معرفی بزرگان حسابداری در ایران
دکتر فضل الله اکبری – پدر حسابداری ایران و صاحببسیاری از عظمتهای فردی و اجتماعی
دکتر فضل الله اکبری در دوم اردیبهشت سال 1300 هجری شمسی برابر با سوم ماه رمضان المبارک سال 1339 هجری شمسی در شهر گلپایگان چشم به جهان گشود. تحصیلا ت ابتدایی را در شهر گلپایگان و دوره دبیرستان را در دبیرستانهای ادب، صارمیه و سعدی اصفهان طی کرد. همزمان با طی دوره دبیرستان و حتی قبل از آن به تحصیل علوم قدیمه نزد پدربزرگ مادریش مرحوم حاج فخرالعلما پرداخت و پس از آن در اصفهان از محضر استادانی چون شادروان فضل الله همایی و برادر دانشمند ایشان استاد جلا ل همایی و آقای مبارکه ای کسب فیض کرد. وی حساب و ریاضی و حساب سیاق نقدی و جنسی را نزد پدربزرگ و پدر فرا گرفت. دکتر فضل الله اکبری بعد از دریافت دیپلم متوسطه، در دانشکده حقوق دانشگاه تهران به تحصیل پرداخت و از این دانشکده لیسانس گرفت.
سپس در شرکت ملی نفت استخدام شد و همزمان با مرحوم حییم در تهیه فرهنگ لغات انگلیسی به فارسی همکاری داشت. وی در اوایل دهه 1330 در موسسه علوم اداری و بازرگانی دانشکده حقوق دانشگاه تهران به تحصیل پرداخت و فوق لیسانس علوم اداری و بازرگانی دریافت داشت. به دنبال آن با استفاده از بورس تحصیلی به امریکا رفت و در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی و دانشگاه استانفورد به تحصیل پرداخت و در رشته مدیریت بازرگانی با گرایش حسابداری دکترا دریافت کرد.
بعد از اخذ مدرک دکترا به ایران مراجعت کرد و در موسسه علوم اداری به تدریس پرداخت و در سال 1337 به عنوان اولین مدرس حسابداری با درجه دانشیاری به عضویت هیئت علمی دانشکده حقوق دانشگاه تهران پذیرفته شد. دکتر اکبری در مورد این دوره از زندگی خود در مصاحبه ای با مجله حسابدار (دکتر فضل الله اکبری،1378، سرگذشت یک استاد و سرگذشت یک علم)، و بعد در مقاله ای در سال 1378 درباره چگونگی شروع تدریس حسابداری در دانشگاه تهران برای چاپ در مجله حسابرس (دکتر فضل الله اکبری، 1378، چگونگی تدریس حسابداری…) چنین می نویسد:
“همیشه فکر می کنم آدمی تا اندازه ای به جایی راه می برد که مقدر است . سرانجام هم وضعیتی پیش آمد که بتوانم از بورسی در این رشته بهره مند شوم. بدین ترتیب عملا به قلمروحسابداری وارد شدم… پس از مراجعت از خارج، دانشگاه تهران اعلا م کرد که برای تدریس رشته های حسابداری و حسابرسی دانشیار می پذیرد و من برای این کار داوطلب شدم.” ” من تنها داوطلب بودم. … باید اذعان کنم در آن زمان دو- سه نفری بودند که بیش از من حسابداری می دانستند و تجربه بیشتری هم داشتند، ولی چون داشتن درجه دکتری یکی از شرایط استخدام بود با وجود علا قه ای که داشتند، واجد شرایط و داوطلب نشدند. سالها حسابداری به عنوان رشته ای قابل قبول برای تدریس در دانشگاه شناخته نمی شد. تا سال 1333 در هیچ دانشگاه و موسسه آموزش عالی حسابداری رسماً تدریس نمی شد. متاسفانه در ایران آن زمان، اغلب افراد به جهت عدم اطلا ع کافی از محتوای دروس مزبور، علوم مالی و حسابداری را در سطح سایر رشته های دانشگاه به حساب نمی آوردند.
محتوای رشته حسابداری، اهمیت و لزوم آن در انتظام امور سازمانها و تاثیر آن در پیشرفت کشور، سالها همچنان ناشناخته باقی ماند. در سال 1334 که داوطلب تدریس حسابداری در دانشگاه شدم، یکی از اولیای دانشگاه گفت شک دارد جایگاه تدریس حسابداری در دانشگاه باشد، و اضافه کرد در گذشته هم حسابداری در سال ششم رشته تجارت دبیرستانها تدریس می شده است و اگر حسابداری را رشته ای دانشگاهی بشناسیم بزودی داوطلبانی هم برای تدریس خانه داری، گله داری و باغداری پیدا می شوند؛ دانشگاه را تدریس حساب کافی است. دو – سه سالی طول کشید تا با مراجعات مکرر و مستمر، ارائه شرح دروس حسابداری و رشته های مختلف آن، اهمیت و فرق آن را با حساب و ریاضی توجیه کنم و توضیح دهم. بالا خره قرار شد در دانشکده حقوق و علوم سیاسی و اقتصادی دانشگاه تهران برای انتخاب و استخدام یک نفر دانشیار اقدام کنند.”
” در طول سال 1342 توضیحاتم رئیس وقت دانشگاه تهران را متقاعد و مصمم کرد که دانشگاه تهران، مانند بسیاری از مهمترین دانشگاههای جهان، و به لحاظ نیاز کشور، می باید دانشکده ای برای آموزش و تحقیقات مدیریت داشته باشد. در ابتدای شهریور 1343 شادروان دکتر صالح رئیس دانشگاه، در جلسه ای پرشور و با مخالفتهای بسیار، بالا خره تاسیس دانشکده علوم اداری و مدیریت بازرگانی را به تصویب شورایعالی فرهنگ رسانید…. مخالفتها با تاسیس این دانشکده، اولین در نوع خود در کشور، بیشتر از ناشناخته بودن مدیریت به عنوان رشته ای از دانش ناشی می شد.”(دکتر اکبری، 1378، نوبت من نیست، ص 15)
دکتر فضل الله اکبری پس از تاسیس دانشکده علوم اداری و مدیریت بازرگانی دانشگاه تهران، به مدت 8 سال رئیس این دانشکده بود. پس از سال 1350، به سمت معاون آموزشی و پژوهشی وزارت علوم و آموزش عالی برگزیده شد و همزمان به تدریس رشته حسابداری در دانشگاهها و موسسات مختلف آموزش عالی به ویژه بانک ملی ایران، اشتغال داشت. در این دوره با شرکت اطلا عات اعتباری که به وسیله بانک مرکزی تاسیس شده بود، نیز همکاری داشت.
