استاندارد حسابداري شماره 28
هدف استاندارد حسابداري شماره 28 بیان اصولی برای ارائه ابزارهای مالی مثل بدهیها یا خالص داراییها/ارزش ویژه و برای تهاتر داراییها مالی و بدهیهای مالی است. این استاندارد برای طبقه بندی ابزارهای مالی، از دیدگاه منتشرکننده، به ابزارهای داراییهای مالی، بدهیهای مالی و مالکانه است؛ طبقهبندی بهره، سود سهام یا توزیعهای مشابه، سودها و زیانهای غیر عملیاتی مربوطه؛ و شرایطی که در آن داراییهای مالی و بدهیهای مالی بهتر است تهاتر شوند.
- اصول این استاندارد مکمل اصول مربوط به شناسایی و اندازهگیری داراییهای مالی و بدهیهای مالی در استاندارد بینالمللی حسابداری بخش عمومی شماره 29، “ابزارهای مالی: شناخت و اندازهگیری” و اصول مربوط به افشاء اطلاعاتی درباره آنها در استاندارد حسابداری بینالمللی بخش عمومی شماره 30، “ابزارهای مالی: افشاء” است.
دامنه کاربرداستاندارد حسابداري شماره 28
واحدی که صورتهای مالی را طبق مبنای حسابداری تعهدی تهیه و ارائه میکند، این استاندارد را برای تمام انواع ابزارهای مالی به غیر از موارد زیر بکار میبرد:
الف) آن منافع بر واحدهای قابل کنترل، واحدهای وابسته و مشارکتهای خاص که بر منبای استاندارد بینالمللی حسابداری بخش عمومی شماره 6، “صورتهاي مالي تلفيقي و جداگانه” و استاندارد بینالمللی حسابداری بخش عمومی شماره 7، “سرمايهگذاري در واحدهاي وابسته” یا استاندارد بینالمللی حسابداری بخش عمومی شماره 8، “منافع در مشاركتهاي خاص” حسابداری میشوند.
- به هر حال، در برخی شرایط، استانداردهای بینالمللی حسابداری بخش عمومی شماره 6، 7 و 8 واحد را در حسابداری منافع در واحد تحت کنترل، واحد وابسته و مشارکت خاص با استفاده از استاندارد بینالمللی حسابداری بخش عمومی شماره 29 مجاز دانستهاند؛ در این شرایط، واحدها باید الزامات این استاندارد را اعمال کنند. واحدها همچنین این استاندارد را برای تمام مشتقات مرتبط با منافع در واحدهای تحت کنترل، واحدهای وابسته و مشارکتهای خاص اعمال میکنند.
- ب) حقوق و تعهدات کارکنان طبق طرح مزایایی کارکنان، که برای آن استاندارد بینالمللی حسابداری بخش عمومی شماره 25، “مزایایی کارکنان” اعمال میشود.استاندارد حسابداري شماره 28
- پ) تعهدات ناشی از قراردادهای بیمهای. به هر حال، این استاندارد برای موارد زیر اعمال میشود:
مشتقاتی که در قراردادهای بیمه جای داده میشوند اگر استاندارد بینالمللی حسابداری بخش عمومی شماره 29 واحد را برای به حساب گرفتن جداگانه آنها ملزم کند؛ و
قراردادهای تضمین مالی، در صورتی که منتشر کننده استاندارد بینالمللی حسابداری بخش عمومی شماره 29 را در شناسایی و اندازهگیری این قراردادها اعمال کند، ولی استاندارد حسابداری ملی یا بینالمللی مربوط که با قراردادهای بیمهای سروکار دارد اعمال میشود در صورتی که انتشار دهنده تصمیم به استفاده از این استانداردها در شناسایی و اندازهگیری این موارد بگیرد.
- علاوه بر موارد (1) و (2) بالا، واحد ممکن است این استاندارد را برای قراردادهای بیمهای اعمال کند که شامل انتقال ریسک مالی است.
- ت) ابرازهای مالی که در دامنه آن استاندارد ملی و بین المللی حسابداری قرار میگیرید با قراردادهای بیمه سروکار دارند زیرا آنها شامل یک ویژگی مشارکت اختیاری هستند. منتشرکننده این ابزارها از بکارگیری بندهای 37-13 این استاندارد با توجه به تفاوت بین بدهیهای مالی و ابزارهای سرمایهای مستثنا هستند. به هر حال، این ابزارها موضوع تمام الزامات این استاندارد هستند. به علاوه، این استاندارد برای مشتقاتی که در این ابزارها شامل شدهاند، قابل اعمال است (به استاندارد بینالمللی حسابداری بخش عمومی شماره 29 مراجعه کنید).استاندارد حسابداري شماره 28
- ج) ابزارهای مالی، قراردادها و تعهدات مبتنی بر معاملات پرداخت به وسیله سهام که برای آنها استاندارد ملی و بینالمللی حسابداری مربوط به پرداختهای مبتنی بر سهام کاربرد دارد، به استثنای:
- قراردادها موجود در محدوده بندهای 6-4 این استاندارد که این استاندارد برای آن اعمال میشود؛ یا
- بندهای 38 و 39 این استاندارد، که برای سهام خزانه خریداری شده، فروش رفته، منتشر شده یا باطل شده در ارتباط با طرحهای اختیار سهام کارکنان، طرح خرید سهام کارکنان و تمام سایر توافقات پرداخت به وسیله سهام، اعمال میشود.
