استاندارد حسابداري شماره 17
داراييهاي ثابت مشهود
- اين استاندارد بينالمللي حسابداري بخش عمومي از استاندارد بينالمللي حسابداري شماره 16 «داراييهاي ثابت مشهود»كه توسط كميته استانداردهاي بين الملي حسابداري درسال 1988 منتشر شده اقتباس شده است. هيئت استانداردهاي حسابداري در سال2001 جايگزين كميته استانداردهاي بينالمللي حسابداري شد. استانداردهاي بينالمللي حسابداري صادره توسط كميته استانداردهاي بينالمللي حسابداري تا هنگامي كه توسط هيئت استانداردهاي بينالمللي حسابداري اصلاح يا حذف نشدهاند به قوت خود باقي هستند. اقتباس از استاندارد بينالمللي حسابداري 16 در نشريه كميته واحد فدراسيون بينالمللي حسابداران نيز با اجازه هيئت استانداردهاي بينالمللي حسابداري تكرار شده است.
استاندارد حسابداري شماره 17
هدف اين استاندارد تجويز نحوه عمل حسابداري داراييهاي ثابت مشهود است به گونهاي كه استفادهكنندگان صورتهاي مالي بتوانند اطلاعات مربوط به سرمايهگذاري يك واحد در داراييهاي ثابت مشهودش و تغييرات در چنين سرمايهگذاري را تشخيص دهند. مسائل اصلي در حسابداري داراييهاي ثابت مشهود عبارتاند از شناخت داراييها، تعيين مبالغ دفتري و هزينه استهلاك دارايي و زيانهاي غيرعملياتي كاهش ارزش دائمي كه بايد در ارتباط با آنها شناسايي شوند.
- دامنه كاربرد
- واحدي كه صورتهاي مالي خود را طبق مبناي حسابداري تعهدي تهيه و ارائه ميكند، بايد اين استاندارد را در حسابداري داراييهاي ثابت مشهود بكار گيرد. به غير از:
- الف)زماني كه طبق يك استاندارد ديگر حسابداري بينالمللي بخش عمومي، نحوه عمل حسابداري متفاوتي پذيرفته شده است و
- ب) در رابطه با داراييهاي ميراث فرهنگي. اما الزامات افشا بندهاي 88، 89 و92 در مورد آن داراييهاي ميراث فرهنگي بكار ميرود كه شناسايي ميشوند.
- اين استاندارد در مورد كليه واحدهاي بخش عمومي به غير از واحدهاي تجاري دولتي به كار ميرود.
- اين استاندارد در مورد داراييهاي ثابت مشهود بكار ميرود از جمله:
- الف) تجهيزات نظامي خاص و
- ب) داراييهاي زير بنايي
- مفاد انتقالي مندرج در بندهاي 95 تا 104، الزام به شناسايي كليه داراييهاي ثابت مشهود طي دوره انتقالي پنج ساله را آسان و راحت ميكند.
- اين استاندارد در موارد زير به كار نميرود:
- الف) داراييهاي زيستي مرتبط با فعاليتهاي كشاورزي (با استاندارد حسابداري بينالمللي يا ملي مربوطه راجع به كشاورزي مراجعه شود) يا
- ب) حقوق معدني و ذخاير معدني نظير نفت، گاز طبيعي و منابع تجديدنشدني مشابه (به استاندارد حسابداري ملي يا بينالمللي مربوطه راجع به حقوق معدني، ذخاير معدني و منابع تجديدنشدني مشابه مراجعه شود).
- به هرحال، اين استاندارد در مورد داراييهاي ثابت مشهود مورد استفاده براي گسترش يا حفظ داراييهاي تشريح شده در جزء الف) بند 5 يا جزء ب) بند 5 بكار ميرود.
- امكان دارد ساير استانداردهاي بينالمللي حسابداري بخش عمومي الزام كنند كه يك قلم از داراييهاي ثابت مشهود بر اساس رويكردي متفاوت از رويكرد مندرج در اين استاندارد شناسايي شود. براي مثال، استاندارد بينالمللي حسابداري بخش عمومي شماره 13 “اجارهها”، يك واحد را ملزم ميكند كه شناخت يك قلم از داراييهاي ثابت مشهود مورد اجاره را بر مبناي انتقال مخاطرات و مزايا ارزيابي كند. به هر حال، درچنين مواردي ساير جنبههاي نحوه عمل حسابداري مربوط به اين داراييها، از جمله استهلاك، توسط اين استاندارد تجويز ميشوند.
- واحد اين استاندارد را در مورد اموالي بكار گيرد كه براي استفاده آتي در قالب سرمايهگذاري در املاك، در دست ساخت يا گسترش هستند اما هنوز تعريف “سرمايهگذاري در املاك” مندرج در استاندارد بينالمللي حسابداري بخش عمومي شماره 16 “سرمايهگذاري در املاك” در مورد آن مصداق ندارد. زماني كه ساخت يا گسترش تكميل شد، اموال مزبور، سرمايهگذاري در املاك ميشود و واحد ملزم به بكارگيري استاندارد بينالمللي حسابداري بخش عمومي شماره 16 است. همچنين، در استاندارد بينالمللي حسابداري بخش عمومي شماره 16 درمورد سرمايهگذاري در املاك بكار ميرود كه براي استفاده مستمر در آينده در قالب سرمايهگذاري در املاك در دست گسترش مجدد است. واحدي كه طبق استاندارد بينالمللي حسابداري بخش عمومي شماره 16 براي سرمايهگذاري در املاك از مدل بهاي تمام شده استفاده ميكند، بايد در اين استاندارد از مدل بهاي تمام شده استفاده كند.
استاندارد حسابداري شماره 17
داراييهاي ميراث فرهنگي
اين استاندارد واحد را به شناسايي داراييهاي ميراث فرهنگي ملزم نميكند كه به گونه متفاوتي با تعريف و معيارهاي شناخت داراييهاي ثابت مشهود مصداق دارند. چنانچه واحد داراييهاي ميراث فرهنگي را شناسايي نكند، بايد الزامات افشا اين استاندارد را بكار گيرد و مجاز است، اما ملزم نيست، كه الزامات اندازهگيري اين استاندارد را بكار گيرد.استاندارد حسابداري شماره 17
9-برخي داراييها به دليل اهميت فرهنگي، محيط زيستي يا تاريخي آنها در قالب “دارايي ميراث فرهنگي” توصيف ميشوند. مثالهايي از دارايي ميراث فرهنگي عبارتند از: بناهاي تاريخي و آثار جاويدان، اماكن باستاني، مناطق حفاظت شده و ذخاير طبيعي وآثار هنري. اغلب، داراييهاي ميراث فرهنگي داراي ويژگيهاي خاصي هستند از جمله موارد زير (هر چند كه اين ويژگيها خاص چنين داراييهايي نيستند):
الف) بعيد است كه ارزش آنها از لحاظ فرهنگي، محيط زيستي، آموزشي و تاريخي به طور كامل در ارزش مالي منعكس شود كه صرفاً مبتني بر قيمت بازار است.
ب
- پ) اغلب، آنها غيرقابل جايگزين هستند و امكان دارد ارزش آنها در طي زمان افزايش يابد حتي اگر وضعيت فيزيكي آنها بدتر . خراب شود.
- ت) ممكن است برآورد عمر مفيد آنها دشوار باشد، كه در برخي موارد ميتواند چند صد سال باشد.
- ممكن است واحدهاي بخش عمومي داراي مقادير زيادي از داراييهاي ميراث فرهنگي باشند كه طي سالهاي متمادي و از طرق مختلف نظير خريد، اهداء، ارث و مصادره تحصيل شدهاند. اين داراييها به ندرت به خاطر توانايياشان جهت ايجاد جريانات نقدي ورودي نگهداري ميشوند و ممكن است موانع قانوني يا اجتماعي جهت استفاده از آنها براي چنين اهدافي وجود داشته باشد.
- برخي از داراييهاي ميراث فرهنگي به غير از ارزش ميراث فرهنگي داراي توان بالقوه خدمترساني نيز هستند. براي مثال، يك بناي تاريخي كه به منظور دفتر اداري مورد استفاده قرار ميگيرد. ممكن است در چنين مواردي آنها بر مبنايي همانند با مباني ساير اقلام داراييهاي ثابت مشهود شناسايي و اندازهگيري شود. توان بالقوه خدمت رساني ساير داراييهاي ميراث فرهنگي به خصوصيات ميراث فرهنگي آنها محدود است. براي مثال، ممكن است وجود توان بالقوه خدمت رساني آثار جاويدان و ويرانههاي تاريخي، بر انتخاب مبناي اندازهگيري تاثير بگذارد.
- الزامات افشا مندرج در بندهاي 94 تا 88 واحدها را ملزم ميكند تا در مورد داراييهاي شناسايي شده مواردي را افشا كنند. بنابراين، واحدهايي كه داراييهاي ميراث فرهنگي را شناسايي كردهاند، در رابطه با داراييهاي مزبور به افشا موضوعاتي نظير موارد زير ملزم هستند:
- الف) مبناي اندازهگيري مورد استفاده
- ب) روشهاي استهلاك مورد استفاده در صورت وجود
- پ) ناخالص مبلغ دفتري
- ت) استهلاك انباشته در پايان دوره در صورت وجود و
- ث) تطبيق مبلغ دفتري در ابتدا و پايان دوره كه اجزاي خاص متعلق به آن را نمايش ميدهد.
استاندارد حسابداري شماره 17
- واحدهاي تجاري دولتي
- ”مقدمه استانداردهاي بينالمللي حسابداري بخش عمومي“ منتشره توسط هيأت استانداردهاي بينالمللي حسابداري بخش عمومي توضيح ميدهد كه واحدهای تجاری دولت استانداردهاي گزارشگري مالي بينالمللي منتشره توسط هيأت استانداردهاي بينالمللي حسابداري را بكار ميبرند. واحدهاي تجاری دولت، در استاندارد بينالمللي حسابداري بخش عمومي شماره 1 ”نحوه ارائه صورتهاي مالي“ تعريف شدهاند.
