استاندارد حسابداري شماره 29 ابزارهای مالی شناخت و اندازه گیری
استاندارد حسابداری شماره 29، اصول شناخت و اندازهگيري براي ابزارهاي مالي را تجويز مي كند و اساسا از استاندارد بین المللی حسابداری شماره 39 “ابزارهاي مالي: شناخت و اندازهگيري” (به تاريخ 31 دسامبر 2008، شامل اصلاحات منتشر شده توسط هيئت تدوين استانداردهاي حسابداري بين المللي به عنوان “بهبود استانداردهاي گزارشگري مالي بينالمللي” در آوريل 2009) اقتباس شده است.
دامنه
ابزارهاي مالي توافقهاي قراردادي هستند كه منجر به ایجاد يك دارايي مالي براي یک واحد و يك بدهي مالي يا ابزار مالكانه در واحد ديگر ميشود. حقوق و تعهدات ناشي از توافقهاي غيرقراردادي، مثلا از طريق اعمال قانون[1] يا از طريق تعهدات constructive، ابزار مالي نیستند. شناخت و اندازهگيري حقوق و تعهدات ناشي از اين مبادلات در ساير استانداردهای بینالمللی حسابداری بخش عمومی بحث شده است.
بسياري از قراردادها تعريف يك “دارايي مالي يا يك بدهي مالي” را احراز ميكنند. برخي از اين قراردادها، با استفاده از ساير استانداردهای بینالمللی حسابداری بخش عمومی به حساب گرفته ميشوند يا ممكن است بخشي از آنها با استفاده از ساير استانداردهای بینالمللی حسابداری بخش عمومی و بخش ديگر آنها با استفاده از استاندارد بین المللی حسابداری بخش عمومی شماره 29 به حساب گرفته شود. مثالهايي از اين موارد، شامل حقوق و تعهدات ناشي از مزاياي كاركنان، دريافتنيهاي اجاره و پرداختنيهاي اجاره از نوع تأمين مالي، است.
استاندارد بينالمللي حسابداري بخش عمومي شماره 29، براي قراردادهاي بيمهاي كاربرد ندارد، مگر اين كه قراردادهاي تضمين مالي و اوراق بهادار مشتقه الحاقی[2] در قراردادهاي بيمهاي گنجانده شده باشد. با اين وجود، واحد مجاز است كه اين استاندارد را براي قراردادهاي بيمهاي كه شامل انتقال ريسك مالي است، استفاده كند.
تعهد به اعطاي اعتبار تحت شرايط مشخص (تعهدات وام) با سه استثنا خارج از دامنه اين استاندارد است. به ویژه، تعهد به اعطاي يك وام با نرخ بهره كمتر از بازار در دامنه استاندارد بينالمللي حسابداري بخش عمومي شماره 29 قرار ميگيرد. ساير تعهدات وام با استفاده از استاندارد بينالمللي حسابداري بخش عمومي شماره 19 “ذخاير، بدهيهاي احتمالي و داراييهاي احتمالي”به حساب گرفته ميشوند.
استاندارد بينالمللي حسابداري بخش عمومي شماره 29 براي قراردادهاي خريد يا فروش يك قلم غيرمالي بهكار ميرود اگر قرارداد بتواند از با استفاده از وجه نقد يا ابزار مالي ديگر يا از طريق معاوضه ابزارهاي مالي تسويه شود.
شناخت اوليه و حذف
واحد داراييهاي مالي و بدهيهاي مالي را زماني شناسايي ميكند كه آن واحد بهعنوان يكي از طرفين شرايط قراردادي ابزار باشد. خريد بهطريق معمول[3] داراييهاي مالي ميتواند با استفاده از تاريخ مبادله يا تسويه حسابداري [يا تاريخ حسابداري مبادله يا تسويه] شناسايي شود، با اين وجود، اوراق بهادار مشتقه هميشه با استفاده از تاريخ مبادله حسابداري شناسايي ميشوند. خريد بهطريق معمول داراييهاي مالي، قراردادهايي هستند كه شامل مبادله ابزار زيربنايي[4] در يك چارچوب زماني ايجاد شده در بازار مربوطه ميباشد.
واحد خريد و فروش به طريق معمولي داراييهاي مالي را با استفاده از تاريخ حسابداري مبادله يا تسويه حذف ميكند. داراييهاي مالي با استفاده از مراحل زير، حذف ميشوند:
تلفيق كليه واحدهاي تحت كنترل و واحدهاي با هدف خاص.
تعيين اين كه آيا اصول حذف براي كل يك دارايي يا براي بخشي از يك دارايي بهكار ميرود.
ارزيابي اين كه آيا حقوق مربوط به جريانهاي نقدي، منقضي شده است.
ارزيابي اين كه آيا حقوق مربوط به دريافت جريانهاي نقدي به شخص ديگری منتقل شده است.
ارزيابي اين كه آيا تعهدي مبني بر پرداخت جريانهاي نقدي ناشي از يك دارايي به شخص ديگر به عهده گرفته شده است.استاندارد حسابداری شماره 29
ارزيابي اين كه واحد تقريبا كليه منافع و مخاطرات مالكيت را به شخص ديگر واگذار كرده است.
اگر تقريبا كليه مزايا و مخاطرات مالكيت به شخص ديگري واگذار (منتقل) نشده است، ارزيابي اين كه آيا كنترل همچنان حفظ شده است يا خير.
بدهي مالي زماني حذف ميشود كه تسويه[5] شود. يك بدهي موجود حذف ميشود و يك بدهي جديد شناسايي ميشود زماني كه:
الف) واحد، ابزارهاي بدهي را با واحد ديگري معاوضه ميكند و شرايط ابزارها به صورت اساسي متفاوت است.
ب) شرايط يك ابزار بدهي موجود بهگونهاي اساسي تغيير كند.
زمانی که واحد بدهي بخشوده شده دارد، الزامات اين استاندارد را بههمراه الزامات استاندارد بينالمللي حسابداري بخش عمومي شماره 23 “درآمد حاصل از معاملات غيرمبادلاتي (مالياتها و انتقالیها)”در رابطه با بخشودگي بدهي بهكار ميبرد.
استاندارد حسابداری شماره 29
اندازهگيري اوليه و بعدي
داراييهاي مالي و بدهيهاي مالي در ابتدا به ارزش منصفانه اندازهگيري ميشوند. زماني كه واحد، داراييهاي مالي و بدهيهاي مالي را پس از اندازهگيري اوليه به ارزش منصفانه اندازهگيري ميكند، هزينههاي مبادله در مبلغ شناسايي اوليه، گنجانده نميشود.
واحد، داراييهاي مالي را متعاقبا با استفاده از چهار طبقه اندازهگيري ميكند:
داراييهاي مالي به ارزش منصفانه از طريق مازاد يا كسري: داراييها متعاقبا به ارزش منصفانه اندازهگيري ميشود با اعمال تغييرات در ارزش منصفانه كه در مازاد يا كسري شناسايي شده است.
سرمايهگذاريهاي نگهداري تا سر رسيد[6]: داراييها به بهاي تمام شده منقضي شده پس از كسر زيانهاي كاهش ارزش اندازهگيري ميشود. زيانهاي كاهش ارزش در مازاد يا كسري شناسايي ميشود.
وامها و دريافتنيها: داراييها به بهاي تمام شده منقضي شده پس از كسر زيانهاي كاهش ارزش اندازهگيري ميشود. زيانهاي كاهش ارزش در مازاد يا كسري شناسايي ميشود.
داراييهاي مالي آماده براي فروش[7]: داراييها به ارزش منصفانه اندازهگيري ميشوند، با اعمال تغييرات در ارزش منصفانه كه مستقيما در خالص داراييها/ ارزش ويژه شناسايي شده است. زيانهاي كاهش ارزش ايجاد شده (محقق شده) در ابزارهاي آماده براي فروش در مازاد يا كسري و نه در خالص داراييها/ ارزش ويژه شناسايي ميشود.
سرمايهگذاري در ابزارهاي مالكانه كه بهدلیل ناتوانی در تعیین ارزش منصفانه بهگونهاي اتكاپذیر، نميتوان آنها را به ارزش منصفانه اندازهگيري كرد، به بهاي تمام شده پس از كسر زيانهاي كاهش ارزش اندازهگيري ميشود.
بدهيهاي مالي به بهاي منقضي شده اندازهگيري ميشود، به جز بدهيهاي مالي كه به ارزش منصفانه از طريق مازاد يا كسري اندازه گيري شدهاند، ضمانتهاي مالي، تعهدات وام[8] و بدهيهاي ناشي از انتقال داراييهاي مالي.
واحد ممكن است تحت شرايط معيني ابزارهاي مالي را بين طبقههای متفاوتي، مجددا طبقهبندي كند.
استاندارد حسابداری شماره 29
حسابداري پوششي
استاندارد بینالمللی حسابداری بخش عمومی شماره 29، اصول حسابداري پوششي را تجويز ميكند. حسابداري پوششي قصد دارد كه نوسانهاي عملكرد مالي يك واحد را از طريق تهاتر سودهاي غيرعملياتي و زيانهاي غيرعملياتي ابزارهاي معين كاهش دهد. واحد ممكن است تصميم بگيرد كه حسابداري پوششي را بكار گيرد، فقط اگر شرايط مقرر شده احراز شود.
هدف
هدف اين استاندارد ارائه اصولي براي شناسايي و اندازهگيري داراييهاي مالي، بدهيهاي مالي و برخي قراردادهاي خريد يا فروش اقلام غيرمالي است. الزامات ارائه اطلاعات در مورد ابزارهاي مالي در استاندارد بينالمللي حسابداري بخش عمومی شماره 28 “ابزارهاي مالي: ارائه” بیان شده است. الزامات افشاي اطلاعات راجع به ابزارهاي مالي در استاندارد بینالمللی حسابداری بخش عمومی شماره 30 ” ابزارهاي مالي: افشا” ارائه شده است.
دامنه استاندارد حسابداری شماره 29
اين استاندارد بايد توسط كليه واحدها براي تمام انواع ابزارهاي مالي بكار رود، به استثناي:
الف) منافع در واحدهاي تحت كنترل، وابسته و مشاركت خاص كه از طريق استاندارد بینالمللی حسابداری بخش عمومی شماره6 “صورتهاي مالي تلفيقي و جداگانه”، استاندارد بینالمللی حسابداری بخش عمومی شماره 7 “سرمايهگذاري در واحدهاي وابسته” يا استاندارد بینالمللی حسابداری بخش عمومی شماره 8 “منافع در مشاركتهاي خاص” به حساب گرفته ميشوند. با اين وجود، واحدها بايد اين استاندارد را براي منافع در يك واحد تحت كنترل، وابسته يا مشاركت خاص كه طبق استانداردهای بینالمللی حسابداری بخش عمومی شمارههاي 6، 7 يا 8، تحت الزامات اين استاندارد به حساب گرفته میشود، بكار گيرند. واحدها همچنين بايد اين استاندارد را براي اوراق بهادار مشتقه مربوط به منافع در يك واحد تحت كنترل، وابسته يا مشاركت خاص بكار گيرند، مگر اين كه اوراق بهادار مشتقه تعريف يك ابزار مالكانه موجود در استاندارد بینالمللی حسابداری بخش عمومی شماره 28 را احراز كند.
ب) حقوق و تعهدات مربوط به اجارهها كه استاندارد حسابداري شماره 13 “اجارهها” براي آنها استفاده ميشود. با اين وجود:استاندارد حسابداری شماره 29
دريافتنيهاي اجاره شناسايي شده توسط اجاره دهنده تابع الزامات حذف و كاهش ارزش اين استاندارد ميباشند (بندهاي 39-17،67،68).
پراختنيهاي اجاره از نوع تأمين مالي شناسايي شده توسط اجاره كننده تابع الزامات حذف اين استاندارد است؛ و
ابزار مشتقه الحاقی به اجارهها تابع الزامات ابزار مشتقه الحاقی در اين استاندارد است.
ج) حقوق و تعهدات كاركنان در طرحهاي مزاياي شغلي، كه استاندارد بينالمللي حسابداري بخش عمومی شماره 25 “مزاياي شغلي كاركنان” الزامات آن را ارائه ميكند.
د) ابزارهاي مالي منتشر شده توسط واحد كه تعريف يك ابزار مالكانه در استاندارد بينالمللي حسابداري بخش عمومی شماره 28 (شامل warrants ,options) را احراز ميكند يا آنهايي كه بر اساس بندهاي 15 و16 يا 17 و 18 استاندارد بينالمللي حسابداري بخش عمومی شماره 28 ميبايست بهعنوان يك ابزار مالكانه طبقهبندي شود. با اين وجود، دارنده چنين ابزارهاي مالكانهاي بايد اين استاندارد را براي آن ابزارها بكار ببرند، مگر اين كه آنها مورد استثناي ذكر شده (الف) بالا را احراز كنند.
ﻫ) حقوق و تعهدات ناشي از:
قرارداد بيمه، به غير از حقوق و تعهدات يك منتشر كننده ناشي از يك قرارداد بيمهاي كه تعريف قرارداد تضمين مالي در بند 10 را احراز ميكند.
قراردادی كه بهدليل داشتن ويژگي اختياري مشاركت، در دامنه استاندارد حسابداري ملي يا بينالمللي مربوط به قراردادهاي بيمهاي مربوط قرار ميگيرد.
اين استاندارد براي ابزار مشتقهای كه به قرارداد بيمه الحاق شده است كاربرد دارد، اگر ابزار مشتقه خود يك قرارداد بيمهاي نباشد (رجوع كنيد به بندهاي 15-11 و بندهاي AG40-AG46 پيوست الف اين استاندارد). واحد اين استاندارد را براي قراردادهاي تضمين مالي بكار ميبرد، اما بايد استاندارد حسابداري ملي يا بينالمللي مربوط در زمينه قراردادهاي بيمه را بكار بگيرد اگر انتشار دهنده تصميم به بكارگيري آن استاندارد در شناسايي و اندازهگيري آنها بگيرد. با وجود بند (i) بالا، يك واحد ممكن است اين استاندارد را براي ساير قراردادهاي بيمهاي كه شامل انتقال ريسك مالي است بكار بگيرد.
و) در قرارداد آتي بين يك تحصيلكننده و فروشنده مبني بر خريد يا فروش يك acquiree كه به تركيب در تاريخ تحصيل آتي منجر ميشود. دوره قرارداد آتي نبايد از دوره معقولي كه بهطور معمول براي كسب هرگونه مصوبه مورد نياز و تكميل مبادله، لازم است بيشتر باشد.
ز) تعهدات وام بهغير از تعهدات وامي كه در بند 4 توصيف شد. يك منتشركننده تعهدات وام بايد استاندارد بينالمللي حسابداري بخش عمومی شماره 19 “ذخاير، بدهيهاي احتمالي و داراييهاي احتمالي” را براي تعهدات وام خارج از دامنه اين استاندارد، بكار گيرد.
با اين وجود، كليه تعهدات وام تابع الزامات حذف اين استاندارد هستند (به بندهاي 44-17 وAG51-AG80 پيوست الف اين استاندارد مراجعه شود).
ح) ابزارهاي مالي، قراردادها و تعهدات در مبادلات پرداخت مبتني بر سهم كه استاندارد حسابداري ملي يا بينالمللي مربوط به پرداختهاي مبتني بر سهم براي آنها بكار مي رود، به استثناي قراردادهايي كه در دامنه بندهاي 6-4 اين استاندارد قرار ميگيرند.