این استاندارد برای آن قراردادهای خرید یا فروش یک قلم غیر مالی که به نقد یا سایر ابزارهای مالی یا به وسیله مبادله ابزارهای مالی به صورت خالص قابل تسویه شدن است، اعمال میشود، چنانکه این قرارداد ابزار مالی باشد، به استثنای قراردادهای منعقد شدهای که با هدف دریافت یا تحویل یک قلم غیر مالی مطابق با خرید، فروش یا الزامات بکارگیری مورد انتظار واحد نگهداری میشوند.
- روشهای متفاوتی وجود دارد که در آن یک قرارداد برای فروش یا خرید یک قلم غیر مالی میتواند به صورت نقدی یا سایر ابزار مالی یا توسط معاوضه ابزارهای مالی به صورت خالص تسویه شود. آنها شامل:
- الف) زمانی که شرایط قرارداد به هر یک از طرفین اجازه تسویه خالص قرارداد به صورت نقدی یا سایر ابزار مالی یا توسط معاوضه ابزارهای مالی را میدهد؛
- ب) زمانی که توانایی تسویه خالص به صورت نقدی یا سایر ابزار مالی یا توسط معاوضه ابزارهای مالی در شرایط قرارداد وجود ندارد، ولی واحد قرارداد مشابه دیگری را به صورت نقدی یا سایر ابزار مالی یا توسط معاوضه ابزارهای مالی تسویه کرده است (با یک شریک، توسط منعقد کردن یک قرارداد تهاتر کننده یا توسط فروش یک قرارداد قبل از اعمال یا انقضاء)؛
پ) زمانی که، برای قراردادهای مشابه، واحد تحویل یک دارایی زیر بنایی و فروش آن را در یک دوره کوتاه مدت بعد از تحویل با هدف کسب سود از نوسانات در قیمت یا خرید یا فروش در کوتاه مدت انجام میدهد؛ و
- ت) زمانی که آن قلم غیر مالی که موضوع قرارداد است کاملا آمده برای تبدیل شدن به نقد باشد.استاندارد حسابداري شماره 28
- قراردادی که برای موارد (ب) یا (پ) اعمال میشود، با هدف دریافت یا تحویل یک قلم غیر مالی مطابق با فروش، خرید یا الزامات کاربرد مورد انتظار منعقد میشود، و بنابراین، در محدوده دامنه کاربرد این استاندارد است. قراردادهای دیگر که بند 4 برای آنها به منظور تعیین اینکه آیا منعقد شده و برای هدف دریافت یا تحویل آن قلم غیر مالی مطابق با خرید، فروش یا الزامات کاربرد مورد انتظار اجرا میشود و بنابراین اینکه آیا آنها در دامنه این استاندارد هستند، اعمال میشود.
- یک اختیار مکتوب برای خرید یا فروش یک قلم غیر مالی که میتواند به صورت خالص نقدی یا سایر ابزار مالی یا توسط معاوضه ابزارهای مالی مطابق با بندهای 5(الف) یا 5(ب) تسویه شود در دامنه کاربرد این استاندارد است. چنین قراردادی نمیتواند با هدف دریافت یا تحویل یک قلم غیر نقدی مطابق با فروش، خرید یا الزامات کاربرد مورد انتظار منعقد شود.
- این استاندارد برای تمام واحدهای بخش عمومی به غیر از واحدهای تجاری دولت اعمال میشود.
- مقدمه استانداردهای بینالمللی حسابداری بخش عمومی منتشر شده توسط هیات استانداردهای حسابداری بینالمللی بخش عمومی تشریح میکند که واحدهای تجاری دولت استانداردهای حسابداری بینالمللی منتشر شده توسط هیات استانداردهای حسابداری بینالمللی را اعمال میکنند. واحدهای تجاری دولت در استاندارد حسابداری بینالمللی بخش عمومی شماره 1، “ارائه صورتهای مالی” تعریف شده است.
تعاریف استاندارد حسابداري شماره 28
عبارتهای زیر در این استاندارد با این معانی بیان شد بکار میروند:
یک ابزار مالكانه عبارت است از هرگونه قراردادي كه نشاندهنده يك حق باقيمانده در داراييهاي يك واحد پس از كسر كلية بدهيهاي آن است.
ابزارمالي، عبارتست از هرگونه قراردادي كه به پيدايش توام يك دارايي مالي و يك بدهي مالي براي يك واحد يا ابزارمالكانه واحد ديگري منجر شود.
دارايي مالي عبارت است از هرگونه دارايي كه يكي از موارد زير باشد:
- الف) وجه نقد؛
- ب) یک ابزار مالکانه یک واحد دیگر؛
- ب) يك حق قراردادي؛
- مبني بر دريافت وجه نقد يا ساير داراييهاي مالي از يك واحد ديگر؛
- مبني بر معاوضه ابزارهاي مالي با واحد ديگري تحت شرايطي كه به طور بالقوه مطلوب هستند؛ يا
- ت) یک قرارداد که ممکن است به وسیله ابزارهای مالکانه خود واحد تسویه شود و شامل یکی از موارد زیر است:
- یک مشتق غیر نقدی که برای آن واحد ممکن است متعهد به دریافت تعداد متغیری از ابزارهای مالکانه خود باشد؛ یا
- یک مشتق که ممکن است به جای معاوضه یک مبلغ معینی از وجه نقد یا سایر دارایی مالی برای تعداد مشخصی از ابزارهای مالکانه واحد تسویه شود. برای این منظور ابزار مالکانه واحد شامل ابزارهای دارای اختیار بازخرید طبقهبندی شده به عنوان ابزارهای مالکانه مطابق با بندهای 15 و 16، ابزارهای که به واحد تعهدی را برای تحویل سهم متناسبی از خالص داراییهای واحد تنها در انحلال به گروه دیگری تحمیل میکند و به عنوان ابزارهای مالکانه مطابق با بندهای 17 و 18 یا ابزارهای که برای دریافت یا تحویل آتی ابزارهای مالکانه واحد منعقد شدهاند، طبقه بندی میشود.