استاندارد حسابداري شماره 17
تعاريف
واژههاي زير در اين استاندارد با معاني مشخص شده بكار برده ميشوند:
مبلغ دفتري (از نظر اهداف اين استاندارد) مبلغي است كه يك دارايي پس از كسر هرگونه استهلاك انباشته و زيان غيرعملياتي كاهش ارزش دائمي انباشته به آن مبلغ شناسايي ميشود.
طبقه داراييهاي ثابت مشهود به معناي گروهي از داراييهاي داراي ماهيت يا عملكرد مشابه در عمليات يك واحد است كه به منظور افشا در صورتهاي مالي به عنوان يك قلم جداگانه نشان داده ميشود.
بهاي تمام شده عبارت است از مبلغ وجه نقد يا معادل وجه نقد پرداختي و ارزش منصفانه مابهازاي ديگري كه جهت تحصيل يك دارايي در زمان تحصيل يا ساخت آن واگذار شده است.
- استهلاك عبارت است از تخصيص سيستماتيك مبلغ استهلاكپذير يك دارايي طي عمر مفيد آن.
- مبلغ استهلاك پذير عبارت است از بهاي تمام شده دارايي، يا مبلغ ديگري كه جايگزين بهاي تمام شده است، پس از كسر ارزش اسقاط آن.
- ارزش خاص-واحد عبارت است از ارزش فعلي جريانات نقدي كه يك واحد انتظار دارد از استفاده مستمر از يك دارايي و از واگذاري آن در پايان عمر مفيدش به وجود آيد يا انتظار دارد هنگام تسويه يك بدهي متحمل شود.
- معاملات مبادلهاي معاملاتي هستند كه داراي ارزش مبادلهاي نيست، درمعاملات غيرمبادلهاي واحد بدون پرداخت مستقيم ارزش تقريبي معادل آن را دريافت ميكند. يا به عبارت ديگر ارزش تقريبي معادل آن را به ساير واحدها بدون پرداخت، دريافت كند.
- ارزش منصفانه مبلغي است كه خريدار و فروشندهاي مطلع ومايل ميتوانند درمعاملهاي حقيقي در شرايطي عادي براي مبادله دارايي يا تسويه بدهي با يكديگر توافق كنند.
- داراييهاي ثابت مشهود عبارتند از اقلام مشهودي كه:
- الف) براي استفاده در توليد يا عرضه كالاها يا خدمات، براي اجاره به سايرين، يا براي اهداف اداري نگهداري ميشوند و
- ب) انتظار ميرود بيش از يك دوره گزارشگري مورد استفاده قرار بگيرند.
- مبلغ بازيافتني عبارت است از ارزش منصفانه يك دارايي مولد وجه نقد پس از كسر هزينههاي فروش و ارزش هنگام استفاده آن، هر كدام كه بيشتر است.
- مبلغ خدمت بازيافتني عبارت است از ارزش منصفانه يك دارايي غير مولد وجه نقد پس از كسر هزينههاي فروش و ارزش هنگام استفاده آن، هر كدام كه بيشتر است.
- ارزش باقيمانده يك دارايي عبارت است از مبلغ برآوردي كه يك واحد در حال حاضر از واگذاري دارايي مزبور، پس از كسر هزينههاي برآوردي واگذاري، بدست خواهد آورد، چنانچه دارايي در حال حاضر در همان عمر و موقعيتي بود كه انتظار ميرود در پايان عمر مفيد آن باشد.
- عمر مفيد:
- الف) دورهاي كه انتظار ميرود طي آن يك دارايي براي استفاده توسط واحد در دسترس باشد يا
- ب) تعداد توليد يا واحدهاي مشابهي كه انتظار ميرود از استفاده توسط واحد بدست آيد.
- واژههاي تعريف شده در ساير استانداردهای حسابداري بينالمللي بخش عمومي با همان معاني ذكر شده در آن استانداردها، در اين استاندارد مورد استفاده قرار ميگيرند و در واژهنامه اصطلاحات تعريف شده منتشره نيز به صورت جداگانه چاپ شدهاند.
استاندارد حسابداري شماره 17
- شناخت
بهاي تمام شده يك قلم از داراييهاي ثابت مشهود بايد به عنوان يك دارايي شناسايي شود اگر و فقط اگر:
الف) احتمال برود منافع اقتصادي آتي يا توان بالقوه خدمت رساني مرتبط به دارايي به درون واحد جريان يابد و
ب) بهاي تمام شده يا ارزش منصفانه دارايي را بتوان به گونهاي قابل اتكا اندازهگيري كرد.
ندارد.
ندارد.
- قطعات يدكي و تجهيزات تعمير هميشه به عنوان موجودي ثبت ميشوند و در هنگام مصرف در مازاد (كسري) شناسايي ميشوند. اما، قطعات يدكي و تجهيزات زاپاس عمده زماني واجد شرايط داراييهاي ثابت مشهود هستند كه واحد مربوطه انتظار داشته باشد كه آنها را طي بيشتر از يك دوره استفاده كند. همچنين، چنانچه قطعات يدكي و تجهيزات تعمير را بتوان فقط در ارتباط با يك قلم از داراييهاي ثابت مشهود مورد استفاده قرار داد، به عنوان داراييهاي ثابت مشهود در نظر گرفته ميشوند.
- اين استاندارد واحد سنجش را براي شناخت تجويز نميكند. به عبارت ديگر آنچه كه يك قلم از داراييهاي ثابت مشهود را تشكيل ميدهد. بنابراين، در بكارگيري معيارهاي شناخت در مورد شرايط خاص يك واحد قضاوت لازم است. ممكن است مناسب باشد اقلامي كه به طور انفرادي بي اهميت هستند، نظير كتابهاي كتابخانه، لوازم جنبي كامپيوتر و اقلام كوچك تجهيزات را جمع كرد و معيارهاي مزبور را در مورد مبلغ كل بكار برد.
- طبق اين اصل شناخت يك واحد كليه هزينههاي داراييهاي ثابت مشهود خود را در زمان تحمل ارزيابي ميكند. اين هزينهها عبارتند از هزينههايي كه در ابتدا جهت تحصيل يا ساخت يك قلم از داراييهاي ثابت مشهود تحمل شده و هزينههايي كه بعداً جهت افزودن به، جايگزيني بخشي از، يا تعمير آن تحمل شدهاند.
- تجهيزات نظامي تخصصي به طور عادي واجد شرايط تعريف داراييهاي ثابت مشهود هستند و بايد طبق اين استاندارد به عنوان يك دارايي شناسايي شود.
استاندارد حسابداري شماره 17
داراييهاي زيربنايي
معمولاً برخي از داراييها را به عنوان “داراييهاي زيربنايي” توصيف ميكنند. در حالي كه يك تعريف پذيرفته شده همگاني براي داراييهاي زيربنايي وجود ندارد، داراييهاي مزبور هميشه برخي يا تمامي ويژگيهاي زير را دارا هستند:
الف) بخشي از يك سيستم يا شبكه هستند.
ب) از نظر ماهيت تحصصي هستند و كاربردهاي ديگري ندارند.
پ) غير منقول هستند و
ث) هنگام واگذاري در معرض محدوديتهايي قرار دارند.
اگر چه مالكيت داراييهاي زيربنايي محدود به واحدهاي بخش عمومي نيست، غالباً داراييهاي زيربنايي با اهميت در بخش عمومي يافت ميشوند. داراييهاي زيربنايي واجد شرايط تعريف داراييهاي ثابت مشهود هستند و بايد طبق اين استاندارد مورد محاسبه قرار گيرند. مثالهايي از داراييهاي زيربنايي عبارتند از شبكه راهها، سيستمهاي فاضلاب، سيستمهاي تامين آب و نيرو و شبكههاي ارتباطي.
استاندارد حسابداري شماره 17
هزينه هاي اوليه
امكان دارد اقلامي از داراييهاي ثابت مشهود بنا به دلايل امنيتي يا زيست محيطي مورد نياز باشند. تحصيل چنين داراييهاي ثابت مشهودي، اگرچه به طور مستقيم منافع اقتصادي آتي يا توان بالقوه خدمت رساني يك قلم خاص از داراييهاي ثابت مشهود كنوني را افزايش نميدهد، ممكن است براي يك واحد جهت كسب منافع اقتصادي آتي يا توان بالقوه خدمت رساني از ساير داراييهاي واحد ضروري باشد. چنين اقلامي از داراييهاي ثابت مشهود واجد شرايط شناخت بهعنوان داراييها هستند زيرا واحد را به كسب منافع اقتصادي آتي يا توان بالقوه خدمت رساني، مازاد بر آنچه كه در صورت عدم تحصيل اقلام مزبور (چنانچه اقلام مزبور تحصيل نشده بودند)، ميتوانست كسب شود از داراييهاي مربوطه قادر ميسازند. براي مثال، ممكن است قوانين ايمني در برابر آتش، يك بيمارستان را ملزم كند كه سيستم آبپاش جديدي را به سيستم آبپاش قديم اضافه كند. اين گونه افزايشها به عنوان يك دارايي شناسايي ميشوند زيرا واحد مربوطه بدون آنها قادر به اداره بيمارستان طبق مقررات مزبور نيست. در هر صورت، مبلغ دفتري حاصله از چنين دارايياي و داراييهاي مربوطه طبق استاندارد بينالمللي حسابداري بخش عمومي شماره 21 “زيان كاهش ارزش دائمي داراييهاي غير مولد وجه نقد” از بابت كاهش ارزش دائمي مورد بازبيني و بررسي قرار ميگيرند.
استاندارد حسابداري شماره 17
هزينه هاي بعد از تحصيل
يك واحد طبق اصل شناخت مندرج در بند14، هزينههاي تعمير روزمره يك قلم از داراييهاي ثابت مشهود را در مبلغ دفتري قلم مزبور شناسايي نميكند. در عوض، اين هزينهها هنگام تحمل در مازاد (كسري) شناسايي ميشوند. هزينههاي تعمير روزمره عمدتاً هزينههاي نيروي كار و مواد مصرفشدني هستند و ممكن است هزينه قطعات كوچك را در بربگيرند. اغلب هدف از اين مخارج در قالب “تعميرات و نگهداري” قلم مربوطه داراييهاي ثابت مشهود توصيف ميشود.