در فاصله سالهای 1350-53 که در وزارت علوم به کار اشتغال داشت، خدمات گسترده ای در زمینه ارزشیابی مدارک تحصیلی و ارزیابی علمی دانشگاهها و مراکز علمی کشور به انجام رسانید. وی در اواخر سال 1353 به دانشگاه تهران بازگشت و به عنوان استاد دانشکده علوم اداری و بازرگانی دانشگاه تهران در سمت معاون و قائم مقام رئیس دانشگاه تهران به کار ادامه داد. پس از انقلاب در اوایل سال 1358 در سمت استادی دانشگاه بازنشسته شد اما تا پایان سال تحصیلی 58-1357 همچنان به تدریس ادامه داد.
از اوایل دهه 1360 سازمان حسابرسی این افتخار را یافت تا از همکاری ایشان با مرکز تحقیقات تخصصی حسابداری و حسابرسی این سازمان برخوردار شود.کتاب و مقالا ت مختلفی که در این دوران توسط ایشان تالیف و تدوین و توسط سازمان حسابرسی منتشر شده است حاصل این دوران پربار است. دکتر فضل الله اکبری در اواخر دهه1360 به امریکا مسافرت کرد و به مدت دو سال با سمت استادی در دوره های فوق لیسانس دانشکده مدیریت بازرگانی دانشگاه استانفورد که یکی از معتبرترین دانشکده های این رشته در سراسر دنیا به شمار می آید، به تدریس پرداخت.
پس از آن به انگلستان رفت و یک سال نیز در دانشکده مدیریت دولتی تدریس داشت. ایشان از اواسط دهه 1370 به ایران مراجعت کرد و همچنان همکاری خود را در زمینه تحقیق و تالیف با مرکز تحقیقات تخصصی حسابداری و حسابرسی سازمان حسابرسی ادامه داد و در این مدت است که مقالا ت متعددی هم برای مجله حسابرس تهیه کرد.کتاب بررسی تحلیلی دکتر فضل الله اکبری در سال 1381 به عنوان کتاب درخور تقدیر برگزیده و به وسیله وزیر فرهنگ و ارشاد اسلا می در مراسم هفته کتاب مورد تقدیر قرار گرفت.
آقای دکتر اکبری دانشمندی ” بی طرف و واقع ” گرا بود. در عین حال که حرمت همگان را نگه می-داشتند با اطرافیان رفتاری محکم، منطقی و مهربان داشتند.استوار و قاطع اما اهل اعتدال بودند. بی ادعا بودند و فروتن.از نقد و نفی دیگران پرهیز می کردند و مراعات حقوق دیگران را از هر حیث می کردند.
نقش فردی دکتر فضل الله اکبری در توسعه دانش حسابداری در ایران به نحو قاطع تعیین کننده بوده است. این نقش به گفته خود ایشان محصول «علاقه به کار»و به قضاوت آنانی که او را از نزدیک می شناختند محصول احساس «مسئولیت» نسبت به توسعه و پیشرفت جامعه و «ایمان» به چاره جوئیها و راهگشاییهای «علم» نیز بوده است.
زنده یاد دکتر فضل الله اکبری در 13فروردین1384 جان به جان آفرین تسلیم کرد و در قطعه 229 بهشت زهرا به خاک سپرده شد.از ایشان 4 فرزند ، 2پسر و 2 دختر ، باقی مانده است.
کتابها
▪ حسابداری صنعتی، دانشگاه تهران، با تجدید چاپ به دفعات و توسط ناشران دیگر، 1338
▪ اصول حسابداری، دانشگاه تهران، با تجدید چاپ به دفعات،1340
▪ تجزیه و تحلیل صورتهای مالی، سازمان حسابرسی، با پنج بار تجدید چاپ و تجدیدنظر، 1366
▪ حسابداری بازرگانی، دانشکده علوم اداری و مدیریت بازرگانی، 1354
▪ تهیه بودجه بازرگانی و صنعتی، انتشارات فروردین، 1365
▪ حسابداری استهلا ک، سازمان حسابرسی، اولین چاپ 1371، چاپ هفتم، 1380
▪ فرهنگ اصطلا حات حسابداری (انگلیسی- فارسی)، سازمان حسابرسی، جلد اول، 1376
▪ بررسی تحلیلی یا استفاده از تجزیه و تحلیل صورتهای مالی در حسابرسی، سازمان حسابرسی، 1379مقالات
▪ سرگذشت یک استاد و سرگذشت یک علم (مصاحبه با مجله حسابدار- مرداد 1372 )
▪ تجزیه و تحلیل صورتهای مالی (حسابرس 3، مجموعه مقالا ت- تابستان 1374)
▪ واژه سرنوشت ساز (فصلنامه حسابرس شماره 1، زمستان 1377)
▪ نوبت من نیست (فصلنامه حسابرس شماره 3، بهار 1378)
▪ به یاد دوست (مجله حسابدار، شماره 132، شهریور1378)
▪ چگونه تدریس حسابداری در دانشگاه برای اولین بار شروع شد (فصلنامه حسابرس شماره 4 و5، پاییز و زمستان 1378)
▪ آموخته های آموخته را نیاموختیم (فصلنامه حسابرس شماره 9، زمستان 1379)
▪ مصطفی علی مدد: اندیشمندی پرمایه، پرکار و پربار (فصلنامه حسابرس شماره 16، مهر و آبان 1381)
▪ نرفته ام (فصلنامه حسابرس شماره 23، بهار 1383)
ز منتخبات حسابرس (فصلنامه حسابرس شماره 23، بهار 1383)
نشریه تحلیلی پژوهشی سازمان حسابرسی
این زمان دیگر نام اسمعیل عرفانی تنها برروی کتابهایی برجای مانده است که آن زنده یاد در رشته حسابداری و حسابرسی تالیف کرده است و در آن قطع خاص انتشارات دانشکده حسابداری و علوم مالی شرکت ملی نفت ایران منتشر می شد و اکنون در کتابخانه های معتبر نگهداری می شود و تنها در بررسیهای تاریخی تحولات دانش حسابداری در ایران به آن مراجعه می شود.