بدهی مالی عبارت است از هرگونه بدهی كه يكي از موارد زير باشد:
الف) یک تعهد قراردادی:
برای تحویل وجه نقد یا یک دارایی مالی دیگر به واحد دیگری؛ یا
معاوضه داراییهای مالی یا بدهیهای مالی با واحد دیگری طبق شرایطی که به صورت بالقوه مناسب هستند؛ یا
- ب) یک قرارداد که ممکن است به وسیله ابزارهای مالکانه خود واحد تسویه شود و شامل یکی از موارد زیر است:
- یک مشتق غیر نقدی که برای آن واحد ممکن است متعهد به دریافت تعداد متغیری از ابزارهای مالکانه خود واحد باشد؛ یا
- یک مشتق که ممکن است به جای معاوضه یک مبلغ معینی از وجه نقد یا سایر دارایی مالی برای تعداد مشخصی از ابزارهای مالکانه واحد تسویه شود. برای این منظور ابزار مالکانه واحد شامل ابزارهای دارای اختیار خرید طبقهبندی شده به عنوان ابزارهای مالکانه مطابق با بندهای 15 و 16، ابزارهای که به واحد تعهدی را برای تحویل سهم متناسبی از خالص داراییهای واحد تنها در انحلال به گروه دیگری تحمیل میکند و به عنوان ابزارهای مالکانه مطابق با بندهای 17 و 18 یا ابزارهای که برای دریافت یا تحویل آتی ابزارهای مالکانه واحد منعقد شدهاند، طبقهبندی میشود.استاندارد حسابداري شماره 28
به عنوان یک استثناء، یک ابزار که شامل تعریف یک بدهی مالی میشود به عنوان یک ابزار مالکانه طبقهبندی میشود، در صورتی که دارای تمام ویژگیها باشد و شرایط بند 15 و 16 و یا بند 17 و 18 را برآورد نماید.
- ابزار دارای اختیار بازخرید یک ابزار مالی است که به دارنده خود حق برگشت ابزار را به منتشرکننده در مقابل وجه نقد یا دارایی مالی دیگری را میدهد یا به صورت خودکار به منتشرکننده آن بر اثر رخداد یک رویداد غیر مطمئن آتی یا مرگ یا بازنشسته شدن دارنده آن ابزار، برگشت میشود.
- عبارتهای تعريف شده در ساير استانداردهای بينالمللي حسابداري بخش عمومي با همان معاني ذكر شده در آن استانداردها، در اين استاندارد مورد استفاده قرار ميگيرند و در واژهنامه اصطلاحات تعريف شده منتشره نيز به صورت جداگانه چاپ شدهاند.
- عبارتهای زیر در بند 10 استاندارد بینالمللی حسابداری بخش عمومی شماره 29 تعریف شده و در این استاندارد با توجه به تعاریف مشخص شده در آن استاندارد بکار میروند.
- بهای تمام شده مستهلک شده یک دارایی مالی یا یک بدهی مالی؛
- داراییهای مالی آماده برای فروش؛
- Derecognizing
- مشتق؛
- روش بهره موثر؛
- دارایی مالی یا بدهی مالی شناسایی شده به ارزش منصفانه از طریق مازاد یا کسری سود انباشته ؛
- قرارداد تضمین مالی؛
- توافقنامه تعهد شرکت؛
- پیش بینی مبادله؛
- اثربخشی حفاظی؛
- ابزار حفاظی؛
- سرمایهگذاری نگهداری شده تا سررسید؛
- وامها و حسابهای دریافتنی؛
- روش منظم خرید یا فروش؛ و
- هزینه معامله.
در اين استاندارد، منظور از واژههاي ” قرارداد ” و ” قراردادي” يك توافقنامه بين دو يا چند طرف است كه پيامدهاي اقتصادي مشخصي دارد كه طرفين اختيار كمي، اگر چنين اختياري وجود داشته باشد، براي اجتناب از آنها دارند، زيرا معمولاً توافقنامه مزبور توسط دادگاه لازم الاجرا ميباشد. امكان دارد قراردادها و درنتيجه ابزارهاي مالي اشكال مختلفي داشته باشند و نيازي نيست كه مكتوب باشند.
در این استاندارد، واژه “واحد” شامل گروههاي بخش عمومي، انفرادي، تضامني و گروههاي سهامي ميباشد.
استاندارد حسابداري شماره 28
- ارائه
- بدهیها و خالص داراییها/ارزش ویژه
- منتشر كننده يك ابزار مالي بايد ابزار مزبور يا اجزاي تشكيل دهندة آن را، مطابق با محتواي توافق قراردادي هنگام شناسايي براي اولين بار و تعاريف يك بدهي مالي و يك ابزار مالكانه را به عنوان خالص داراييها/ارزش ويژه طبقهبندي كند.
