استاندارد حسابداري عمومی شماره 12
1- هدف استاندارد حسابداري عمومی شماره 12 تعيين و تشريح نحوه حسابداري موجوديها است. در استاندارد منتشره قبلي مهمترين مسئله در حسابداري موجودي كالا، شناسايي بهاي تمام شدهاي است، كه بايد بهعنوان دارايي ثبت شود تا درآمد مرتبط با آن شناسايي شود. اين استاندارد، يك رهنمود عملي جهت تعيين بهاي تمام شده و متعاقب آن شناسايي هزينهها، شامل هرگونه كاهش ارزش دفتري تا ارزش خالص بازيافتني است. همچنين اين استاندارد، دستورالعمل محاسبه بهاي تمام شده جهت تخصيص مخارج به موجوديها را فراهم ميآورد.
استاندارد حسابداري عمومی شماره 12
پ)داراييهاي زيستي (موجوديگلههاي دام) مرتبط با فعاليتهاي كشاورزي (دامپروري)، محصولات كشاورزي، جنگلي و معدني؛ (در اين ارتباط به استاندارد حسابداري ملي يا بينالمللي مربوط به كشاورزي مراجعه شود.)
ت)خدمات نيمه انجام شده كه به منظور دريافت و يا جبراني توسط دريافت كننده خدمت انجام نشده است.
3- اين استاندارد جهت ارزيابي موجوديهاي زير بكار گرفته نميشود.
الف) توليدات كشاورزي و توليدات جنگلي، توليدات كشاورزي بعد از برداشت و موجودي معدني و توليدات معدني بر اساس ارزش خالص بازيافتني در تاريخ توليد ارزيابي ميشوند. هنگامي كه اين قبيل موجوديها بر اساس ارزش خالص بازيافتني ارزيابي ميشود، تغييرات در ارزش آنها بهعنوان مازاد يا كسري دوره شناسايي ميشود.
استاندارد حسابداري عمومی شماره 12
ب)حق العملكار شخصي است كه ارزيابي موجوديهاي مواد و كالاي خود را براساس ارزش منصفانه منهاي هزينههاي فروش انجام ميدهد. هنگامي كه چنين موجوديهايي براساس ارزش منصفانه منهاي هزينههاي فروش ارزيابي ميشود تغييرات در ارزش منصفانه منهاي هزينههاي فروش بهعنوان مازاد (كسري) دوره تغيير ارزيابي ميشود.
4- اين استاندارد در مورد كليه واحدهاي بخش عمومي به غير از واحدهاي تجاري دولتي بكار مي رود.
5-”مقدمه استانداردهاي بينالمللي حسابداري بخش عمومي“ منتشره توسط هيأت استانداردهاي بينالمللي حسابداري بخش عمومي توضيح ميدهد كه واحدهای تجاری دولتي استانداردهاي گزارشگري مالي بينالمللي منتشره توسط هيأت استانداردهاي بينالمللي حسابداري را بكار ميبرند. واحدهاي تجاری دولتي، در استاندارد بينالمللي حسابداري بخش عمومي شماره 1 ”نحوه ارائه صورتهاي مالي“ تعريف شدهاند.
6- موجوديهاي مواد و كالا كه در جزء ت بند 2 بيان شده، در استاندارد بين المللي حسابداري شماره 2 تحت عنوان موجودي مواد وكالا بيان نشده و از دامنه كاربرد اين استاندارد مستثني شده چون مستلزم در نظر گرفتن موضوعات خاص بخش عمومي است.
7-موجوديهايي كه در جزء الف بند 3 تشريح شد ممكن است، به خالص ارزش بازيافتني در مراحل معيني از توليد ارزيابي شود. براي مثال هنگامي محصولات كشاورزي برداشت شود يا مواد معدني استخراج شده بر طبق پيمان آتي فروخته شود، يا داراي خريد تضميني توسط دولت باشند، يا هنگامي كه يك بازار فعال جهت آنها وجود داشته و ريسك ناچيزي جهت عدم فروش وجود دارد، اين گونه موجوديها از الزامات ارزيابي موضوع اين استاندارد مستثي هستند.8-حق العملكار، فردي است كه خريد و فروش كالا را جهت ديگران يا به حساب خود انجام ميدهد. منظور از موجوديهايي كه در جزء ب بند 3 بيان شد، موجوديهايي است كه اصولاً با هدف فروش در آيندهاي نزديك و استفاده از مازاد ناشي از نوسان در قيمت يا حاشيه سود حقالعملكار نگهداري مي شود. هنگامي اين موجوديها براساس قيمتهاي منصفانه منهاي هزينههاي فروش ارزيابي ميشوند، اين موجوديها از الزامات ارزيابي موضوع اين استاندارد مستثي هستند.