- 24-ممكن است قطعات برخي از اقلام داراييهاي ثابت مشهود در فواصل منظم نيازمند جايگزيني باشند. براي مثال، ممكن است يك جاده هر چند سال يكبار نيازمند تسطيح مجدد باشد، ممكن است يك كوره پس از چند ساعت معين نيازمند آستركشي مجدد باشد، يا ممكن است بخشهاي داخلي هواپيما مانند صندليها و آشپزخانهها در طول عمر هواپيما نيازمند چندين بار تعويض باشد.
- همچنين، ممكن است اقلامي از داراييهاي ثابت مشهود نيازمند جايگزينيهاي مكرر كمتري باشند، همانند جايگزيني ديوارهاي داخلي يك ساختمان، يا نيازمند جايگزيني غير مكرر باشند. واحد طبق اصل شناخت مندرج در بند 14 هزينه جايگزيني قطعهاي از يك قلم از داراييهاي ثابت مشهود را در صورتي در هنگام تحمل هزينه مذكور در مبلغ دفتري قلم مزبور شناسايي ميكند كه واجد معيارهاي شناخت باشد. مبلغ دفتري قطعاتي كه جايگزين شدهاند، طبق مفاد شناخت حذف اين استاندارد حذف ميشوند (به بندهاي 87- 82 مراجعه شود).
- 25- ممكن است شرط تداوم كاركرد يك قلم از داراييهاي ثابت مشهود (براي مثال، يك هواپيما) انجام بازرسي عمده و منظم عيوب و نواقص باشد بدون توجه به اين كه آيا قطعاتي از قلم مربوطه جايگزين ميشوند. زماني كه يك بازرسي عمده انجام ميشود، هزينه مربوطه در صورتي تحت عنوان يك جايگزيني در مبلغ دفتري آن قلم از داراييهاي ثابت مشهود شناسايي ميشود كه واجد معيارهاي شناخت باشد. هر گونه مبلغ دفتري باقيمانده هزينه بازرسي قبلي (كه از قطعات فيزيكي مجزا است) حذف ميشود. اين امر انجام ميشود بدون توجه به اينكه آيا هزينه بازرسي قبلي در معامله مربوط به تحصيل يا ساخت قلم مزبور شناسايي شده است. در صورت لزوم، ممكن است هزينه برآوردي يك بازرسي مشابه آتي به عنوان شاخصي از آنچه كه هزينه بازرسي سابق جزء مربوطه در زمان تحصيل يا ساخت قلم مذكور بوده است، مورد استفاده قرار بگيرد.
استاندارد حسابداري شماره 17
- اندازهگيري هنگام شناخت
- 26- يك قلم از داراييهاي ثابت مشهود كه واجد شرايط شناخت به عنوان يك دارايي است، بايد به بهاي تمام شده آن اندازهگيري شود.
- 27- زماني كه يك دارايي از طريق يك معامله غيرمبادلهاي تحصيل ميشود، بهاي تمام شده آن بايد به ارزش منصفانهاش در تاريخ تحصيل اندازهگيري شود.
- 28- امكان دارد يك قلم از داراييهاي ثابت مشهود از طريق يك معامله غيرمبادلهاي تحصيل شود. براي مثال، ممكن است يك بسازوبفروش زميني را بدون دريافت مابهازا يا مابهازاي ناچيزي و به منظور قادر ساختن دولت محلي به توسعه پاركها، جادهها و راههاي در دست توسعه به يك دولت محلي اهدا كند. همچنين، ممكن است يك دارايي از طريق يك معامله غيرمبادلهاي و با اعمال قدرت مصادره تحصيل شود. در اين شرايط، بهاي تمام شده قلم مذكور با ارزش منصفانه آن در تاريخ تحصيلش برابر است.
- 29- از نظر اهداف اين استاندارد، هنگام شناخت يك قلم از داراييهاي ثابت مشهود كه بدون هزينه يا به هزينه ناچيزي تحصيل شده است، اندازهگيري به ارزش منصفانه طبق الزامات بند 27 تجديد ارزيابي محسوب نميشود. بنابراين، الزامات تجديد ارزيابي مندرج در بند 44 و توضيحات مربوطه در بندهاي 45 تا50 فقط زماني بكار ميرود كه يك واحد قصد دارد يك قلم از داراييهاي ثابت مشهود را در دورههاي گزارشگري بعدي تجديد ارزيابي كند.
استاندارد حسابداري شماره 17
اجزاي بهاي تمام شده
30- بهاي تمام شده يك قلم از داراييهاي ثابت مشهود در برگيرنده موارد زير است:
الف) قيمت خريد آن، از جمله عوارض واردات و مالياتهاي غيرقابل استرداد خريد، پس از كسر تخفيفات تجاري و كسر قيمتها
ب) هرگونه هزينههايي كه مستقيماً قابل انتساب به رساندن دارايي به موقعيت و وضعيتي هستند كه براي قادر ساختن دارايي مزبور به كاركرد به شيوه مورد نظر مديريت ضروري هستند.
- پ) برآورد اوليه از هزينههاي پياده سازي و جابهجايي قلم مزبور و بازگرداندن قلم مربوطه به محل استقرارش، تعهدي كه يك واحد هنگام تحصيل قلم مزبور بابت آن متحمل ميشود يا در نتيجه استفاده از قلم مربوطه طي يك دوره خاص براي اهدافي غير از توليد موجوديها طي آن دوره متحمل ميشود.
- 31- مثالهايي از هزينههاي مستقيماً قابل انتساب عبارتاند از:
- الف) هزينههاي مزاياي كاركنان (بدانگونه كه در استاندارد حسابداري بينالمللي يا ملي مربوطه راجع به مزاياي كاركنان تعريف شده است) كه مستقيماً از ساخت يا تحصيل قلم مربوطه داراييهاي ثابت مشهود ناشي ميشوند.
- ب)هزينههاي آماده سازي محل نصب.
- پ) هزينههاي پردازش و حمل ونقل اوليه.
- ت) هزينههاي نصب و مونتاژ.
- ث) هزينههاي آزمايش اين كه آيا دارايي به گونه مناسبي عمل ميكند، پس از كسر خالص عوايد حاصل از فروش هرگونه عوايد حاصل از فروش هرگونه اقلام توليدي در حين رساندن دارايي به آن موقعيت و وضعيت (نظير نمونههاي توليدي هنگام آزمايش تجهيزات) و
- ج) حقالزحمههاي كارشناسان
- 32- يك واحد استاندارد بينالمللي حسابداري بخش عمومي شماره 12 “موجوديها” را در مورد هزينههاي تعهدات مربوطه به پيادهسازي، جابهجايي و بازگرداندن قلم مربوطه به محل استقرارش بكار ميبرد كه طي يك دوره خاص در نتيجه بكارگيري آن قلم براي توليد موجوديها طي آن دوره تحمل ميشوند. تعهدات مربوط به هزينههاي محاسبه شده طبق استاندارد بينالمللي حسابداري بخش عمومي شماره 12 و استاندارد بينالمللي حسابداري بخش عمومي شماره 17، طبق استاندارد بينالمللي حسابداري بخش عمومي شماره 19 “اندوختهها، بدهيهاي احتمالي و داراييهاي احتمالي” شناسايي و اندازهگيري ميشوند.
- 33- مثالهايي از هزينههايي كه هزينههاي يك قلم از داراييهاي ثابت مشهود محسوب نميشوند، عبارتاند از:
- الف) هزينههاي بازگشايي يك كارخانه جديد؛
- ب) هزينههاي معرفي يك محصول يا خدمت جديد (از جمله هزينههاي تبليغات و فعاليتهاي ارتقايي)
- پ) هزينههاي انجام داد و ستد در يك محل جديد يا با يك طبقه جديد از مشتريان (از جمله هزينههاي آموزش كاركنان) و
- ت) هزينههاي اداري و ساير هزينههاي عمومي سربار.
- 34- شناخت هزينهها در مبلغ دفتري يك قلم از داراييهاي ثابت مشهود زماني متوقف ميشود كه قلم مزبور در موقعيت و وضعيتي باشد كه كه براي قادر ساختن آن به كاركرد به شيوه مورد نظر مديريت ضروري است. بنابراين، هزينه متحمل شده هنگام بكارگيري يا آرايش مجدد (بازآرايي) يك قلم در مبلغ دفتري قلم مزبور گنجانده نميشود. براي مثال، هزينههاي زير در مبلغ دفتري يك قلم از داراييهاي ثابت مشهود گنجانده نميشود:
الف) هزينههاي متحمل شده در طي زماني كه يك قلم قادر به كاركرد به شيوه مورد نظر مديريت، هنوز مورد استفاده قرار نگرفته است يا در كمتر از ظرفيت كامل فعاليت ميكند.
ب) زيانهاي عملياتي اوليه، نظير هزينههاي متحمل شده در طي زماني كه براي محصول قلم مذكور تقاضا ايجاد ميشود و
پ) هزينههاي استقرار مجدد يا سازماندهي مجدد بخشي يا تمامي عمليات واحد مربوطه.
35- برخي از عمليات در ارتباط با ساخت يا توسعه يك قلم از داراييهاي ثابت مشهود رخ ميدهد، اما براي رساندن آن قلم به موقعيت و وضعيتي كه براي قادر ساختن آن به كاركرد به شيوه مورد نظر مديريت لازم است، ضروري نيستند. ممكن است اين عمليات جنبي قبل يا در حين ساخت يا توسعه رخ بدهد. براي مثال، امكان دارد تا زمان شروع ساخت محل ساختمان به عنوان پاركينگ ماشين استفاده و درآمد نيز كسب شود. به دليل اينكه عمليات جنبي براي رساندن يك قلم به موقعيت و وضعيتي كه براي قادر ساختن آن به كاركرد به شيوه مورد نظر مديريت لازم است، ضروري نيستند، درآمد و هزينههاي مرتبط با عمليات جنبي در مازاد (كسري) شناسايي ميشوند و در طبقات درآمد و هزينه مربوطه خود گنجانده ميشوند.