- در صورت کاربرد تعاریف بند 9 برای تعیین اینکه آیا یک ابزار مالی یک ابزار مالکانه است به جای یک بدهی مالی، این ابزار یک ابزار مالکانه است اگر و تنها اگر، هر دو شرط (الف) و (ب) زیر برقرار باشد.
- الف) این ابزار مشتمل بر تعهد قراردادی نباشد:
- تحويل وجه نقد يا داراييهاي مالي ديگري به طرف ديگر؛
- معاوضه داراییها مالی یا بدهیهای مالی با واحد دیگری تحت شرايطي كه به طور بالقوه براي منتشركننده نامطلوب است.
- ب) در صورتی که این ابزار ممکن است یا خواهد به وسیله ابزار مالکانه منتشرکننده تسویه شود، شامل یکی از موارد زیر است:
- ابزار غیر مشتقی که شامل تعهد قراردادی برای منتشرکننده به منظور تحویل تعداد متغیری از ابزار مالکانه آن نمیشود؛ یا
یک ابزار مشتق که تنها به وسیله معاوضه مبلغ مشخصی از وجه نقد یا دارایی مالی دیگری با تعداد مشخصی از ابزارهای مالی مالکانه توسط منتشرکننده تسویه میشود. برای این هدف ابزار مالکانه منتشرکننده شامل ابزارهای که تمام این ویژگیهای را دارند، نمیشود و شرایط تشریح شده در بندهای 15 و 16 یا بندهای 17 و 18 را محقق میکند، یا ابزارهای که در قرارداد برای دریافت یا تحویل به منتشرکننده ابزارهای مالکانه آورده شدهاند.
- یک تعهد قراردادی، مشتمل بر قراردادی که از یک ابزار مالی مشتق ناشی میشود، که ممکن است یا خواهد به دریافت یا تحویل آتی ابزار مالکانه منتشرکننده منتهی شود، ولی حائز شرایط (الف) و (ب) بالا نیست، یک ابزار مالکانه نمیباشد. به عنوان یک استثناء، یک ابزار که شامل تعریف یک بدهی مالی است به عنوان یک ابزار مالکانه طبقهبندی میشود اگر دارای تمام ویژگیهای و حائز شرایط بندهای 15و 16 یا بندهای 17 و 18 باشد.
استاندارد حسابداري شماره 28
- ابزارهای دارای اختیار بازخرید
- یک ابزار دارای اختیار بازخرید شامل یک تعهد قراردادی برای منتشرکننده برای بازخرید آن ابزار به ازای وجه نقد یا دارایی مالی دیگری در زمان اعمال بازخرید میباشد. به عنوان یک استثناء تعریف یک بدهی مالی، یک ابزار که شامل چنین تعهدی است به عنوان یک ابزار مالکانه طبقهبندی میشود اگر دارای تمام ویژگیهای زیر باشد:
- الف) حق دریافت سهم متناسبی از خالص داراییهای واحد را در زمان انحلال واحد، به مالک خود میدهد. خالص داراییهای واحد آن داراییهای هستند که بعد از کسر تمام تعهدات بر آن داراییها باقی میمانند. یک سهم متناسب توسط موارد زیر مشخص میشود:
تقسیم خالص داراییهای واحد در زمان انحلال به واحدهای با مبلغ مساوی؛ و
ضرب این مبلغ در تعداد واحدهای نگهداری شده توسط دارنده آن ابزار مالی.
ب) این ابزار در طبقه ابزارهای است که دارایی برتری نسبت به سایر طبقههای ابزارها نیست. برای قرار گرفتن در این طبقه، ابزار باید:
اولویتی نسبت به سایر ادعاها به داراییهای واحد در زمان تسویه نداشته باشد؛ و
- لازم نباشد به ابزار دیگری تبدیل شود قبل از اینکه در طبقه ابزارهای قرار گیرد که نسبت به سایر طبقههای ابزارها برتری ندارد.
- پ) تمام ابزارهای مالی در این طبقه از ابزارها که نسبت به سایر طبقههای ابزارهای برتری ندارند، ویژگیهای مشابهای دارند. برای مثال، تمام آنها باید دارای اختیار بازخرید باشند، و رابطه ریاضی یا سایر روشهای مورد استفاده برای محاسبه قیمت بازخرید مشابه تمام ابزارهای این طبقه است.
- ت) صرف نظر از تعهد قراردادی برای منتشرکننده برای بازخرید این ابزار به ازای وجه نقد یا دارایی مالی دیگری، این ابزار شامل تعهد قراردادی برای تحویل وجه نقد یا دارایی مالی دیگری به واحد دیگری یا معاوضه داراییهای مالی یا بدهیهای مالی با واحد دیگری تحت شرایطی که به صورت بالقوه برای واحد مطلوب است، نمیشود و قراردادی نیست که ممکن است یا خواهد توسط ابزارهای مالکانه آنچنان که در مورد (ب) تعریف یک بدهی مالی بیان شده است، تسویه گردد.
- ج) کل جریانهای نقدی مورد انتظار قابل انتساب به یک ابزار طی عمر آن ابزار اساسا بر مبنای سود انباشته، تغییر در خالص داراییهای شناسایی یا تغییر در ارزش منصفانه خالص داراییهای شناسایی شده یا شناسایی نشده واحد طی عمر این ابزار است (به کسر تاثیر این ابزار).