بیش از این اما در دوران اخیر کمتر از او یاد کرده ایم؛ او را که واضع واژه های حسابرس و حسابرسی، استاد حسابداری، مشاور دکتر محمد مصدق، از بنیانگذاران دانشکده حسابداری و علوم مالی شرکت ملی نفت ایران، از شمار مولفان و بنیانگذاران برجسته دانش نوین حسابداری و حسابرسی کشور، بنیانگذار نخستین انجمن حرفه ای ایران، از کارگزاران بلند پایه بانک ملی ایران، معاون بانک مرکزی، مشاور سازمان برنامه و رییس هیئت عالی بازرسی شرکت ملی نفت ایران، عضو هیئت نمایندگی ایران در دادگاه لاهه و تحلیلگر چیره دست اقتصاد بود. اعتبار او البته از نقشها و سمتهایی که داشت مایه نمی گرفت بلکه عملکردش در مشاغل پیشگفته بود، که به او اعتبار می بخشید و می توان از خلال بررسی آن آموزه های کم نظیری از چگونه حسابرس بودن را در اختیار نسل کنونی حسابداران نهاد و به نسلهای آینده سپرد.
اسمعیل عرفانی پیش از آنکه پیر شود، از میان ما رفت، اما بیش از آنکه از یاد رفتنی باشد به یادماندنی است. نوشته حاضر حاصل کوششی است که از آغاز سال 1372 و در راستای بازشناخت استاد اسمعیل عرفانی آغاز شد و همچنان ادامه دارد. اما در هرگامی با محدودیتهای پیشبینی نشدنی در دستیابی به اطلاعات مستند روبه رو بود. برای نمونه، دستاورد این همه سال جستجویمان، تنها یک امضا از استاد بود که آن هم در پرتو لطف یکی از شاگردان استاد به دست آمد. بیش از این دریغ از دستیابی به جمله ای دست نوشته استاد. اما در برابر این دشواریها هر آنچه نیز که تاکنون فراهم آمده در پرتو نیک خواهیها و راه گشاییهای بستگان، شاگردان و دوستان استاد بوده است.
نخست باید از دکتر پرویز شمس استاد ادبیات بسیاری از حسابداران یادکرد که بررسیهای نخستین را آسان کرد و مرا خانه به خانه با بستگان آن شادروان آشنا ساخت؛ از فیروز عرفانی برادر استاد و خدیجه حسن پور معلم گرانقدر فرزندان این مرز و بوم دختر عمه شادروان که مرا در خانه هایشان پذیرا شدند و از هیچگونه یاری در کار بررسی دریغ نکردند، از آقای مهندس علی خیام عرفانی خواهرزاده استاد که حق بسیاری در این کوشش دارند، عکسهایی دست نیافتنی از استاد را در اختیار گذاشتند، پرسشنامه های تهیه شده مرا در ایران و خارج از کشور به بستگان و آشنایان استاد ارائه کردند، پاسخهای آنان را گردآوردند و به من سپردند و از غلامرضا حیدرخویی شاگرد استاد که مدارک درخور استفاده ای را فراهم آوردند و خاطرات خود را از استاد بازگو کردند و سرانجام از پروین عرفانی خواهر و پرویز عرفانی برادر و مسعود عرفانی خواهرزاده استاد که با دقتی بیشینه به پرسشهای پرسشنامه ها پاسخ گفتند و به یافته های بررسی کننده اعتبار بخشیدند.
اسمعیل عرفانی فرزند میرزا ابوطالب خان عرفانی است. خود ابوطالب خان در رودبار متولد شده است. او پس از پایان گرفتن تحصیلاتش در شاهزاده عبدالعظیم(شهرری)، برای مطالعه و آشنایی با روشهای نوین آموزش و پرورش به قفقاز رفت و در آنجا مدرسه ای برای ایرانیان مقیم قفقاز تاسیس کرد. پس از آن راهی سمرقند شد و در آنجا نیز به تاسیس مدرسه برای فرزندان ایرانیان مقیم آن شهر همت گماشت. شادروان ابوطالب عرفانی پس از انقلاب اکتبر، مانند بسیاری از ایرانیان مهاجر، به میهن بازگشت و در بندر انزلی دست به تاسیس مدرسه ای زد که اسمعیل و برادرش ابراهیم از نخستین شاگردان آن بودند. سپس برای اینکه فرزندانش به دانشگاه راه یابند در سال1309 به تهران آمد. ابوطالب خان عرفانی از یاران و همرزمان میرزا کوچک خان بود و مدتی را همراه سردار جنگل در اقامتگاه او سپری کرد و در همانجا همسر و یکی از فرزندانش را از دست داد.
در کتاب سردار جنگل، نوشته ابراهیم فخرایی نیز از او به نام میرزا ابوطالب یاد شده است. از آن زمان به بعد چون پیشینه سیاسی و مبارزاتی وی با اوضاع و احوال سیاسی آن زمان سازگار نبود، کوشید تا زندگی خود را در گمنامی بگذراند.ابوطالب عرفانی، خدمتگزار فرهنگ این مرز و بوم سرانجام در پی چهل سال تلاش در راه ایجاد مدارس جدید و تصدی مشاغلی چون ریاست فرهنگ انزلی، کفالت فرهنگ گیلان و ریاست مدرسه ناصرخسرو سرانجام در سال 1325 چشم از جهان فروبست. اسمعیل عرفانی فرزند سوم از چهار فرزند نخستین ازدواج پدر در سال 1295 در بندر انزلی بدنیا آمد، تحصیلات مقدماتی خود را در مدرسه ای که پدر تاسیس کرده بود، در انزلی به پایان رسانید و بعد برای ادامه تحصیل به رشت رفت و دوره متوسطه را در آن شهر گذراند. درآن زمان دانش آموزان می توانستند در صورت برخورداری از استعداد و توانایی تحصیلی چشمگیر چند کلاس را در یکسال بگذرانند و اسمعیل عرفانی نیز با استفاده از این حق و به اتکای استعداد وظرفیت خارق العاده اش توانست در سن 15 سالگی به اخذ دیپلم کامل متوسطه و پس از سه سال در 18 سالگی به دریافت درجه لیسانس حقوق نایل آید. او پس از پایان دوره دانشکده حقوق به استخدام بانک ملی ایران درآمد و دوسال بعد، در سال 1315 همراه نخستین گروه اعزامی از سوی بانک ملی ایران برای تحصیل در رشته حسابداری به انگلستان رفت، و این دوره را که مدت آن هشت سال بود در پنج سال به پایان رسانید و با موافقت بانک ملی ایران دو سال نیز در مدرسه اقتصاد لندن به تحصیلات عالی در رشته اقتصاد پرداخت و در این رشته موفق به دریافت درجه فوق لیسانس شد.