استاندارد حسابداري عمومی شماره 12
تعاريف
9– واژه هاي زير در اين استاندارد با معاني مشخص شده به كار رفته است:
الف) بهاي جايگزيني، عبارت است از مخارجي كه واحد جهت تحصيل دارايي در تاريخ گزارشگري تحمل ميكند.
ب) معاملات مبادلهاي، معاملاتي است كه طي آن واحد، داراييها ياخدماتي را دريافت، يا بدهيهايي را تسويه ميكند و تقريبا به طور مستقيم معادل ارزش آن را (از طريق وجه نقد، كالا، ارايه خدمات يا استفاده از دارايي) به ساير واحدها پرداخت ميكند.
ارزش منصفانه، مبلغي است كه خريدار و فروشندهاي مطلع ومايل ميتوانند درمعاملهاي حقيقي در شرايطي عادي براي مبادله دارايي يا تسويه بدهي با يكديگر توافق كنند.
موجودي مواد و كالا، به داراييهاي اطلاق ميشودكه:
الف) ماهيتي مصرفي داشته و در فعاليت واحد مصرف شود؛
ب) ماهيتي مصرفي داشته به منظور ساخت محصول يا ارائه خدمات مصرف شود؛
پ) جهت فروش در روال عادي عمليات واحد نگهداري شود؛
ت) به منظور ساخت محصول جهت فروش يا توزيع خريداري شده و نگهداري شود.
خالص ارزش بازيافتني، عبارت است از بهاي برآوردي فروش پس از كسر هزينههاي برآوردي تكميل و هزينههاي برآوردي بازاريابي، توزيع و فروش.
معاملات غيرمبادلهاي، معاملاتي هستند كه داراي ارزش مبادلهاي نيست، درمعاملات غيرمبادلهاي واحد بدون پرداخت مستقيم ارزش تقريبي معادل آن را دريافت ميكند. يا به عبارت ديگر ارزش تقريبي معادل آن را به ساير واحدها بدون پرداخت، دريافت كند.
خالص ارزش بازيافتني
10-خالص ارزش بازيافتني به مبلغ خالص بازيافتي حاصل از فروش موجوديها اشاره دارد كه انتظار مي رود يك واحد در طي عمليات جاري آنرا بازيافت نمايد. ارزش منصفانه منعكسكننده مبالغ رد و بدل شده مابين خريدار و فروشنده متمايل و آگاه در بازار است. ممكن است ارزش خالص بازيافتني موجوديها معادل ارزش منصفانه منهاي هزينههاي برآوردي فروش نباشد.
استاندارد حسابداري عمومی شماره 12
موجوديها
11-موجوديها شامل كالاي خريداري شده و نگهداري شده جهت فروش مجدد است كه براي مثال شامل كالاي خريداري شده توسط واحد جهت فروش مجدد، زمين و ساير اموالي كه جهت فروش نگهداري ميشود، مي باشد. همچنين موجوديها شامل كالاي ساخته شده و كار درجريان ساخت واحد و نيز شامل مواد اوليه و موادي كه در ابتداي جريان توليد قرار دارند و كالاي خريداري شده و توليد شده توسط واحد است كه جهت توزيع به ساير بخشها بدون مطالبه بها يا مطالبه بهاي ناچيز، توليد ميشوند. براي مثال كتابهاي آموزشي كه توسط وزارت بهداشت جهت اهدا به مدارس توليد ميشود. در بسياري از واحدهاي بخش عمومي موجوديها را جهت ارائه خدمات نگهداري ميكنند، به جاي اينكه كالا را خريداري كرده و آن را جهت فروش يا توليد نگهداري كنند. در اين حالت همان طور كه در بند 28 شرح داده ميشود، بهاي تمام شده خدمات واحد ارائهكننده خدمات، شامل موجودي كالا نيز است زيرا هنوز درآمد مرتبط با آن شناسايي نشده است. در اين رابطه به استاندارد بينالمللي حسابداري بخش عمومي شماره 9 “درآمد حاصل از داد و ستد مبادلهاي” مراجعه شود.