- 36- بهاي تمام شده يك دارايي خود ساخته با استفاده از اصولي همانند با اصول مربوط به يك دارايي تحصيل شده تعيين ميشود. چنانچه يك واحد داراييهايي مشابه با داراييهاي توليد شده جهت فروش را براي استفاده در طي عمليات عادي توليدكند، بهاي تمام شده دارايي مزبور معمولاً همانند بهاي تمام شده ساخت دارايي توليد شده جهت فروش است (به استاندارد بينالمللي حسابداري بخش عمومي شماره 12 “موجوديها” مراجعه كنيد). بنابراين، براي محاسبه بهاي تمام شده چنين اقلامي هرگونه مازاد داخلي حذف ميشود. همچنين، هزينه مبالغ غيرعادي مربوطه به مواد، دستمزد يا ساير منابع تلف شده كه در ساخت يك دارايي توسط واحد تحمل ميشود، در بهاي تمام شده آن دارايي لحاظ نميشود. استاندارد بينالمللي حسابداري بخش عمومي شماره 5 “هزينههاي استقراض” معيارهايي را براي شناخت سود تضمين شده به عنوان يك جزء از مبلغ دفتري يك قلم خود ساخته از داراييهاي ثابت مشهود ارائه ميكند.
استاندارد حسابداري شماره 17
اندازهگيري بهاي تمام شده
37- بهاي تمام شده يك قلم از داراييهاي ثابت مشهود همان معادل قيمت نقدي يا، در مورد يك قلم مورد اشاره در بند 27، ارزش منصفانه آن درتاريخ شناخت است. چنانچه پرداخت به زماني فراتر از مدت معمول نسيه موكول شود، تفاوت بين معادل قيمت نقدي و كل مبلغ پرداختي به عنوان سود تضمين شده طي دوره نسيه شناسايي ميشود مگر اينكه چنين سود تضمين شدهاي طبق نحوه عمل جايگزين مجاز در . استاندارد بينالمللي حسابداري بخش عمومي شماره 5، در مبلغ دفتري قلم مزبور شناسايي شود.
38- امكان دارد يك با چند قلم از داراييهاي ثابت مشهود در ازاي يك دارايي غيرپولي يا داراييهاي غيرپولي يا تركيبي از داراييهاي پولي وغيرپولي تحصيل شود. بحث زير صرفاً در رابطه با معاوضه يك دارايي غيرپولي با يك دارايي غيرپولي ديگري است، اما در مورد كليه معاوضههاي شرح داده شده در جمله قبل نيز مصداق دارد. بهاي تمام شده چنين قلمي از داراييهاي ثابت مشهود به ارزش منصفانه اندازهگيري ميشود مگر اين كه (الف) معامله مبادلهاي فاقد محتواي تجاري باشد يا ب) ارزش منصفانه دارايي دريافتي يا دارايي واگذار شده به گونه اتكاپذير قابل اندازهگيري نباشد. قلم تحصيل شده به اين شيوه اندازهگيري ميشود حتي اگر واحد نتواند دارايي واگذار شده را بلادرنگ حذف كند. چنانچه قلم تحصيل شده به ارزش منصفانه اندازهگيري نشود، بهاي تمام شده آن به مبلغ دفتري دارايي واگذار شده اندازهگيري ميشود.
- 39- يك واحد با در نظر گرفتن ميزاني كه انتظار ميرود جريانهاي نقدي آتي يا توان بالقوه خدمترساني آن در نتيجه معامله مبادلهاي تغيير كند، تعيين ميكند كه آيا معامله مزبور محتواي تجاري دارد. يك معامله مبادلهاي محتواي تجاري دارد چنانچه:
- الف) وضعيت (ريسك، زمانبندي ومبلغ) جريانهاي نقدي يا توان بالقوه خدمترساني دارايي دريافتي متفاوت از وضعيت جريانهاي نقدي يا توان بالقوه خدمترساني دارايي انتقالي باشد يا
- ب) ارزش خاص واحد بخشي از عمليات واحد كه متاثر از معامله مزبور است، در نتيجه معاوضه تغيير كند و
- پ) تفاوت در الف) يا ب) در مقايسه با ارزش منصفانه داراييهاي مورد معاوضه با اهميت باشد.
- به منظور تعيين اين كه آيا معامله مبادلهاي محتواي تجاري دارد، ارزش خاص واحد بخشي از عمليات واحد كه متاثر از معامله مزبور است، بايد در صورت اعمال ماليات، جريانهاي نقدي پس از ماليات را نشان دهد. ممكن است نتيجه اين تجزيه و تحليلها واضح باشد بدون اينكه يك واحد مجبور به انجام محاسبات مفصل باشد.
- 40- ارزش منصفانه دارايي كه معاملات بازار قابل مقايسهاي براي آن وجود ندارد، در صورتي به گونهاي اتكاپذير قابل اندازهگيري است كه الف) تغييرپذيري در دامنه برآوردهاي معقول ارزش منصفانه براي آن دارايي با اهميت نباشد. يا ب) احتمالات برآوردهاي گوناگون در دامنه مزبور را بتوان به طور معقولي ارزيابي و در برآورد ارزش منصفانه استفاده كرد. چنانچه واحدي قادر باشد ارزش منصفانه دارايي دريافتي يا دارايي واگذار شده را به گونهاي اتكاپذير تعيين كند، آنگاه ارزش منصفانه دارايي واگذار شده براي اندازهگيري بهاي تمام شده دارايي دريافتي مورد استفاده قرار ميگيرد. مگر اين كه ارزش منصفانه دارايي دريافتي به طور مشخصتري مشهود باشد.
- 41- بهاي تمام شده داراييهاي ثابت مشهودي كه در چارچوب قراردادهاي اجاره سرمايهاي تحصيل ميشود، به موجب استاندارد بينالمللي حسابداري بخش عمومي شماره13 “اجاره” تعيين ميشود.
استاندارد حسابداري شماره 17
اندازهگيري پس از شناسايي اوليه
42- يك واحد بايد مدل بهاي تمام شده مندرج در بند43 يا مدل تجديد ارزيابي مندرج در بند 44 را به عنوان رويه حسابداري خود انتخاب ميكند و بايد آن رويه را در مورد كل يك طبقه داراييهاي ثابت مشهود به كارگيرد.
مدل بهاي تمام شده
- 43- يك قلم از داراييهاي ثابت مشهود بعد از شناخت به عنوان يك دارايي بايد به بهاي تمام شده آن پس از كسر هرگونه استهلاك انباشته يا هرگونه زيان كاهش ارزش دائمي انباشته ثبت شود.
استاندارد حسابداري شماره 17
- مدل تجديدارزيابي
- 44- يك قلم از داراييهاي ثابت مشهود كه ارزش منصفانهاش را ميتوان بهگونهاي اتكاپذير اندازهگيري كرد، بعد از شناخت به عنوان يك دارايي بايد به مبلغ تجديد ارزيابي شده ثبت شود. مبلغ تجديد ارزيابي شده برابر است با ارزش منصفانه قلم مربوطه در تاريخ تجديد ارزيابي پس از كسر هرگونه استهلاك انباشته بعدي و زيانهاي كاهش ارزش دائمي انباشته بعدي. تجديد ارزيابيها بايد به طور منظم انجام شوند تا اطمينان حاصل شود كه مبلغ دفتري به طور با اهميتي متفاوت از مبلغي نيست كه با استفاده از ارزش منصفانه در تاريخ گزارشگري بدست ميآمد. نحوه عمل حسابداري تجديد ارزيابيها در بندهاي 54 تا 56 مطرح شده است.
- 45- ارزش منصفانه اقلامي از اموال معمولاً از طريق ارزيابي شواهد مبتني بر بازار تعيين ميشود. ارزش منصفانه اقلامي از داراييهاي ثابت مشهود معمولاً از طريق ارزيابي ارزش بازارشان تعيين ميشود. ارزيابي ارزش يك دارايي معمولاً توسط يك عضو حرفه كه صلاحيت حرفهاي مربوط و شناخته شدهاي دارد، انجام ميشود. ارزش منصفانه بسياري از داراييها با مراجعه به قيمتهاي استعلام شده از يك بازار نقد و فعال به راحتي قابل اثبات خواهد بود. براي مثال، معمولاً ميتوان قيمتهاي جاري بازار زمين، ساختمانهاي غيرتخصصي، وسايل نقليه و بسياري از انواع ماشينآلات و تجهيزات را بدست آورد.
46- ممكن است تعيين ارزش بازار برخي از داراييهاي بخش عمومي به دليل فقدان معاملات بازار براي اين داراييها، دشوار باشد. ممكن است برخي واحدهاي بخش عمومي داراي مقادير زيادي از چنين داراييهايي باشند.
47- چنانچه براي تعيين ارزش بازار يك قلم از اموال در يك بازار فعال و نقد شواهدي وجود نداشته باشد، ممكن است ارزش منصفانه قلم مزبور با مراجعه به ساير اقلام داراي خصوصيات و وضعيت مشابه تعيين شود. براي مثال، امكان دارد ارزش منصفانه زمين متروكه دولت كه براي يك دوره طولاني نگهداري شده است و طي آن دوره معاملات اندكي انجام شده است را با مراجعه به ارزش بازار زميني تعيين كرد كه داراي ويژگيها و توپوگرافي مشابهي و در موقعيت مشابهي است و شواهد بازار آن در دسترس ميباشد. ارزش منصفانه ساختمانها و ساير بناهاي بشري خاص ممكن است با استفاده از بهاي جايگزيني مستهلك شده يا بهاي بازسازي يا روشهاي آحاد خدمت برآورد شود (به استانداردبينالمللي حسابداري بخش عمومي شماره 21 مراجعه شود). در بسياري از موارد، بهاي جايگزيني مستهلك شده يك دارايي را ميتوان با مراجعه به قيمت خريد يك دارايي مشابه داراي توان بالقوه خدمت رساني باقيمانده مشابه در يك بازار فعال و نقد تعيين كرد. در برخي موارد، بهاي توليد مجدد دارايي بهترين شاخص از بهاي جايگزيني آن خواهد بود. براي مثال، ساختمان مجلس، در صورت صدمه، ممكن است به دليل اهميت آن براي جامعه بازسازي شود و نه اينكه مكان ديگري جايگزين آن شود.