بازگشت اسمعیل عرفانی به میهن، تا پایان جنگ جهانی دوم به طول انجامید. در این زمان او نخستین حسابدار خبره ای بود که به ایران برگشت و در بانک ملی ایران به خدمت ادامه داد و به دستور مدیر عامل وقت این بانک، به بررسی و بازنگری سازمان بانک یاد شده ماموریت یافت.
اسمعیل عرفانی، با کمال تاسف، در سال 1326؛ یعنی در سن30 سالگی، در جریان مسافرت به شمال کشور، در اثر تصادفی شدید هنگام رانندگی از ناحیه کمر به شدت آسیب دید و از هر دوپا فلج شد. این حادثه تاثیری ناگوار بر روحیه او نهاد و افسردگی شدیدی بروی عارض کرد تا آنکه از سوی بانک ملی ایران به منظور معالجه برای مدت 6 ماه به انگلستان فرستاده شد. منتها معالجات نتیجه ای در پی نداشت، اما چون این مدت را در میان معلولان جنگی جنگ جهانگیر دوم به سر برد، از مشاهده روحیه امیدوار و فعالیت و تحرک آنان روحیه اش بکلی دگرگون شد و از آن پس به مدت 27 سال روی صندلی چرخدار با نهایت جدیت و امیدواری به فعالیتهای علمی و فرهنگی خود ادامه داد.به گفته دکتر فضل ا … اکبری:”بخش درخور توجه عمرشان که زمان بعد از تصادف را دربر می گرفت، روی تحت و در یک اتاق در طبقه زیر زمین بانک ملی و سپس بانک مرکزی سپری کردند”. در این زمان مبارزات مردم ایران در راه ملی کردن صنعت نفت آغاز شده بود و او با همان وضعی که داشت به این مبارزات پیوست و در همان حال در اجتماعات حضور می یافت و در راه پیماییها شرکت می کرد. افزون بر این با انتشار مقاله های اقتصادی در روزنامه های کیهان و اطلاعات نظریه های جدیدی برای سازماندهی اقتصاد بدون اتکا به درآمد نفت ارائه کرد که مورد توجه دکتر محمد مصدق قرار گرفت و او را در شمار مشاوران اقتصادی خود برگزید و هفته ای چند بار با وی به مشورت می پرداخت.
در همین زمان بود که گروهی از نمایندگان مجلس شورای ملی به تحریک دشمنان نهضت، به شدت برعلیه دکتر مصدق به مخالفت برخاستند. اسمعیل عرفانی از طریق یکی از دوستانش توانست فهرست اسامی سهامداران ایرانی شرکت سابق نفت انگلیس را که از شمار مخالفان مصدق بودند به دست آورد و این فهرست را در روزنامه ها منتشر ساخت و آشکار شد وکلایی که به سرکردگی جمال امامی با اقدامات دکتر مصدق مخالفت می کردند، از سهامداران شرکت نفت بوده اند. این اقدام او سبب شد که از شدت مخالفتها کاسته شود و دکتر مصدق نیز وی را مورد تشویق قرارداد. او در همین زمان به عنوان رییس هیئت عالی بازرسی شرکت ملی نفت در جریان خلع ید از شرکت انگلیسی منصوب شد و به همراهی دوست و همکار همیشگی اش زنده یاد استاد حسن سجادی نژاد به استقرار نظام مالی صنعت نفت یاری رسانید.اسمعیل عرفانی از بنیانگذاران دانشکده حسابداری و علوم مالی شرکت ملی نفت ایران است. دکتر فضل ا… اکبری در این باره می گوید: “ایشان به لحاظ وضع جسمانی خود نمی توانستند درکارهای اجرایی فعالیت یا حتی تدریس کنند، مرحوم سجادی نژاد دانشکده یاد شده را پایه گذاری کردند و ریاست آنرا برعهده گرفتند، منتها در همه حال از یاری و همراهی مرحوم اسمعیل عرفانی بهره مند بوند”،. غلامرضا حیدر خویی از شاگردان اسمعیل عرفانی فضای جلسه اعلام موافقت با به رسمیت شناختن مقاطع تحصیلی مدرسه عالی حسابداری و علوم مالی را به وسیله استاد چنین توصیف کرده است: “آن جثه رنجور به کمک یاران صمیمی اش برروی صندلی چرخدار پشت تریبون قرار گرفت و موافقت مسئولان وقت را با صدایی آرام، نگاهی نافذ و تبسمی حاکی از احساس رضایت به آگاهی مشتاقان حاضر در جلسه رسانید. سکوتی ژرف فضای جلسه را فرا گرفت و با جدا شدن صندلی چرخدار از تریبون بود که حاضران به احترام به پا خاستند و با کف زدنهای ممتد استاد و پشتیبان خود را ستودند”. او پیش از این نیز مدرسه حسابداری بانک ملی ایران را که گواهینامه دانشگاهی نمی داد، تاسیس کرده بود و نخستین کتاب حسابداری و حسابرسی خود را برای آموزش در این مدرسه تالیف کرد.
اسمعیل عرفانی تا آنجا که توانست به تدریس پرداخت و همراه آن به تالیف کتابهایی در رشته حسابداری، از جمله سه جلد کتابهای حسابداری مدیریت و کتاب حسابرسی همت گماشت. کتابهای پیشگفته معتبرترین منبع مطالعه در زمینه حسابداری مدیریت و حسابرسی تا سالهای اخیر و انتشار کتابهای جدید در این رشته بود.