12- موجودي كالا در بخش عمومي شامل موارد زير است.
الف) مهمات؛ ب) مواد فاسد شدني؛ پ) مواد تعمير و نگهداري؛ ت) قطعات يدكي؛
جهت ماشين آلات و تجهيزات به جز مواردي كه در استاندارد بينالمللي حسابداري بخش عمومي داراييهاي ثابت مشهود آمده است.
ث)ذخاير استراتژيك؛ (براي مثال ذخاير انرژي)
ج)ذخاير پولي توزيع نشده ؛
خ) موجودي خدمات پستي كه براي فروش نگهداري شده؛ (مانند تمبر)
د)كار در جريان ساخت؛ شامل: 1- بستههاي آموزشي دورههاي آموزشي يا تحصيلي و 2- خدمات به مشتريان (مانند حسابرسي)
ر) زمين و اموال نگهداري شده براي فروش.
13-از آنجا كه دولت حق دارد كه داراييهايي مختلفي همانند تمبرپستي و پول رايج را منتشر كند. اين اقلام طبق اين استاندارد جزء موجوديها منظور ميشوند. آنها به ارزش اسمي گزارش نميشوند بلكه طبق بند 15 ثبت ميشوند.
14- هنگامي كه دولت ذخاير استراتژيك مختلفي از قبيل ذخاير انرژي (نفت) نگهداري ميكند، براي استفاده اضطراري يا ديگر وضعيتها (براي مثال بلاياي طبيعي يا ضروريات دفاع غيرنظامي) ميتواند آن را طبق اين استاندارد به عنوان موجودي شناسايي نمايد.
استاندارد حسابداري عمومی شماره 12
ارزيابي موجوديها
15-موجوديها بجز موارد بند 16 بايد بر مبناي اقل بهاي تمام شده و خالص ارزش بازيافتني اندازهگيري شود.
16- بهاي تمام شده موجوديها در تحصيل از طريق معاملات غير مبادلهاي، به وسيله ارزش منصفانه در تاريخ تحصيل بيان ميشود.
17- هنگامي كه موجوديها جهت مقاصد زير نگهداري ميشوند، ارزيابي آنها بايد برمبناي اقل بهاي تمام شده و ارزش جاري جايگزيني باشد:
الف)توزيع بدون مطالبه بها يا مطالبه به بهاي ناچيز؛
ب) مصرف يا توزيع در جريان توليد كالا بدون مطالبه بها يا مطالبه به بهاي ناچيز
بهاي تمام شده موجوديها
18-بهاي تمام شده موجوديها بايد در برگيرنده تمام هزينههاي خريد، بهاي تبديل و ساير هزينهها باشد كه واحد در جريان فعاليت عادي خود، جهت رساندن كالا يا خدمات به مكان و شرايط فعلي آن متحمل شده است.
استاندارد حسابداري عمومی شماره 12
بهاي خريد
19- مخارج خريد شامل بهاي خريد و هرگونه هزينههاي ديگري از قبيل حقوق و عوارض گمركي، ماليات، (بجز مبالغي كه واحد ميتواند از وزارت دارايي بازيافت كند.) حمل و نقل، جابجايي و ساير هزينهها كه مستقيماً در تحصيل كالاي ساخته شده، مواد و ملزومات ميباشد. تخفيفات تجاري و ساير موارد مشابه از بهاي خريد كسر ميشود.
بهاي تبديل
20- بهاي تبديل موجوديهاي در جريان ساخت به كالاهاي ساخته شده، اصولاً درمحيط توليدي وجود دارد. بهاي تبديل موجوديها شامل مخارجي است كه مستقيماً به اقلام توليدي مربوط ميشود مانند كار مستقيم. همچنين بهاي تبديل شامل سربار توليد (اعم از ثابت و متغير) است كه جهت تبديل مواد اوليه به كالاي ساخته شده واقع ميشود. سربار ثابت توليد، آن بخش از هزينههاي غيرمستقيم توليد است كه عليرغم تغيير در حجم توليد نسبتا ثابت ميماند، مانند استهلاك و هزينههاي نگهداري ساختمان و تجهيزات كارخانه و هزينههاي اداري و مديريتي كارخانه. سربار متغيرتوليد آن بخش از هزينههاي غيرمستقيم توليد است، كه متناسب با تغيير حجم توليد تغيير مييابد، مانند مواد و دستمزد غيرمستقيم.
