استاندارد حسابداري شماره 6
صورتهاي مالي تلفيقي و جداگانه
استاندارد حسابداري شماره 6
دامنه كاربرد استاندارد حسابداري شماره 6
- هر واحدي كه صورتهاي مالي را طبق مبناي تعهدي حسابداري تهيه و ارائه ميكند بايد اين استاندارد را در تهيه و ارائه صورتهاي مالي تلفيقي یک واحد اقتصادي در استاندارد حسابداري شماره 6 به کار گیرد .
اين استاندارد با روشهاي حسابداري تركيب واحد و اثرات آن بر تلفيق، از جمله سرقفلي ناشي از تركيب واحد سر و کار ندارد (رهنمود مربوط به حسابداري تركيب واحد را ميتوان در استاندارد بينالمللي و ملي حسابداري مربوطه راجع به تركيب تجاري یافت).
همچنين، اين استاندارد بايد در حسابداري واحدهاي فرعي، واحدهاي تحت كنترل مشترك و واحدهاي وابسته در زماني كه واحد درصدد، يا توسط مقررات محلي ملزم به، ارائه صورتهاي مالي جداگانه است، بكار ميرود.
اين استاندارد در مورد كليه واحدهاي بخش عمومي به استثناي واحدهاي تجاری دولت كاربرد دارد.
“مقدمه استانداردهاي بينالمللي حسابداري بخش عمومي” منتشره توسط هيأت استانداردهاي بينالمللي حسابداري بخش عمومي توضيح ميدهد كه واحدهای تجاری دولتی استانداردهاي گزارشگري مالي بينالمللي منتشره توسط هيأت استانداردهاي بينالمللي حسابداري را بكار ميبرند. واحدهاي تجاری دولتی، در استاندارد بينالمللي حسابداري بخش عمومي شماره 1 “نحوه ارائه صورتهاي مالي” تعريف شدهاند.استاندارد حسابداري عمومي شماره 6
اين استاندارد الزامات مربوط به تهيه و ارائه صورتهاي مالي تلفيقي و حسابداري واحدهاي فرعي، واحدهاي تحت كنترل مشترك و واحدهاي وابسته در صورتهاي مالي جداگانه واحد اصلي، شريك خاص و سرمايهگذار را تعیین ميكند. اگر چه واحدهاي تجاری دولت ملزم به رعايت اين استاندارد در صورتهاي مالي خود نيستند، اما مفاد اين استاندارد زمانی بكار گرفته خواهد شد كه یک واحد بخش عمومي كه يك واحد تجاری دولت نيست يك يا چند واحد فرعي، واحد تحت كنترل مشترك و واحد وابسته دارد كه واحدهای تجاری دولتی هستند. در اين شرايط، اين استاندارد باید در تلفيق واحدهاي تجاری دولتی در صورتهاي مالي واحد اقتصادي و در حسابداري سرمايهگذاري در واحدهاي تجاری دولتی در صورتهاي مالي جداگانه واحد اصلي، شريك خاص و سرمايهگذار بكار گرفته شود.
تعاريف استاندارد حسابداري عمومي شماره 6
- واژههاي زير در اين استاندارد با معاني مشخص شده بكار برده ميشوند:
صورتهاي مالي تلفيقي صورتهاي مالي يك واحد اقتصادي كه همانند صورتهاي مالي يك واحد مجزا ارائه ميشود.
كنترل توانايي هدایت سياستهاي مالي و عملياتي يك واحد ديگر به منظور كسب منفعت از فعاليتهاي آن.
واحد فرعي يك واحد، از جمله يك واحد غيرسهامي مثل تضامني، كه تحت كنترل واحد ديگري (كه بهعنوان واحد اصلي شناخته ميشود) است.
واحد اصلي يك واحد كه داراي يك يا چند واحد فرعي است.استاندارد حسابداري شماره 6
روش بهاي تمام شده یک روش حسابداري براي يك سرمايهگذاري است كه به موجب آن سرمايهگذاري به بهاي تمام شده شناسايي ميشود. سرمايهگذار درآمد سرمايهگذاري را تنها به ميزانی شناسايي ميكند که به وی حق داده شده است توزيعات از محل مازادهاي انباشته سرمايهپذير که پس از تاريخ تحصيل رخ داده را دریافت کند.حقوق دریافتنی یا دريافتي افزون بر مازادهاي انباشته به عنوان بازگشت سرمايهگذاري محسوب و در قالب کاهش بهاي تمام شده سرمايهگذاري شناسایی ميشود.استاندارد حسابداري عمومي شماره 6
واحد اقتصادي به معناي گروهي از واحدها است که از يك واحد اصلي و يك يا چند واحد فرعي تشکیل شده است.