عملکرد شغلی و رفتار حرفه ای او درخور توجه بسیار است. ذکر داستانی در این مورد خالی از لطف نیست. زمانی که عرفانی رییس هیئت عالی بازرسی شرکت نفت بود، آگاه شد تعدادی از اعضای هیئت مدیره این شرکت برخلاف قانون در شرکتهای نفت خارجی سهم دارند. نخست در آمریکا و پس از توفیق نیافتن در این باره در کتابخانه پارلمان کانادا به جستجو پرداخت و موفق به دستیابی به مدارک مورد نیاز جهت اثبات موضوع شد و اعضای مورد نظر را در موقعیتی قرار داد که ناگزیر بودند یا از سهام خود در شرکتهای پیشگفته صرفنظر کنند یا آنکه از عضویت هیئت مدیره شرکت نفت استعفا دهند.
زمانی دیگر با خبر شد برخی از شرکتهای نفتی در قراردادهای خود با یکی از کشورهای بحرین یا کویت امتیازهای درخور توجهی را برای این کشورها در نظر گرفته اند در حالی که در موارد مشابه، همان امتیازها را از ایران دریغ داشته بودند و وجود چنین امتیازاتی را در قرارداد با سایر کشورها نیز انکار می کردند. او درصدد اثبات موضوع برآمد، تا آنکه به منظور بررسی سیستمهای مالی شرکتهای نفتی خارجی به آمریکا اعزام شد. در آنجا کوشید تا در کتابخانه معروف کنگره به قراردادهای موردنظر دست یابد، اما رییس قسمت خاورمیانه کتابخانه یادشده، از هرگونه همکاری در این زمینه، به دلیل محرمانه بودن اسناد مذکور خودداری کرد. اسمعیل عرفانی با وضعیت جسمی خود رنج سفر را برخود هموار کرد و فاصله دو هزار کیلومتری واشینگتن تا کانادا را طی کرد اما بازهم به نتیجه نرسید.
به شیکاگو که قراربود سیستمهای مالی شرکتهای استاندارد اویل و ایندیانا را در آنجا مطالعه کند، بازگشت و سرانجام با کوششها و پیگیریهای وصف ناپذیر و هوشمندانه و در پرتو شناخت و آگاهی که از مناسبات و سیستمهای اداری و اطلاعاتی آن شرکتها داشت به اسناد مورد نظر دست یافت و امکان دسترسی به امتیارات مورد انتظار را در مذاکرات بعدی فراهم ساخت. زمانی نیز موفق به کشف تقلب و حساب سازی در حسابهای کنسرسیوم شد، اما مدیران کنسرسیوم با اتکا به پشتیبانی دربار به گزارشهای او وقعی نگذاشتند. اسمعیل عرفانی آنان را تهدید کرد که در صورت نپرداختن حقوق کامل شرکت ملی نفت ایران، آنان را به دلیل رعایت نکردن قوانین مالیاتی آمریکا درخود آن کشور تعقیب خواهد کرد، همین تهدید سبب شد که کنسرسیوم جبران خسارتهای وارد شده به ایران از این بابت را بپذیرد. مدعای عرفانی نزدیک به 50 میلیون دلار بود، اما دکتر امینی نخست وزیر وقت که برای وصول این مطالبات به خارج رفته بود، در آنجا کل خسارت را به 20 میلیون دلار مصالحه کرد و این موضوع باعث رنجش عرفانی شد که معتقد بود، حق با ایران بوده و می توانسته اند تمامی خسارت را مطالبه کنند.
در اواخر خدمتش در شرکت نفت به علت اختلافهایی که بین او و دکتر اقبال به خاطر گزارشهای او در مورد تخلفات شرکتهای خارجی بروز کرده بود، ناگزیر شد، شرکت نفت را ترک کند و به بانک مرکزی بازگردد. در آنجا فعالیت خود را به عنوان معاون مطالعاتی این بانک ادامه داد، یک سال هم در این سمت بود که بازنشسته شد و در سال 1352، در سن 57 سالگی به علت نارسایی کلیه درگذشت.
به گفته دکتر فضل ا… اکبری “…اصطلاحهای حسابرس و حسابرسی را برای نخستین بار مرحوم اسمعیل عرفانی به کار بردند. پیش از این که ایشان این اصطلاحها را پدید آورند، واژه های ممیز و ممیزی به کار می رفت که صرف نظر از مفهوم کلی، در عرف مردم بیشتر به رسیدگی از دید و برای تشخیص مالیات اطلاق می شد“.اسمعیل عرفانی پیشگام تاسیس تشکلهای حرفه ای در ایران بود، دکتر اکبری در این باره گفته است: “علاقه ایشان به پیشرفت حرفه و توسعه و تشکل آن به حدی بود که به رغم مشکلات جسمی و گرفتاریهای شغلی برتمامی فعالیتها نظارت می کردند و خودشان نیز پا به پای دیگران در تمام کارها مشارکت می جستند. در واقع دلیل پیشرفتهای درخور توجه حرفه در دوره فعالیت ایشان همین بود“.
نخستین انجمن حسابداران ایران در سال 1342 به ثبت رسید. دکتر اکبری گفته است:”…. بانی تاسیس این انجمن مرحوم اسمعیل عرفانی بودند و جلسات نیز در دفتر ایشان تشکیل می شد و پیگیری و پایه گذاری آنرا خود ایشان برعهده داشتند“.
جنبه دیگر شخصیت اسمعیل عرفانی، وجه فردی، رفتاری و فرهنگی اوست. دکتر اکبری در این باره گفته است: “… شخصیت ممتازی بودند و دفترشان مرکز تجمع حسابداران برجسته وصاحبنظران آن زمان بود و سمت پیشکسوتی داشتند. نقش جشمگیر ایشان در تاسیس انجمن حسابداران و تالیف کتابهای حسابداری و حسابرسی بر همگان روشن است. در واقع هر کار و کوششی از دفتر ایشان آغاز می شد”. دکتر اکبری همچنین گفته است: “دو صفت تیزهوشی و جدی بودن را بیش از سایر ویژگیهای ایشان به خاطر دارم و فکر می کنم این صفات با کیفیتی که در مرحوم اسمعیل عرفانی وجود داشت، در کمتر کسی یافت می شود، بویژه در شرایطی که ایشان به فلج مبتلا بودند و پیامدهایی که این بیماری برای ایشان داشت. با این حال چنان فعال بودند که بندرت می توان فردی این گونه فعال سراغ کرد“.