21-سربار ثابت توليد در هزينههاي تبديل بر مبناي ظرفيت عادي توليد تخصيص مييابد. ظرفيت عادي بيانگر متوسط توليد مورد انتظار در شرايط عادي (با در نظرگرفتن توقف توليد ناشي از تعميرات و نگهداري برنامهريزي شده) طي چند دوره توليد ميباشد. جهت تخصيص هزينههاي سربار ثابت توليد ميتوان از سطح واقعي توليد استفاده كرد، به شرط آنكه سطح مزبور تقريباً نزديك به سطح عادي توليد باشد. ميزان سربار تخصيص يافته به هر واحد توليد به دليل توليد كم يا بلا استفاده بودن ماشينآلات افزايش نمييابد. سربار تخصيص نيافته به عنوان هزينه دورهي وقوع شناسايي ميشود. در دورههايي كه شاهد توليد غيرعادي زيادي هستيم، به دليل اينكه موجوديها به بهايي بيشتر از بهاي تمام شده ارزيابي نشوند، مبلغ سربار ثابت تخصيص يافته به هر واحد محصول كاهش مييابد. سربار متغير هر واحد توليد بر اساس استفاده واقعي آنها از امكانات توليد تخصيص مييابد.
22- در مورد تخصيص هزينههاي ثابت و متغير براي مثال در مورد نگهداري و فروش زمين به قصد سكونت يا مقاصد تجاري ميتوان هزينههاي خاكبرداري، زهكشي، فاضلاب، لولهكشي و غيره جهت استفاده از آنرا، نام برد.
23-ممكن است در فرايند توليد هم زمان بيش از يك محصول توليد شود. براي مثال، اين وضعيت هنگامي مصداق دارد كه محصولات مشترك يا محصول اصلي همراه با يك محصول فرعي توليد ميشود. در مواردي كه بهاي تبديل هر محصول جداگانه قابل تشخيص نيست، اين هزينهها برمبنايي منطقي و يكنواخت به محصولات تخصيص مييابد. براي مثال، ممكن است از ارزش نسبي فروش هر محصول (در مرحلهاي از فرايند توليد كه محصولات به طور جداگانه قابل تشخيص است) و يا در زمان تكميل، بهعنوان مبناي تخصيص استفاده شود. دراغلب موارد، محصولات فرعي ماهيتاً كم اهميت است. از اين رو اين محصولات به ارزش خالص بازيافتني اندازهگيري و مبلغ مذكور از بهاي تمام شده محصول اصلي كسر ميشود. درنتيجه ارزش دفتري محصول اصلي با بهاي تمام شده آن، تفاوت با اهميتي ندارد.
استاندارد حسابداري عمومی شماره 12
ساير مخارج
24- ساير مخارج تنها تا ميزاني كه آشكارا به رساندن موجودي مواد وكالا به مكان و شرايط فعلي آن مربوط است بهعنوان بخشي از بهاي تمام شده موجوديها منظور ميشود. براي مثال ممكن است سربارهاي غير توليدي يا هزينه طراحي محصول يك مشتري خاص جزء بهاي تمام شده موجودي منظور شود.
25- موارد زير نمونههايي از مخارجي است كه در بهاي تمام شده موجوديها منظور نميشود و در دوره وقوع بهعنوان هزينه شناسايي ميشود:
الف) مبالغ غيرعادي مربوط به ضايعات مواد، دستمزد و ساير مخارج توليد؛
ب) مخارج انبارداري به غير از مخارجي كه در فرايند توليد جهت انبارداري محصولاتي كه نياز به پردازش دارند، انجام ميشود؛
پ) سربار اداري كه در رساندن موجوديها به مكان و شرايط فعلي نقشي ندارد؛
ت) مخارج فروش.
26- در شرايطي خاص، مخارج تامين مالي را ميتوان در بهاي تمام شده موجوديها منظور كرد. اين شرايط دراستاندارد بينالمللي حسابداري بخش عمومي شماره 5 با عنوان”حسابداري مخارج تامين مالي” مشخص شده است.
27- ممكن است واحد، موجوديهايي را با شرايط پرداخت آتي خريداري كند. در اين هنگام طبقهبندي موثر شامل عنصر تامين مالي است كه براي مثال مابهالتفاوت قيمت خريد اعتباري عادي و مبالغ پرداختي بهعنوان هزينه بهره دوره تامين مالي شناسايي ميشود.