برای اینکه ابزار به عنوان یک ابزار مالکانه طبقهبندی شود، علاوه بر اینکه آن ابزار باید تمام شرایط فوق را دارا باشد، منتشرکننده نباید ابزار مالی یا قرارداد دیگری داشته باشد که دارای شرایط زیر باشد:
- الف) جریانهای نقدی کل اساسا بر مبنای سود انباشته، تغییر در خالص داراییهای شناسایی شده یا تغییر در ارزش منصفانه خالص داراییهای شناسایی شده و نشده واحد (بدون در نظر گرفتن تاثیرات ناشی از چنین ابزار یا قراردادی است)؛ و
- ب) تاثیر بازده باقی مانده محدودکننده یا ثابتکننده بر دارندگان ابزار مالی دارای اختیار بازخرید.
- برای اهداف اعمال این شرط، واحد قراردادهای غیر مالی با دارنده یک ابزار مالی توصیف شده در بند 15 که دارایی شرایط قراردادی مشابه شرایط قراردادی یک قرارداد برابر است که ممکن است بین دارنده یک ابزار غیر مالی و واحد منتشرکننده باشد، در نظر نمیگیرد. اگر واحد نتواند تعیین کند که این شرایط محقق شده، نباید این ابزار دارای اختیار بازخرید را به عنوان یک ابزار مالکانه طبقهبندی کند.
استاندارد حسابداري شماره 28
- ابزارها، یا اجزاء ابزارها که تعهدی را بر واحد برای تحویل سهم متناسبی از خالص داراییهای واحد به واحد دیگر تنها در زمان انحلال تحمیل میکند
برخی ابزارهای مالی شامل یک تعهد قراردادی برای واحد منتشرکننده برای تحویل سهم متناسبی از خالص داراییهای آن در زمان انحلال به واحد دیگر میشود. این تعهد از انحلال ناشی میشود که رخداد این انحلال ممکن است مطمئن و خارج از کنترل واحد باشد (برای مثال، واحد با عمر محدود) یا نامطمئن و به اختیار دارنده ابزار باشد. به عنوان یک استثناء برای تعریف یک بدهی مالی، یک ابزار که شامل چنین تعهدی میباشد به عنوان یک ابزار مالکانه طبقهبندی میشود اگر حائز تمام شرایط زیر باشد:
- الف) این ابزار به دارنده حق دریافت سهم متناسبی از خالص داراییهای واحد را در زمان انحلال میدهد. خالص داراییهای واحد آن داراییهای است که بعد از کسر سایر ادعاها نسبت به داراییهای واحد باقی میماند. یک سهم متناسب توسط موارد زیر مشخص میشود:
- تقسیم خالص داراییهای واحد در زمان انحلال به واحدهای با مبلغ مساوی؛ و
- ضرب این مبلغ در تعداد واحدهای نگهداری شده توسط دارنده آن ابزار مالی.
- ب) این ابزار در طبقه ابزارهای است که دارایی برتری نسبت به سایر طبقههای ابزارها نیست. برای قرار گرفتن در این طبقه، ابزار باید:
- اولویتی نسبت به سایر ادعاها به داراییهای واحد در زمان تسویه نداشته باشد؛ و
- لازم نباشد به ابزار دیگری تبدیل شود قبل از اینکه در طبقه ابزارهای قرار گیرد که نسبت به سایر طبقههای ابزارها برتری ندارد.
- پ) تمام ابزارهای مالی در این طبقه ابزارها که زیرمجموعه تمام طبقهای دیگر ابزارها است باید یک تعهد قراردادی مشابه برای منتشرکننده به منظور تحویل یک سهم متناسب از خالص داراییهای واحد در زمان انحلال داشته باشد.استاندارد حسابداري شماره 28
برای اینکه ابزار به عنوان یک ابزار مالکانه طبقهبندی شود، علاوه بر اینکه آن ابزار باید تمام شرایط فوق را دارا باشد، منتشرکننده نباید ابزار مالی یا قرارداد دیگری داشته باشد که دارای شرایط زیر باشد:
- الف) جریانهای نقدی کل اساسا بر مبنای سود انباشته، تغییر در خالص داراییهای شناسایی شده یا تغییر در ارزش منصفانه خالص داراییهای شناسایی شده و نشده واحد (بدون در نظر گرفتن تاثیرات ناشی از چنین ابزار یا قراردادی است)؛ و
- ب) تاثیر بازده باقی مانده محدودکننده یا ثابتکننده بر دارندگان ابزار مالی دارای اختیار بازخرید.
- برای اهداف اعمال این شرط، واحد قراردادهای غیر مالی با دارنده یک ابزار مالی توصیف شده در بند 17 که دارایی شرایط قراردادی مشابه شرایط قراردادی یک قرارداد مشابه است که ممکن است بین دارنده یک ابزار غیر مالی و واحد منتشرکننده باشد، را در نظر نمیگیرد. اگر واحد نتواند تعیین کند که این شرایط محقق شده، نباید این ابزار دارای اختیار بازخرید را به عنوان یک ابزار مالکانه طبقهبندی کند.
- طبقهبندی مجدد ابزارهای دارای اختیار بازخرید و ابزارهای که بر واحد تعهدی را برای تحویل سهم متناسبی از خالص داراییهای واحد به واحد دیگر تنها در زمان انحلال تحمیل میکند
واحد یک ابزار مالی را به عنوان یک ابزار مالکانه مطابق با بندهای 15 و 16 یا بندهای 17و 18 از تاریخی که این ابزار تمام شرایط را دارا گردید و حائز شرایط بیان شده در آن بندها شد، طبقهبندی میکند. واحد یک ابزار مالی را از تاریخی که این ابزار دیگر تمام شرایط را دارا نباشد یا حائز تمام شرایط بیان شده در آن بندها نباشد، طبقهبندی مجدد مینماید.