حقوق اقليت عبارت است از آن بخش از مازاد يا كسري و خالص داراييهای / ارزش ویژه يك واحد فرعي قابل انتساب به حقوق خالص داراييهایی / ارزش ویژه که، به طور مستقيم يا غيرمستقيم از طريق واحدهاي فرعي، تحت تملک واحد اصلي نیست.
صورتهاي مالي جداگانه صورتهاي مالي هستند كه توسط يك واحد اصلي، يك سرمايهگذار در واحد وابسته يا يك شريك خاص در واحد تحت كنترل مشترك ارائه ميشوند و در آن سرمايهگذاريها بر اساس حق مستقيم در خالص داراييها / ارزش ویژه و نه بر مبناي نتايج گزارش شده و خالص داراييهای سرمايهپذير به حساب گرفته ميشوند.
واژههاي تعريف شده در ساير استانداردهای بينالمللي حسابداري بخش عمومي با همان معاني ذكر شده در آن استانداردها، در اين استاندارد مورد استفاده قرار ميگيرند و در واژهنامه اصطلاحات تعریف شده منتشره نیز به صورت جداگانه چاپ شدهاند.
استاندارد حسابداري عمومي شماره 6
صورتهاي مالي تلفيقي و صورتهاي مالي جداگانه
- یک واحد اصلي يا واحد فرعي آن ممكن است سرمايهگذار در واحد وابسته يا شريك خاص در واحدهاي تحت كنترل مشترك باشد. در چنين مواردي، صورتهاي مالي تلفيقي تهيه و ارائه شده طبق اين استاندارد همچنين به گونهای تهيه ميشوند که مطابق با استاندارد بينالمللي حسابداري بخش عمومي شماره 7 «سرمايهگذاري در واحدهاي وابسته» و استاندارد بينالمللي حسابداري بخش عمومي شماره 8 «مشاركت خاص» باشند.
- براي هر واحد موصوف در بند 8، صورتهاي مالي جداگانه صورتهايي است كه افزون بر صورتهاي مالي مورد اشاره در بند 8 تهيه و ارائه ميشوند. نیازی نیست که صورتهاي مالي جداگانه به صورتهاي مالي تلفيقي ضمیمه یا الحاق شوند.
صورتهاي مالي واحدي كه داراي يك واحد فرعي، وابسته يا حق شراكت خاص در یک واحد تحت كنترل مشترك نيست، صورتهاي مالي جداگانه به حساب نميآيند.
يك واحد اصلي كه طبق بند 16 از ارائه صورتهاي مالي تلفيقي معاف است ممكن است صورتهاي مالي جداگانه را بهعنوان تنها صورتهاي مالي خود ارائه كند.
استاندارد حسابداري عمومي شماره 6
واحد اقتصادي
واژه ”واحد اقتصادي“ در اين استاندارد، از نظر اهداف گزارشگري مالي، براي تعريف گروهي از واحدها مورد استفاده قرار میگیرد كه دربرگیرنده واحد کنترل کننده (اصلي) و هر یک از واحدهای کنترل شونده (فرعي) است.
ساير واژههایی که گاهی اوقات برای اشاره به واحد اقتصادي بكار ميرود، عبارتاند از واحد اجرايي، واحد مالي، واحد تلفيقي و گروه.
هر واحد اقتصادي ممكن است واحدهایی را دربر گیرد که هم دارای اهداف سياسی اجتماعي و هم تجاري باشند. براي نمونه، بخش مسکنسازی دولت ممكن است يك واحد اقتصادي باشد كه دربرگیرنده واحدهایی است كه مسکن را با هزينه اندكي تهیه ميکنند و همچنین داراي واحدهايي است كه بر مبنای تجاري مسکن تهیه ميکنند.
استاندارد حسابداري شماره 6
استاندارد حسابداري شماره 6
ارائه صورتهاي مالي تلفيقي
- هر واحد اصلي، به استثناي واحد اصلي موصوف در بند 16، بايد صورتهاي مالي تلفيقي را ارائه كند كه در آن واحدهاي فرعي خود را طبق اين استاندارد تلفيق میكند.
- يك واحد اصلي ملزم به ارائه صورتهاي مالي تلفيقي نیست اگر و فقط اگر:
الف) واحد اصلي:
1- خودش یك واحد فرعي است که کل آن تحت مالكيت يك واحد ديگر است و استفادهكنندگان از چنين صورتهاي مالي احتمالاً وجود ندارند يا نيازهاي اطلاعاتي آنان از طريق صورت هاي مالي تلفيقي واحد اصلي آن برآورده ميشود.