استاندارد حسابداري عمومی شماره 12
بهاي تمام شده موجوديها در واحدهاي خدماتي
28- با توجه به گستردگي موجوديهاي مورد انتظار ارايه شده موسسات ارايهكننده خدمت در جزء ت بند 2، ارزيابي آنها بر اساس بهاي تمام شده توليد آن است. بهاي تمام شده موجوديها در موسسات خدماتي اساساً دستمزد و سايرهزينههاي كاركناني كه مستقيماً در ارائه خدمات مربوط مشاركت داشتهاند و نيز سربار قابل تخصيص را در بر ميگيرد. مخارج كاركناني كه در ايجاد و ارائه خدمت نقشي نداشته اند، نبايستي در بهاي تمام شده موجوديها منظور شود. دستمزد و ساير هزينههاي مربوط به كاركنان اداري و فروش در بهاي تمام شده خدمات ارائه شده منظور نميشود، بلكه در دوره وقوع به عنوان هزينه شناسايي ميشود. بهاي تمام شده موجوديها در موسسات خدماتي شامل حاشيه مازاد يا سربار غير قابل تخصيص نميشود بلكه اغلب شامل مطالبه بهاي ارزش به وسيله موسسات خدماتي است.
بهاي تمام شده توليدات كشاورزي حاصل از داراييهاي زيستي
29- بر اساس استاندارد حسابداري ملي و بينالمللي مربوط به كشاورزي، موجوديهاي ناشي از توليد كشاورزي كه واحد از داراييهاي زيستي خود برداشت ميكند ممكن است با ارزش منصفانه اوليه آنها منهاي هزينههاي برآوردي فروش در نقطه برداشت شناسايي شود. اين بهاي تمام شده موجودي براي اين استاندارد نيز بكار مي رود.
30- روشهايي مانند روش هزينهيابي استاندارد يا روش خردهفروشي كالا براي ارزيابي بهاي تمام شده موجوديها، هنگامي ميتواند به خاطر سهولت كار مورد استفاده قرار گيرد كه نتايج حاصل از بكارگيري آن همواره با نتايج بهاي تمام شده تقريباً يكسان است. هزينهيابي استاندارد عبارت است از محاسبه بهاي تمام شده موجودي مواد، ملزومات، دستمزد، كارايي و سطح مطلوب ظرفيت با در نظر گرفتن سطح عادي حسابها. اين اقلام با توجه به قانون بررسي شده و چنانچه ضروري به نظر برسد جهت وضوح در شرايط جاري تجديد نظر ميشوند.
31-ممكن است موجوديها از طريق معاملات غيرمبادلهاي توسط واحد كسب شود. براي مثال در يك فاجعه طبيعي يك آژانس بينالمللي مددكار، كمكهاي پزشكي را به بيمارستان دولتي هديه دهد. در چنين شرايطي بهاي تمام شده موجودي عبارت است از ارزش منصفانه در تاريخ وقوع.
32- بهاي تمام شده موجوديهايي كه معمولاً قابل تبادل نيستند و كالاها يا خدمات توليد و ارائه شده جهت انجام يك پروژه خاص، بايد به روش شناسائي ويژه ارزيابي شوند.
33-شناسايي ويژه بهاي تمام شده، روشي است كه درآن هزينههاي مختص هر يك از اقلام موجودي به آن اختصاص مييابد. اين روش جهت اقلامي مناسب است كه صرفنظر از فرايند خريد يا توليد براي پروژه خاصي قابل تشخيص هستند. زماني كه تعداد زيادي از اقلام موجودي در حالت عادي قابل معاوضه نيستند، شناسايي خاص هزينه ها مجاز نيست. در چنين شرايطي به منظور مشخص نمودن اثرات از پيش تعيين شده بر مازاد يا كسري خالص دوره ميتوان از روش انتخاب اقلامي كه در موجوديها باقي ماندهاند، استفاده كرد.استاندارد حسابداري عمومی شماره 12
34- هنگامي كه برطبق بند 33 عمل ميشود بايد از روش محاسبه بهاي تمام شده يكساني جهت همه موجوديها كه ماهيت و كاربرد مشابه در واحد دارند، استفاده شود. جهت موجوديهايي كه ماهيت و كاربرد يكساني ندارند، ميتوان از روشهاي محاسبه متفاوتي استفاده نمود. (براي مثال كالا در يك منطقه كاربرد دارد و در ساير مناطق كاربرد ندارد.) تفاوت در محل جغرافيايي (و از جنبه قوانين مالياتي) به خودي خود دليلي جهت استفاده از روشهاي محاسبه بهاي تمام شده متفاوت نيست.