- 48- چنانچه به دليل ماهيت خاص يك قلم از داراييهاي ثابت مشهود، شواهد مبتني بر بازاري از ارزش منصفانه وجود نداشته باشد، ممكن است واحد نيازمند برآورد ارزش منصفانه با استفاده از براي مثال، بهاي توليد مجدد، بهاي جايگزيني مستهلك شده يا بهاي بازسازي يا روشهاي آحاد خدمت باشد. (به استاندارد بينالمللي حسابداري بخش عمومي شماره 21 مراجعه شود). امكان دارد بهاي جايگزيني مستهلك شده يك قلم از اموال يا تجهيزات با مراجعه به قيمت خريد بازار اجزاي مورد استفاده براي توليد دارايي مزبور يا قيمت شاخصبندي شده همان دارايي يا يك دارايي مشابه بر اساس قيمت يك دوره قبل تعيين شود. زماني كه روش قيمت شاخصبندي شده استفاده ميشود، تعيين اينكه آيا تكنولوژي توليد طي دوره به طور قابل توجهي تغيير كرده است، و آيا ظرفيت دارايي مرجع همانند ظرفيت دارايي مورد ارزيابي است، نيازمند قضاوت است.
- 49- تعداد تجديد ارزيابيها به تغييرات در ارزشهاي منصفانه اقلام داراييهاي ثابت مشهود مورد تجديد ارزيابي بستگي دارد. زماني كه ارزش منصفانه يك دارايي مورد تجديد ارزيابي به طور با اهميتي متفاوت از مبلغ دفتري آن است، تجديد ارزيابي ديگري ضروري است. برخي از اقلام داراييهاي ثابت مشهود دستخوش تغييرات با اهميت و ناپايداري در ارزش منصفانه هستند كه اين امر تجديد ارزيابي سالانه را ضروري ميسازد. براي اقلامي از داراييهاي ثابت مشهود كه صرفاً تغييرات ناچيزي در ارزش منصفانه آنها وجود دارد، چنين تجديد ارزيابيهاي مكرري ضروري نيست. در عوض ممكن است ضروري باشد كه قلم مزبور فقط هر سه يا پنج سال يكبار تجديد ارزيابي شود.
- 50- زماني كه يك قلم از داراييهاي ثابت مشهود تجديد ارزيابي ميشود، هرگونه استهلاك انباشته در تاريخ تجديد ارزيابي به يكي از روشهاي زير در نظر گرفته ميشود:
- الف) متناسب با تغيير در ناخالص مبلغ دفتري دارايي ارائه مجدد ميشود، به گونهاي كه مبلغ دفتري دارايي پس از تجديد ارزيابي با مبلغ تجديد ارزيابي شده برابر است. اغلب، اين روش زماني استفاده ميشود كه يك دارايي از طريق اعمال يك شاخص نسبت به بهاي جايگزيني مستهلك شده آن تجديد ارزيابي ميشود.
- ب) درمقابل ناخالص مبلغ دفتري دارايي حذف ميشود و و مبلغ خالص مزبور به مبلغ تجديد ارزيابي شده دارايي ارائه مجدد ميشود. اغلب، اين روش در مورد ساختمانها استفاده ميشود. مبلغ تعديل ناشي از ارائه مجدد يا حذف استهلاك انباشته تشكيلدهنده بخشي از افزايش يا كاهش در مبلغ دفتري است كه طبق بندهاي 54 و 55 به حساب گرفته ميشود.
51- چنانچه يك قلم از داراييهاي ثابت مشهود تجديد ارزيابي شود، كل طبقه داراييهاي ثابت مشهودي كه دارايي مزبور متعلق به آن است، بايد مورد تجديد ارزيابي قرار گيرد.
استاندارد حسابداري شماره 17
52- يك طبقه داراييهاي ثابت مشهود گروهي از داراييها داراي ماهيت و كاربرد مشابه در عمليات يك واحد است. موارد زير مثالهايي از طبقات جداگانه است:
الف) زمين
- ب) ساختمانهاي عملياتي
- پ) جادهها
- ت) ماشين آلات
- ث) شبكههاي توزيع و انتقال برق
- ج) كشتيها
- چ) هواپيماها
- ح) تجهيزات نظامي تخصصي
- خ) وسايل نقليه
- د) اثاثه و منصوبات
- ذ) تجهيزات اداري و
- ر) دكلهاي نفتي.
- 53- به منظور اجتناب از تجديد ارزيابي انتخابي داراييها و گزارشگري مبالغ در صورتهاي مالي كه تركيبي از هزينهها و ارزشها در تاريخهاي مختلف هستند، اقلام موجود در يك طبقه داراييهاي ثابت مشهود به طور همزمان مورد تجديد ارزيابي قرار ميگيرند. اما امكان دارد يك طبقه داراييها بر مبناي چرخشي مورد تجديد ارزيابي قرار بگيرد مشروط به اينكه تجديد ارزيابي طبقه داراييهاي مزبور در يك دوره كوتاهمدت تكميل شود و مشروط به اينكه تجديد ارزيابيها بروز نگهداري شود.
- 54- چنانچه مبلغ دفتري يك طبقه داراييها در نتيجه تجديد ارزيابي افزايش يابد، افزايش مذكور بايد به طور مستقيم به مازاد تجديد ارزيابي بستانكار شود. اما اين افزايش تا ميزاني در مازاد (كسري) شناسايي ميشود كه كاهش تجديد ارزيابي همان طبقه داراييها كه قبلاً در مازاد (كسري) شناسايي شده، بازيافت شود.
- 55- چنانچه مبلغ دفتري يك طبقه از داراييها در نتيجه تجديد ارزيابي كاهش يابد، كاهش مذكور بايد در مازاد (كسري) شناسايي شود. اما اين كاهش بايد به اندازه هرگونه مانده بستانكار موجود در مازاد تجديد ارزيابي مربوط به آن طبقه داراييها، به طور مستقيم به مازاد تجديد ارزيابي بدهكار شود.
- 56- افزايش و كاهش تجديد ارزيابي مرتبط با هر يك از داراييهاي موجود در يك طبقه دارايي ثابت مشهود بايد در مقابل كاهش و افزايش تجديد ارزيابي داراييهاي ديگر موجود درهمان طبقه تهاتر شود اما نبايد در مقابل كاهش و افزايش تجديد ارزيابي مربوط به داراييهاي موجود در طبقات مختلف تهاتر شود.
- 57- برخي يا تمامي مازاد تجديد ارزيابي مربوط به داراييهاي ثايت مشهود كه در خالص داراييها/ارزش ويژه گنجانده شده است، ممكن است هنگام شناسايي معكوس داراييهاي مزبور به طور مستقيم به مازاد (كسري) انباشته منتقل شود. زماني ممكن است اين امر مستلزم انتقال برخي يا تمامي مازاد باشد كه داراييهاي موجود در طبقه داراييهاي ثابت مشهودي كه مازاد مربوط به آن است، كنارگذاشته ميشوند يا واگذار ميشوند. با اين وجود ممكن است برخي از مازادها زماني انتقال داده شوند كه داراييها توسط واحد مورد استفاده قرار ميگيرند. در چنين حالتي، مبلغ مازاد انتقال داده شده با تفاوت بين استهلاك مبتني بر مبلغ دفتري داراييهاي تجديد ارزيابي شده و استهلاك مبتني بر بهاي تمام شده اوليه داراييها برابر است. انتقالات از مازاد تجديد ارزيابي به مازاد (كسري) انباشته از طريق مازاد (كسري) صورت نميگيرد.
- 58- رهنمود مربوط به اثرات ناشي از تجديد ارزيابي داراييهاي ثابت مشهود بر ماليات بر مازاد، در صورت وجود، را ميتوان در استاندارد حسابداري ملي يا بينالمللي مربوط به ماليات بر درآمد يافت.
استاندارد حسابداري شماره 17
استهلاك
59- هر بخش يك قلم از داراييهاي ثابت مشهود كه داراي بهاي تمام شدهاي است كه به نسبت كل بهاي تمام شده قلم مزبور با اهميت است، بايد به طورجداگانه مستهلك شود.
60- يك واحد مبلغي را كه در ابتدا در رابطه با يك قلم از داراييهاي ثابت مشهود شناسايي شده است، به قطعات با اهميت آن تخصيص ميدهد و هريك از اين قطعات را به طور جداگانه مستهلك ميكند. براي مثال، در اكثر موارد، الزامي خواهد بود كه آسفالتها، ساختار، جداول و كانالها، پيادهروها، پلها و روشنايي موجود در يك سيستم جاده را به طور جداگانه مستهلك كرد. همچنين، ممكن است مناسب باشد كه موتورها و بدنه يك هواپيما را به طور جداگانه مستهلك كرد، خواه تحت تملك باشند يا موضوع اجاره سرمايهاي باشند.
- 61- ممكن است قطعه عمدهاي از يك قلم از داراييهاي ثابت مشهود داراي عمر مفيدي و روش استهلاكي باشد كه همانند عمر مفيد و روش استهلاك يك قطعه عمده ديگر از همان قلم است. امكان دارد چنين قطعاتي هنگام تعيين هزينه استهلاك گروهبندي شوند.
- 62- هر چقدر كه يك واحد برخي از قطعات يك قلم از داراييهاي ثابت مشهود را به طور جداگانه مستهلك كند، باقيمانده قلم مزبور را نيز به طور جداگانه مستهلك ميكند. باقيمانده دربرگيرنده قطعاتي از آن قلم است كه به طور انفرادي با اهميت نيستند. چنانچه يك واحد انتظارات متفاوتي را درباره اين قطعات داشته باشد، ممكن است براي مستهلك كردن باقيمانده به شيوهاي كه الگوي مصرف و يا عمر مفيد قطعات آنرا بخ طور منصفانه نشان دهد، تكنيكهاي تقريبي ضروري باشد.
- 63- ممكن است يك واحد تصميم بگيرد قطعاتي از يك قلم كه داراي بهاي تمام شدهاي است كه نسبت به كل بهاي تمام شده قلم مزبور با اهميت نيست، را به طور جداگانه مستهلك كند.