ط)
ي) شناسايي اوليه و اندازهگيري اوليه حقوق و تعهدات ناشي از معاملات درآمدي غيرمبادلهاي كه استاندارد بينالمللي حسابداري بخش عمومی شماره23 “درآمد حاصل از معاملات غيرمبادلهاي (مالياتها و انتقالیها)” براي آنها بكار ميرود.استاندارد حسابداری شماره 29
تعهدات وام زير در دامنه اين استاندارد قرار میگیرد:
الف) تعهدات وامي كه واحد بهعنوان بدهيهاي مالي به ارزش منصفانه از طريق مازاد يا كسري طبقهبندي ميكند. واحدی كه تجربه[9] فروش داراييهاي ناشي از تعهدات وام در مدت كوتاهي پس از ايجاد آن در گذشته را دارد بايد اين استاندارد را براي كليه تعهدات وام خود در طبقه مشابهي بكار گيرد.
ب) تعهدات وامي كه ميتواند از طريق خالص وجه نقد يا با انتشار ابزار مالي ديگري تسويه شود.
اين تعهدات وام، ابزارهاي مشتقه هستند. يك تعهد وام بهعنوان settled net تلقي نميشود فقط بهدليل اين كه وام بهصورت اقساطي پرداخت شده است (مثل يك وام ساخت construction رهني كه متناسب با جريان پيشرفت كار بهصورت اقساطي بازپرداخت ميشود).
ج) تعهد به اعطاي يك وام با نرخ بهره كمتر از بازار. بند49 (د) اندازهگيري بعدي بدهيهاي ناشي از اين تعهدات وام را تشريح ميكند.
اين استاندارد بايد براي قراردادهاي خريد يا فروش يك قلم غيرمالي كه ميتواند از طريق خالص وجه نقد يا ابزار مالي ديگر يا با معاوضه ابزارهاي مالي تسويه شود بهکار رود، همچنانکه برای ابزارهای مالی بهکار میرود، به استثنای قراردادهایی که بهمنظور دریافت یا تحویل یک قلم غیرمالی مطابق با الزامات مورد انتظار خرید، فروش یا مصرف واحد منعقد میشود.
شیوههاي متعددي وجود دارد كه در آن قرارداد خريد يا فروش يك قلم غيرمالي ميتواند از طريق خالص وجه نقد يا ابزار مالي ديگر يا از طريق معاوضه ابزارهاي مالي تسويه شود. اين روشها شامل موارد زير است:
الف) زمانيكه شرايط قرارداد به هر يك از طرفين امكان ميدهد تا آن را بهصورت خالص وجه نقد يا ابزار مالي ديگر يا از طريق معاوضه ابزارهاي مالی تسويه كنند؛
ب) زماني كه توانايي تسويه بهصورت خالص وجه نقد يا ابزار مالي ديگر يا از طريق معاوضه ابزارهاي مالي در شرايط قرارداد، صريح نيست اما واحد تجربه تسويه قراردادهاي مشابه را بصورت خالص وجه نقد يا ابزار مالي ديگر يا از طريق معاوضه ابزارهاي مالي را دارد [يا تسويه قراردادهاي مشابه بصورت خالص وجه نقد يا ابزار مالي ديگر يا از طريق معاوضه ابزارهاي مالي، براي واحد عرف است] (چه از طريق طرف متقابل، با ورود به تهاتر قراردادها و چه از طريق فروش قرارداد قبل از اعمال يا انقضاي آن).
ج)استاندارد حسابداری شماره 29
اختیار کتبی خرید یا فروش یک قلم غیرمالی که میتواند از طریق خالص وجه نقد يا ابزار مالي ديگر يا از طريق معاوضه ابزارهاي مالي، تسویه شود بر اساس بند 5 (الف) یا (د)، در دامنه این استاندارد قرار دارد. چنین قراردادهایی نمیتواند بهمنظور دریافت یا تحویل یک قلم غیرمالی مطابق با الزامات مورد انتظار خرید، فروش یا مصرف واحد منعقد شود.
اين استاندارد براي كليه واحدهاي بخش عمومي به استثناي بنگاههاي تجاري دولتي كاربرد دارد.
“مقدمه استانداردهاي بينالمللي حسابداري بخش عمومي” که توسط هیئت تدوین استانداردهاي بينالمللي حسابداري بخش عمومي منتشر شده است، تشريح ميكند كه بنگاههاي تجاري دولتي استانداردهاي گزارشگری مالی بینالمللی منتشر شده توسط هيئت تدوين استانداردهاي حسابداري بينالمللي را بكار ميبرند. بنگاههاي تجاري دولتي در استاندارد بينالمللي حسابداري بخش عمومي شماره 1 “ارائه صورتهاي مالي” تعريف شده است.
تعاريف
واژههاي تعريف شده در استاندارد بينالمللي حسابداري بخش عمومي شماره 28 با معاني مشخص شده در بند 9 آن استاندارد، در اين استاندارد نیز استفاده ميشود. استاندارد بينالمللي حسابداري بخش عمومي شماره 28 واژههاي زير را تعريف ميكند:
ابزار مالي؛
دارايي مالي ؛
بدهي مالي؛
ابزار مالكانه؛
و رهنمودي براي بكارگيري اين تعاريف ارائه ميكند.
واژههاي زير با معاني مشخص شده در اين استاندارد استفاده ميشود:
تعريف يك ابزار مشتقه
ابزار مشتقه يك ابزار مالي يا قرارداد ديگري در دامنه اين استاندارد (به بندهاي 6-2 مراجعه شود) با هر سه ويژگي زير است:
الف) ارزش آن در برابر تغيير در نرخ بهره، قيمت ابزار مالي، قيمت كالا، نرخ تسعیر خارجي، شاخص قيمتها يا نرخها، رتبه اعتباري یا شاخص اعتباري يا ساير متغيرها، تغيير ميكند مشروط بر اينكه اين متغيرها، غيرمالي باشند و مختص يك طرف قرارداد نباشد (اغلب”underlying ناميده مي شود”).
ب) مستلزم هيچگونه خالص سرمايهگذاري اوليه نيست يا خالص سرمايهگذاري اوليهاي كه كوچكتر از آن است كه نيازمند ساير انواع قراردادهايي باشد كه انتظار ميرود واكنش مشابهي به تغييرات در عوامل بازار داشته باشد؛ و
ج) در تاريخي در آينده تسويه خواهد شد.
استاندارد حسابداری شماره 29
تعاريف چهار طبقه ابزارهاي مالي
دارايي مالي يا بدهي مالي به ارزش منصفانه از طريق مازاد يا كسري يك دارايي مالي يا بدهي مالي است كه يكي از شرايط زير را احراز كند:
الف) بهعنوان نگهداري براي داد و ستد[10] طبقهبندي شده است. يك دارايي مالي يا بدهي مالي به عنوان نگهداري براي داد و ستد طبقهبندي ميشود اگر آن:
اصولا به منظور فروش يا بازخريد در دوره کوتاه مدت (near) تحصيل يا تحمل شده.
درشناسايي اوليه بخشي از يك پرتفويي از ابزارهاي مالي است كه بهصورت گروهی مديريت ميشود و شواهد اخير حاكي از وجود هدف فروش ابزارهاي مالي اين پرتفوي براي كسب سود كوتاه مدت است.
آن يك ابزار مشتقه است (به جز ابزارهاي مشتقهاي كه قرارداد تضمين مالي است يا به عنوان ابزار پوششي منظور شده است).
ب) در شناسايي اوليه توسط واحد به ارزش منصفانه از طريق مازاد يا كسري منظور شده است. يك واحد ممكن است فقط زماني از اين طبقهبندی استفاده كند كه از طريق بند 13 مجاز باشد يا زماني كه انجام چنين كاري، بهدليل يكي از موارد زير منجر به ارائه اطلاعات مربوطتري شود:
آن بيثباتي در شناسايي يا اندازهگيري كه از اندازهگيري داراييها يا بدهيها يا شناسايي سود و زيانهاي غيرعملياتي مربوطه بر مباني مختلف ناشي ميشود (اغلب “عدم تطابق حسابداري” نامبرده ميشود) را حذف ميکند يا به گونهاي معنادار كاهش ميدهد.
ii) يك مجموعه داراييهاي مالي، بدهيهاي مالي يا هر دو بر مبناي ارزش منصفانه، مديريت و عملكردشان بر اساس ارزش منصفانه طبق يك مديريت ريسك مستند يا استراتژي سرمايهگذاري، ارزيابي ميشود و اطلاعات در مورد مجموعه بهصورت داخلي بر آن اساس به پرسنل اصلي مديريتي واحد (كه در استاندارد حسابداري بين المللي شماره 20″افشاي مربوط به اشخاص وابسته”تعريف شده است) بهعنوان نمونه هیئت مدیره و مدیر اجرایی ارشد واحد ارائه ميشود.
در بندهاي 13-11 و AG4 استاندارد بینالمللی حسابداری بخش عمومی شماره 30 واحد ملزم شده است كه افشاهاي مربوط به داراييهاي مالي و بدهيهاي مالي كه بر اساس ارزش منصفانه از طريق مازاد يا كسري، منظور شده است شامل چگونگی احراز اين شرايط را ارائه كند. براي ابزارهاي مالي كه منطبق با مورد (ii) بالا هستند، آن افشا شامل توصيف اين است كه چگونه طبقهبندي به ارزش منصفانه از طريق مازاد يا كسري مطابق (همراستا) با مديريت ريسك يا استراتژي سرمايهگذاري واحد است.
سرمايهگذاري در ابزارهاي مالكانهاي كه قيمت بازار رسمي در يك بازار فعال ندارد و ارزش منصفانه آنها را نميتوان بهگونهاي اتكاپذیر اندازهگيري كرد (به بندهاي48 (ج) و بندهاي AG113 و AG114 مراجعه كنيد) نبايد به ارزش منصفانه از طريق مازاد يا كسري منظور شود.
شايان ذكر است كه بندهاي50، 51 و 52 و بندهاي AG101-AG105 كه الزامات تعيين يك معيار اتكاپذیر از ارزش منصفانه دارايي مالي يا بدهي مالي را فراهم ميكند، بهگونهاي مشابه براي كليه اقلامي كه به ارزش منصفانه اندازهگيري شده است كاربرد دارد، اعم از اين كه ارزش منصفانه آنها افشا شده باشد يا خير.استاندارد حسابداری شماره 29
سرمايهگذاريهاي نگهداري تا سررسيد، داراييهاي مالي غيرمشتقه با پرداختهاي ثابت يا قابل تعيين و سررسيد ثابت هستند كه يك واحد قصد و توانايي قطعي براي نگهداري آنها تا سررسيد را دارد (بندهايAG38-AG29 پيوست الف را مشاهده كنيد) به استثناي:
الف) آنهايي كه واحد در شناسايي اوليه به عنوان ارزش منصفانه از طريق مازاد يا كسري منظور ميكند.
ب) آنهايي كه واحد آن را بهعنوان آماده براي فروش منظور ميكند؛ و
ج) آنهايي كه تعريف وامها و دريافتنيها را احراز ميكنند.
واحد نبايد داراييهاي مالي را بهعنوان نگهداري تا سررسيد طبقهبندي كند اگر در طول سال مالي جاري يا دو سال مالي قبل، بيشتر از يك مبلغ بياهميت از سرمايهگذاريهاي نگهداري تا سررسيد را قبل از تاريخ سررسيد فروخته يا طبقهبندي مجدد كرده باشد (بيشتر از يك مبلغ بياهميت در رابطه با كل مبلغ سرمايهگذاريهاي نگهداري تا سررسيد سنجيده مي شود) به استثناي فروشها يا طبقهبنديهاي مجددي كه:
الف) چنان به سررسيد يا تاريخ بازخريد دارايي مالي نزديك است (مثلا كمتر از سه ماه قبل از سررسيد) كه تغيير در نرخ بهره بازار، تغيير با اهميتي در ارزش منصفانه دارايي مالي نداشته باشد؛
ب) پس از اينكه واحد تقريبا كليه اصل دارايي مالي را طبق پرداختهاي برنامهريزي شده يا بهصورت پيشپرداخت وصول كرده باشد، رخ دهد.
ج) به يك رويداد مجزای خارج از كنترل واحد، غيرتكراري و غیرقابل پيشبيني به گونه معقول توسط واحد، قابل انتساب باشد.
وامها و دريافتنيها: داراييهای مالي غيرمشتقه با پرداختهاي ثابت يا قابل تعيين كه در يك بازار فعال، داراي قيمت رسمي نیست به استثناي:
الف) آنهايي كه واحد قصد دارد به سرعت يا در يك دوره كوتاه مدت بهفروش رساند و بايد بهعنوان نگهداري براي داد و ستد طبقهبندي شود و آنهايي كه واحد در شناخت اوليه به ارزش منصفانه از طريق مازاد يا كسري منظور كرده است.
ب) آنهايي كه واحد در شناسايي اوليه بهعنوان آماده براي فروش منظور كرده است.
ج) آنهايي كه دارنده ممكن است نتواند تمام سرمايهگذاري اوليه را بازيافت كند، به استثناي دليل زوال يا كاهش اعتباري كه بايد بهعنوان آماده براي فروش طبقه بندي شود.
منافع تحصيل شده در مجموعهای از داراييهايي كه وام يا دريافتني نيستند (مثل يك منفعت در صندوق سرمايهگذاري مشترك يا ساير صندوق هاي مشابه) يك وام يا دريافتني نميباشد.
داراييهاي مالي آماده براي فروش داراييهاي مالي غيرمشتقه كه بهعنوان آماده براي فروش منظور شده است يا بهعنوان (الف) وامها و دريافتنيها، (ب) سرمايهگذاريهاي نگهداري تا سررسيد يا (ج) داراييهاي مالي به ارزش منصفانه از طريق مازاد يا كسري، طبقهبندي نشده است.
تعريف يك قرارداد تضمين مالي
قرارداد تضمين مالي قراردادي است كه منتشركننده را به پرداختهاي مشخصي به دارنده از بابت زياني كه به دليل ناتوانی يك بدهكار مشخص در پرداخت طبق شرايط اوليه يا تعديل شده در زمان سررسيد مرتبط با يك ابزار بدهي متحمل شده است، ملزم میکند.
استاندارد حسابداری شماره 29
تعاريف مرتبط با شناسايي و اندازهگيري
بهاي منقضي شده يك دارايي مالي يا يك بدهي مالي مبلغي است كه در آن دارايي مالي يا بدهي مالي در زمان شناسايي اوليه پس از كسر بازپرداختهاي اصل، به اضافه يا منهاي انقضاي انباشته هر گونه تفاوت بين مبلغ اوليه و مبلغ سررسيد بهروش بهره مؤثر و منهاي هرگونه تقليل (بهصورت مستقيم يا از طريق استفاده از حساب ذخيره) براي كاهش ارزش يا عدم قابليت وصول، اندازهگيري ميشود.
روش بهره مؤثر روشي براي محاسبه بهاي منقضي شده يك دارايي مالي يا يك بدهي مالي (يا گروهي از داراييهاي مالي يا بدهيهاي مالي) و تخصيص درآمد بهره يا هزينه بهره در دوره مربوطه است. نرخ بهره مؤثر، نرخي است كه دقيقا پرداختها يا دريافتهاي نقدي برآوردي آتي را در طول عمر مورد انتظار ابزار مالي (يا در زمان مناسب يك دوره كوتاهتر) به مبلغ خالص دفتري دارايي مالي يا بدهي مالي، تنزيل ميكند. زمان محاسبه نرخ بهره مؤثر، واحد بايد كليه جريانهاي نقدي منعكسكننده شرايط قراردادي ابزار مالي (مثل پيشپرداخت، اختيار و ساير اختيارات)، را برآورد كند اما نبايد زيانهاي اعتباري آتي را در نظر بگيرد. محاسبه شامل تمام حقالزحمههای (كارمزدها) پرداخت يا دريافت شده بين طرفين قرارداد كه جزء لازم نرخ بهره مؤثر است (به استاندارد بینالمللی حسابداری بخش عمومی شماره 9 “درآمد حاصل از معاملات غيرمبادلهاي” مراجعه كنيد)، هزينههاي مبادله و كليه صرفها و كسرهاست. اين فرض وجود دارد كه جريانهاي نقدي و عمر مورد انتظار گروهي متشكل از ابزارهاي مالي مشابه را ميتوان بهگونهاي قابل اتكا برآورد كرد. با اين وجود، در موارد اندكي كه امكان برآورد جريانهاي نقدي يا عمر مورد انتظار ابزار مالي (يا گروهي از ابزارهاي مالي) وجود ندارد، واحد بايد از جريان نقدي قراردادي در طول دوره قرارداد مربوط به ابزار مالي (يا گروهي از ابزارهاي مالي) استفاده كند.