- برای مثال، اگر واحد تمام ابزارهای که دارای اختیار بازخرید نیستند و هر ابزار دارای اختیار بازخرید را که در دست دارندگان است و دارای تمام شرایط و حائز تمام شروط بندهای 15و 16 است، را بازخرید کند، واحد این ابزار دارای اختیار بازخرید را به عنوان یک ابزار مالکانه از تاریخی که آن ابزار بدون اختیار بازخرید میشود، طبقهبندی مجدد میکند.استاندارد حسابداري شماره 28
- یک واحد طبقهبندی مجدد یک ابزار را مطابق با بند 19 به صورت زیر به حساب میگیرد:
- الف) واحد یک ابزار مالکانه را به عنوان یک بدهی مالی از تاریخی طبقهبندی مجدد میکند که این ابزار دیگر حائز تمام شرایط بندهای 15 و16 یا بندهای 17 و 18 نباشد. این بدهی مالی را میتوان به ارزش منصفانه آن ابزار در تاریخ طبقهبندی مجدد اندازهگیری کرد. واحد تفاوتهای بین ارزش دفتری ابزار مالکانه و ارزش منصفانه بدهی مالی را در تاریخ طبقهبندی در سود انباشته شناسایی میکند.
ب) واحد یک بدهی مالی را به عنوان یک ابزار مالکانه از تاریخی که این ابزار حائز تمام شرایط مطرح شده در بندهای 15 و 16 یا بندهای 17 و 18 گردید، طبقهبندی مجدد میدهد. یک ابزار مالکانه در تاریخ طبقهبندی مجدد به ارزش دفتری آن بدهی مالی اندازهگیری میشود.استاندارد حسابداري شماره 28
- نبود تعهد قراردادی برای تحویل وجه نقد یا دارایی مالی دیگری (بند 14(الف))
- با توجه به شرایط استثنایی تشریح شده در بندهای 15 و 16 یا بندهای 17 و 18، یک شرط اصلی در تفکیک کردن یک بدهی مالی از یک ابزار مالکانه وجود یک تعهد قراردادی برای یک طرف از آن ابزار مالی (منتشرکننده) در تحویل وجه نقد یا دارایی مالی دیگری به طرف دیگر (نگهدارنده) یا در معاوضه داراییهای مالی یا بدهیهای مالی با نگهدارنده در شرایطی که به صورت بالقوه برای منتشرکننده نامطلوب است.
- اگر چه نگهدارنده یک ابزار مالکانه ممکن است حق دریافت یک سهم متناسبی از سود سهام یا توزیعات مشابه اعلام شده، یا تقسیم خالص داراییها/ارزش ویژه باشد، منتشرکننده تعهد قراردادی برای انجام چنین تعهد قراردادی را ندارد. زیرا تحویل وجه نقد یا سایر دارایی مالی به گروه دیگر ضروری نیست.استاندارد حسابداري شماره 28
- محتوای این ابزار مالی، به جای شکل قانونی آن، طبقهبندی صورت وضعیت مالی واحد را تحت تاثیر قرار میدهد. محتوی و شکل قانونی معمولا هماهنگ هستند، ولی همیشه اینگونه نیست. بعضی ابزارهای مالی شکل قانونی ابزارهای مالکانه را به خود میگیرند ولی در محتوی بدهی هستند و سایر ابزارها ممکن است ویژگیهای مرتبط با ابزارهای مالی و بدهیهای مالی را با یکدیگر ترکیب کنند. برای مثال:
الف) یک سهم ممتاز که قابل بازخرید اجباری توسط منتشرکننده به ازاء یک مبلغ مشخص یا قابل تعیین در یک تاریخ مشخص یا قابل تعیین است یا این حق را به نگهدارنده میدهد که منتشرکننده را ملزم به بازخرید در یک تاریخ مشخص یا بعد از آن به ازاء یک مبلغ معین یا قابل تعیین کند، یک بدهی مالی است.
- ب) یک ابزار مالی که به نگهدارنده حق برگشت ابزار را به منتشرکننده برای وجه نقد یا دارایی مالی دیگری (یک “ابزار مالی دارای اختیار بازخرید”) میدهد، یک بدهی مالی است، به استثنای آن ابزارهایی که مطابق با بندهای 15 و16 یا بندهای 17 و 18 به عنوان ابزار مالکانه طبقهبندی میشوند. این ابزار مالی یک بدهی مالی است حتی زمانی که مبلغ وجه نقد یا داراییهای مالی دیگری بر مبنای یک شاخص یا سایر اقلام که به صورت بالقوه توان افزایش یا کاهش را دارد، تعیین شده باشد.