64- هزينه استهلاك هردوره بايد در مازاد (كسري) شناسايي شود مگر اينكه در مبلغ دفتري دارايي ديگري گنجانده شود.
65- معمولاً هزينه استهلاك هر دوره در مازاد (كسري) شناسايي ميشود. با اين وجود، گاهي اوقات، منافع اقتصادي آتي يا توان بالقوه خدمت رساني دارايي هنگام توليد ساير داراييها جذب ميشود. در اين حالت، استهلاك بخشي از بهاي تمام شده دارايي ديگر را تشكيل ميدهد و در مبلغ دفتري آن گنجانده ميشود. براي مثال، استهلاك داراييهاي ثابت مشهود توليدي در هزينههاي تبديل موجوديها گنجانده ميشود (به استانداردبينالمللي حسابداري بخش عمومي شماره12 مراجعه كنيد). همچنين، ممكن است داراييهاي ثابت مشهود مورد استفاده براي فعاليتهاي توسعه در بهاي تمام شده دارايي نامشهودي گنجانده شود كه طبق استاندارد حسابداري بينالمللي يا ملي مربوطه راجع به داراييهاي نامشهود شناسايي شده است.
استاندارد حسابداري شماره 17
- مبلغ استهلاك و دوره استهلاك
- 66- مبلغ استهلاكپذير يك دارايي بايد طي عمر مفيد آن بر يك مبناي سيستماتيك تخصيص داده شود.
- 67- ارزش باقيمانده و عمر مفيد يك دارايي بايد حداقل در هر تاريخ گزارشگري سالانه مورد بررسي قرار بگيرد و چنانچه انتظارات متفاوت از برآوردهاي قبلي باشد، تغييرات مزبور بايد طبق استاندارد بينالمللي حسابداري بخش عمومي شماره 3 “رويههاي حسابداري، تغييرات در برآوردهاي حسابداري و اشتباهات” به عنوان تغيير در برآورد حسابداري در نظر گرفته ميشوند.
- 68- حتي اگر ارزش منصفانه دارايي بيشتر از مبلغ دفتري آن باشد، استهلاك شناسايي ميشود، مشروط به اينكه ارزش باقيمانده دارايي از مبلغ دفتري آن بيشتر نشود. تعمير و نگهداري يك دارايي نياز به مستهلك كردن آن را منتفي نميكند. بازيافت، ممكن است برخي از داراييها خوب نگهداري نشوند يا ممكن است نگهداري به دليل محدوديتهاي بودجهاي به طور نامحدودي به تعويق انداخته شود. زماني كه رويههاي مديريت داراي كهنگي و فرسودگي يك دارايي را افزايش ميدهد. عمر مفيد آن بايد مورد ارزيابي مجدد قرار بگيرد و متناسب با آن تعديل شود.
- 69- مبلغ استهلاكپذير يك دارايي پس از كسر ارزش باقيماندهاش تعيين ميشود. در عمل، اغلب، ارزش باقيمانده يك دارايي ناچيز است و بنابراين، در محاسبه مبلغ استهلاكپذير بياهميت است.
- 70- امكان دارد ارزش باقيمانده يك دارايي برابر با يا بيشتر از مبلغ دفتري دارايي مزبور افزايش يابد. در اين صورت، هزينه استهلاك دارايي مزبور صفر است مگر اينكه و تا زماني كه ارزش باقيماندهاش بعداً به مبلغي كمتر از مبلغ دفتري آن دارايي كاهش يابد.
- 71- استهلاك يك دارايي زماني شروع ميشود كه براي استفاده در دسترس باشد، به عبارت ديگر، زماني كه در موقعيت و وضعيتي باشد كه براي قادر ساختن آن به عملكرد به شيوه مورد نظر مديريت ضروري است. استهلاك يك دارايي زماني متوقف ميشود كه دارايي حذف شود. بنابراين، زماني كه دارايي راكد يا بلااستفاده ميشود يا استفاده فعال از آن كنار گذاشته ميشود و براي واگذاري نگهداري ميشود، استهلاك متوقف نميشود مگر اينكه دارايي مزبور به طور كامل مستهلك شده باشد. با اين وجود، طبق روشهاي استهلاك مبتني بر مصرف، هزينه استهلاك ميتواند هنگام عدم توليد صفر باشد.
- 72- واحد منافع اقتصادي آتي يا توان بالقوه خدمت رساني موجود در يك قلم از داراييهاي ثابت مشهود را عمدتاً از طريق استفاده از دارايي مزبور مصرف ميكند. اما اغلب، هنگامي كه دارايي بلااستفاده و راكد باقي ميماند، ساير عوامل نظير منسوخ شدن تجاري يا فني و كهنگي و فرسودگي منجر به كاهش منافع اقتصادي يا توان بالقوه خدمترساني ميشود كه ممكن بود از دارايي مزبور بدست آيد. در نتيجه، كليه عوامل زير در تعيين عمر مفيد يك دارايي در نظر گرفته ميشوند:
الف) مصرف مورد انتظار دارايي. مصرف با مراجعه به ظرفيت يا محصول فيزيكي مورد انتظار دارايي ارزيابي ميشود.
ب) كهنگي و فرسودگي فيزيكي مورد انتظار، كه به عوامل عملياتي نظير تعداد شيفتهايي كه داراي مورد استفاده قرار ميگيرد و برنامه تعمير و نگهداري، و مراقبت و نگهداري از دارايي هنگام بلااستفاده و راكد بودن، بستگي دارد.
پ) منسوخ شدن تجاري يا فني ناشي از تغييرات يا ارتقا توليد، يا ناشي از تغيير در تقاضاي بازار براي محصول يا خدمت دارايي.
ت) محدوديتهاي قانوني يا مشابه بر استفاده از دارايي، نظير تاريخ خاتمه اجارههاي مربوطه.
73- عمرمفيد يك دارايي از نظر مطلوبيت مورد انتظار دارايي مزبور براي واحد تعريف ميشود. ممكن است رويه مديريت دارايي يك واحد مستلزم واگذاري داراييها بعد از يك زمان مشخص يا بعد از مصرف يك بخش مشخص از منافع اقتصادي آتي يا توان بالقوه خدمترساني موجود در دارايي باشد. بنابراين، عمر مفيد يك دارايي نيازمند قضاوت بر اساس تجربه واحد در رابطه با داراييهاي مشابه است.
- 74- زمين و ساختمان، داراييهايي تفكيكپذير هستند و حتي هنگامي كه با هم تحصيل ميشوند و به طور جداگانه درنظر گرفته ميشوند. زمين داراي عمر نامحدودي است و بنابراين، مستهلك نميشود. ساختمانها داراي عمر محدودي هستند و بنابراين، داراييهاي استهلاكپذير هستند. افزايش در ارزش زميني كه ساختمان بر روي قرار دارد، تاثيري بر نحوه تعيين مبلغ استهلاكپذير ساختمان نميگذارد.
- 75- چنانچه بهاي تمام شده زمين شامل هزينه تخريب مكان، جابهجايي و بازسازي باشد، آن بخش از زمين طي دورهاي مستهلك ميشود كه منافع اقتصادي يا توان بالقوه خدمترساني ناشي از تحمل هزينههاي مزبور بدست ميآيد. در برخي موارد، ممكن است زمين عمر مفيد محدودي داشته باشد، كه در اين حالت، به شيوهاي مستهلك ميشود كه بيانگر منافع اقتصادي يا توان بالقوه خدمترساني باشد كه قرار است از آن بدست آيد.
استاندارد حسابداري شماره 17
روش استهلاك
76-روش استهلاك بايد منعكسكننده الگويي باشد كه انتظار ميرود بر اساس آن منافع اقتصادي آتي يا توان بالقوه خدمترساني دارايي توسط واحد مصرف شود.
77- روش استهلاك بكار رفته در مورد يك دارايي بايد حداقل در هر تاريخ گزارشگري سالانه مورد بررسي قرار بگيرد و چنانچه تغيير با اهميتي در الگوي مورد انتظار مصرف منافع اقتصادي آتي يا توان بالقوه خدمترساني موجود در دارايي وجود داشته باشد، به منظور انعكاس الگوي تغيير يافته، طبق استاندار حسابداري بينالمللي بخش عمومي شماره 3، چنين تغييري بايد به عنوان تغيير در برآورد حسابداري در نظر گرفته شود.
- 78- براي تخصيص مبلغ استهلاكپذير يك دارايي بر يك مبناي سيستماتيك طي عمر مفيد آن، انواعي از روشهاي استهلاك ميتواند مورد استفاده قرار بگيرد. اين روشها عبارتاند از روش خط مستقيم، روش مانده نزولي و روش آحاد توليد. روش استهلاك خط مستقيم در صورتي كه ارزش باقيمانده دارايي تغيير نكند، به يك هزينه ثابت طي عمر مفيد دارايي منجر ميشود. روش مانده نزولي به يك هزينه در حال كاهش طي عمر مفيد دارايي منجر ميشود. روش آحاد توليد به هزينهاي منجر ميشود كه مبتني بر استفاده يا خروجي مورد انتظار است. واحد روشي را انتخاب ميكند كه الگوي مورد انتظار مصرف منافع اقتصادي آتي يا توان بالقوه خدمترساني موجود در دارايي را به دقيقترين حالت ممكن منعكس كند. روش مذكور از دورهاي به دوره ديگر به طور دائم اعمال ميشود مگر اينكه تغييري در الگوي مورد انتظار مصرف منافع اقتصادي آتي يا توان بالقوه خدمترساني مربوطه وجود داشته باشد.
استاندارد حسابداري شماره 17
- كاهش ارزش دائمي
- 79- يك واحد براي تعيين اينكه آيا يك قلم از داراييهاي ثابت مشهود كاهش ارزش دائمي داشته است، استاندارد بينالمللي حسابداري بخش عمومي شماره 21 “كاهش ارزش دائمي داراييهاي غيرمولد وجه نقد” را بكار ميگيرد. استاندارد مذكور شيوهاي كه يك واحد مبلغ دفتري داراييهايش را بررسي ميكند، شيوهاي كه آن، مبلغ خدمت بازيافتني يا مبلغ بازيافتني يك دارايي را تعيين ميكند و زماني را تشريح ميكند كه آن يك زيان كاهش ارزش دائمي را شناسايي ميكند يا شناسايي يك زيان كاهش ارزش دائمي را بازيافت ميكند.
