرسان شرکت سرزمین چوب ناآگاهانه سایر استراتژیهای انتخاب قسمتهای قابل حسابرسی را به کار نگرفتند، اما نتیجه استراتژی بخصوصی که انتخاب کردند سازمان شرکت را چنان تقسیم میکند که دست کم با سه نوع استراتژی، منطبق است. به دلیل استقلال نسبی دایرهها، واحدهای عملیاتی گوناگون شرکت تابع مناطق جغرافیایی و همچنین، مراکز تصمیمگیری اداری جدا میباشند. مبالغ ریالی هنگفتی نیز در هر یک از واحدهای عملیاتی جریان مییابد.
حسابرسان چنین استدلال میکنند که اداره کارامد حسابرسیهای بزرگتر از این دشوار است و مدیران آنها نیز گزارشهای با فاصله زمانی کوتاهتر و فراوانتر را به گزارشهای بلند و هرازگاهی ترجیح میدهند.
تعدادی از وظایف مورد رسیدگی که در ستون چهارم شکل آمده است ساعات براوردی حسابرسی مانند حسابداری گروه و مدیریت مالی، مدیریت مالی شرکت، مدیریت مالی چوب بری، تولید چوب بری، بازاریابی کاغذ و حسابداری کاغذسازی خیلی بیش از 500 ساعت برای حسابرسی نیاز دارند اما این وظایف یا دایرهها در ردههای مدیریت 4 یا 5 قرار دارند. حسابرسان با تقسیم حسابرسی این وظایف به وظایف زیر مجموعه آنها مدیریت رده 5 میتوانند اندازههای حسابرسی مطلوب نظرشان را چنان حفظ کنند که از پوشش حسابرسی وظایف بزرگتر نیز اطمینان یابند.
جدول کار حسابرسی داخلی
برای مثال مدیریت مالی چوب بری با براورد 560 ساعتی بیرون از محدوده 500 ساعت قرار میگیرد. حسابرسی جداگانه دفتر کل 160 ساعت، بدهکاران 160 ساعت، بستانکاران 160 ساعت، حقوق و دستمزد 80 ساعت و حسابداری صنعتی 140 ساعت تمام وظایف زیر مجموعه مدیریت مالی را پوشش میدهد و بدین ترتیب حسابرسی مدیریت مالی چوب بری آسانتر انجام میگیرد. گرچه جمع ساعات این حسابرسیهای جداگانه به 700 ساعت میرسد اما هر یک از حسابرسیها کمتر از 500 ساعت زمان خواهد برد.
نکته جالب توجه دیگر در ارتباط با شکل 5-5 این است که براورد حسابرسی برخی از وظایف به کمتر از 500 ساعت نیاز دارد. حسابرسان چگونه تصمیم میگیرند که کل وظیفه را حسابرسی کنند یا آن را به زیر مجموعه آن تقسیم نمایند. برای مثال حسابرسان باید بین انجام دادن یک حسابرسی از دایره بازاریابی چوب بری یا سه حسابرسی جداگانه از هر یک از ناحیههای فروش سه ناحیه 1-140 ساعت، ناحیه 2-120 ساعت و ناحیه 3-120 ساعت یکی را انتخاب کنند. گرچه این یک انتخاب قضاوتی است و از یک مورد به مورد دیگر فرق میکند اما یک عامل اصلی است که حسابرسان را در انتخاب خود کمک میکند و آن عبارت است از میزان همبستگی بین وظایف زیر مجموعه و در نتیجه میزان خطر موجود بین
وظایف زیر مجموعه.
وظایف زیر مجموعهای که خیلی بهم وابستهاند از سطح خطر مشابهای برخوردارند زیرا خطر هر یک بر سطح خطر سایرین اثر میگذارد. از سوی دیگر وظایف زیر مجموعهای که کاملاً متفاوت و مستقل از یکدیگر باشند دارای خطرهای مشابه میباشند. برای مثال فرایندهای چوب بری و چسب زنی کارخانه تخته چندلایی به شدت به یکدیگر وابستهاند. در نتیجه حسابرسان احتمالاً کل کارخانه تخته چند لایی را در قالب یک حسابرسی مورد رسیدگی قرار میدهند اما ناحیههای مختلف فروش شرکت سرزمین چوب به نوعی مستقل از یکدیگر عمل میکنند. در نتیجه حسابرسان به جای انجام دادن یک حسابرسی از کل دایره بازاریابی، هر یک از ناحیههای سه فروش را به عنوان یک قسمت قابل حسابرسی جداگانه در نظر میگیرند.
جدول کار حسابرسی داخلی
حسابرسان شرکت سرزمین چوب سپس استراتژی خود را برای تشخیص قسمتهای قابل حسابرسی، به شرح زیر تدوین میکنند:
- تعیین واحدهای عملیاتی.
- تعریف قسمتهای قابل حسابرسی به گونهای که هیچ یک از حسابرسیها به بیش از 500 ساعت نیاز نداشته باشد.
- در موارد وجود حق انتخاب بین یک وظیفه بزرگ یا زیر مجموعههای آن به طور جداگانه، قسمت مورد رسیدگی براساس استقلال نسبی (یا میزان همبستگی) وظایف زیر مجموعه آن تعیین میشود. این استراتژی، پارامترهای لازم را برای تشخیص قسمتهای قابل حسابرسی در یک دوره بودجهای، تعیین و مشخص میکند.
جدول کار حسابرسی داخلی
مرحله سوم: مرتب کردن قسمتهای قابل حسابرسی براساس اولویت (یا خطر)
مهمترین عامل در ردهبندی قسمتهای قابل رسیدگی، خطرنسبی آنهاست. بیانیه استانداردهای حسابرسی داخلی شماره 9 «براورد خطر» چنین مقرر میدارد که «فرایند براورد خطر باید ابزار لازم را برای تدوین جدول کار حسابرسی فراهم کند». منابع اطلاعاتی گوناگونی به این فرایند یاری میرسانند: مدیریت و اعضای هیئت مدیره، کارکنان واحد حسابرسی داخلی، حسابرسان مستقل، قوانین و مقررات، تجزیه و تحلیل اطلاعات مالی و عملیاتی، گزارشهای حسابرسی در دورههای پیش و روندهای صنعتی و اقتصادی. بدیهی است که با پیدایش تغییر در وضعیتها، اولویتبندی حسابرسی نیز میتواند تغییر کند و سبب ضرورت بررسی اولویتهای تعیین شده حسابرسی در فواصل زمانی کوتاه، شود.
پژوهشهای آقایان جیمز ام. پاتون، جان اچ. ایوانز و باری ال. لوییس (چارچوبی برای ارزیابی خطر در حساب