حذف خارج كردن (حذف) دارايي مالي يا بدهي مالي قبلا شناسايي شده از صورت وضعيت مالي يك واحد.
خريد يا فروش بهطريق معمول خريد يا فروش دارايي مالي تحت قراردادي كه شرايط آن، تحويل دارايي در چارچوب زماني ايجاد شده توسط قانون يا عرف در بازار مربوطه را مقرر ميكند.
هزينههاي مبادله هزينههاي اضافي كه بهطور مستقيم به تحصيل، انتشار يا واگذاري يك دارايي مالي يا يك بدهي مالي قابل انتساب است (به بند AG26 پيوست الف مراجعه كنيد). هزينه اضافي، هزينهاي است كه تحمل نميشد اگر واحد ابزار مالي را تحصيل، منتشر يا واگذار نميكرد.
استاندارد حسابداری شماره 29
تعاريف مرتبط با حسابداري پوششي
تعهد شركت يك توافق الزامآور براي معاوضه مقدار مشخصي از منابع در يك قيمت مشخص در تاريخ يا تاريخهاي آتي معين.
مبادله پيشبينيشده يك قرارداد تعهد نشده ولي پيشبيني شده آتي.
ابزار پوششي يك ابزار مشتقه (فقط براي پوشش ريسك تغييرات در نرخ تسعير ارز خارجي)، يك دارايي مالي غيرمشتقه يا بدهي مالي غيرمشتقه كه انتظار ميرود ارزش منصفانه يا جريانهاي نقدي آنها، تغييرات ارزش منصفانه يا جريانهاي نقدي يك قلم تحت پوشش را تهاتر كند (بندهاي81- 86 و بندهاي AG127 – AG130 پیوست الف تعریف یک ابزار پوششی را بیشتر تشریح میکند).
قلم تحت پوشش يك دارايي، بدهي، تعهد شركتي، مبادله پيشبيني محتمل يا خالص سرمايهگذاري در يك عمليات خارجي كه (الف) واحد را در معرض ريسك تغيير در ارزش منصفانه يا جريانهاي نقدي آتي قرار ميدهد و (ب) بهعنوان تحت پوشش منظور شده است (بندهاي94- 87 و بندهاي AG141 – AG131 پیوست الف تعریف یک قلم تحت پوشش را بیشتر تشریح میکند).
اثربخشی پوششی میزانی که تغییرات در ارزش منصفانه یا جریانهای نقدی قلم تحت پوشش که به ریسک تحت پوشش قابل انتساب است، با تغییرات در ارزش منصفانه یا جریانهای نقدی ابزار پوششی تهاتر میشود (به بندهاي AG145 – AG156 پیوست الف مراجعه كنيد).
واژههاي تعريف شده در ساير استانداردهای بينالمللي حسابداري بخش عمومي با همان معاني ذكر شده در آن استانداردها، در اين استاندارد مورد استفاده قرار ميگيرند و در واژهنامه اصطلاحات تعریف شده منتشره نیز به صورت جداگانه چاپ شدهاند.
استاندارد حسابداری شماره 29
ابزار مشتقه الحاقی
یک ابزار مشتقه الحاقی جزئی از یک ابزار ترکیبی است که همچنین شامل یک قرارداد میزبان غیرمشتقه است- با این اثر که برخی از جریانهای نقدی ابزار ترکیبی، همجهت با ابزار مشتقه مستقل، تغییر میکند………
ابزار مشتقهای که به یک ابزار مالی الحاق شده است ولی از لحاظ قراردادی بهصورت مستقل از آن ابزار قابل انتقال است یا دارای طرف مقابل متفاوتی نسبت به آن ابزار است، یک ابزار مشتقه الحاقی نیست و یک ابزار جداگانه است.
ابزار مشتقه الحاقی باید از قرارداد میزبان مجزا شود و بهعنوان یک ابزار مشتقه تحت الزامات این استاندارد بهحساب گرفته شود، اگر و فقط اگر:
الف) ویژگیهای اقتصادی و ریسکهای ابزار مشتقه چندان به ویژگیهای اقتصادی و ریسکهای قرارداد میزبان مرتبط نیست (به بندهاي AG43 – AG46 پیوست الف مراجعه كنيد).
ب) یک ابزار مجزا با شرایطی مشابه ابزار مشتقه الحاقی، تعریف یک ابزار مشتقه را احراز کند.
ج) ابزار ترکیبی به ارزش منصفانه از طریق مازاد یا کسری اندازهگیری نشده است (یعنی ابزار مشتقهای که به ارزش منصفانه از طریق مازاد یا کسری به یک دارایی مالی یا بدهی مالی الحاق شده است، تفکیک نشده باشد).
اگر یک ابزار مشتقه الحاقی، تفکیک شود، قرارداد میزبان باید تحت الزامات این استاندارد بهحساب گرفته شود، اگر آن یک ابزار مالی باشد و مطابق سایر استانداردهای مناسب به حساب گرفته شود، اگر یک ابزار مالی نباشد. این استاندارد تصریح نمیکند که یک ابزار مشتقه الحاقی باید بهصورت مجزا در صورت وضعیت مالی ارائه شود یا خیر.
بهرغم بند 12، اگر یک قرارداد شامل یک یا چند ابزار مشتقه الحاقی باشد، واحد ممکن است کل قرارداد ترکیبی را بهعنوان یک دارایی مالی یا بدهی مالی به ارزش منصفانه از طریق مازاد یا کسری منظور کند، مگر اینکه:
الف) ابزار (های) مشتقه الحاقی، جریانهای نقدی که در غیر این صورت در قرارداد مقرر شده را بهگونه معنادار تغییر ندهد.
ب) از طریق تجزیه و تحلیل اندک یا بدون هیچ تحلیلی در زمان بررسی یک ابزار ترکیبی مشابه برای اولین بار واضح باشد که تفکیک ابزار (های) الحاقی، ممنوع است، از قبیل اختیار پیشپرداخت الحاقی به وامی که به دارنده اجازه میدهد وام را تقریبا به بهای منقضی شده، پیشپرداخت کند.
اگر واحد از طریق الزامات این استاندارد ملزم شده باشد که ابزار مشتقه الحاقی را از قرارداد میزبان تفکیک کند، ولی در اندازهگیری ابزار مشتقه الحاقی بهصورت جداگانه در تاریخ تحصیل یا پایان دوره گزارشگری مالی بعد ناتوان است، باید کل قرارداد ترکیبی را به ارزش منصفانه از طریق مازاد یا کسری منظور کند.
اگر واحد در تعیین ارزش منصفانه یک ابزار مشتقه الحاقی بر اساس شرایط و ویژگیهای آن بهگونه اتکاپذیر ناتوان است (بهعنوان نمونه بهدلیل این که ابزار مشتقه الحاقی بر یک ابزار مالکانه بدون قیمت رسمی مبتنی است) ارزش منصفانه ابزار مشتقه الحاقی برابر تفاوت بین ارزش منصفانه ابزار ترکیبی و ارزش منصفانه قرارداد میزبان است، اگر این موارد بر اساس این استاندارد قابل تعیین باشد. اگر واحد در تعیین ارزش منصفانه ابزار مشتقه الحاقی، با استفاده از این روش ناتوان است، بند 14 را بکار میگیرد و ابزار ترکیبی به ارزش منصفانه از طریق مازاد یا کسری منظور میشود.
استاندارد حسابداری شماره 29
شناسایی و حذف
شناسایی اولیه
واحد باید یک دارایی مالی یا یک بدهی مالی را در صورت وضعیت مالی شناسایی کند فقط زمانی که واحد بهعنوان یکی از طرفین شرایط قراردادی ابزار مالی باشد.
حذف دارایی مالی
بندهای 18-25 و بندهاي AG67 – AG49 پیوست الف در سطح تلفیقی برای صورتهای مالی تلفیقی بهکار میرود. بنابراین، واحد در ابتدا تمام واحدهای تحت کنترل را بر اساس استاندارد بینالمللی حسابداری بخش عمومی شماره 6 و استاندارد حسابداری ملی یا بین المللی مربوط یا تفاسیر مرتبط با تلفیق واحدهای با هدف خاص، تلفیق میکند و در ادامه بندهای 18-25 و بندهای AG67 – AG49 پیوست الف برای دستیابی به واحد اقتصادی استفاده میشود.
قبل از ارزیابی مناسب بودن یا نبودن حذف و میزان آن، بر اساس بندهای 19-25 واحد تعیین میکند که آیا آن بندها را باید برای بخشی از یک دارایی مالی (یا بخشی از گروه داراییهای مالی مشابه) یا برای دارایی مالی (یا گروهی از داراییهای مالی مشابه) بهصورت کل به شرح زیر بهکار گیرد.
الف) بندهای 19-25 برای بخشی از یک دارایی مالی (یا بخشی از گروه داراییهای مالی مشابه) بهکار میرود اگر و فقط اگر، بخشی که برای حذف در حال بررسی است، یکی از 3 شرط زیر را احراز کند.
(i بخش فقط از جریانهای نقدی دقیقا مشخص شده از یک دارایی مالی (یا گروهی از داراییهای مالی مشابه) تشکیل شده است.
(ii بخش فقط از یک سهم کاملا متناسب از جریانهای نقدی یک دارایی مالی (یا گروهی از داراییهای مالی مشابه) تشکیل شده باشد. برای مثال، وقتی واحد قراردادی منعقد میکند که بهموجب آن طرف مقابل قرارداد 90% منافع حاصل از تمام جریانهای نقدی یک ابزار بدهی را تحصیل میکند، بندهای 25-19 برای 90% آن جریانهای نقدی بکار میرود. اگر بیش از یک طرف قرارداد وجود داشته باشد، لزومی ندارد هر طرف قرارداد سهم متناسبی از جریانهای نقدی را داشته باشد، مشروط به اینکه واحد منتقل کننده[11] یک سهم کاملا متناسب را داشته باشد.
(iii بخش فقط از یک سهم کاملا متناسب از جریانهای نقدی کاملا مشخص شده ناشی از یک دارایی مالی (یا گروهی از داراییهای مالی مشابه) تشکیل شده باشد. بهعنوان نمونه، زمانی که یک واحد وارد توافق (قراردادی) میشود که به موجب آن، طرف مقابل منافع مربوط به 90% جریانهای نقدی حاصل از یک دارایی مالی را تحصیل میکند، بندهای 25-19 برای 90% آن جریانهای نقدی بکار میرود. اگر بیش از یک طرف قرارداد وجود داشته باشد لزومی ندارد که هر طرف قرارداد یک سهم متناسب از جریان های نقدی کاملا مشخص شده را داشته باشد، مشروط بر اینکه واحد منتقل کننده یک سهم کاملا متناسب را داشته باشد.
ب) در سایر موارد، بندهای 25-19 برای کل دارایی مالی (یا کل گروه داراییهای مالی مشابه) بهکار میرود. بهعنوان نمونه، وقتی یک واحد (i) حقوق یا منافع[12] اولین یا آخرین90% وصولیهای نقدی ناشی از یک داراییها (یا گروهی از داراییهای مالی) یا (ii) حقوق یا منافع90% از جریانهای نقدی ناشی از مجموعهای از دریافتنیها را منتقل میکند ولی یک ضمانت ارائه میکند تا هرگونه زیان اعتباری خریدار را تا 8% مبلغ اصل دریافتنیها جبران کند، بندهای 25-19 برای کل دارایی مالی (یا کل یک گروه مشابه از داراییهای مالی ) بهکار میرود.
در بندهای 28-19، واژه “دارایی مالی” به یک بخش از یک دارایی مالی (یا بخشی از گروهی از داراییهای مالی مشابه) همان گونه که در مورد الف بالا شناسایی شده یا به کل دارایی مالی (یا کل گروهی از داراییهای مالی مشابه) اشاره دارد.
یک واحد باید یک دارایی مالی را حذف کند، فقط زمانی که :
الف) حقوق (منافع یا ادعا) قراردادی نسبت به جریانهای نقدی حاصل از دارایی مالی منقضی یا بخشوده[13] شده باشد .
ب) واحد دارایی مالی را همان گونه در بند20 و 21 ذکر شده منتقل میکند و انتقال واجد شرایط موجود در بند22 است.
واحد یک دارایی مالی را منتقل میکند اگر و فقط اگر:
الف) حقوق (منافع) قراردادی نسبت به دریافت جریانهای نقدی دارایی مالی را منتقل کند یا
ب) حقوق (منافع) قراردادی برای دریافت جریانهای نقدی را حفظ کند ولی یک تعهد قراردادی مبنی بر پرداخت جریانهای نقدی به یک یا چند دریافت کننده در یک توافق حائز شرایط ذکر شده در بند 21 را تقبل کند.
زمانی که یک واحد حقوق قراردادی مبنی بر دریافت جریانهای نقدی یک دارایی مالی (“دارایی اصلی[14]“) را حفظ میکند ولی یک تعهد قراردادی مبنی بر پرداخت آن جریانهای نقدی به یک یا چند واحد (“دریافت کنندگان احتمالی”) را متقبل میشود، واحد با مبادله بهعنوان یک انتقال دارایی مالی برخورد میکند، اگر و فقط اگر، سه شرط زیر احراز شود:استاندارد حسابداری شماره 29
الف) واحد هیچ تعهدی به پرداخت مبالغی به دریافت کنندگان احتمالی نداشته باشد مگر اینکه مبلغ مشابهی از دارایی اصلی وصول کند. پیشدریافتهای کوتاه مدت گرفته شده توسط واحد با حق بازیافت کامل مبلغ قرض داده شده به علاوه بهره تحقق یافته در نرخ بازار، این شرط را نقض نمیکند.
ب) واحد از طریق مفاد (شرایط) قرارداد انتقال، از فروش یا وثیقهگذاری دارایی اصلی منع شده است مگر به منظور تضمین به دریافت کنندگان به منظور تعهد به پرداخت جریانهای نقدی به آنها.
ج) واحد متعهد به پرداخت هرگونه جریان نقدی وصول شده به نمایندگی از دریافت کنندگان احتمالی بدون تأخیر با اهمیت است. افزون براین، واحد حق ندارد چنین جریانهای نقدی را سرمایهگذاری کند، به استثنای سرمایهگذاری در وجه نقد یا معادل نقد (به شرح استاندارد بین المللی حسابداری بخش عمومی شماره 2″صورت جریان وجوه نقد”) در طول دوره تسویه کوتاه مدت از تاریخ وصول تا تاریخ ملزم شده برای پرداخت به دریافت کنندگان احتمالی. بهره کسب شده در چنین سرمایه گذاریهایی به دریافت کنندگان احتمالی مسترد خواهد شد.
زمانی که واحد، یک دارایی مالی را انتقال میدهد (به بند20 مراجعه شود)، بایستی حدود حفظ مزایا و مخاطرات مالکیت دارایی مالی، را ارزیابی کند. در این مورد:
الف) اگر واحد تمام مزایا و مخاطرات مالکیت دارایی مالی را منتقل کند، واحد باید دارایی مالی را حذف کند و بهصورت مجزا هرگونه حقوق و تعهدات ایجاد شده یا حفظ شده در انتقال را به عنوان دارایی یا بدهی شناسایی میکند.