2- يك واحد فرعي است كه بخشي از آن تحت مالكيت يك واحد ديگر است و ساير مالكين آن، از جمله آنهايي كه در غیر این صورت حق رأي ندارند، در مورد عدم ارائه صورتهاي مالي تلفيقي توسط واحد اصلي مطلع شدهاند و مخالفتي نكردهاند.
ب) ابزارهاي بدهي يا مالکانه واحد اصلي در يك بازار عمومي مبادله نشود (يك بورس اوراق بهادار داخلي يا خارجي يا يك بازار سازمان نیافته، از جمله بازارهاي محلي و منطقهاي).استاندارد حسابداري شماره 6
پ) واحد اصلي، صورتهاي مالي خود را به کمیسیون اوراق بهادار يا ساير سازمانهاي قانوني، جهت انتشار هر نوع ابزار در بازار عمومي ارائه نكرده و در حال ارائه آن نيز نباشد و
ت) واحد اصلي مادر يا هر واحد میانی واحد اصلی صورتهاي مالي تلفيقي در دسترس براي استفاده عموم را طبق استانداردهاي بينالمللي حسابداري بخش عمومي تهيه نماید.
- در بخش عمومي بسیاری از واحدهاي اصلي كه به طور کامل یا جزئی تحت تملك هستند، نمايانگر بخشها يا فعاليتهاي اصلي دولت هستند و هدف اين استاندارد مستثني كردن اين واحدها از تهيه صورتهاي مالي تلفيقي نيست. در اين وضعيت، نيازهاي اطلاعاتي استفادهكنندگان خاص ممكن است از طريق صورتهاي مالي تلفيقي در سطح كل دولت به تنهايي برآورده نشود. در بسیاری از مناطق، دولتها اين موضوع را تشخیص و الزامات گزارشگري مالي را برای اينگونه واحدها وضع کردهاند.
- در برخي موارد، يك واحد اقتصادي چندين واحد اصلي مياني را در بر خواهد گرفت. براي مثال، در حالی كه بخش سلامت ممكن است واحد اصلي مادر باشد، ممکن است كه واحد اصلي مياني در سطح قدرت سلامت محلي يا منطقهاي وجود داشته باشد. پاسخگويي و الزامات گزارشگري در هر منطقه ممكن است مشخص کند كه کدام واحدها ملزم (يا معاف از الزام) به تهيه صورتهاي مالي تلفيقي میباشند. زمانی كه الزام گزارشگري خاصي براي يك واحد اصلي مياني جهت تهيه صورتهاي مالي تلفيقي که احتمالاً استفاده کنندگانی خواهد داشت، وجود ندارد، واحدهاي اصلي مياني باید صورتهاي مالي تلفيقي را تهيه و منتشر كنند.
- هر واحد اصلي كه طبق بند 16 درصدد عدم ارائه صورتهاي مالي تلفيقي است، طبق بندهاي 58 الي 64 فقط صورتهاي مالي جداگانه را ارائه ميكند.
استاندارد حسابداري شماره 6
دامنه كاربرد صورتهاي مالي تلفيقي
صورتهاي مالي تلفيقي بايد واحد اصلي و كليه واحدهاي فرعي را در برگيرد، به استثناي آنهايي كه در بند 21 از آنها یاد شد.
هر واحد فرعي بايد زماني از تلفيق مستثني شود كه شواهدي وجود دارد دال بر این كه (الف) هدف از كنترل موقتي است زيرا واحد فرعي تنها با هدف واگذاري در دوازده ماه از تاريخ تحصيل، تحصيل و نگهداري ميشود و (ب) مديریت فغالانه در جست و جوی يك خريدار است.
چنين واحدهاي فرعي بهعنوان ابزارهاي مالي طبقهبندي و به حساب منظور ميشود. استاندارد بينالمللي يا ملي حسابداري مربوطه راجع به شناسايي و اندازهگيري ابزارهاي مالي رهنمودي در مورد طبقهبندي و حسابداری ابزارهاي مالي ارائه ميكند.