وجود یک اختیار برای نگهدارنده برای برگشت این ابزار به منتشرکننده به ازاء وجه نقد یا دارایی مالی دیگری به این معنی است که ابزار مالی دارای اختیار بازخرید حائز تعریف یک بدهی مالی است، به استثناء آن ابزارهای که به عنوان ابزارهای مالکانه طبق بندهای 15 و 16 یا بندهای 17 و 18 طبقهبندی میشوند. برای مثال، صندوق مشترک سرمایهگذاری نامتناهی، صندوق سرمایهگذاری، مشارکتهای تضامنی و برخی واحدهای با عملیات هماهنگ ممکن است به نگهدارندگان یا اعضاء حق برگشت منافع آنها را به منتشرکننده
- در هر زمانی برای وجه نقد را بدهد، که منجر به طبقهبندی منافع اعضاء به عنوان بدهی مالی میشود، به استثناء آن ابزارهای که به عنوان ابزارهای مالکانه طبق بندهای 15 و 16 یا بندهای 17 و 18 طبقهبندی میشوند. به هر حال، طبقهبندی به عنوان یک بدهی مالی مانع از بکارگیری توصیفاتی نظیر “ارزش خالص دارایی قابل انتساب به اعضای واحد” در صورتهای مالی واحدی که خالص داراییها/ارزش ویژه قابل تقسیم ندارد
- (مانند برخی از صندوقهای مشترک سرمایهگذاری یا سایر صندوقهای سرمایهگذاری) یا بکارگیری افشاء اضافی برای نشان دادن اینکه کل منافع اعضاء شامل اقلامی نظیر ذخایری است که مشمول تعریف خالص داراییها/ارزش ویژه و ابزارهای مالی دارای اختیار بازخرید که حائز این تعریف نمیباشد، میشود.استاندارد حسابداري شماره 28
- در صورتی که یک واحد حق غیر مشروطی برای اجتناب از تحویل وجه نقد یا دارایی دیگری برای تسویه یک تعهد قراردادی نداشته باشد، این تعهد شامل تعریف یک بدهی مالی، به استثنای آن ابزارهای است که به عنوان ابزارهای مالکانه مطابق با بندهای 15 و 16 یا بندهای 17 و 18 طبقهبندی شدهاند. برای مثال:
الف) یک محدودیت بر توانایی واحد در ایفای یک تعهد قراردادی، نظیر فقدان دسترسی به ارز خارجی یا ضرورت کسب مجوز پرداخت از یک مقام قانونی، تعهد قراردادی واحد یا حق قراردادی نگهدارنده را طبق آن ابزار نفی نمیکند.
- ب) یک تعهد قراردادی که در اعمال حق آن برای بازخرید شرطی است، یک بدهی مالی میباشد، زیرا واحد حق غیر مشروطی برای اجتناب کردن از تحویل وجه نقد یا دارایی مالی دیگری ندارد.
- یک ابزار مالی که به صورت شفافی یک تعهد قراردادی مبنی بر تحویل وجه نقد یا دارایی مالی دیگری را نشان نمیدهد، ممکن است یک تعهد را به صورت غیر مستقیم از طریق شرایط آن مشخص نماید. برای مثال:
- الف) یک ابزار مالی ممکن است شامل یک تعهد غیر مالی باشد که باید تسویه شود اگر و تنها اگر واحد نتواند توزیعات را انجام دهد یا نتواند این ابزار را بازخرید کند. اگر واحد بتواند از انتقال وجه نقد یا دارایی مالی دیگری تنها از طریق تسویه یک تعهد غیر مالی خودداری کند، این ابزار مالی یک بدهی مالی است.استاندارد حسابداري شماره 28
- ب) یک ابزار مالی یک بدهی مالی است اگر در زمان تسویه، واحد هر یک از وارد زیر را تحویل دهد:
وجه نقد یا یک دارایی مالی دیگر؛ یا
سهام واحد که ارزش تعیین شده آنها به صورت عمدهای بیش از ارزش وجه نقد یا دارایی مالی دیگر است.
- اگر واحد دارای یک تعهد قراردادی شفاف برای تحویل وجه نقد یا سایر داراییهای مالی نباشد، ارزش جایگزین تسویه سهام آنچنان است که واحد به وسیله وجه نقد تسویه خواهد کرد. در هر صورت، در محتوی، دریافت یک مبلغ که حداقل برابر با گزینه تسویه نقدی است برای نگهدارنده تضمین شده است.
استاندارد حسابداري شماره 28
- تسویه به وسیله ابزارهای مالکانه خود واحد (بند 14(ب))
- یک قرارداد تنها یک ابزار مالکانه نیست زیرا ممکن است به دریافت یا تحویل ابزارهای مالکانه خود واحد منجر گردد. یک واحد ممکن است دارای یک حق یا تعهد قراردادی برای دریافت یا تحویل تعدادی از سهام خود واحد یا ابزارهای مالکانه دیگری که تغییر میکند باشد، بنابراین ارزش منصفانه ابزارهای مالکانه خود واحد که قرار است دریافت یا تحویل شود برابر با مبلغ حق یا تعهد قراردادی است.
- چنین حق یا تعهد قراردادی ممکن است برای یک مبلغ مشخص یا یک مبلغی باشد که به صورت جزئی یا به صورت کامل در پاسخ به تغییرات در یک متغیر به غیر از قیمت بازار ابزار مالکانه خود واحد دارای نوسان باشد (برای مثال، نرخ بهره، قیمت یک کالا یا قیمت یک ابزار مالی). دو مثال وجود دارد: (الف) یک قرارداد برای تحویل تعدادی از ابزارهای مالکانه واحد که ارزش آنها برابر با CU100 است و (ب) یک قرارداد برای تحویل تعدادی از ابزارهای مالکانه واحد که ارزش آنها برابر با 100 بشکه نفت است.