ب) اگر واحد تمام مزایا و مخاطرات مالکیت دارایی مالی را حفظ کند، واحد باید به شناسایی دارایی مالی ادامه دهد.
ج) اگر واحد تمام مزایا و مخاطرات مالکیت دارایی مالی را نه منتقل کند و نه حفظ کند، واحد باید تعیین کند که آیا کنترل دارایی مالی را حفظ کرده است یا خیر. در این مورد:
اگر واحد کنترل را حفظ نکرده باشد، باید دارایی مالی را حذف کند و حقوق و تعهدات ایجاد شده یا حفظ شده در انتقال را بهصورت مجزا به عنوان دارایی یا بدهی نشان دهد.
اگر واحد کنترل را حفظ کرده باشد، باید به شناسایی دارایی مالی تا حدود دخالت مستمرش در دارایی مالی ادامه دهد.استاندارد حسابداری شماره 29
انتقال مزایا و مخاطرات (به بند22 رجوع کنید) از طریق مقایسه میزان تغییرپذیری در مبلغ و زمانبندی خالص جریانهای نقدی دارایی منتقل شده قبل و بعد از انتقال، ارزیابی میشود. یک واحد تمام مزایا و مخاطرات مالکیت یک دارایی مالی را حفظ کرده است، اگر تغییرپذیری در ارزش فعلی خالص جریانهای نقدی آتی حاصل از دارایی مالی در نتیجه انتقال بهصورت معناداری تفاوت نکند (بهعنوان نمونه به دلیل اینکه واحد یک دارایی مالی را فروخته است مشروط به توافقی مبنی بر خرید مجدد آن به یک قیمت ثابت یا قیمت فروش به اضافه بازدهای برای قرض دهنده). یک واحد تمام مخاطرات و مزایای مالکیت یک دارایی را منتقل کرده است اگرexposure آن به چنین تغییراتی، در رابطه با (نسبت) به کل تغییرپذیری در ارزش فعلی خالص جریانهای نقدی آتی مرتبط با دارایی مالی،به عنوان مثال ، به این دلیل اینکه واحد یک دارایی مالی را فروخته است فقط به شرط اختیار به خرید مجدد آن به ارزش منصفانه در تاریخ بازخرید یا اینکه یک سهم کاملا متناسب از جریانهای نقدی حاصل از یک دارایی مالی بزرگتر را در یک توافق، از قبیل یکloan sub-partiipation ، که شرایط موجود در بند21 را احراز می کند ، انتقال داده است.
24. اغلب واضح است که آیا واحد تمام مزایا و مخاطرات مالکیت را انتقال داده یا حفظ کرده است و نیازی به انجام هیچ گونه محاسباتی نمیباشد. در سایر موارد، محاسبه و مقایسهexposare واحد به تغییرپذیری در ارزش فعلی خالص جریانهای نقدی آتی قبل و بعد از انتقال لازم است. محاسبه و مقایسه با استفاده از یک نرخ بهره جاری بازار مناسب به عنوان نرخ تنزیل انجام میشود. کلیه تغییرپذیری ممکن در خالص جریانهای نقدی مالی با لحاظ کردن وزن بیشتر برای نتایج با احتمال بیشتر، بررسی میشود.
اینکه آیا یک واحد، کنترل دارایی منتقل شده را حفظ کرده است (به بند22ج مراجعه کنید) به توانایی فروش دارایی توسط انتقال گیرنده[15] وابسته است. اگر انتقال گیرنده توانایی عملی برای فروش کل دارایی به یک شخص ثالث غیرمرتبط (غیروابسته) را داشته باشد و قادر به اعمال آن توانایی بصورت یک جانبه و بدون نیاز به تحمیل محدودیتهای اضافی در انتقال باشد، واحد کنترل را حفظ نکرده است. در سایر موارد، واحد کنترل را حفظ کرده است.
استاندارد حسابداری شماره 29
انتقالهای واجد شرایط حذف (رجوع شود به بند22 (الف)و (ج) (i)).
اگر واحد کل یک دارایی مالی را در یک انتقال واجد شرایط لازم برای حذف، منتقل کند و حق سرویس به آن دارایی مالی را در ازای یک حق الزحمه حفظ کند، واحد باید یک دارایی سرویسي یا یک بدهی سرویسي برای آن قرارداد خدمتی (انجام خدمات) شناسایی کند. اگر انتظار نرود که حقالزحمه دریافتی، خدمات انجام شده واحد را به اندازه کافی جبران کند، یک بدهی سرویسی باید برای تعهد سرویس به ارزش منصفانهاش شناسایی شود. اگر انتظار رود که حق الزحمه دریافتی، بیشتر از خدمات انجام شده باشد، یک دارایی سرویسی باید برای حق سرویس به مبلغی تعیین شده بر مبنای تخصیص مبلغ دفتری (انتقالی) دارایی مالی بزرگتر، منطبق با بند29 شناسایی شود.
اگر در نتیجه یک انتقال، کل يك دارایی مالی، حذف شد ولی انتقال به تحصیل یک دارایی مالی جدید، تقبل یک بدهی مالی جدید یا یک بدهی خدمتی منجر شود، واحد باید دارایی مالی جدید، بدهی مالی یا بدهی سرویسی را به ارزش منصفانه شناسایی کند.
در حذف کل دارایی مالی، تفاوت بین:
الف)مبلغ دفتری (انتقالی)؛ و
ب) مجموع (i) منافع[16] دریافت شده (شامل هرگونه دارایی تحصیل شده منهای هرگونه بدهی متقبل شده) و (ii) هرگونه سود یا زیان غیرعملیاتی انباشته شده که مستقیما در خالص داراییها / ارزش ویژه شناسایی شده است (به بند 64 (ب) مراجعه کنید)؛
باید در مازاد یا کسری شناسایی شود.
اگر دارایی منتقل شده بخشی از یک دارایی مالی بزرگتر باشد (به عنوان نمونه زمانی که واحد، منافع جریانهای نقدی که بخشی از یک ابزار بدهی هستند را منتقل میکند) و بخش منتقل شده واجد شرایط حذف بهصورت کلی است، مبلغ دفتری (انتقالی) قبلی دارایی مالی بزرگتر باید بر اساس ارزشهای منصفانه نسبی در تاریخ انتقال، بین بخشی که شناسایی آن ادامه دارد و بخش حذف شده تخصیص داده شود. در این راستا، با دارایی سرویسی حفظ شده باید به عنوان بخشی که شناسایی آن ادامه دارد، برخورد شود. تفاوت بین:
الف) مبلغ دفتری (انتقالی) تخصیص داده شده به بخش حذف شده ؛ و
ب) مجموع (i) حقوق (منافع) دریافت شده برای بخش حذف شده (شامل هرگونه دارایی جدید تحصیل شده منهای بدهی جدید تحمل شده) و(ii) هرگونه سود یا زیان غیرعملیاتی انباشته تخصیص داده شده به آن که مستقیما در خالص دارایی ها / ارزش ویژه شناسایی شده است (به بند64(ب)مراجعه کنید).
باید در مازاد یا کسری شناسایی شود. سود یا زیان غیرعملیاتی انباشته که در خالص داراییها/ ارزش ویژه شناسایی شده است، براساس ارزش منصفانه نسبی، بین بخشی که شناسایی آن ادامه دارد و بخش حذف شده، تخصیص داده میشود.
زمانی که واحد، مبلغ انتقالی (دفتری) قبلی مربوط به یک دارایی مالی بزرگتر را بین بخشی که شناسایی آن ادامه دارد و بخش حذف شده، تخصیص میدهد، لازم است که ارزش منصفانه بخشی که شناسایی آن ادامه دارد، تعیین شود. زمانی که واحد دارای پیشینه یا سابقه فروش بخشهایی مشابه بخشی که شناسایی آن ادامه دارد می باشد یا سایر مبادلات بازاری برای چنین بخشهایی وجود دارد، قیمتهای اخیر مبادلات واقعی، بهترین برآورد از ارزش منصفانه بخشها فراهم میکند. زمانی که هیچگونه قیمت رسمی یا مبادلات بازاری اخیری برای پشتیبانی از ارزش منصفانه بخشی که شناسایی آن ادامه دارد، وجود ندارد، بهترین برآورد از ارزش منصفانه، تفاوت بین ارزش منصفانه کل دارایی مالی بزرگتر و منافع (حقوق) دریافت شده از انتقال گیرنده مربوط به بخش حذف شده است.
انتقالهای فاقد شرایط حذف (به بند22ب مراجعه شود) :
اگر یک انتقال به حذف منجر نشود، به دلیل اینکه واحد تمام مخاطرات و مزایای مالکیت دارایی منتقل شده را حفظ کرده است، واحد باید به شناسایی کل دارایی منتقل شده ادامه دهد و باید یک بدهی مالی برای شناسایی منافع (حقوق) دریافت شده شناسایی کند. در دورههای بعدی، واحد باید هرگونه درآمد مربوط به دارایی منتقل شده و هرگونه هزینه متحمل شده از بدهی مالی را شناسایی کند.
استاندارد حسابداری شماره 29
دخالت مستمر در داراییهای منتقل شده
اگر واحدی تمام مزایا و مخاطرات مالکیت یک دارایی منتقل شده را نه منتقل کند و نه حفظ کند و کنترل دارایی منتقل شده را حفظ کند، واحد تا حدود دخالت مستمر در آن به شناسایی دارایی منتقل شده ادامه میدهد. حدود دخالت مستمر واحد در دارایی منتقل شده، حدودی است که واحد در معرض تغییرات در ارزش دارایی منتقل شده قرار میگیرد. برای مثال:
الف) زمانی که دخالت مستمر واحد، شکل تضمین دارایی منتقل شده به خود میگیرد، حدود دخالت مستمر واحد برابر است با اقل (i) مبلغ دارایی و (ii) حداکثر مبلغ منافع (حقوق) دریافت شدهای که واحد ملزم به بازپرداخت آن است (“مبلغ تضمین”).
ب) زمانیکه دخالت مستمر واحد شکل یک اختیار کتبی یا خریداری شده (یا هر دو) در مورد دارایی منتقل شده به خود میگیرد، حدود دخالت مستمر واحد برابر است با مبلغ دارایی منتقل شده که واحد ممکن است بازخرید کند. با این وجود، در مورد یک اختیار فروش کتبی برای یک دارایی که به ارزش منصفانه اندازهگیری شده است، حدود دخالت مستمر واحد به اقل ارزش منصفانه دارایی منتقل شده و قیمت اعمال اختیار، محدود شده است (به بند AG63 مراجعه کنید).
ج) زمانی که دخالت مستمر واحد شکل یک اختیار cash-settled یا شرط[17] مشابهی در مورد دارایی منتقل شده به خود میگیرد، حدود دخالت مستمر واحد مشابه اختیارات تسویه غیرنقدی (non cash settled )که در بند ب بالا تشریح شد، میباشد .
زمانیکه واحد به شناسایی یک دارایی تا حدود دخالت مستمر آن ادامه میدهد، واحد همچنین یک بدهی مرتبط نیز شناسایی میکند. بهرغم سایر الزامات موجود در این استاندارد، دارایی منتقل شده و بدهی مربوطه بر مبنایی اندازهگیری میشود که حقوق و تعهدات حفظ شده توسط واحد، را منعکس کند. بدهی مربوطه به طریقی اندازه گیری میشود که مبلغ خالص ارزش انتقالی (دفتری) دارایی منتقل شده و بدهی مربوطه برابر است با:
الف) بهای منقضی شده حقوق و تعهدات حفظ شده توسط واحد، اگر دارایی منتقل شده به بهای منقضی شده، اندازهگیری شود.
ب) ارزش منصفانه حقوق و تعهدات حفظ شده توسط واحد زمانی که بر مبنای stand-alone اندازهگیری شود، اگر دارایی منتقل شده به ارزش منصفانه اندازهگیری شود.
واحد باید به شناسایی هرگونه درآمد حاصل از دارایی منتقل شده تا حدود دخالت مستمر آن ادامه دهد و باید هرگونه هزینه متحمل شده ناشی از بدهی مربوطه را شناسایی کند.
بهمنظور اندازهگیری بعدی، تغییرات شناسایی شده در ارزش منصفانه دارایی منتقل شده و بدهی مربوطه، بهصورت یکنواخت[18] بر اساس بند64 به حساب گرفته میشود و نباید با یکدیگر تهاتر شود.
اگر دخالت مستمر یک واحد فقط در بخشی از یک دارایی مالی است (برای نمونه، وقتی یک واحد اختیار بازخرید بخشی از یک دارایی منتقل شده را حفظ می کند یا یک حق (منفعت) باقی مانده را حفظ میکند که منجر به حفظ تمام مخاطرات و مزایای مالکیت نمیشود و واحد کنترل را حفظ میکند)، واحد مبلغ دفتری (انتقالی) قبلی دارایی مالی را بین بخشی که شناخت آن تحت دخالت مستمر ادامه مییابد و بخشی که شناخت آن متوقف میشود بر مبنای ارزش منصفانه نسبی آن بخشها در تاریخ انتقال، تخصیص میدهد. در این راستا، الزامات بند 30 بکار میرود. تفاوت بین:
الف) مبلغ دفتری تخصیص شده به بخشی که شناخت آن متوقف میشود؛ و
ب) مجموع (i) منافع (حقوق) دریافت شده برای بخشی که شناخت آن متوقف میشود و (ii) هرگونه سود یا زیان غیرعملیاتی انباشته تخصیص شده به آن که مستقیما در خالص داراییها / ارزش ویژه شناسایی شده است (به بند64 ب رجوع کنید).
باید در مازاد یا کسری شناسایی شود. سود یا زیان غیرعملیاتی انباشتهای که در خالص داراییها / ارزش ویژه شناسایی شده است بین بخشی که شناسایی آن ادامه میباید و بخشی که شناخت آن متوقف میشود بر اساس ارزش منصفانه نسبی آن بخشها تخصیص داده میشود.
اگر دارایی منتقل شده به بهای تمام شده منقضی شده اندازهگیری شود، اختیار موجود در این استاندارد مبنی بر منظور کردن یک بدهی مالی به ارزش منصفانه از طریق مازاد یا کسری به بدهی مربوطه قابل اجرا نیست.
استاندارد حسابداری شماره 29
کلیه انتقالها
اگر شناسایی یک دارایی منتقل شده ادامه پيدا کند، دارایی و بدهی مربوطه نباید با یکدیگر تهاتر شود. بهطور مشابه، واحد نباید هرگونه درآمد حاصل از دارایی منتقل شده را با هرگونه هزینه متحمل شده ناشی از بدهی مرتبط تهاتر کند (بند 47 از استاندارد حسابداری بین المللی شماره 28 را ملاحظه کنید).
اگر انتقالدهنده وثیقهای غیرنقدی (مثل ابزارهای بدهی یا مالکانه) برای انتقالگیرنده فراهم کند، حسابداری وثیقهای توسط انتقالدهنده و انتقالگیرنده به این موضوع بستگی دارد که آیا انتقالگیرنده حق فروش یا وثیقهگذاری مجدد وثیقه را دارد یا نه و همچنین آیا انتقالدهنده در ایفای تعهداتش ناتوان میشود یا خیر. انتقالدهنده و انتقالگیرنده باید وثیقه را به شرح زیر به حساب بگیرند:
الف) اگر انتقالگیرنده بر اساس قانون یا عرف، حق فروش یا وثیقهگذاری مجدد وثیقه را داشته باشد، انتقال دهنده باید آن دارایی را در صورت وضعیت مالی خود، بهصورت مجزا از سایر داراییهای خود، طبقهبندی کند (بهعنوان مثال تحت عنوان دارایی عاریهای[19]، ابزارهای مالکانه وثیقهای یاrepurchase receivable).