در میان طیف گسترده علائق و دلبستگیهای او مانند فعالیتهای حرفه ای، فعالیتهای اجتماعی، تالیف و تدریس و متشکل ساختن حرفه و تاسیس دانشگاه و جز آن، شعر نیز از امتیاز چشمگیری نزد او برخوردار بود. در میان شعرای ایرانی، به اشعار سعدی و حافظ و بیش از همه به مولانا دلبستگی داشت و به مطالعه و بررسی عرفان علاقمند بود. به مسافرت و گذران در طبیعت و مناطق کوهستانی علاقه بسیار داشت و پیش از آنکه آن حادثه دردناک، شیوه دلخواهانه زندگی را از او دریغ نماید، از هر فرصتی برای اقامت همراه دوستان و بستگانش در طبیعت کوهساران بهره می جست.
برای افراد درستکار و صادق و کوشا احترام بسیار قائل بود و از دروغ و ریا و شنیدن حرفهای نسنجیده و ناروا برآشفته می شد. بسیار صریح بود و ناخرسندی خود را از دیگران به آسانی با آنان در میان می نهاد. روابط او با دیگران دوستانه و همراه با احترام بود، درستکار و دقیق و سختکوش بود و با دیگران مناسباتی جدی، صمیمانه، ملاطفت آمیز و مهربان داشت. در عین حال در مواردی که ادامه روابط خود را با دیگران مناسب نمی دانست، بسیار صریح نظر خود را ابراز می داشت و در منتهای خونسردی و احترام بتدریج با آنان قطع رابطه می کرد. از ورود به حوزه شخصی زندگی افراد به شدت پرهیز می کرد و به دیگران نیز اجازه نمی داد که به مسائل شخصی او بپردازند. با دانشجویانش صمیمی و حمایتگرانه و در عین حال با انضباط و جدی رفتار می کرد. ساده و بی پیرایه می زیست، قانع و از تجملات بیزار بود، معاشرت با دوستان و بستگانی را که ساده زندگی می کردند بسیار دوست داشت و تا حد امکان از حضور در مراسمی که با تشریفات و تجملات همراه بود، پرهیز می کرد، اما از مشارکت در امور اجتماعی به هر شکلی که ممکن بود، از جمله به صورت اهدای کمکهای مالی موثر استقبال می کرد. بالاترین آرزویش این بود که مردم خوب و درست کارکنند و کار به کاردان سپرده شود و دیگر اینکه، مگر روزی بهبود یابد و از رنج بیماری وارهد.
خانواده اسمعیل عرفانی برایش احترام بسیار قایل بودند، کوششهای او را تقدیر می کردند و وی را موجب مباهات خود می دانستند.
اسمعیل عرفانی معتقد بود:” اگر واقعاً سیستم حسابداری و حسابرسی درستی در مملکت نداشته باشیم، هیچگاه اصلاحات اقتصادی به جایی نمی رسد“.
استاد حسن سجادی نژاد
زنده یاد استاد سید حسن سجادی نژاد در اسفندماه 1296 در خانواده ای متدین و عالم در شهر اصفهان دیده به جهان گشود. پیش از آنکه در آذر ماه 1315 از طرف بانک ملی ایران برای تحصیل در رشته حسابداری عازم انگلستان شود، علاوه بر تحصیلات متوسطه و دریافت دیپلم علمی، در رشته ریاضیات عمومی، فیزیک و شیمی نیز کسب علم کرد. شواهد نشان می دهد که این مطالعات بعد از آن نیز به شیوه ای غیرکلاسیک ادامه یافته است. در سال 1323 (1945 میلادی) به عضویت وابسته انجمن حسابداران خبره انگلستان و در سال 1338 (1960 میلادی) به عضویت پیوسته آن انجمن درآمد. در سال 1324 پس از پایان تحصیلات عالی در انگلستان، به ایران برگشت و از سال 1330 به اتفاق تنی چند از هم دوره های خود مامور خدمت در شرکت نفت شد و خدمتش در آنجا تا زمان بازنشستگی ادامه یافت.اما با وجود این سوابق کار اجرایی، شادروان سجادی نژاد بیش از هر چیز معلم بود، و معلمی شغلی است که بازنشستگی نمی شناسد. او تا پایان عمر آموخت و آموزش داد. از همسر ایشان نقل شده است که “استاد یا مطالعه می کردند، یا می اندیشیدند و یا می نوشتند”. از یکی از شاگردان قدیم ایشان نقل است که“حتی اگر در سر امتحان از ایشان سئوالی داشتی که احساس می کردند پاسخ به آن، از نظر جنبه آموزشی ضرورت دارد، علیرغم کمک احتمالی به پاسخگویی به سئوالات امتحان، حتماً به آن پاسخ می دادند”. این شاگرد قدیمی استاد، خود چنین موردی را تجربه کرده بود.حاصل عمر پربار ایشان، انبوهی از آثار آموزشی و تخصصی است. و از این دستاورد، آنچه منتشر شده بدین شرح است:حسابداری مقدماتی (به همراهی آقای ابوالقاسم خردجو) سال 1338
اصول هزینه یابی و حسابداری صنعتی (جلد1) سال 1340
اصول دفترداری و حسابداری بازرگانی (جلد1) سال 1342
اصول دفترداری و حسابداری بازرگانی (جلد2) سال 1343
اصول دفترداری و حسابداری بازرگانی (جلد3) سال 1344
اصول دفترداری و حسابداری بازرگانی (جلد4) سال 1347
اصول دفترداری و حسابداری بازرگانی (جلد5) سال 1346
حسابداری صنعتی و کاربرد آن در مدیریت (جلد 1) سال 1356
حسابداری صنعتی و کاربرد آن در مدیریت (جلد 2) سال 1356
حسابداری صنعتی و کاربرد آن در مدیریت (جلد 3) سال 1357
حسابداری صنعتی و کاربرد آن در مدیریت (جلد 4) سال 1368
اصول هزینه یابی و روشهای حسابداری صنعتی (جلد1) سال 1367
اصول هزینه یابی و روشهای حسابداری صنعتی (جلد2) سال 1376با همکاری آقایان ملک آرایی و نظری (فرهنگ اصطلاحات حسابداری سال 1376) با همکاری دکتر فضل الله اکبری (توضیح آنکه فترت بین سالهای 1347 تا 1356، ظاهراً به دلیل همزمانی فعالیتهای پژوهشی با مسئولیت ریاست دانشکده حسابداری و امورمالی شرکت نفت و شروع به بازنگری ایشان به بعضی از کتابهایشان بوده است.)