غرامت بابت كاهش ارزش دائمي
80- غرامت از اشخاص ثالث بابت اقلامي از داراييهاي ثابت مشهود كه كاهش ارزش دائمي داشتهاند، گم شدهاند يا از دست داده شدهاند، بايد زماني در مازاد(كسري) گنجانده شود كه قابل دريافت باشد.
81- كاهش ارزش دائمي يا زيان غيرعملياتي اقلامي از داراييهاي ثابت مشهود، مطالبات مربوطه بابت غرامت از اشخاص ثالث يا مبالغ غرامت پرداختي توسط اشخاص ثالث و هرگونه خريد يا ساخت بعدي داراييهاي جايگزيني، رويدادهاي اقتصادي مجزايي هستند و به صورت زير به طور جداگانه در نظر گرفته ميشوند:
- الف) كاهش ارزش دائمي اقلامي از داراييهاي ثابت مشهود طبق استاندارد بينالمللي حسابداري بخش عمومي شماره 21 شناسايي ميشوند.
- ب) شناسايي معكوس اقلامي از داراييهاي ثابت مشهود كنار گذاشته شده يا واگذار شده طبق اين استاندارد مشخص ميشود.
- پ) غرامت از اشخاص ثالث بابت اقلامي از داراييهاي ثابت مشهود كه كاهش ارزش دائمي داشتهاند، گم شدهاند يا از دست داده شدهاند، زماني در تعيين مازاد (كسري) لحاظ ميشود كه قابل دريافت ميشوند.
- ت) بهاي تمام شده اقلامي از داراييهاي ثابت مشهود كه هنگام جايگزيني تعمير شدهاند، خريداري شدهاند يا ساخته شدهاند، طبق اين استاندارد تعيين ميشود.
استاندارد حسابداري شماره 17
شناسايي معكوس (حذف)
82- مبلغ دفتري يك قلم از داراييهاي ثابت مشهود بايد حذف شود:
الف) هنگام واگذاري يا
- ب)زماني كه منافع اقتصادي آتي يا توان بالقوه خدمترساني از بكارگيري يا واگذاري آن انتظار نميرود.
- 83-سود يا زيان غيرعملياتي ناشي از حذف يك قلم از داراييهاي ثابت مشهود بايد زماني در مازاد (كسري) گنجانده شود كه قلم مزبور حذف ميشود (مگر اينكه استاندارد بينالمللي حسابداري بخش عمومي شماره 13 “اجارهها” در مورد فروش و اجاره مجدد غير از اين را الزام كند). سود غيرعملياتي نبايد به عنوان درآمد طبقهبندي شود.
- 84- ممكن است واگذاري يك قلم از داراييهاي ثابت مشهود به شيوههاي متفاوتي رخ بدهد (براي مثال، از طريق فروش، از طريق انعقاد اجاره سرمايهاي يا از طريق اهدا). يك واحد هنگام تعيين تاريخ واگذاري يك قلم، معيارهاي مندرج در استاندارد بينالمللي حسابداري بخش عمومي شماره 9 “درآمد حاصل از خدمات مبادلهاي” را براي شناسايي درآمد حاصل از فروش كالاها بكار ميگيرد. استاندارد بينالمللي حسابداري بخش عمومي شماره 13 “اجارهها” در مورد واگذاري از طريق فروش و اجاره مجدد بكار ميرود.
- 85- چنانچه، يك واحد طبق اصل شناخت مندرج در بند 14، هزينه جايگزيني قطعهاي از يك قلم را در مبلغ دفتري قلم مزبور شناسايي كند، آنگاه مبلغ دفتري قطعه جايگزين شده را حذف ميكند بدون توجه به اينكه آيا قطعه جايگزين شده به طور جداگانه مستهلك شده است. چنانچه تعيين مبلغ دفتري قطعه جايگزيني براي واحد عملي نباشد، ممكن است از هزينه جايگزيني به عنوان شاخصي از آنچه كه بهاي تمام شده قطعه جايگزين شده در زمان تحصيل يا ساختش بوده است، استفاده كند.
- 86- سود يا زيان غيرعملياتي ناشي از حذف يك قلم از داراييهاي ثابت مشهود بايد در قالب التفاوت بين خالص عوايد واگذاري، در صورت وجود، و مبلغ دفتري قلم مزبور تعيين شود.
- 87- مابهازاي دريافتي هنگام واگذاري يك قلم از داراييهايثابت مشهود در ابتدا به ارزش منصفانهاش شناسايي ميشود. چنانچه مبلغ پرداختي بابت قلم مزبور به آينده موكول شود، مابهازاي دريافتي در ابتدا به معادل قيمت نقدي شناسايي ميشود. تفاوت بين مبلغ اسمي مابهازا و معادل قيمت نقدي طبق استاندارد بينالمللي حسابداري بخش عمومي شماره 9 به عنوان درآمد سود تضمين شده شناسايي ميشود و بيانگر بازده موثر مبلغ دريافتي است.
استاندارد حسابداري شماره 17
- افشا
88- صورتهاي مالي بايد در مورد هر طبقه داراييهاي ثابت مشهود شناسايي شده در صورتهاي مالي، موارد زير را افشا كند:
الف) مباني اندازهگيري مورد استفاده در تعيين ناخالص مبلغ دفتري
ب) روشهاي استهلاك مورد استفاده
- پ) عمرهاي مفيد يا نرخهاي استهلاك مورد استفاده
- ث) ناخالص مبلغ دفتري و استهلاك انباشته (كه با زيانهاي كاهش ارزش دائمي انباشته جمع شده است) در ابتدا و پايان دوره و
- ت) تطبيق مبلغ دفتري در ابتدا و انتهاي دوره كه موارد زير را نشان دهد:
- اضافات.
- واگذاريها.
- تحصيل از طريق تركيب واحدها.
- افزايش يا كاهش ناشي از تجديد ارزيابي طبق بندهاي 44، 54 و 55 و ناشي از زيانهاي كاهش ارزش دائمي (در صورت وجود) كه طبق استاندارد بينالمللي حسابداري بخش عمومي شماره 21 به طور مستقيم در خالص داراييها/ارزش ويژه شناسايي شدهاند يا معكوس شدهاند.
- زيان كاهش ارزش دائمي كه طبق استاندارد بينالمللي حسابداري بخش عمومي شماره 21 در مازاد (كسري) شناسايي شدهاند.
- زيان كاهش ارزش دائمي كه طبق استاندارد بينالمللي حسابداري بخش عمومي شماره 21 در مازاد (كسري) بازيافت شدهاند.
- استهلاك
- خالص تفاوتهاي تسعير ناشي از تسعير صورتهاي مالي از ارز عملياتي به يك ارز گزارشگري متفاوت، از جمله تسعير يك عمليات خارجي به ارز گزارشگري واحد گزارشگر. و
- ساير تغييرات.
- 89- صورتهايمالي بايد براي هر طبقه داراييهايثابت مشهودي كه در صورتهاي مالي شناسايي شدهاند، موارد زير را نيز افشا كند:
- الف) وجود و ميزان محدوديتهاي اعمالي بر حق مالكيت و داراييهاي ثابت مشهودي كه به عنوان وثيقه براي بدهيها به گرو گذاشته شدهاند.
- ب) مبلغ مخارجي كه در طي ساخت يك قلم از داراييهاي ثابت مشهود در مبلغ دفتري آن شناسايي شده است.
- پ) مبلغ تعهدات قراردادي بابت تحصيل داراييهاي ثابت مشهود. و
- ث) مبلغ غرامت از اشخاص ثالث بابت اقلامي از داراييهاي ثابت مشهود كه كاهش ارزش دائمي داشته، گم شدهاند يا از دست داده شدهاند و غرامت مزبور در مازاد (كسري) گنجانده شده است، چنانچه در متن صورت عملكرد مالي به طور جداگانه افشا نشده باشد.
- 90- انتخاب روش استهلاك و برآورد عمرمفيد داراييها نيازمند قضاوت هستند. بنابراين، افشا روشهاي پذيرفته شده و عمرمفيد برآوردي يا نرخهاي استهلاك اطلاعاتي رابراي استفادهكنندگان صورتهاي مالي ارائه ميكند كه امكان بررسي رويههاي انتخاب شده توسط مديريت را فراهم ميكند و انجام مقايسه با ساير واحدها را مقدور ميسازد. بنا به دلايل مشابه، افشا موارد زير ضروري است:
- الف) استهلاك، خواه در مازاد (كسري) شناسايي شده باشد يا به عنوان بخشي از بهاي تمام شده داراييهاي ديگر و
- ب) استهلاك انباشته در پايان دوره
- 91- يك واحد طبق استاندارد بينالمللي حسابداري بخش عمومي شماره 3، ماهيت و اثر تغيير در برآورد حسابداري كه در دوره جاري تاثير دارد و يا انتظار ميرود در دورههاي بعدي تاثير داشته باشد، را افشا ميكند. چنين افشايي در مورد داراييهاي ثابت مشهود ممكن است ناشي از تغييرات در برآوردهاي مربوط به موارد زير باشد:
- الف) ارزشهاي باقيمانده
- ب) هزينههاي برآوردي پياده سازي، جابهجايي يا بازسازي اقلامي از داراييهاي ثابت مشهود
- پ) عمرهاي مفيد و
ت) روشهاي استهلاك.
92- چنانچه يك طبقه داراييهايثابت مشهود به مبالغ تجديد ارزيابي شده ارائه شود، موارد زير بايد افشا شود:
الف) تاريخ اجراي تجديد ارزيابي
ب) آيا يك ارزياب مستقل مشاركت داشته است
پ) روشها و مفروضات با اهميت بكار گرفته شده در برآورد ارزشهاي منصفانه داراييها
- ت) ميزاني كه ارزشهاي منصفانه داراييها به طور مستقيم با مراجعه به قيمتهاي قابل مشاهده در يك بازار فعال يا معاملات اخير بازار در شرايط حقيقي تعيين شدهاند يا با استفاده از ساير تكنيكهاي ارزشيابي برآورد شدهاند.