35-بهاي تمام شده موجوديها به جز مواردي كه در بند 32 بيان شد، بايد به روش فايفو و يا ميانگين موزون ارزيابي شود. واحد بايد از روش محاسبه بهاي تمام شده يكسان جهت همه موجوديهايي كه ماهيت و كاربرد يكساني دارند، استفاده كند. موجوديهايي كه ماهيت و كاربرد يكساني ندارد، ممكن است به روشهاي متفاوت گزارش شوند.
36-ممكن است موجوديهاي يك منطقه واحد، در منطقه ديگر همان واحد كاربرد متفاوتي داشته باشد. به هرحال مناطق جغرافيايي به خودي خود دليلي جهت كاربرد روشهاي محاسبه بهاي تمام شده متفاوت نيست.
37- در روش موجودي اولين صادره از اولين وارده فرض ميشود خريدهايي كه ابتدا صورت ميگيرد ابتدا نيز فروش ميرود و اقلام باقي مانده در پايان دوره بيشتر ناشي از خريدها يا توليدهاي آخر دوره است. ميانگين موزون عبارت است از محاسبه بهاي تمام شده موجودي مواد و كالا براساس اعمال بهاي متوسط موجودي واحد. ميانگين موزون از تقسيم مجموع بهاي تمام شده بر مجموع تعداد موجوديهاي واحد محاسبه ميشود. بسته به شرايط واحد ميتوان از طريق محاسبه دايمي يا محاسبه ادواري به آن دست يافت.
استاندارد حسابداري عمومی شماره 12
خالص ارزش بازيافتني
38- ممكن است موجوديهايي كه دچارآسيب ديدگي يا فرسودگي جزئي يا كلي شده، يا كاهش قيمت فروش داشته باشند، بهاي تمام شده آنها قابل بازيافت نباشد. ممكن است چنانچه هزينههاي برآوردي تكميل و فروش يا هزينههاي برآوردي فروش و يا هزينههاي توزيع افزايش يابد، بهاي تمام شده موجوديها بازيافت نشود. كاهش ارزش موجوديها به خالص ارزش بازيافتني با اين ديدگاه سازگار است كه داراييها نبايد به بيش از منافع اقتصادي يا خدمات بالقوه مورد انتظار در مورد فروش، تعويض، توزيع يا استفاده آنها، در دفاتر ثبت شود.
39- موجوديها معمولاً به خالص ارزش بازيافتني براساس هر قلم در دفاتر كاهش داده ميشود. در بعضي شرايط بهتر است، كه از روش طبقات مشابه يا اقلام مرتبط استفاده شود. ممكن است اين روشها جهت اقلامي از موجوديها كه مقاصد مشابه و يا استفاده نهايي مشابهاي دارند و نتوان آنها را به صورت جداگانه با ساير اقلام درخط توليد ارزشيابي كرد، به كار رود. كاهش ارزش موجوديها بر اساس يك طبقه از موجوديها مجاز نيست. براي مثال طبقه كالاهاي ساخته شده يا همه موجوديها كه در يك عمليات خاص يا منطقه جغرافيايي استفاده شده. ارائهدهندگان خدمات عموماً مخارج را به نسبت هر خدمتي كه قيمت فروش جداگانهاي دارد، انباشت مينمايند. بنابراين، هر خدمت بهعنوان يك قلم جداگانه در نظر گرفته ميشود.استاندارد حسابداري عمومی شماره 12
40- برآوردهاي خالص ارزش بازيافتني هدف نگهداري موجودي را مدنظر ميگيرد. براي مثال خالص ارزش بازيافتني مقدار موجودي نگهداري شده براي برآوردن تقاضاي فروشهاي شركت يا قراردادهاي ارائه خدمت، مبتني بر قيمت قرارداد است. اگر مقدار قراردادهاي فروش كمتر از مقدار موجودي نگهداري شده باشد، خالص ارزش بازيافتني مازاد مزبور مبتني بر قيمت فروش كلي است. رهنمود نحوه عمل ذخاير يا بدهيهاي احتمالي (از قبيل مواردي كه ناشي از قراردادهاي فروش شركت مازاد بر مقدار موجودي نگهداري شده هستند) و موارد مربوط به قراردادهاي خريد شركت را مي توان در استاندارد بينالمللي حسابداري بخش عمومي شماره 19 تحت عنوان «ذخاير، بدهيها و داراييهاي احتمالي» يافت.