مردانی چون سجادی نژاد دارای ویژگیها و ابعادی هستند که بازتابی عمیق در اندیشه و عقاید دیگران می گذارند از جمله این بازتابها را می توان در گفته های دانش آموختگان مستقیم و غیرمستقیم پیدا کرد که یقیناً استناد به این یادها و ستایشها کمک مهم و موثری در ترسیم سیمای آن زنده یاد خواهد بود. برخی از این گفته ها چنین است:–
استاد اخلاق و شرافت، اشتیاق و استواری، درستی و درستکاری، دقت نظر و درایت، همت و شجاعت و وسعت نظر بود.
– اشتیاق بی مانندی در آموختن، آموزش دادن و درست عمل کردن داشت.
– دستانش سخت می لرزید، اما به رغم آن خطی خوش و پخته داشت. ذهنش فعال و اندیشمند بود و بیش و کمهای جسمانی بر استحکام و قدرت روحی او تاثیری نداشت.
– مدیریت بدون حسابرسی را در سطح موسسه (خرد) و اقتصاد کلان مفسده می دانست.
– پیری از نسل راستان، شرافت پیشگان، معلمان عاشق و پرهیزگاران درست کردار بود.
با تکیه برشعر معروف حافظ که می فرماید:
“سالها دل طلب جام جم از ما می کرد
آنچه خودداشت زبیگانه تمنا می کرد“به نوعی به بازگشت به خویش اعتقاد داشت و به نقش ایرانیان در اداره امورمالی و حسابداری دنیای بزرگ اسلام اشاره می کرد.
بالاخره بجاست که بیان خصلتهای شادروان سجادی نژاد و کشف راز بزرگی و ماندگاری ایشان را استاد بزرگ دیگری بیان کند.
استاد ارجمند دکتر فضل الله اکبری در مورد ایشان می گوید:
“مقدر چنین بود که، درسالهای پایان زندگی، با پدید آورنده این اثر در سازمان حسابرسی، مرکز تحقیقات تخصصی حسابداری، هم اتاق باشم و مصاحبت او لذت بخش بود. حسن سجادی نژاد را می گویم. علاوه بر دانش حرفه، به شعر، که آن را متناسب و به اقتضای مورد می آورد، علاقه بسیار داشت. صفای باطن و لهجه اصیل او به کلامش تاثیر و شیرینی خاص می بخشید. پرمایه، سخت کوش و پیگیر بود. به نوشتن عشق می ورزید و از این جهت کم نظیر بود. از بین همه آنان که در این رشته می شناسم، عشق و پشتکاری بالاتر و فاخرتر از آنچه او به نوشتن داشت ندیده ام. با همه نوع کتاب الفت داشت و به گفته فیلسوف شهیر ژان پل سارتر زندگیش در میان کتابها شروع و در میان کتابها نیز به خاموشی گرایید“.
براستی راز ماندگاری استاد در چیست؟ آنچه از گفته ها و نظرات شاگردان نقل شده ما را به آستانه این راز رهنمون می شود. ولی باید باز هم برای کشف آن بکوشیم. به این منظور، مرور دوباره ای در زندگانی و ویژگیهای ایشان، راهگشای این مهم تواند بود، مهمی که برای نسل امروز و فردا بسی آموزنده است. در این مرور دوباره به چنین مواردی برمی خوریم: ویژگیهای وراثتی و خانوادگی؛ سید بود و در خانواده ای متدین و عالم به دنیا آمد و رشد کرد.
تنوع زمینه های تحصیلی و مطالعاتی؛ علاوه بر حسابداری با علوم اسلامی، ریاضیات، فیزیک، شیمی و ادبیات فارسی و انگلیسی آشنایی داشت، به نحوی که در جای جای آثار ایشان، نتایج این مطالعات آشکارا دیده می شود و غنا و پرباری کم نظیری به تالیفات، سخنرانیها و نیز کلام ایشان بخشیده است. در پیشگفتاری بر متنی به نسبت قدیمی، به قلم مرحوم عرفانی، به این شعر زیبای عربی اشاره کرده اند که مصداق حال خود ایشان هم هست:
“تلک آثارنا تدل علینافانظروا بعدنا الی الاثار“
آثار ما برما دلالت می کند؛ پس بعد از ما به آثارمان نظر افکنید.
به روز بودن؛ در زندگی همواره با جریانهای علمی و اجتماعی جدید همراه و هماهنگ می شد. از جمله در سال 1323 به عضویت وابسته و در سال 1338 به عضویت پیوسته انجمن حسابداران خبره انگلستان درآمد. همچنین کتابهای ایشان، تاریخ 10 سال پس از فوت ایشان را نیز دارد. اینها جز از طریق به روز شدن میسر نیست.