- ث) مازاد تجديد ارزيابي كه تغيير طي دوره و هر گونه محدوديت بر توزيع مانده مربوطه به سهامداران يا ساير دارندگان اوراق مالكانه را نشان بدهد.
- ج) مجموع تمامي مازادهاي تجديد ارزيابي هر يك از اقلام داراييهاي ثابت مشهود موجود در آن طبقه و
- ح) مجموع تمامي كسريهاي تجديد ارزيابي هر يك از اقلام داراييهاي ثابت مشهود موجود در آن طبقه.
- 93- يك واحد افزون بر اطلاعات الزامي توسط قسمتهاي 4 الي 6 جزء ث) بند 88، طبق استاندارد بينالمللي حسابداري بخش عمومي شماره 21 اطلاعاتي را راجع به داراييهاي ثابت مشهودي كه كاهش ارزش دائمي داشتهاند، افشا ميكند.
- 94- ممكن است استفادهكنندگان صورتهاي مالي اطلاعات زير را در رابطه با نيازهايشان مربوط تشخيص دهند:
- الف) مبلغ دفتري داراييهاي ثابت مشهودي كه به طور موقت بلااستفاده و راكد است.
- ب) ناخالص مبلغ دفتري هرگونه داراييهاي ثابت مشهودي كاملاً مستهلك شدهاي كه كماكان مورد استفاده قرار ميگيرد.
- پ) مبلغ دفتري داراييهاي ثابت مشهودي كه از استفاده فعال كنار گذاشته شدهاند و به قصد واگذاري نگهداري ميشوند و
- ت) در صورت استفاده از مدل بهاي تمام شده، ارزش منصفانه داراييهاي ثابت مشهود هنگامي كه به طور با اهميتي متفاوت از مبلغ دفتري آنها است.
استاندارد حسابداري شماره 17
الزامات دوره انتقال
95- واحدها ملزم به شناسايي داراييهاي ثابت مشهود طي دورههاي گزارشگري نيستند كه سه سال بعد از تاريخ پذيرش حسابداري تعهدي طبق استانداردهاي بينالمللي حسابداري بخش عمومي براي اولين بار شروع ميشوند.
96- واحدي كه حسابداري تعهدي را براي اولين بار طبق استانداردهاي بينالمللي حسابداري بخش عمومي ميپذيرد، بايد در ابتدا داراييهاي ثابت مشهود را به بهاي تمام شده يا ارزش منصفانه شناساييكند. در مورد اقلامي از داراييهاي ثابت مشهود كه بدون هزينه يا به هزينه ناچيزي تحصيل شدهاند، بهاي تمام شده معادل ارزش منصفانه قلم مزبور در تاريخ تحصيل است.
- 97- واحد بايد اثر شناخت اوليه داراييهاي ثابت مشهود را به عنوان تعديل مانده اول دوره مازاد (كسري) انباشته دورهاي كه طي آن، داراييهاي ثابت مشهود براي اولين بار شناسايي ميشوند، شناسايي كند.
- 98- ممكن است يك واحد قبل از بكارگيري اين استاندارد براي اولين بار، داراييهاي ثابت مشهودش را بر مبنايي غير از بهاي تمام شده يا ارزش منصفانه (بدانگونه كه در اين استاندارد تعريف شده است) شناسايي كند يا ممكن است بر داراييهايي كنترل داشته باشد كه آنها را شناسايي نكرده است. اين استاندارد واحدها را ملزم ميكند كه اقلام داراييهاي ثابت مشهود را در ابتدا به بهاي تمام شده يا ارزش منصفانه تاريخ شناخت اوليه طبق اين استاندارد شناسايي كند. زماني كه داراييها در ابتدا به بهاي تمام شده ثبت ميشوند و بدون هزينه يا به هزينه ناچيزي تحصيل شدهاند، بهاي تمام شده با مراجعه به ارزش منصفانه دارايي در تاريخ تحصيل تعيين خواهد شد. زماني كه بهاي تمام شده تحصيل يك دارايي مشخص نيست، امكان دارد بهاي تمام شده آن با مراجعه به ارزش منصفانهاش در تاريخ تحصيل برآورد شود.
- 99- استاندارد بينالمللي حسابداري بخش عمومي شماره 3 يك واحد را ملزم ميكند كه رويههاي حسابداري را با تسري به گذشته بكار گيرد مگر اينكه انجام چنين كاري عملي نباشد. بنابراين، زماني كه يك واحد در ابتدا يك قلم از داراييهاي ثابت مشهود را طبق اين استاندارد به بهاي تمام شده شناسايي ميكند، بايد هر گونه زيان كاهش ارزش دائمي انباشته مرتبط با آن قلم را نيز شناسايي كند، گويي اينكه هميشه آن رويه حسابداري را بكار ميگرفته است.
- 100- بند 14 اين استاندارد ملزم ميكند كه بهاي تمام شده يك قلم از داراييهاي ثابت مشهود به عنوان يك دارايي شناسايي ميشود اگر و فقط اگر:
- الف) احتمال برود كه منافع اقتصادي آتي يا توان بالقوه خدمترساني مرتبط با قلم مزبور به درون واحد جريان خواهد يافت و
- ب) بهاي تمام شده يا ارزش منصفانه قلم مزبور را بتوان به گونهاي اتكاپذير اندازهگيري كرد.
101- هدف مفاد انتقالي مندرج در بندهاي 95 و 96 آسان كردن وضعيتهايي است كه يك واحد درصدد است مفاد اين استاندارد را، در زمينه اجراي حسابداري تعهدي براي اولين بار طبق استانداردهاي حسابداري بيناللملي بخش عمومي، با شروع از تاريخ اجرا اين استاندارد يا پس از آن رعايت كند. زماني كه واحدها حسابداري تعهدي را طبق استانداردهاي بينالمللي حسابداري بخش عمومي براي اولين بار ميپذيرند، اغلب، در جمعآوري اطلاعات جامع راجع به وجود و ارزشيابي داراييها مشكلاتي وجود دارد. به اين دليل، واحدها ملزم نيستند كه الزامات بند 14 را طي يك دوره پنج ساله بعد از تاريخ پذيرش حسابداري تعهدي را طبق استانداردهاي بينالمللي حسابداري بخش عمومي براي اولين بار، رعايت كنند.
102- با وجود مفاد انتقالي مندرج در بندهاي 95 و 96، واحدهايي كه در حين پذيرش حسابداري تعهدي هستند به رعايت كامل مفاد اين استاندارد در زودترين زمان ممكن ترغيب ميشوند.
- 103- معافيت از الزامات بند 14 بيانگر اين است كه نيازي نيست مفاد مربوط به افشا و اندازهگيري اين استاندارد در مورد داراييها يا طبقاتي از دارايي كه طبق بندهاي 96 و 95 شناسايي نميشوند، رعايت شوند.
104- زماني كه يك واحد از الزامات دوره انتقال مندرج در بندهاي 96 و 95 استفاده ميكند، اين واقعيت بايد افشا شود. اطلاعات مربوط به طبقات عمده دارايي كه طبق بند 95 شناسايي نشدهاند، نيز بايد افشا شود. زماني كه يك واحد از مفاد انتقالي طي دومين دوره گزارشگري يا دوره گزارشگري بعدي استفاده ميكند، جزئيات داراييها يا طبقاتي از دارايي كه در تاريخ گزارشگري قبلي شناسايي نشدهاند اما هماكنون شناسايي ميشوند، بايد افشا شوند.
105- در مورد واحدهايي كه قبلاً استاندارد بينالمللي حسابداري بخش عمومي شماره 17 منتشره در سال 2001 را بكار گرفتهاند، الزامات بندهاي 38 الي 40 راجع به اندازهگيري اوليه يك قلم از داراييهاي ثابت مشهودي كه در يك معامله معاوضه داراييها تحصيل شدهاند، بايد فقط در مورد معاملات آتي و با تسري به آينده اعمال شود.
106- مفاد انتقالي مندرج در استاندارد بينالمللي حسابداري بخش عمومي شماره 21 منتشره در سال 2001 به منظور شناسايي كليه داراييهاي ثابت مشهود و انجام افشا و اندازهگيري مربوطه، از تاريخ بكارگيري آن براي اولين بار يك مهلت پنج ساله را به واحدها ارائه ميكند. واحدهايي كه قبلاً استاندارد بينالمللي حسابداري بخش عمومي شماره 17 منتشره در سال 2001 را بكار گرفتهاند، ممكن است به بهرهگيري از اين دوره انتقالي پنج ساله از تاريخ بكارگيري استاندارد بينالمللي حسابداري بخش عمومي شماره 17 منتشره در سال 2001 براي اولين بار ادامه دهند. اين واحدها بايد به افشاهاي الزامي توسط بند 104 نيز ادامه دهند.
- تاريخ اجرا
- 107- واحد بايد اين استاندارد بينالمللي حسابداري بخش عمومي را در مورد صورتهاي مالي سالانهای بكار گيرد كه دوره مالي آن از تاريخ اول ژانويه 2008 و بعد از آن شروع ميشود. بكارگيري آن براي تاريخهاي قبل از تاريخ مزبور ترغيب شده است. اگر واحدي اين استاندارد را براي دورهاي كه شروع آن قبل از اول ژانويه 2008 است بكار گيرد، بايد اين واقعيت را افشا کند.
- 108- زماني كه واحدي مبناي تعهدي حسابداري را، بدان گونه که توسط استانداردهاي بينالمللي حسابداري بخش عمومي تعريف شده است، براي اهداف گزارشگري مالي در تاريخي بعد از تاريخ اجرای مزبور بپذيرد، اين استاندارد در مورد صورتهاي مالي سالانه دستگاه در دوره شروع تاريخ پذيرش مبناي تعهدي و بعد از آن كاربرد دارد.
استاندارد حسابداري شماره 17
- كنارگذاري استاندارد بينالمللي حسابداري بخش عمومي شماره 17 منتشره در سال 2001
- 109- اين استاندارد جايگزين استاندارد بينالمللي حسابداري بخش عمومي شماره 17 “داراييهاي ثابت مشهود” منتشره در سال 2001 است.