چنین قراردادی یک بدهی مالی واحد است با وجود اینکه واحد باید یا میتواند آن را توسط تحویل ابزارهای مالی خود تسویه کند. این یک ابزار مالکانه نیست زیرا واحد از تعداد متغیری از ابزارهای مالکانه خود به عنوان ابزاری برای تسویه این قرارداد استفاده میکند. در نتیجه، این قرارداد نشاندهنده یک منافع باقی مانده در داراییهای واحد بعد از کسر تمام تعهدات آن نیست.استاندارد حسابداري شماره 28
- به استثنای آنچه در بند 27 بیان شد، یک قرارداد که توسط (دریافت یا) تحویل یک تعداد مشخصی از ابزارهای مالکانه در معاوضه با مبلغ مشخصی از وجه نقد یا دارایی مالی دیگری تسویه میشود، یک ابزار مالکانه است. برای مثال، یک اختیار سهام منتشر شده که به طرف مقابل (counterparty) حق خرید یک تعداد مشخصی از سهام واحد به ازاء قیمت مشخصی یا به ازاء یک مبلغ اصل بیان شدهای از یک ورقه قرضه را میدهد، یک ابزار مالکانه است.
تغییرات در ارزش منصفانه یک قرارداد ناشی از نوسانات در نرخهای بهره بازار که بر مبلغ وجه نقد یا داراییهای مالی دیگری که قرار است پرداخت یا دریافت شود، با تعدادی از ابزارهای مالکانه که قرار است دریافت یا پرداخت شود، در زمان تسویه این قرارداد مانع نمیشود که این قرارداد یک ابزار مالکانه تلقی گردد.
- هر مبلغ دریافت شدهای (نظیر صرف دریافتی ناشی از یک اختیار مکتوب یا حق تقدم برای سهام خود واحد) مستقیما به خالص داراییها/ارزش ویژه اضافه میشود. هر مبلغ دریافتی پرداخت شده (نظیر صرف پرداخت شده برای یک اختیار خریداری شده) مستقیما از خالص داراییها/ارزش ویژه کسر میشود. تغییرات در ارزش منصفانه یک ابزار مالکانه در صورتهای مالی شناسایی نمیگردد.
- اگر ابزارهای مالکانه خود واحد توسط آن در زمان تسویه یک قرارداد دریافت و تحویل شود که ابزارهای مالی دارای اختیار بازخرید همراه با تمام شرایط توصیف شده در بندهای 15 و 16، یا ابزارهای باشد که بر واحد یک تعهد برای تحویل سهم متناسب دیگری از خالص داراییهای واحد تنها در زمان انحلال با تمام شرایط توصیف شده در بندهای 17 و 18 باشد، این قرارداد یک دارایی مالی یا یک بدهی مالی است. این شامل یک قرارداد است که از طریق دریافت یا تحویل یک مبلغ مشخص از چنین ابزارهای در معاوضه با یک مبلغ مشخص از وجه نقد یا یک دارایی مالی دیگر به واحد تسویه خواهد شد.استاندارد حسابداري شماره 28
به استثنای وضعیتهای تشریح شده در بندهای 15 و16 یا بندهای 17 و 18، یک قرارداد که شامل تعهدی برای واحد برای خرید ابزارهای مالکانه خود آن به ازاء وجه نقد یا داراییهای مالی دیگری است موجب افزایش یک بدهی مالی به میزان ارزش فعلی مبلغ بازخرید میگردد (برای مثال، به ارزش فعلی قیمت بازخرید آتی، قیمت اعمال اختیار یا مبلغ بازخرید دیگری).
این شرایط در زمانی که این قرارداد تنها یک ابزار مالکانه باشد نیز برقرار است. یک مثال تعهد واحد تحت یک قرارداد آتی برای خرید ابزارهای مالکانه خود واحد به ازاء وجه نقد است. زمانی که این بدهی مالی در ابتدا طبق استاندارد حسابداری بینالمللی بخش عمومی شماره 29 شناسایی میشود، ارزش منصفانه آن (ارزش فعلی مبلغ بازخرید) به خالص داراییها/ارزش ویژه طبقهبندی مجدد میشود.
- در نتیجه، این بدهی مالی مطابق با استاندارد حسابداری بینالمللی بخش عمومی شماره 29 اندازهگیری میشود. در صورتی که این قرارداد بدون تحویل خاتمه یابد، ارزش دفتری این بدهی مالی به عنوان خالص داراییها/ارزش ویژه طبقهبندی مجدد میشود.
- یک تعهد قراردادی واحد برای خرید ابزارهای مالکانه خود واحد موجب افزایش مبلغ یک بدهی مالی به میزان ارزش فعلی مبلغ بازخرید میشود حتی اگر این تعهد برای خرید در اعمال حق بازخرید برای گروه درگیر (counterparty) مشروط باشد (برای مثال، یک اختیار خرید مکتوب که به گروه درگیر حق فروش یک ابزار مالکانه واحد را به واحد به یک قیمت مشخص را میدهد).استاندارد حسابداري شماره 28
- یک قرارداد که توسط دریافت یا تحویل یک تعداد مشخص از ابزارهای مالکانه خود واحد در معاوضه با یک مبلغ متغیر از وجه نقد یا دارایی مالی دیگری به واحد تسویه میشود، یک دارایی مالی یا یک بدهی مالی است. به عنوان مثال، یک قرارداد برای واحد در تحویل 100 عدد از ابزارهای مالکانه آن در عوض یک مبلغ وجه نقد که برابر با ارزش 100 بشکه نفت محاسبه شده است.استاندارد حسابداري شماره 28