41- اگر انتظار رود با در نظر گرفتن هزينههاي توزيع فروش، مواد اوليه و ساير ملزومات نگهداري شده براي استفاده در توليد موجوديها بالاتر از بهاي تمام شده فروخته شوند، اين موجوديها به كمتر از بهاي تمام شده كاهش داده نميشود. اگرچه هنگامي كه كاهش در قيمت مواد اوليه نشاندهنده اين موضوع است كه بهاي تمام شده كالاي ساخته شده بيشتر از خالص ارزش بازيافتني است، اما مواد اوليه به خالص ارزش بازيافتني كاهش داده ميشود. در چنين شرايطي ممكن است بهاي جايگزيني مواد بهترين ارزيابي در دسترس از خالص ارزش بازيافتني آن باشد.
42- در دورههاي بعدي، ارزيابي جديدي از خالص ارزش بازيافتني انجام ميشود. هنگامي كه شرايط دوره قبل كه منجر به كاهش ارزش موجوديها به كمتر از بهاي تمام شده است، وجود نداشته باشد يا اينكه شواهدي واضح بدليل تغييرات شرايط اقتصادي دررابطه با افزايش درارزش خالص بازيافتني بدست آيد، مبلغ كاهش داده شده بازيافت ميشود (برگشت محدود به مبلغ كاهش داده شده است)، به گونه اي كه مبلغ دفتري جديد اقل بهاي تمام شده و خالص ارزش بازيافتني تجديد نظر شده است. براي مثال اين زماني رخ مي دهد كه يك قلم موجودي كه به خالص ارزش بازيافتني ثبت شده است به دليل اينكه فروش آن كاهش يافته، كماكان در دوره بعدي در دسترس است و قيمت فروش آن افزايش يافته باشد.
واگذاري كالا بدون مطالبه بها يا مطالبه بهاي ناچيز
43-ممكن است واحد موجوديهايي را نگه دارد كه منافع اقتصادي آنها و خدمات بالقوه آن مستقيماً به توانائي آن در ايجاد جريان وجوه نقد مرتبط نباشد. اين نوع از موجوديها هنگامي به وجود ميآيد كه دولت تصميم ميگيرد كالاهايي را بدون مطالبه بها يا مطالبه بهاي ناچيز واگذار كند. در اين موارد منافع اقتصادي آتي يا توان بالقوه خدمت رساني موجودي از نظر اهداف گزارشگري مالي به مبلغي منعكس مي شود كه واحد بايد براي تحصيل منافع اقتصادي يا توان بالقوه خدمترساني مزبور بپردازد. چنانچه اين امر براي دستيابي به اهداف واحد ضروري باشد. در بازاري كه منافع اقتصادي يا خدمات بالقوه آتي را نتوان اندازهگيري كرد، برآورد بهاي جايگزيني ضروري است. اگر هدف نگهداري موجوديها تغييركند، برطبق بند 15 ارزيابي ميشوند.
استاندارد حسابداري عمومی شماره 12
شناسايي بهعنوان هزينه
44-ارزش دفتري موجودي مواد وكالاي فروخته يا توزيع شده بايد در دورهاي كه درآمد مربوط شناسايي ميشود، بهعنوان هزينه شناسايي شود. اگر درآمد مرتبطي وجود نداشته باشد، هزينه زماني شناسائي مي شود كه كالا توزيع يا خدمت ارائه شده است. مبلغ هر گونه كاهش ارزش موجوديها و كليه زيانهاي مرتبط با موجوديها را بايد دردوره كاهش ارزش يا وقوع زيانهاي مربوط، بهعنوان هزينه شناسايي كرد. درمورد موجوديهايي كه در دوره قبل به مبلغي كمتر از بهاي تمام شده ارزيابي شده و در دوره جاري به دليل افزايش در خالص ارزش فروش به مبلغ بيشتري ارزيابي گرديده، هرگونه افزايشي از اين بابت در دوره جاري بايد بهعنوان درآمد يا كاهش هزينه دوره جاري يا كاهش مبلغ موجوديها شناسايي شود.