ب) اگر انتقالگیرنده، وثیقه گروگذاری شده را بفروشد، باید عواید حاصل از فروش و یک بدهی مرتبط با تعهدش مبنی بر بازگرداندن وثیقه را به ارزش منصفانه شناسایی کند .
ج) اگر انتقال دهنده در اجرای تعهدات (مفاد) قرارداد قصور کند و دیگر محق نباشد که وثیقه به وی بازگردانده شود، باید وثیقه را حذف کند و انتقالگیرنده باید وثیقه را به عنوان داراییهایش که در ابتدا به ارزش منصفانه اندازهگیری شده است، شناسایی کند یا اگر تاکنون آن را فروخته باشد، تعهدش برای بازگرداندن وثیقه را حذف کند.
د) به استثنای مورد ارائه شده در قسمت (ج)، انتقال دهنده به شناخت وثیقه بهعنوان دارایی ادامه می دهد و انتقال گیرنده نباید وثیقه را به عنوان یک دارایی شناسایی کند.
خرید یا فروش یک دارایی مالی به شیوه معمول
خرید یا فروش داراییهای مالی باید با استفاده از تاریخ مبادله حسابداری[20] یا تاریخ تسویه حسابداری[21] شناسایی یا حذف شود.
حدف یک بدهی مالی
یک واحد باید یک بدهی مالی (یا بخشی از یک بدهی مالی) را ازصورت وضعیت مالی حذف کند، فقط زمانی که تسویه شده باشد- یعنی تعهد مشخص شده در قرارداد ایفا، بخشیده، فسخ یا منقضی شود.
مبادله ابزارهای بدهی بین قرضگیرنده و قرضدهنده فعلی با شرایط متفاوت، باید به عنوان تسویه بدهی مالی اصلی و شناسایی یک بدهی مالی جدید به حساب گرفته شود. بهصورت مشابه، تغییر قابل توجه در شرايط يك بدهي مالي موجود يا بخشي از آن (اعم از اينكه به مضيقه مالي بدهكار قابل انتساب باشد يا نباشد) بايد بهعنوان تسويه بدهي مالي اصلي و شناسايي يك بدهي مالي جديد به حساب گرفته شود.
تفاوت بين مبلغ دفتري (انتقالي) يك بدهي مالي (يا بخشي از يك بدهي مالي) كه تسويه شده يا به شخص ديگري منتقل شده و منافع (حقوق) پرداخت شده، شامل داراييهاي غيرنقدي انتقال يافته يا بدهيهاي متقبل شده، بايد در مازاد يا كسري شناسايي شود. زماني كه از طرف قرض دهنده تعهد بخشوده ميشود يا توسط شخص ثالثي بهعنوان يك معامله غيرمبادلهاي متقبل ميشود، واحد استاندارد حسابداري بين المللي شماره23 را بكار ميگيرد.
اگر واحد بخشي از يك بدهي مالي را بازخريد[22] كند، واحد بايد مبلغ دفتري (انتقالی) بدهي مالي را بين بخشي كه شناسايي آن ادامه مييابد و بخشي كه حذف ميشود، براساس ارزش منصفانه نسبي آن بخشها در تاريخ بازخريد (بازپرداخت)، تخصيص دهد. تفاوت بين (الف) مبلغ دفتري تخصيص داده شده به بخش حذف شده و (ب) منافع (حقوق) پرداخت شده، شامل هرگونه دارايي غيرنقدي منتقل شده يا بدهيهاي متقبل شده براي بخش حذف شده بايد در مازاد يا كسري شناسايي شود.
اندازهگيري
اندازهگيري اوليه داراييهاي مالي و بدهيهاي مالي
زمان شناسايي اوليه يك دارايي مالي يا بدهي مالي، واحد بايد آن را به ارزش منصفانه به علاوه (در مورد يك دارايي مالي يا يك بدهي مالي كه به عنوان ارزش منصفانه از طریق مازاد یا کسری منظور نشده است) هزينههاي مبادلاتي كه مستقيما به تحصيل يا انتشار دارايي يا بدهي مالي قابل انتساب است، اندازهگيري كند.
زماني كه واحد، از تاريخ تسويه حسابداري براي يك دارايي كه متعاقبا به بهاي تمام شده يا بهاي تمام شده منقضي شده اندازهگيري خواهد شد، استفاده ميكند، دارايي در ابتدا به ارزش منصفانه در تاريخ مبادله، شناسايي ميشود (به بندهايAG68-AG71 پيوست الف مراجعه كنيد).
استاندارد حسابداری شماره 29
اندازهگيري بعدي داراييهاي مالي
بهمنظور اندازهگيري يك دارايي مالي پس از شناسايي اوليه، اين استاندارد داراييهاي مالي را به چهار دسته تعريف شده در بند 10 طبقهبندي ميكند:
الف) داراييهاي مالي به ارزش منصفانه از طريق مازاد يا كسري؛
ب) سرمايهگذاريهاي نگهداري تا سررسيد؛
ج) وامها و دريافتنيها؛
د) داراييهاي مالي آماده براي فروش.
اين طبقهبندي براي اندازهگيري و شناسايي مازاد يا كسري در اين استاندارد بهكار ميرود. واحد ممكن است از ساير توصيفات براي اين طبقات يا دستهبندي ديگري براي ارائه اطلاعات در صورتهاي مالي استفاده كند. واحد بايد اطلاعات مقرر شده در استاندارد بينالمللي حسابداري شماره 30 را در يادداشتها افشا كند.
پس از شناخت اوليه، يك واحد بايد داراييهاي مالي، شامل ابزارهاي مشتقهای كه دارايي هستند، را به ارزش منصفانه (بدون كسركردن هيچگونه مبلغي از بابت هزينههاي مبادلاتي كه ممكن است در جريان فروش يا سایر واگذاريها تحمل شده باشد) اندازه گيري كند، به استثناي داراييهاي مالي زير:
الف) وامها و دريافتنيها به شرح تعريف بند 10 كه بايد به بهاي منقضي شده با استفاده از روش بهره مؤثر اندازهگيري شوند؛
ب) سرمايهگذاريهاي نگهداري تا سررسيد به شرح تعريف بند 10، كه بايد به بهاي منقضي شده با استفاده از روش بهره مؤثر اندازهگيري شود؛
ج) سرمايهگذاري در ابزارهاي مالكانه كه قيمت بازاري رسمي دريك بازار فعال ندارند و ارزش منصفانه آنها را نميتوان به گونهاي اتكاپذير اندازهگيري كرد و ابزارهاي مشتقهاي كه به تحويل چنين ابزارهاي مالكانهای مربوطند و بايد از اين طريق تسويه شود، بايد به بهاي تمام شده اندازهگيري شود (به پيوست الف بندهاي AG113 وAG114 مراجعه كنيد).
داراييهاي مالي كه به عنوان اقلام تحت پوشش درنظر گرفته شده است تابع الزامات حسابداري پوششي براي اندازهگيري (بندهاي113-99) هستند. تمام داراييها به استثناي داراييهايي كه به ارزش منصفانه از طريق مازاد يا كسري اندازهگيري ميشود، در معرض بررسي براي كاهش ارزش مطابق با بندهاي 79-67 و بندهاي AG117-AG126 پيوست الف هستند.استاندارد حسابداری شماره 29
استاندارد حسابداری شماره 29
اندازهگيري بعدي بدهي هاي مالي
پس از شناخت اوليه، واحد بايد تمام بدهيهاي مالي را به بهاي منقضي شده با استفاده از روش بهره مؤثر اندازهگيري كند، به استثناي:
الف) بدهيهاي مالي به ارزش منصفانه از طريق مازاد يا كسري. چنين بدهيهايي، شامل ابزارهاي مشتقهاي كه بدهي هستند، بايد به ارزش منصفانه اندازهگيري شود، به استثناي بدهي مشتقه مرتبط با تحويل يك ابزار مالكانه بدون مظنه رسمي كه ارزش منصفانهاش را نميتوان بهگونهاي اتکاپذیر اندازهگيري كرد و بايد از اين طريق تسويه شود.
ب) بدهيهاي مالي كه ايجاد ميشود زماني كه انتقال يك دارايي مالي واجد شرايط براي حذف نميباشد يا زماني كه رويكرد دخالت مستمر بكار گرفته مي شود. بندهاي 31 و 33 براي اندازهگيري چنين بدهيهاي مالي بكار ميرود.
ج) قراردادهاي تضمين مالي به شرح تعريف بند 10. پس از شناخت اوليه، صادركننده چنين قراردادهايي، بايد (مگر اينكه بند49 (الف) يا (ب) بكار رود) آن را به مبلغ بندهاي زير هركدام كه بيشتر است اندازهگيري كند:
مبلغ تعيين شده بر اساس استاندارد بين المللي حسابداري بخش عمومی شماره19؛ و
مبلغي كه در ابتدا شناسايي شده است (و در زمان مناسب) پس از كسر انقضاي انباشته شناسايي شده طبق استاندارد بين المللي حسابداري بخش عمومی شماره 9.
بدهيهاي مالي كه بهعنوان اقلام تحت پوشش منظور شده است، تابع الزامات بندهاي 113-99 حسابداري پوششي هستند.
استاندارد حسابداری شماره 29
ملاحظات اندازهگيري ارزش منصفانه
در تعيين ارزش منصفانه يك دارايي مالي يا يك بدهي مالي به منظور بكارگيري اين استاندارد، استاندارد بينالمللي حسابداري بخش عمومی شماره 28 يا استاندارد بينالمللي حسابداري بخش عمومی شماره30، واحد بايد بندهاي AG101-AG115 پيوست الف را بكار گيرد.
بهترين شواهد در مورد ارزش منصفانه از قيمتهاي رسمي دريك بازار فعال بدست ميآيد. اگر بازار فعالی برای يك ابزار مالي وجود نداشته باشد، واحد ارزش منصفانه را با استفاده از يك تكنيك ارزشيابي تعيين ميكند. هدف استفاده از يك تكنيك ارزشيابي تعيين قيمت مبادلهاي است كه در تاريخ اندازهگيري بر اساس يك مبادله واقعي كه از ملاحظات عمليات عادي ايجاد شده است، اقتباس ميشود.
تكنيكهاي ارزشيابي شامل استفاده از مبادلات اخیر واقعي بازار بين طرفين آگاه، متمايل در صورت وجود، اقتباس از ارزش منصفانه جاري ابزار مالي ديگري كه اساسا مشابه هستند، تحليل جريانهاي نقدي تنزيل شده مدلهاي قيمتگذاري اختيار ميباشد. اگر يك تكنيك ارزشيابي بهصورت عمومي و متداول توسط مشاركت كنندگان بازار براي قيمتگذاري ابزار مورد نظر استفاده ميشود و برآوردهاي قابلاتكايي نسبت به مبادلات واقعي در بازار فراهم ميكند، واحد از آن تكنيك استفاده ميكند. تكنيك ارزشيابي انتخاب شده، بيشترين استفاده را از وروديهاي بازار ميكند و تاحد امكان، كمتر به ورودي هاي خاص واحد تكيه ميكند.
- استاندارد حسابداری شماره 29
آن تكنيك تمام عواملي كه مشاركتكنندگان بازار در قيمتگذاري مدنظر قرار ميدهند را دخالت ميدهد و با روششناسيهاي اقتصادي براي قيمتگذاري ابزارهاي مالي سازگار است. بهصورت دورهاي، يك واحد تكنيك ارزشيابي را مورد بررسي قرار ميدهد و روايي (اعتبار) آن را با استفاده از قيمتهاي ناشي از مبادلات قابل مشاهده بازار جاري براي ابزار مشابه يا بر اساس هرگونه دادههاي بازاري قابل مشاهده در دسترس آزمون ميكند.
52- ارزش منصفانه يك بدهي مالي
طبقهبنديهاي مجدد
53-هرواحد:
الف)
54-تغييرات در شرايط زير براي اهداف بند 53، طبقهبندي مجدد محسوب نميشود:
الف)
سود و زيانهاي غيرعملياتي
سود يا زيان غيرعملياتي ناشي از تغيير در ارزش منصفانه يك دارايي مالي يا يك بدهي مالي كه بخشي از يك رابطه پوششي نيست بايد به شرح زير شناسايي شود.
الف) سود يا زيان غيرعملياتي يك دارايي مالي يا بدهي مالي كه بهعنوان ارزش منصفانه از طريق مازاد يا كسري طبقهبندي شده است، بايد در مازاد يا كسري شناسايي شود.
ب) سود يا زيان غيرعملياتي مربوط به يك دارايي مالي آماده براي فروش بايد مستقيما در خالص داراييها/ ارزش ويژه از طريق صوررت تغييرات در خالص داراييها / ارزش ويژه شناسايي شود (به استاندارد بينالمللي حسابداري بخش عمومي شماره 1 مراجعه شود، به استثناي زيانهاي غيرعملياتي كاهش ارزش و سود و زيانهاي غيرعملياتي تسعير ارز خارجي) تا زماني كه دارايي مالي، حذف شود كه در آن زمان سود يا زيانهاي غيرعملياتي انباشته قبلا شناسايي شده در خالص داراييها / ارزش ويژه بايد در مازاد يا كسري شناسايي ميشود. با این وجود، بهره محاسبه شده با روش بهره موثر (به بند 10 رجوع شود) در مازاد یا کسری شناسایی میشود (به استاندارد بينالمللي حسابداري بخش عمومی شماره 9 مراجعه كنيد). سودهاي تقسيمي يا توزيعهاي مشابه مربوط به يك ابزار مالكانه آماده براي فروش در مازاد يا كسري شناسايي ميشود زماني كه حق دريافت چنين توزيعهايي احراز شده باشد.
براي داراييهاي مالي و بدهيهاي مالي كه به بهاي منقضي شده شناسایی ميشوند (به بندهاي 48 و 49 مراجعه شود) سود يا زيان غيرعملياتي در زمان (مربوط به) حذف يا كاهش ارزش دارايي مالي يا بدهي مالي و از طريق فرآيند انقضا در مازاد يا كسري شناسايي ميشود. با اين وجود، براي داراييهاي مالي يا بدهيهاي مالي كه اقلام تحت پوشش هستند، (به بندهاي94-87 و بندهايAG131-AG141 پيوست الف مراجعه شود) حسابداري سود يا زيان غيرعملياتي بايد از بندهاي113-99 پيروي كند.
اگر واحد، داراييهاي مالي را با استفاده از تاريخ تسويه حسابداري شناسايي كند (به بند40 و بندهاي AG68 وAG71 پيوست الف مراجعه شود) هرگونه تغيير در ارزش منصفانه دارايي در طي دوره بين تاريخ مبادله و تاريخ تسويه براي داراييهاي نگهداري شده به بهاي تمام شده يا بهاي تمام شده منقضي شده، شناسايي نميشود (به استثناي زيانهاي كاهش ارزش). با اين وجود، براي داراييهاي نگهداري شده به ارزش منصفانه، تغيير در ارزش منصفانه بايد در مازاد يا كسري يا خالص دارايیها / ارزش ويژه، هركدام كه براساس بند64 مناسب است، شناسايي شود.
كاهش ارزش و عدم قابليت وصول داراييهاي مالي
واحد بايد در پايان هر دوره گزارشگري، ارزيابي كند كه آيا شواهد عيني دال بركاهش ارزش يك دارايي مالي يا گروهي از داراييهاي مالي وجود دارد يا خير. اگر چنين شواهدي وجود داشته باشد، واحد بايد بند72 (براي داراييهاي مالي نگهداري شده به بهاي منقضي شده)، بند 75 (براي داراييهاي مالي نگهداري شده به بهاي تمام شده) يا بند 76 (براي داراييهاي مالي آماده براي فروش) را بكار گيرد تا مبلغ هرگونه زيان غيرعملياتي كاهش ارزش را تعيين كند.