کار سیستماتیک، منظم و مداوم؛ تلاش او از بدو بازگشت به ایران بدون توقف ادامه داشت. از هنگامی که در گنجاندن ماده ای در قانون مالیاتهای سال 1328 ایفای نقش کرد [درهر موقعی که انجمن محاسبین و کارشناسان قسم خورده در کشور تشکیل شود، وزارت دارایی مکلف است نتیجه رسیدگی محاسبین قسم خورده را در مورد حساب یا ترازنامه هر بازرگان یا شرکت بپذیرد، و در این صورت برای تشخیص مالیات مودی، دیگر حاجت رسیدگی به دفاتر و اوراق مودی نخواهد بود.]، تا تشکیل انجمن حسابداران خبره ایران در سال 1353 و تکمیل و بازنگری کتابهای خود، یعنی در تمام طول زندگی.صراحت و لطافت توام در کلام؛ زندگی استاد، آکنده از لطیفه های آموزنده بود. در جایی، در پاسخ به یکی از دوستان، که به ایشان گفته بود [به دلیل سردی هوا و دوری راه]: “فلان کار را می توانید در منزل هم انجام دهید” پاسخ داده بودند: “اگر قرار بر این است که پول مفت به من بدهند، من از فردا نمی آیم.” و جایی دیگر، پس از آنکه شخص چاپلوسی در حضورشان، زبان به تحسین بازکرد، بی ریا و بی پرده تقاضای “دوا” کرد و داستان جالینوس از مثنوی را بازگو کرد که:
“جالینوس از یارانش می خواهد که فلان دارو را آماده کنند. یاران به وی خاطرنشان می سازند که “این دوا در علاج جنون کار رود و از کمال عقل تو بعید است که حاجت بدان کنی.”جالینوس پاسخ می دهد که امروز دیوانه ای با من در میان راه، اظهار تملق و چاکری کرد، اگر سنخیتی در میان ما نمی بود، این توجه در نزد او حاصل نمی شد.”
شوق و اشتیاق در آموختن و آموزاندن؛ دوستی می گفت: “هنوز دوستان واپسین خنده رضایت آمیزش از دیدن آخرین کار چاپ شده اش را فراموش نکرده اند“.
میهن پرستی؛ از ایشان سئوال کرده بودند که چگونه سجادی نژاد شدی؟ با صدایی محکم و لحنی مصمم پاسخ می دهد: “از عشقی که به کار داشتم و احساس وظیفه و مسئولیت در مقابل میهنم؛ عمرم و فراغتم را وقف کار کردم“.
سخت کوشی؛ روز دهم شهریور 1367 چشم از جهان فروبست. کنار تختش در بیمارستان پاستورنو عینکی و قلمی بود و کتابی که داشت آن را برای چاپ مجدد تصحیح می کرد.
دکتر عزیزنبوی
“زندگانی و اداره امور در این قرن شیوهای نو میطلبد”، این اندیشه، مردی جوان را در دههِ 1340 برآن داشت تا با تأسیس مؤسسه عالی حسابداری، بخش خصوصی آموزش حسابداری را در ایران راهاندازی کند. او ادارهِ امور مؤسسات بزرگ عمومی و خصوصی را مستلزم برنامههای دقیق و صحیح و مدیریتی لایق و توانا میدید؛ مدیرانی آزموده و کاردان که چرخهای سنگین سازمانهای بزرگ قرن را به گردش درآورند. ازدید او، اتخاذ تصمیمهای کوچک و بزرگ و مهم، قسمت اعظم وظایف مدیران مؤسسهها را تشکیل میداد، و با ذهنی خالی نمیشد تصمیم گرفت. کسی که در کاری با ذهن خالی تصمیم میگیرد آن کار را با دست خالی به انجام خواهد رساند و لازمه تصمیمگیری درست، در اختیار داشتن اعداد و آمار درست است.
دکتر عزیز نبوی در 31 سالگی در این اندیشه بود که سیستم حسابداری هر مؤسسه اگر دقیق، منظم و صحیح باشد، یکی از بهترین منابع تهیه و تأمین اطلاعات مورد احتیاج مدیران آن مؤسسه در طرح و تنظیم برنامهها و اتخاذ تصمیمهای کوچک و بزرگ به شمار میرود. او وظیفهِ حسابداران را منحصر در جمع و تفریق اعداد نمیدانست. در دنیای کنونی حسابداران وظیفهای خطیر و مهم بر عهده دارند. نتیجه کار حسابدار و صورتحسابها و گزارشهایی که وی تهیه میکند همچون مشعلی فروزان فرا راه مدیران سازمانهای بزرگ و گردانندگان چرخهای اقتصادی و اجتماعی جماعات امروزی را روشن میسازد و آنان را در قضاوت نسبت به کارایی افراد وتأسیسات در زمان گذشته و طرح و تنظیم برنامههای مفید و مؤثر و صحیحبرای آیندهیاری میکند.
دکتر عزیز نبوی، برای نیل به این اهداف مؤسسه عالی حسابداری را در سال 1343 تأسیس کرد. این مؤسسه نخستین دانشکده مستقلی بود که برای تعلیم رشتههای تخصصی حسابداری در خاورمیانه تأسیس شد. اساسنامه و برنامه دورههای سهگانه لیسانس آن- حسابداری دولتی، حسابداری صنعتی و حسابرسی- در شصت و سومین جلسه مورخ نهم آبان ماه 1343 شورای مرکزی دانشگاههای ایران به تصویب رسید و اولین سال تحصیلی مؤسسه در آذر ماه همان سال آغاز شد. حاصل این تلاش در فاصله یک دوره 9 ساله، فارغالتحصیل شدن حدود ششهزار نفر از این دانشکده بود.حسابدارانی که بسیاری از صاحبنظران فعلی کشور- از آن جمله هرسه معاون ارشد وزارت امور اقتصادی و دارایی در حال حاضر- از فارغالتحصیلان مؤسسه عالی حسابداری هستند.
توجه به توسعه روزافزون اقتصاد و صنعت و نیاز شدید جامعه اقتصادی کشور به وجود حسابداران تعلیم یافته و کارآزموده در آن سالها و همچنین نیاز فراوان به مجموعهای از اصول مدون حسابداری و حسابرسی، موجب شد تا عزیز نبوی در شمار فعالیتهای علمی خود به تألیف کتاب اصول حسابداری(1 و2) بپردازد. این کتاب با 45 بار تجدید چاپ، سابقهای کمنظیر را در تاریخ نگارش کتابهای علمی و تخصصی برای خود فراهم آورده است. شادروان دکتر عزیز نبوی از افرادی بود که زندگی علمی خود را وقف دانش حسابداری کرد تا سرانجام در غربت با جهان خاکی وداع کرد و علاوه بر خانواده، نزدیکان، آشنایان و شاگردانش، جامعه علمی کشور و جامعه حسابداران ایران را در اندوه فرو برد