45- واحد ارائهدهنده خدمت، هنگامي موجوديها را بهعنوان هزينه شناسايي ميكند كه خدمات ارائه شود يا صورتحساب صادر شود.
46- ممكن است برخي موجوديها به سايرداراييها تخصيص يابد. براي مثال ميتوان موجودي مواد و كالاي بهكار رفته در ساخت دارايي ثابت مشهود توسط واحد را نام برد. موجوديهايي كه به ساير داراييها تخصيص مييابد، طي عمر مفيد دارايي بهعنوان هزينه شناسائي ميشود.
استاندارد حسابداري عمومی شماره 12
افشا
47-موارد زير بايد در صورتهاي مالي افشا شود:
الف)رويههاي حسابداري مربوط به ارزيابي موجوديها شامل شيوه محاسبه بهاي تمام شده استفاده شده؛
ب) كل مبالغ انتقالي موجوديها و ثبت مبالغ در طبقهبندي مناسب واحد؛
پ) مبالغ ثبت شده موجوديهابر اساس ارزش منصفانه منهاي هزينههاي فروش؛
ت) بهاي تمام شده موجوديهايي كه در طي دوره بهعنوان هزينه شناسايي شده است؛
ث)مبالغ شناسايي شده بهعنوان كاهش ارزش موجوديها كه طبق بند 42 به عنوان هزينه دوره شناسايي شده است؛
ج)مبالغ هرگونه برگشت كاهش ارزش موجوديها كه طبق بند 42 در صورت عملكرد مالي در دوره وقوع شناسايي شده است؛
خ) شرايطي كه طبق بند 42 منجر به برگشت كاهش ارزش موجوديها ميشود.
ح) مبالغ مربوط به موجوديهاي وثيقه به عنوان تضمين بدهيها
48-اطلاعات مرتبط با ارزش دفتري طبقهبندي متفاوت موجوديها و تغييرات اين داراييها درصورت وضعيت مالي جهت استفادهكنندگان مفيد است. طبقهبندي عمومي موجوديها شامل موجودي كالا، ملزومات توليد، مواد اوليه، كالاي در جريان ساخت و كالاي ساخته شده است. ممكن است موجوديهاي ارائه دهندگان خدمات، تحت عنوان كالاي در جريان ساخت تشريح شود.
49- شناسايي مبالغ موجودي به عنوان هزينه در طي دوره قبلي شامل ارزيابي بهاي موجودي فروش رفته فعلي، مبادله يا توزيع، سربارهاي ساخت تخصيص نيافته و مبالغ غيرعادي بهاي توليد موجوديها است. شرايط واحد مزبور نيز ممكن است مستلزم گنجاندن ساير هزينهها از قبيل هزينههاي توزيع باشد.
50- بعضي از واحدها از يك شيوه جهت افشا مازاد (كسري) شناسايي مبالغ بهاي تمام شده موجودي به عنوان هزينه در طي دوره استفاده ميكنند. براساس اين شيوه واحد از تجزيه وتحليل طبقهبندي بر اساس ماهيت هزينهها استفاده ميكند. در اين حالت واحد، بهاي تمام شده شناسايي شده به عنوان هزينه، مواد اوليه و هزينههاي دستمزد و ساير هزينهها را با خالص مبالغ موجودي درطي دوره افشا ميكند.
استاندارد حسابداري عمومی شماره 12
تاريخ اجرا
52- زماني كه واحدي مبناي تعهدي حسابداري را، بدانگونه که توسط استانداردهاي بينالمللي حسابداري بخش عمومي تعريف شده است، براي اهداف گزارشگري مالي در تاريخي بعد از تاريخ اجرای مزبور بپذيرد، اين استاندارد در مورد صورتهاي مالي سالانه واحد در دوره شروع تاريخ پذيرش مبناي تعهدي و بعد از آن كاربرد دارد.
53- اين استاندارد جايگزين استاندارد بينالمللي حسابداري شماره 12 “موجوديها” كه در 2001 منتشر شده، ميشود.
استاندارد حسابداري عمومی شماره 12
اين استاندارد با استاندارد بينالمللي حسابداري شماره 12 قابل مقايسه است.