يك دارايي مالي يا گروهي از داراييهاي مالي دچار كاهش ارزش شدهاند و زيانهاي غيرعملياتي كاهش ارزش متحمل شده است، اگر و فقط اگر، شواهد عيني دال بر كاهش ارزش ناشي از وقوع يك يا چند رويداد پس از شناخت اوليه دارايي وجود داشته باشد (يك “رويداد زيان غير عملياتي”) و آن رويداد (ها) بر جريانهاي نقدي برآوردي آتي دارايي مالي يا گروه داراييهاي مالي تأثير دارد كه بهگونهاي اتكاپذير قابل برآورد است. ممكن است شناسايي يك رويداد منفرد و مجزا كه باعث كاهش ارزش شده امكانپذير نباشد. زيانهاي غيرعملياتي ناشي از رويدادهاي آتي، بدون توجه به ميزان احتمال آنها، شناسايي نميشود. شواهد عيني دال بر كاهش ارزش يك دارايي مالي يا گروهي از داراييهاي مالي شامل دادههاي قابل مشاهدهاي ميشود كه دارنده دارايي را در مورد رويدادهاي زير آگاه ميسازد:
الف) مضیقه مالی با اهمیت صادرکننده یا متعهد؛
ب) نقض پیمان، از قبیل قصور یا تأخیر در پرداختهای اصل یا بهره؛
ج) قرضدهنده، به دلایل اقتصادی یا قانونی مرتبط با مضیقه مالی قرضگیرنده، به قرضگیرنده امتیازی میدهد (برای وی بخشودگی قائل میشود) که در سایر موارد، چنین اقدامی انجام نمیدهد؛
د) محتمل میشود که قرضگیرنده به ورشکستگی یا سایر موارد تجدید مالی سازمان وارد میشود؛
ﻫ) از بین رفتن بازار فعال برای آن دارایی مالی به دلیل مشکلات مالی. یا
و) دادههای قابل مشاهده بیانگر وجود یک کاهش قابل اندازهگیری در جریانهای نقدی برآوردی آتی گروهی از داراییهای مالی از زمان شناسایی اولیه آن داراییهاست، هر چند که کاهش تاکنون از طریق داراییهای مالی انفرادی در گروه شناسایی نشده است، شامل:
تغییرات نامساعد در وضعیت پرداختی قرضگیرندهها در گروه (به عنوان نمونه افزایش تعداد پرداختهای دارای تأخیر)؛ یا
شرایط اقتصادی محلی یا ملی که با قصور مربوط به داراییها در گروه همبستگی دارد (بهعنوان نمونه، افزایش در نرخ بیکاری در ناحیه جغرافیایی قرضگیرندگان، کاهش در قیمت نفت برای داراییهای عاریهای تولیدکنندگان نفت یا تغییرات نامساعد در شرایط صنعت که قرضدهندگان در گروه را تحت تأثیر قرار میدهد).
نبود یک بازار فعال به دلیل اینکه ابزارهای مالی واحد بهصورت عمومی مبادله نمیشود، شواهدی دال بر کاهش ارزش فراهم نمیکند.کاهش درجه اعتباری واحد، خودش، مدرکی دال برکاهش ارزش نیست، ولی ممکن است بههمراه سایر اطلاعات در دسترس شواهدی دال بر کاهش ارزش باشد. کاهش در ارزش منصفانه یک دارایی مالی کمتر از بهای تمام شده یا بهای تمام شده منقضی شده، لزوما بیانگر کاهش ارزش نیست (بهعنوان نمونه، کاهش در ارزش منصفانه یک سرمایهگذاری در ابزار بدهی که از افزایش در نرخ بهره بدون ریسک ایجاد شده است).
افزون بر انواع رویدادهای ذکر شده در بند68، شواهد عینی دال بر کاهش ارزش برای یک سرمایهگذاری در ابزار مالکانه شامل اطلاعاتی مربوط به تغییرات نامساعد با اهمیتی است که در محیط فناوری، بازار، اقتصاد یا قانونی مربوط به صادرکننده رخ داده و حاکی از آن است که بهای تمام شده سرمایهگذاری در ابزار مالکانه ممکن است قابل بازیافت نباشد. کاهش با اهمیت یا مستمر در ارزش منصفانه سرمایهگذاری در یک ابزار مالکانه به کمتر از بهای تمام شده آن نیز شاهد عینی کاهش ارزش است.
در برخی موارد، دادههای قابل مشاهده لازم برای برآورد مبلغ زیان غیرعملیاتی کاهش ارزش در یک دارایی مالی، ممکن است به شرایط جاری محدود شده باشد یا ارتباط کاملی با شرایط جاری نداشته باشد. بهعنوان نمونه، زمانی که یک قرض گیرنده دارای مشکلات مالی است و دادههای تاریخی در دسترس اندکی راجع به قرضگیرندگان مشابهی وجود دارد، چنین موردی ممکن است وجود داشته باشد. در چنین مواردی، یک واحد از تجربهاش استفاده میکند تا میزان هر گونه زیان غیرعملیاتی کاهش ارزش را برآورد کند. بهگونه ای مشابه، یک واحد از قضاوت مبتنی برتجربهاش برای تعدیل دادههای قابل مشاهده برای گروهی از داراییهای مالی استفاده میکند تا شرایط جاری را منعکس کند (به بندAG122 رجوع شود). استفاده از برآوردهای معقول، جزء ضروری تهیه صورتهای مالی است و قابلیت اتکای آنها را از بین نمیبرد.
دارایی مالی نگهداری شده به بهای منقضی شده
اگر شواهد عینی وجود داشته باشد مبنی بر اینکه زیان غیرعملیاتی کاهش ارزش در وامها یا دریافتنیها یا سرمایهگذاریهای نگهداری تا سررسید ثبت شده به بهای منقضی شده، رخ داده است، میزان زیان غیرعملیاتی از طریق تفاوت بین مبلغ دفتری دارایی و ارزش فعلی جریانهای نقدی برآوردی آتی(به استثنای زیان های اعتباری آتی که هنوز متحمل نشده است) تنزیل شده با نرخ بهره موثر اولیه مربوط به دارایی مالی (یعنی نرخ بهره موثر محاسبه شده در شناخت اولیه) اندازهگیری میشود. مبلغ دفتری دارایی باید مستقیما یا از طریق استفاده از یک حساب ذخیره کاهش داده شود. مبلغ زیان غیرعملیاتی باید در مازاد یا کسری شناسایی شود.
واحد در ابتدا ارزیابی میکند که آیا شواهد عینی دال بر وجود کاهش ارزش بهصورت انفرادی برای داراییهای مالی که بصورت انفرادی با اهمیت باشند و بهصورت انفرادی یا گروهی برای داراییهای مالی که بهصورت انفرادی با اهمیت نیستند، وجود دارد یا خیر (به بند68 مراجعه کنید). اگر واحد تعیین کند که هیچگونه شواهد عینی دال بر وجود کاهش ارزش برای یک دارایی مالی ارزیابی شده بهصورت انفرادی، اعم ازاینکه با اهمیت باشد یا نباشد، وجود ندارد واحد دارایی را در گروهی از داراییهای مالی با شرایط ریسک اعتباری مشابه قرار داده و بهصورت گروهی کاهش ارزش آنها را مورد ارزیابی قرار میدهد. داراییهایی که بهصورت انفرادی برای کاهش ارزش، ارزیابی شده و زیان غیرعملیاتی کاهش ارزش آنها نیز بهصورت انفرادی شناسایی میشود، در ارزیابی کاهش ارزش گروهی لحاظ نمیشوند.
اگر در دوره بعد، میزان زیان غیرعملیاتی کاهش ارزش، کاهش یابد و کاهش را بتوان بهگونهای عینی به رویداد رخ داده پس از شناسایی کاهش ارزش نسبت داد (از قبیل بهبود نرخ اعتباری بدهکار)، زیان غیرعملیاتی کاهش ارزش شناسایی شده قبلی باید بهصورت مستقیم یا با تعدیل یک حساب ذخیره، برگشت داده شود. برگشت دادن نباید باعث شود که در تاریخ برگشت کاهش ارزش، مبلغ دفتری دارایی مالی از بهای منقضی شدهای که در آن زیان غیرعملیاتی کاهش ارزش شناسایی نشده است، بیشتر شود. میزان برگشت باید در مازاد یا کسری شناسایی شود.
داراییهای مالی نگهداری شده به بهای تمام شده
اگر شواهد عینی دال بر رخداد زیان غیرعملیاتی ناشی از کاهش ارزش در یک ابزار مالکانه بدون مظنه رسمی که به دلیل عدم امکان اندازه گیری اتکاپذیر ارزش منصفانه به ارزش منصفانه نگهداری نمیشود، یا در دارایی مشتقهای که به تحویل چنین ابزار مالکانه بدون مظنه رسمی مرتبط است و باید از این طریق تسویه شود، وجود داشته باشد، مبلغ زیان کاهش ارزش برابر است با تفاوت بین مبلغ دفتری دارایی مالی و ارزش فعلی جریانهای نقدی آتی برآوردي تنزیل شده با نرخ بازده جاری بازار برای یک دارایی مالی مشابه (به بند 48 ج و بندهای AG113 وAG114 پیوست الف مراجعه کنید). چنین زیانهای کاهشی ارزشی نباید برگشت شود.
استاندارد حسابداری شماره 29
داراییهای مالی آماده برای فروش
زمانی که کاهش در ارزش منصفانه دارایی مالی آماده برای فروش، مستقیما در خالص داراییها/ ارزش ویژه شناسایی شده است و شواهد عینی وجود دارد مبنی بر اینکه دارایی دچار کاهش ارزش شده است (به بند 68 رجوع شود)، زیان غیرعملیاتی انباشته که مستقیما در خالص داراییها / ارزش ویژه شناسایی شده باید از خالص داراییها / ارزش ویژه حذف (خارج) و در مازاد یا کسری شناسایی شود، حتی اگر دارایی مالی، حذف شده باشد.
میزان زیان غیرعملیاتی انباشته که از خالص داراییها / ارزش ویژه خارج و بر اساس الزامات بند 76 در مازاد یا کسری شناسایی میشود باید برابر اختلاف بین بهای تحصیل (خالص از هرگونه بازپرداخت اصلی و انقضا) و ارزش منصفانه دارایی پس از کسر هرگونه زیان غیرعملیاتی کاهش ارزش در آن دارایی مالی که قبلا در مازاد یا کسری شناسایی شده، باشد.
زیانهای غیرعملیاتی کاهش ارزش شناسایی شده در مازاد یا کسری برای سرمایهگذاری در ابزار مالکانه طبقهبندی شده بهعنوان آماده برای فروش نباید از طریق مازاد یا کسری برگشت داده شود.
اگر در دوره بعد، ارزش منصفانه ابزار بدهی طبقهبندی شده به عنوان آماده برای فروش افزایش یابد و این افزایش را بتوان بهگونهای عینی به رویداد رخ داده پس از زیان غیرعملیاتی کاهش ارزش شناسایی شده در مازاد یا کسری نسبت داد، زیان غیرعملیاتی کاهش ارزش باید به مبلغ برگشتهای شناسایی شده در مازاد یا کسری برگشت شود.
عملیات پوششی
اگر یک رابطه پوششی بین یک ابزار پوششی و یک قلم تحت پوشش، به شرح بندهای 98-95 و بندهای AG142-AG144 ، وجود داشته باشد حسابداری سود یا زیانهای غیرعملیاتی مربوط به ابزار پوششی و قلم تحت پوشش باید بر اساس بندهای 113-99 انجام شود.
ابزارهای پوششی
ابزارهای واجد شرایط
این استاندارد ویژگیهایی که یک ابزار مشتقه ممکن است بهعنوان یک ابزار پوششی منظور شود را به احراز شرایط ذکر شده در بند 98 محدود نمیکند (به بندAG127 پیوست الف مراجعه کنید). با این وجود، یک دارایی مالی غیرمشتقه یا بدهی مالی غیرمشتقه ممکن است فقط برای پوشش ریسک یک ارز خارجی، به عنوان یک ابزار پوششی منظور شود.
برای مقاصد حسابداری پوششی، فقط ابزارهایی که شامل یک طرف برون سازمانی نسبت به واحد گزارشگری (یعنی نسبت به واحد اقتصادی یا واحد انفرادی که گزارشگری میشود) است، میتواند بهعنوان ابزارهای پوششی منظور شود. با وجود اینکه واحدهای انفرادی موجود دریک واحد اقتصادی یا بخشهای موجود در یک واحد ممکن است به مبادلات پوششی با سایر واحدهای موجود در واحد اقتصادی یا بخشهای موجود در واحد مبادرت ورزند، چنین مبادلاتی در واحد اقتصادی در تلفیق حذف میشوند. بنابراین، چنین مبادلات پوششی واجد شرایط حسابداری پوششی در صورتهای مالی تلفیقی واحد اقتصادی نیستند. با این وجود، آنها ممکن است واجد شرایط حسابداری پوششی در صورتهای مالی انفرادی یا مجزای واحدهای انفرادی موجود در واحد اقتصادی باشند، مشروط بر اینکه آنها نسبت به واحد انفرادی که گزارشگری میشود، برون سازمانی باشند.
designation ابزارهای پوششی :
بهطور معمول برای تمامیت یک ابزار پوششی، یک معیار ارزش منصفانه وجود دارد و عواملی که باعث تغییر در ارزش منصفانه میشود، متقابلا به یکدیگر وابستهاند. بنابراین، یک رابطه پوششی توسط واحد برای تمامیت ابزار مالی در نظر گرفته میشود. تنها موارد استثنای مجاز عبارتند از:
الف) تفکیک ارزش ذاتی و ارزش زمانی یک قرارداد اختیار و منظور کردن فقط تغییر در ارزش ذاتی اختیار به عنوان ابزار پوششی و مستثنی کردن تغییر در ارزش زمانی آن.
ب) تفکیک عنصر بهره و قیمت روز یا تحویل فوری[23] یک قرارداد آتی.
این موارد استثنا، مجاز هستند زیرا ارزش ذاتی اختیار و صرف مربوط به قرارداد آتی را عموما میتوان جداگانه اندازهگیری کرد. یک راهبرد پوششی پویا که هر دوی ارزش ذاتی و ارزش زمانی یک قرارداد اختیار را ارزیابی میکند، میتواند واجد شرایط حسابداری پوششی باشد.
نسبتی (سهمی، بخشی) از تمامیت یا کل ابزار پوششی، از قبیل 50 درصد مبلغ فرضی(notional)، ممکن است به عنوان یک ابزار پوششی در یک رابطه پوششی منظور شود. با این وجود، یک رابطه پوششی ممکن است فقط برای بخشی از دوره زمانی که درآن یک ابزار پوششی در دست سهامداران[24] (منتشر شده) باقی میماند، منظور نشود.
یک ابزار مالی ممکن است برای پوشش بیش از یک نوع ریسک منظور شود، مشروط بر اینکه : (الف) ریسکهای پوشش داده شده بتواند به وضوح شناسایی شود؛ (ب) اثربخشی پوشش را بتوان تشریح کرد؛ و (ج) حصول اطمینان ازاینکهdesignation خاصی از ابزار پوششی و وضعیتهای متفاوت ریسک وجود دارد، امکان پذیر است.
