موارد رد اعضای هیأت مالیاتی
قضاوت به رغم اینکه از مشاغل شریف و از اهمیت والایی در قاموس اسلام برخوردار است؛ لکن به آسیبپذیری نیز نزدیک است. از این رو قانونگذار علاوه بر احتیاط زیادی که خود اعمال میکند، هرگه شائبهای قابل احتمال بوده در حذف آن نیز اقدام کرده است. از جمله موارد مذکور، تبصره 2 ماده 247 قانون مالیاتهای مستقیم است. این تبصره تصریح دارد که: «نمایندگاه عضو هیأتهای حل اختلاف مالیاتی نباید قبلاً نسبت به موضوع مطروحه اظهارنظر داشته یا رأی داده باشند.» و یا اینکه قانونگذار در یک قاعده کلی موارد رد دادرس را در ماده 91 قانون آیین دادرسی مدنی مصوب 1379*[1] بیان کرده که هیأتهای حل اختلاف مالیاتی نیز در امر رسیدگی از این قاعده مستثنی نیست.موارد رد اعضای هیأت مالیاتی
بند 11 دستورالعمل داددرسی مالیاتی با تأسی از ماده مذکور در بیان موارد خودداری از رسیدگی توسط اعضای هیأتهای حل اختلاف مالیاتی مقرر داشته: «اعضا هیأت حل اختلاف مالیاتی، در موارد زیر باید از رسیدگی خودداری نمایند همچنین مؤدی یا نماینده اداره امور مالیاتی نیز، میتواند رد عضو یا اعضای هیأت حل اختلاف مالیاتی را درخواست نماید:
الف- قرابت نسبی یا سببی تا درجه سوم از هر طبقه بین اعضای هیأت حل اختلاف مالیاتی با مؤدی.
ب- عضو یا اعضای هیأت حل اختلاف مالیاتی، قیم یا مخدوم مؤدی باشند و یا مؤدی مباشر یا متکفل امور عضو هیأت یا همسر او باشد.
ج- عضو هیأت یا همسر یا فرزند او، وارث مؤدی باشد.
د- عضو هیأت – پیشتر – در موضوع اعتراض مؤدی به عنوان عضو یا کارشناس یا گواه یا مأمور مالیاتی اظهارنظر کرده باشد.
ه- بین عضو هیأت حل اختلاف مالیاتی و مؤدی و یا همسر یا فرزندان آنها دعوای حقوقی یا کیفری مطرح باشد و یا پیشتر مطرح بوده و از تاریخ صدور حکم دو سال گذشته باشد.
و- وجود رابطه شراکت بین عضو هیأت حل اختلاف مالیاتی با مؤدی و چنانچه، مؤدی شخص حقوقی باشد؛ سهامدار، نماینده یا عضو هیأت مدیره یا مدیر عامل یا بازرس قانونی بودن اعضای هیأت حل اختلاف مالیاتی مانع از رسیدگی آنها خواهد بود.
ز- عضو هیأت یا همسر یا فرزند او دارای نفع شخصی در موضوع مطروحه یا مورد رسیدگی باشند.
در موارد یاد شده، عضو هیأت با صدور قرارخودداری از رسیدگی، با ذکر جهت قانونی آن، از امور هیأتهای حل اختلاف مالیاتی ذیربط درخواست مینماید تا عضو دیگری را که از موارد خودداری رسیدگی به دور باشد برای رسیدگی معرفی نماید. چنانچه، به هر دلیل قانونی امکان تعیین اعضای هیأت حل اختلاف مالیاتی میسر نباشد، پرونده برای رسیدگی به نزدیکترین هیأت حل اختلاف مالیاتی شهر یا محلی که با محل مزبور در محدوده یک استان باشد ارجاع میشود.»موارد رد اعضای هیأت مالیاتی
وفق ماده 1031 قانون مدنی قرابت بر دو قسم نسبی و سببی است. مطابق ماده 1032 قانون مذکور «قرابت نسبی به ترتیب طبقات ذیل است: طبقه اول: پدر و مادر و اولاد و اولاد اولاد. طبقه دوم: اجداد و برادر و خواهر و اولاد آنها. طبقه سوم: اعمام و عمات و اخوال و خالات و اولاد آنها…» مبرهن است که در طبقه اول، پدر و مادر درجه اول و اولاد درجه دوم و اولاد اولاد درجه سوم محسوب میشوند. و ماده 1033 همان قانون نیز میخوانیم: «هرکس در هر خط و به هر درجه که با یک نفر قرابت نسبی داشته باشد در همان خط و به همان درجه قرابت سببی با زوج یا زوجه او خواهد داشت، بنابراین پدر و مادر زن یک مرد، اقربابی درجه اول آن مرد و برادر و خواهر شوهر یک زن از اقربای سببی درجه دوم آن زن خواهند بود.»
بنابراین چنانچه هر یک از اعضا با مؤدی قرابت نسبی و سببی تا درجه سوم داشته باشند از موارد رد محسوب میشود. در اینگونه موارد جلسات هیأت با عضو علیالبدل تشکیل و رسمیت مییابد.موارد رد اعضای هیأت مالیاتی
* ماده 91 قانون آیین دادرسی مدنی: دادرس در موارد زیر باید از رسیدگی امتناع نموده و طرفین دعوا نیز میتوانند او را رد کنند: الف- قرابت نسبی یا سببی تا درجه سوم از هر طبقه بین دادرس با یکی از اصحاب دعوا وجود داشته باشد. ب- دادرس قیم یا مخدوم یکی از طرفین باشد و یا یکی از طرفین مباشر یا متکفل امور دادرس یا همسر او باشد. ج- دادرس یا همسر یا فرزند او، وارث یکی از اصحاب دعوا باشد. د- دادرس سابقاً در موضوع دعوای اقامه شده به عنوان دادرس یا داور یا کارشناس یا گواه اظهار نظر کرده باشد. ه- بین دادرس و یکی از طرفین و یا همسر یا فرزند او دعوای حقوقی یا جزایی مطرح باشد و یا در سابق مطرح بوده و از تاریخ صدور حکم قطعی دو سال نگذشته باشد. و- دادرس یا همسر یا فرزند او دارای نفع شخصی در موضوع مطروح باشند.
* ماده 91 قانون آیین دادرسی مدنی: دادرس در موارد زیر باید از رسیدگی امتناع نموده و طرفین دعوا نیز میتوانند او را رد کنند: الف- قرابت نسبی یا سببی تا درجه سوم از هر طبقه بین دادرس با یکی از اصحاب دعوا وجود داشته باشد. ب- دادرس قیم یا مخدوم یکی از طرفین باشد و یا یکی از طرفین مباشر یا متکفل امور دادرس یا همسر او باشد. ج- دادرس یا همسر یا فرزند او، وارث یکی از اصحاب دعوا باشد. د- دادرس سابقاً در موضوع دعوای اقامه شده به عنوان دادرس یا داور یا کارشناس یا گواه اظهار نظر کرده باشد. ه- بین دادرس و یکی از طرفین و یا همسر یا فرزند او دعوای حقوقی یا جزایی مطرح باشد و یا در سابق مطرح بوده و از تاریخ صدور حکم قطعی دو سال نگذشته باشد. و- دادرس یا همسر یا فرزند او دارای نفع شخصی در موضوع مطروح باشند.موارد رد اعضای هیأت مالیاتی