دو یا چند ابزار مشتقه یا نسبتی (بخشی) از آنها (یا در مورد پوشش ریسک ارز، دو یا چند ابزار غیرمشتقه یا نسبتی از آنها یا ترکیبی از ابزار مشتقه و غیرمشتقه یا بخشی از آنها) ممکن است بصورت ترکیبی و مشترک به عنوان ابزار پوششی منظور شود، شامل زمانی که ریسک (های) ناشی از برخی ابزارهای مشتقه، ریسکهای ناشی از سایر ابزارها را تهاتر میکند. با این وجود،
استاندارد حسابداری شماره 29
اقلام تحت پوشش
اقلام واجد شرایط
یک قلم تحت پوشش میتواند یک دارایی یا بدهی شناسایی شده، یک تعهد شناسایی نشده شرکتی، یک مبادله پیشبینی بسیار محتمل یا خالص سرمایهگذاری در یک عملیات خارجی باشد. قلم تحت پوشش میتواند شامل موارد زیر باشد: (الف) یک دارایی، بدهی، تعهد شرکتی، مبادله پیش بینی بسیار محتمل یا خالص سرمایهگذاری در عملیات خارجی بهصورت منفرد، (ب)گروهی از داراییها، بدهیها، تعهدات شرکتی، مبادلات پیشبینی بسیار محتمل يا خالص سرمایهگذاری در عملیات خارجی با ویژگیهای ریسکی مشابه یا (ج) بخشی از یک پرتفوی متشکل از داراییهای مالی یا بدهیهای مالی در پوشش ریسک بهره پرتقوی که ریسک تحت پوشش را تسهیم میکنند.
بر خلاف وامها و دریافتنیها، یک سرمایهگذاری نگهداری تا سررسید نمیتواند در زمینه ریسک نرخ بهره یا ریسک پیشپرداخت، یک قلم تحت پوشش باشد، زیرا منظور کردن یک سرمایهگذاری بهعنوان نگهداری تا سررسید، قصد نگهداری سرمایهگذاری تا سررسید را بدون توجه به تغییرات در ارزش منصفانه یا جریانهای نقدی چنین سرمایهگذاری که به تغییرات در نرخ بهره، قابل انتساب است، ایجاب میکند. با این وجود، یک سرمایهگذاری نگهداری تا سررسید میتواند در رابطه با پوشش ریسکهای ناشی از تغییرات در نرخهای تسعیر ارز خارجی و ریسک اعتباری، به عنوان یک قلم تحت پوشش باشد.
برای مقاصد حسابداری پوششی، فقط داراییها، بدهیها، تعهدات شرکتی یا مبادلات پیش بینی بسیار محتمل که شامل یک طرف برون سازمانی نسبت به واحد است میتواند بهعنوان قلم تحت پوشش منظور شود. چنین استنباط میشود که حسابداری پوششی میتواند برای مبادلات بین واحدهای موجود در یک واحد اقتصادی در صورتهای مالی مجزا یا انفرادی آن واحدها و نه در صورتهای مالی تلفیقی واحد اقتصادی استفاده شود.
بهعنوان یک استثناء، ریسک ارز خارجی یک قلم پولی در یک واحد اقتصادی (برای مثال یک قلم دریافتنی/ پرداختنی بین دو واحد تحت کنترل) ممکن است واجد شرایط لازم یک قلم تحت پوشش در صورتهای مالی تلفیقی واحد اقتصادی باشد اگر آن به ایجاد سود یا زیانهای غیرعملیاتی نرخ تسعیر ارز منجر شود که بنا به الزامات استاندارد بینالمللی حسابداری بخش عمومی شماره4 “آثار تغییر در نرخهای تسعیر ارز” بهطور کامل در تلفیق حذف نمیشود.
بر اساس استاندارد بینالمللی حسابداری بخش عمومی شماره4، سود و زیانهای غیرعملیاتی نرخ تسعیر ارز مربوط به اقلام پولی دریک واحد اقتصادی، بطور کامل درتلفیق حذف نمیشود زمانی که قلم پولی بین دو واحد موجود در واحد اقتصادی که ارزهای عملکردی متفاوتی دارند، مبادله شود . افزون بر این، ریسک ارز خارجی یک مبادله پیش بینی بسیار متحمل در یک واحد اقتصادی ممکن است واجد شرایط یک قلم تحت پوشش در صورتهای مالی تلفیقی باشد مشروط بر اینکه مبادله به ارزی غیر ارز عملکردی واحدی که وارد معامله شده انجام شود و ریسک ارز خارجی، مازاد یا کسری تلفیقی را تحت تأثیر قرار دهد.
منظور کردن اقلام مالی بهعنوان اقلام تحت پوشش
اگر قلم تحت پوشش یک دارایی مالی یا بدهی مالی باشد، آن ممکن است فقط در برابر ریسکهای مرتبط با بخشی از جریانهای نقدی یا ارزش منصفانهاش تحت پوشش باشد. بهعنوان نمونه، یک بخش قابل شناسایی و به صورت مجزا قابل اندازهگیری مربوط به نرخ بهره در معرض (مربوط به، ایجاد شده از) یک دارایی بهره دار یا یک بدهی بهره دار ممکن است به عنوان ریسک تحت پوشش منظور شود (از قبیل جزء نرخ بهره بدون ریسک یا نرخ بهره معیار[25] از کل نرخ بهره مربوط ناشی از exposure of به ابزار مالی تحت پوشش).
91. در پوشش ارزش منصفانه نرخ بهره پرتفویی از داراییهای مالی یا بدهیهای مالی (و فقط در چنین پوششی)، بخش تحت پوشش ممکن است در قالب مبلغی از یک ارز (از قبیل یک مبلغ از دلار، یورو و پوند).
منظور شود به جای اینکه به عنوان داراییهای (یا بدهیهای) انفرادی. با وجود اينكه براي مقاصد مديريت ريسك، پرتفوي ممكن است شامل داراييها و بدهيهايي باشد، مبلغ منظور شده مبلغي از داراييها يا مبلغي از بدهيهاست. منظور كردن يك مبلغ خالص شامل داراييها و بدهيها مجاز نيست. واحد ممكن است بخشي از ريسك نرخ بهره مرتبط با اين مبلغ منظور شده، را پوشش دهد. براي مثال، در مورد پوشش پرتفويي متشكل از داراييهاي پیشپرداختی[26]، واحد ممكن است تغيير در ارزش منصفانهاي كه به تغيير در نرخ بهره تحت پوشش قابل انتساب است را بر اساس تاريخهاي مورد انتظار بهجاي تاريخ قيمتگذاري مجدد قراردادي، پوشش دهد. زماني كه بخش تحت پوشش بر اساس تاريخ هاي قيمتگذاري مجدد مورد انتظار
منظور كردن اقلام غيرمالي بهعنوان اقلام تحت پوشش
اگر قلم تحت پوشش يك دارايي غيرمالي يا بدهي غيرمالي است، بايد بهعنوان يك قلم تحت پوشش منظور شود: (الف) براي ريسكهاي ارز خارجي، يا (ب) براي كليه ريسكها، به دليل مشكل بودن تفكيك و اندازهگيري بخش مناسبي از تغييرات جريانهاي نقدي یا ارزش منصفانه قابل انتساب به ريسكهاي خاصي غير از ريسكهاي ارز خارجي.
منظور كردن گروهي از اقلام بهعنوان اقلام تحت پوشش
داراييهاي مشابه يا بدهيهاي مشابه بايد تجميع شود و بهعنوان يك گروه تحت پوشش قرار بگيرد (قلمداد شود)؛ فقط اگر داراييهاي انفرادي يا بدهيهاي انفرادي موجود در گروه، در ريسك تحت پوشش سهيم شوند. افزون بر اين، تغيير در ارزش منصفانه قابل انتساب به ريسك تحت پوشش براي هر قلم دارايي انفرادي در گروه بايد تقريبا متناسب با تغيير كلي در ارزش منصفانه قابل انتساب به ريسك تحت پوشش گروه باشد.
به دليل اينكه واحد، اثربخشي پوششي را از طريق مقايسه تغيير در ارزش منصفانه يا جريانهای نقدي يك ابزار پوششي (يا گروهي از ابزارهاي پوششي مشابه) و يك قلم تحت پوشش (يا گروهي از اقلام تحت پوشش مشابه) ارزيابي ميكند، مقايسه
حسابداري پوششي
حسابداري پوششي اثرات تهاتري بر مازاد يا كسري ناشي از تغييرات در ارزش منصفانه ابزار پوششي و قلم تحت پوشش را شناسايي ميكند.
روابط پوششي داراي سه نوع است:
الف) پوشش ارزش منصفانه: پوشش مربوط به مواجهه (در معرض-قرار گرفتنی) با تغيير در ارزش منصفانه يك دارايي يا بدهي شناسايي شده يا يك تعهد شركتي شناسايي نشده يا بخش شناسايي شده از چنين دارايي، بدهي يا تعهد شركتي كه به ريسك خاصي قابل انتساب است و ميتواند مازاد يا كسري را تحت تأثير قرار دهد.
ب) پوشش جریان نقدي: پوشش مربوط به تغييرپذيري در جريانهاي نقدي كه (i) به ريسك خاص مرتبط با يك دارايي يا بدهي شناسايي شده (از قبيل تمام يا بخشي از پرداختهاي بهره آتي مربوط به بدهي با نرخ متغير) يا مبادله پيشبيني بسيار محتمل قابل انتساب است و (ii) بتواند مازاد يا كسري را تحت تأثير قرار دهد.
ج) پوشش خالص سرمايهگذاري در يك عمليات خارجي به شرح تعريف ارائه شده در استاندارد بينالمللي حسابداري بخش عمومي شماره 4.
پوشش مربوط به ريسك ارز خارجي يك تعهد شركتي ممكن است به عنوان پوشش ارزش منصفانه يا پوشش جريان نقدي به حساب گرفته شود.
يك رابطه پوششي بر اساس بندهاي 113-99 واجد شرايط حسابداري پوششي است اگر و فقط اگر كليه شرايط زير احراز شود .
الف) در آغاز پوشش، designation و مستندسازي رسمي از روابط پوششي و هدف مديريت ريسك واحد و استراتژي براي به عهده گرفتن (تقبل) پوشش، وجود دارد. آن مستندسازي بايد شامل شناسايي ابزار پوششي، قلم يا مبادله تحت پوشش، ماهيت ريسك تحت پوشش و نحوه ارزيابي واحد از اثربخشي ابزار پوششي در تهاتر مواجهه با تغييرات در ارزش منصفانه يا جريانهاي نقدي قلم تحت پوشش كه به ريسك تحت پوشش قابل انتساب است، باشد.
ب) انتظار ميرود كه عمليات پوششی در دستیابی به تهاتر در تغييرات ارزش منصفانه يا جريانهاي نقدي قابل انتساب به ريسك تحت پوشش، منطبق(سازگار)با استراتژي مديريت ريسك مستند شده اصلي (اولیه) براي آن رابطه پوششي خاص، بسيار اثربخش باشد.
ج) در پوشش جريانهاي نقدي، مبادله پيشبيني تحت پوشش، بايد بسيار محتمل باشد و بايد بيانگر مواجهه با تغييرات در جريانهاي نقدي باشد كه ميتواند سرانجام مازاد يا كسري را تحت تأثير قرار دهد.
د) اثربخشي پوشش را بتوان بهگونهاي قابل اتكا اندازهگيري كرد؛ يعني ارزش منصفانه يا جريانهاي نقدي قلم تحت پوشش كه به ريسك تحت پوشش قابل انتساب است و ارزش منصفانه قلم پوششي را بتوان بهگونهاي اتكاپذير اندازهگيري كرد (به بند 48 و 49 و بندهای AG113-AG114 برای راهنمایی در زمینه تعیین ارزش منصفانه رجوع کنید).
ﻫ) عمليات پوششي به صورت مستمر ارزيابي شده و مشخص شده كه در دورههاي گزارشگري مالي كه پوشش براي آن در نظر گرفته شده، بسيار اثربخش بوده است.
استاندارد حسابداری شماره 29
پوشش ارزش منصفانه
اگر پوشش ارزش منصفانه شرايط بند 98 را در طي دوره احراز كند، آن بايد به صورت زير به حساب گرفته شود:
الف) سود يا زيان غيرعملياتي ناشي از اندازهگيري مجدد ابزار پوششي به ارزش منصفانه (براي يك ابزار مشتقه پوششي) يا جزء (بخش) ارز خارجي مبلغ دفتري آن كه منطبق با استاندارد 4 (براي يك ابزار پوششي غيرمشتقه) اندازهگيري شده است، بايد در مازاد يا كسري شناسايي شود؛ و
ب)سود يا زيان غير عملياتي قلم تحت پوشش كه به ريسك تحت پوشش قابل انتساب است بايد مبلغ دفتري قلم تحت پوشش را تعديل كند و در مازاد يا كسري شناسايي شود. اين رویه بكار ميرود اگر قلم تحت پوشش، بهشيوهاي متفاوت از بهاي تمام شده اندازهگيري شده باشد. سود يا زيان غيرعملياتي قابل انتساب به ريسك تحت پوشش زمانی در مازاد يا كسري شناسايي میشود که قلم تحت پوشش يك دارايي مالي آماده فروش باشد.
100-
اگر فقط ريسكهاي خاص قابل انتساب به يك قلم تحت پوشش، پوشش داده شود، تغييرات شناسايي شده در ارزش منصفانه قلم تحت پوشش به ريسك تحت پوشش شناسايي شده بر اساس بند 64 نامربوط است.
واحد بايد حسابداري پوششي مشخص شده در بند 99 را متوقف كند، اگر:
الف) ابزار پوششي منقضي يا فروخته شود، خاتمه يابد يا اعمال[27] شود (براي اين منظور، جايگزيني يا rollover يك ابزار پوششي با ابزار پوششي ديگر، انقضا يا خاتمه محسوب نميشود اگر چنين جايگزيني يا rollover بخشي از استراتژي پوشش مستند شده واحد باشد)؛
ب) پوشش ديگر (هم اكنون) ضابطه حسابداري پوششي مندرج در بند 98 را احراز نميكند؛ يا
ج) واحد designation را لغو (فسخ-ابطال) ميكند.
هر گونه تعديل ناشي از بند 99 (ب) در مبلغ دفتري يك ابزار مالي تحت پوشش كه براي آن روش بهره مؤثر استفاده ميشود (يا در مورد پوشش ريسك نرخ بهره در پرتفوي، به قلم separate line در صورت وضعيت مالي به شرح بند100) بايد به مازاد يا كسري منقضي شود. انقضا ممكن است آغاز شود به محض اين كه يك تعديل وجود دارد و خاتمه يابد زماني كه تعديل قلم تحت پوشش از بابت تغييرات در ارزش منصفانه قابل انتساب به ريسك تحت پوشش متوقف شود.
- استاندارد حسابداری شماره 29
تعديل بر اساس يك نرخ بهره مؤثر مجددا محاسبه شده در تاريخ شروع انقضا، مبتني است. با اين وجود، اگر در مورد پوشش ارزش منصفانه نرخ بهره در پرتفويي از داراييهاي مالي يا بدهيهای مالي (و فقط در چنين پوششي)، انقضا با استفاده از يك نرخ بهره مؤثر مجددا محاسبه شده، امكان پذير نباشد، تعديل بايد با استفاده از روش خط مستقيم، منقضي شود. تعديل بايد به طور كامل تا سررسيد ابزار مالي يا در مورد پوشش يك پرتفوي از بابت ريسك نرخ بهره، تا خاتمه دوره زماني قيمتگذاري مجدد مربوط منقضي شود.
زماني كه يك تعهد شركتي شناسايي نشده به عنوان يك قلم تحت پوشش، منظور ميشود، تغيير انباشته بعدي در ارزش منصفانه تعهد شركتي قابل انتساب به ريسك تحت پوشش به عنوان دارايي يا بدهي به همراه سود يا زيان غيرعملياتي مربوطه شناسايي شده در مازاد يا كسري شناسايي ميشود (به بند 99 ب مراجعه كنيد). تغييرات در ارزش منصفانه ابزار پوششي نيز در مازاد يا كسري شناسايي ميشود.
زماني كه واحد وارد يك تعهد شركتي ميشود تا يك دارايي تحصيل كند يا يك بدهي متقبل شود كه در پوشش ارزش منصفانه، يك قلم تحت پوشش است، مبلغ دفتري اوليه دارايي يا بدهي كه از تعهد شركتي ناشي ميشود، تعديل ميشود تا تغيير انباشته و ارزش منصفانه تعهد شركتي قابل انتساب به ريسك تحت پوشش كه در صورت وضعيت مالي شناسايي شده است، را در بر گیرد.
پوششهاي جريان نقدي
اگر يك پوشش جريان نقدي، شرايط ذكر شده در بند 98 طي دوره را احراز كند، بايد به شرح زير به حساب گرفته شود:
الف) بخشي از سود يا زيان غيرعملياتي مربوط به ابزار پوششي كه تعيين شده كه يك پوشش مؤثر (اثربخش) است (به بند 98 مراجعه شود) بايد مستقيما در خالص داراييها / ارزش ويژه در صورت تغييرات در خالص داراييها / ارزش ويژه شناسايي شود؛ و ب) بخش غير اثربخش سود يا زيان غيرعملياتي در ابزار پوششي بايد در مازاد يا كسري شناسايي شود.
به صورت خاصتر، يك پوشش جريان نقدي به صورت زير به حساب گرفته ميشود:
الف) جزء جداگانه خالص داراييها / ارزش ويژه مرتبط با قلم تحت پوشش به ميزان اقل مبالغ (قدر مطلق مبالغ) زیر تعديل ميشود:استاندارد حسابداری شماره 29
سود يا زيان غيرعملياتي انباشته در ابزار پوششي از آغاز پوشش؛ و
تغيير انباشته در ارزش منصفانه (ارزش فعلي) جريانهاي نقدي آتي مورد انتظار قلم تحت پوشش از آغاز پوشش؛
ب) هر گونه سود يا زيان غيرعملياتي باقي مانده ابزار پوششي يا جزء designate شده آن (كه يك پوشش اثربخش نيست) در مازاد يا كسري شناسايي ميشود؛ و
ج) اگر استراتژي مديريت ريسك مستند شده واحد براي يك رابطه پوششي خاص، از ارزيابي اثربخش يك جزء خاص سود يا زيان غيرعملياتي يا جريانهاي نقدي مرتبط با ابزار پوششي مستثني شود (به بند 83 ،84 و 98 (ب) مراجعه كنيد)، آن جزء مستثني شده سود يا زيان غير عملياتي بر اساس بند 64 شناسايي ميشود.
اگر پوشش يك مبادله پيشبيني متعاقبا به شناسايي يك دارايي مالي يا بدهي مالي منجر شود، سود يا زيان غيرعملياتي مرتبط كه مستقيما در خالص داراييها /ارزش ويژه شناسايي شده است (بر اساس بند 106) بايد در دوره يا دورههاي مشابهي كه جريانهاي نقدي پيشبيني تحت پوشش، مازاد يا كسري را تحت تأثير قرار ميدهد به مازاد يا كسري مجددا طبقهبندي شود (دورههايي كه درآمد بهره يا هزينه بهره شناسايي شود). با اين وجود، اگر واحدي انتظار داشته باشد كه تمام يا بخشي از زيان مستقيما شناسايي شده در خالص داراييها/ ارزش ويژه در يك يا چند دوره آتي بازيافت نشود، باید مبلغي كه انتظار ميرود بازيافت نشود را به مازاد يا كسري مجددا طبقهبندي كند.
اگر پوشش يك مبادله پيشبيني، متعاقبا به شناسايي يك دارايي غيرمالي يا بدهي غيرمالي منجر شود يا يك مبادله پيشبيني براي يك دارايي غيرمالي يا بدهي غيرمالي يك تعهد شركتي شود كه براي حسابداري پوششي ارزش منصفانه بكار گرفته شده است، واحد بايد مورد (الف) يا (ب) زير را اقتباس كند:استاندارد حسابداری شماره 29
الف) واحد سود و زيانهاي غيرعملياتي كه مستقيما در خالص داراييها / ارزش ويژه (بر اساس بند 106) شناسايي شده است را در دوره يا دورههاي مشابه كه طی آن دارايي تحصيل شده يا بدهي متقبل شده، مازاد يا كسري را تحت تأثير قرار ميدهد، مجددا به مازاد يا كسري طبقهبندي ميكند (از قبیل دورههايي كه استهلاك يا موجوديها بهعنوان هزينه شناسايي ميشود). با اين وجود، اگر يك واحد انتظار داشته باشد كه تمام يا بخشي از يك زيان غيرعملياتي مستقيما شناسايي شده در خالص داراييها / ارزش ويژه در يك يا چند دوره آتي بازيافت نشود، بايد مبلغي كه انتظار بازيافت آن نيست، را مجددا از خالص داراييها / ارزش ويژه به مازاد يا كسري طبقهبندي كند.
ب) واحد سود و زيانهاي غيرعملياتي مرتبطي كه مستقيما در خالص داراييها / ارزش ويژه شناسايي شده است (براساس بند106) را حذف ميكند و آنها را در بهاي تمام شده اولیه يا ساير مبالغ دفتري/ دارايي يا بدهي ميگنجاند .
واحد بايد يكي از موارد الف و ب ذكر شده در بند 109 را بهعنوان سياست حسابداري اقتباس كند و آن را به صورت يكنواخت براي كليه پوششهايي كه به بند 109 مرتبط است، بكار گيرد.
براي پوشش جريانهای نقدي به غير از مواردی كه در بندهاي 108 و 109 تشريح شد، مبالغي كه مستقيما در خالص داراييها / ارزش ويژه شناسايي شده بايد در دوره يا دورههاي مشابهي كه طي آن جريانهاي نقد پيش بيني تحت پوشش، مازاد يا كسري را تحت تأثير قرار ميدهد (براي مثال زماني كه پيشبینی فروش[28] رخ ميدهد) در مازاد يا كسري شناسايي شود.
112. در هريك از شرايط زير، واحد بايد به صورت عطف به آينده، حسابداري پوششي مشخص شده در بندهاي 111-106 را متوقف كند:
الف) ابزار پوششي منقضي شود يا به فروش رسد، خاتمه يابد يا اعمال شود (براي اين هدف، جايگزينی يا rollover يك ابزار پوششي به ابزار پوششی ديگر، انقضا يا خاتمه محسوب نميشود اگر چنين جايگزيني يا rollover بخشي از استراتژي پوششی مستند شده واحد باشد). دراين مورد، سود يا زيان غيرعملياتي انباشته ابزار پوششي.
استاندارد حسابداری شماره 29
ب)پوشش ديگر ضوابط(ضابطه، حسابداري پوششي در بند 98 را احراز نكند . دراين مورد ،
استاندارد حسابداری شماره 29
پوشش خالص سرمایهگذاری
پوشش یک خالص سرمایهگذاری در عملیات خارجی، شامل پوشش یک قلم پولی که به عنوان بخشی از خالص سرمایهگذاری به حساب گرفته میشود (به استاندارد شماره 4 رجوع کنید)، باید مشابه پوشش جریانهای نقدی به حساب گرفته شود:
الف) بخش سود یا زیان غیرعملیاتی مربوط به ابزار پوششی که مشخص شده که یک پوشش اثربخش است (به بند 98 رجوع شود) باید مستقیما در خالص داراییها / ارزش ویژه از طریق صورت تغییرات در خالص داراییها / ارزش ویژه شناسایی شود (به استاندارد 1 رجوع شود).استاندارد حسابداری شماره 29
ب) بخش غیر اثربخش باید در مازاد یا کسری شناسایی شود.
سود یا زیان غیرعملیاتی ابزار پوششی مرتبط با بخش اثربخش پوشش که مستقیما در خالص دارایی ها/ ارزش ویژه شناسایی شده است باید طبق بندهای 57-56 استاندارد شماره 4 در زمان کنارگذاری عملیات خارجی، در مازاد یا کسری شناسایی شود.
انتقال (transition)
این استاندارد باید به صورت عطف به ماسبق بکار رود، به استثنای شرایط تعیین شده در بندهای 123-115. مانده اولیه (افتتاحیه) مازاد یا کسری انباشته برای اولین دوره گذشته ارائه شده و سایر مبالغ مقایسهای باید تعدیل شود، گویی این استاندارد همیشه مورد استفاده بوده است، مگر این كه ارائه مجدد اطلاعات امکانپذیر نباشد. اگر ارائه مجدد امکانپذیر نباشد، واحد باید این حقیقت را افشا و حدودی که اطلاعات ارائه مجدد شده است، را بیان کند.
زمانی که این استاندارد برای اولین بار بکار میرود، یک واحد مجاز است که یک دارایی مالی (شامل آنهایی که ممکن است قبلا شناسایی شده باشد) را به عنوان آماده برای فروش منظور کند. برای چنین داراییهای مالی، واحد باید تمام تغییرات انباشته در ارزش منصفانه را در یک بخش (جزء) جداگانه از خالص داراییها / ارزش ویژه شناسایی کند تا حذف یا کاهش ارزش بعدی، که واحد باید آن سود یا زیان غیرعملیاتی انباشته را به مازاد یاکسری، منتقل کند. برای داراییهای مالی که قبلا شناسایی شده است، واحد باید همچنین :استاندارد حسابداری شماره 29
الف) دارایی مالی را باdesignation جدید در صورتهای مالی مقایسهای ارائه مجدد کند؛ واستاندارد حسابداری شماره 29
ب) ارزش منصفانه داراییهای مالی در تاریخ designationو طبقهبندی و مبلغ دفتری آنها در صورتهای مالی قبلی را افشا کند .
در اولین بکارگیری این استاندارد، واحد مجاز است که یک دارایی مالی یا یک بدهی مالی، (شامل داراییها یا بدهیهای مالی قبلا شناسایی شده) که ضوابط بندهای10، 13، 15، 51، AG47-AG16 و AG48 را احراز میکند به ارزش منصفانه از طریق مازاد یا کسری منظور کند. زمانی که واحد قبلا داراییهای مالی و بدهیهای مالی را شناسایی کرده است، موارد زیر بکار میرود :
الف) علی رغم بند 111، هر دارایی مالی و بدهی مالی منظور شده به ارزش منصفانه از طریق مازاد یا کسری منطبق با این بند فرعی که قبلا به عنوان قلم تحت پوششی در روابط حسابداری پوششی ارزش منصفانه منظور شده است، باید در همان تاریخ (تاریخ مشابه) که به ارزش منصفانه از طریق مازاد یا کسری منظور شده است، از آن روابط de-designate شود.
ب) ارزش منصفانه هر دارایی مالی یا بدهی مالی منظور شده منطبق با بند فرعی الف درتاریخ designation و طبقهبندی و ارزش دفتری آنها در صورتهای مالی قبلی باید افشا کند.
ج) هرگونه دارایی مالی یا بدهی مالی قبلا منظور شده به ارزش منصفانه از طریق مازاد یا کسری را باید de-designate کند اگر آن دارایی مالی یا بدهی مالی بر اساس آن بندها حائز چنینdesignation نباشد.
د) ارزش منصفانه هر دارایی مالی یا بدهی مالی de-design شده بر اساس بند (ج) در تاریخ de-desigو طبقهبندیهای جدید آنها باید افشا شود.
117-استاندارد حسابداری شماره 29
استاندارد حسابداری شماره 29
به استثنای مورد مجاز در بند 119، واحد باید الزامات حذف در بندهای 39-17 و بندهایAG51-AG67 در پیوست الف را به صورت عطف به آینده بکار گیرد. اگر واحد در نتیجه مبادلهای که قبل از بکارگیری این استاندارد رخ داده است، داراییهای مالی را تحت مبنای حسابداری دیگری حذف کند و آن داراییها تحت این استاندارد حذف نشده باشد، نباید آن داراییها را شناسایی کند.
علی رغم بند 118، واحد ممکن است الزامات حذف در بندهای 39-17 و بندهایAG51-AG67 پيوست الف را به صورت عطف به ماسبق از یک تاریخ انتخابی (صلاحدید)[29] بکارگیرد، مشروط براینکه اطلاعات مورد نیاز برای اجرای این استاندارد در رابطه با داراییها و بدهیهای حذف شده ناشی از مبادلات گذشته، در زمان حسابداری اولیه برای آن مبادلات تحصیل شده باشد.
علی رغم بند114، واحد ممکن است الزامات جمله آخر بند AG108 و بند AG109 را به یکی از روشهای زیر بکار گیرد:
الف) عطف به آینده برای مبادلات رخ داده پس از اقتباس این استاندارد؛ یا
ب) به صورت عطف به ماسبق از تاریخ (صلاحدید) واحد، مشروط بر اینکه اطلاعات مورد نیاز برای اجرای این استاندارد برای داراییها و بدهیهای ناشی از مبادلات گذشته، در زمان حسابداری اولیه آن مبادلات تحصیل شده باشد.استاندارد حسابداری شماره 29
واحد نباید قبل از آغاز سال مالی که این استاندارد برای اولین بار اجرا می شود مبلغ دفتری داراییهای غیرمالی و بدهیهای غیرمالی را برای خروج سود و زیانهای غیرعملیاتی مربوط به پوششهای جریان نقدی که در مبلغ دفتری گنجانده شده است تعدیل کند. در آغاز دوره مالی که این استاندارد برای اولین بار اجرا میشود، هرگونه مبلغ مستقیما شناسایی شده در خالص داراییها/ ارزش ویژه برای پوشش یک تعهد شرکتی که تحت الزامات این استاندارد بهعنوان پوشش ارزش منصفانه به حساب گرفته شده است، باید بهعنوان یک دارایی یا بدهی تجدید طبقهبندی شود، به استثنای پوشش ریسک ارز خارجی که همچنان به عنوان پوشش جریان نقدی، با آن رفتار میشود.
اگر واحد یک مبادله پیشبینی برون سازمانی بهعنوان یک قلم تحت پوشش منظور کند که:
الف)برحسب ارز عملکردی واحدی که وارد مبادله میشود، تعیین شده باشد؛
ب)باعث یکexposure شود که بر مازاد یا کسری تلفیقی تأثیر دارد (یعنی بیان شده در قالب ارزی به غیر از ارز ارائه واحد اقتصادی)؛ و
ج)
استاندارد حسابداری شماره 29
تاریخ اجرا
واحد باید این استاندارد را برای صورتهای مالی سالانهای اجرا کند که شروع دوره مالی آنها از اول ژوئیه2013 و بعد از آن است. بکارگیری این استاندارد برای تاریخهای قبل از تاریخ مزبور، توصیه میشود. اگر واحد این استاندارد را برای دورهای که شروع آن قبل از اول ژوئیه2013 است، اجرا کند، باید این حقیقت را افشا کند.
واحد نباید این استاندارد را قبل از اول ژوئیه 2013 اجرا کند، مگر اینکه استانداردهای حسابداری 28 و 30 را نیز اجرا کند.استاندارد حسابداری شماره 29
زمانی که واحد مبنای تعهدی حسابداری به شرح تعریف شده در استانداردهای بینالمللی حسابداری بخش عمومی برای مقاصد گزارشگری مالی را پس از این تاریخ بکار میگیرد، این استاندارد برای صورتهای مالی سالانه واحد که شروع آن ها تاریخ بکارگیری مبنای مزبور یا از آن است، بکار میرود.