يك مثال از كنترل موقت زمانی است كه شرکت، واحد فرعي را به قصد واگذاري طي دوازده ماه تحصيل کند. اين ممكن است زماني اتفاق افتد كه یک واحد اقتصادي تحصيل شده است و يك واحد فرعي درون آن قرار است واگذار شود زيرا فعاليتهاي آن غيرمشابه با فعاليتهاي واحد تحصيلكننده است. همچنين كنترل موقت زمانی اتفاق ميافتد كه واحد اصلي قصد دارد كنترل بر واحد فرعي را به يك واحد ديگر واگذار كند، براي مثال يك دولت ملي ممكن است سهم خود در واحد فرعي را به يك دولت محلي انتقال دهد. براي بکارگیری اين استثنا، واحد اصلي بايد به گونه اثبات پذیری به يك طرح رسمي براي واگذاري يا عدم كنترل واحدي كه كنترل آن موقتي است، متعهد شده باشد. زماني يك واحد به گونه اثبات پذیری متعهد به واگذاري يا عدم كنترل واحد دیگر است كه داراي يك طرح رسمي براي انجام چنین کاری باشد و به طور واقعگرايانهاي امکان کنارهگیری از آن طرح وجود نداشته باشد.استاندارد حسابداري شماره 6
- زمانی که واحد فرعي كه قبلاً طبق بند 21 از تلفيق مستثني شده است در طي دوازده ماه واگذار نشود، بايد از تاريخ تحصيل مشمول تلفيق شود (رهنمود مربوط به تاريخ تحصيل را ميتوان در استاندارد بينالمللي يا ملي حسابداري مربوطه راجع به تركيب تجاري يافت). صورتهاي مالي دورههای از تاريخ تحصيل ارائه مجدد ميشوند.
- استثنائاً ممكن است يك واحد خريداري براي واحد فرعي مستثني از تلفيق طبق بند 21 پيدا كرده باشد، اما فرآيند فروش ظرف مدت دوازده ماه از تاريخ تحصيل، به علت نياز به تصويب توسط افراد ذيصلاح يا سايرين، تكميل نشده باشد. واحد ملزم به تلفيق چنين واحد فرعي نميباشد اگر فروش در تاريخ گزارشگري در جريان باشد و دليلي وجود ندارد تا بر این باور باشیم که ظرف مدت كوتاهي بعد از تاريخ تحصيل تكميل نخواهد شد.
- واحد فرعي صرفاً به دلیل اينكه سرمايهگذار يك سازمان با سرمايه مخاطرهآمیز، صندوق مشترک سرمایهگذاری، صندوق سرمایهگذاری يا واحدهاي مشابه است، از تلفيق مستثني نمیشود.
واحد فرعي به علت اينكه فعاليتهاي غيرمشابه با ساير واحدهاي درون واحد اقتصادي دارد، از تلفيق مستثني نمیشود، براي مثال، تلفيق واحدهاي تجاری دولت با ساير واحدهای موجود در بخش بودجه. از طريق تلفيق این گونه واحدهای فرعی و افشا اطلاعات اضافي مربوط به فعاليتهاي مختلف واحدهاي فرعي در صورتهاي مالي، اطلاعات مربوط ارائه ميشود. براي مثال، افشاهاي الزامی توسط استاندارد حسابداري بينالمللي بخش عمومي شماره 18 «گزارشگري قسمتها» به تشريح اهميت فعاليتهاي مختلف درون واحد اقتصادي کمک میکند.
تعيين كنترل واحد ديگر براي اهداف گزارشگري مالي
- اينكه آیا يك واحد براي اهداف گزارشگري مالي بر واحد ديگر كنترل دارد مستلزم اعمال قضاوت بر مبناي تعريف كنترل مندرج در اين استاندارد و شرايط خاص مربوط به هر مورد است. يعني لازم است ماهيت رابطه بين دو واحد مورد ملاحظه قرارگيرد. بهطور خاص، دو عنصر تعريف كنترل در اين استاندارد بايد مورد ملاحظه قرارگيرد. آنها عبارتاند از عنصر توانایی (توانایی هدایت سياستهاي عملياتي و مالي واحد ديگر) و عنصر منفعت (كه نشاندهنده توانايي واحد اصلي در كسب منفعت از فعاليتهاي واحد ديگر است).
- به منظور تعيين كنترل، لازم است که واحد اصلي از فعاليتهاي واحد ديگر منتفع شود. براي مثال، واحد ممكن است از فعاليتهاي واحد ديگر به شكل توزيع مازاد آن منتفع شود (مانند سود سهام) و در معرض مخاطره زيان بالقوه قرارگيرد. در ساير موارد، ممكن است واحد هيچگونه منافع مالي از واحد ديگر کسب نکند ولي اين امكان وجود دارد كه از توانايي خود در اداره واحد ديگر به منظور كار با آن برای دستیابی به اهداف خود منتفع شود. همچنين، ممكن است واحد از منافع مالي و غيرمالي فعاليتهاي واحد ديگر بهره ببرد. براي مثال يك واحد تجاری دولت ممكن است به واحد اصلي سود سهام ارائه کند و همچنین، آن را قادر سازد تا به برخي از اهداف اجتماعي خود دست یابد.
استاندارد حسابداري شماره 6
كنترل براي اهداف گزارشگري مالي
براي اهداف گزارشگري مالي، كنترل از توانایی واحد در هدایت سياستهاي مالي و عملياتي واحد ديگر ناشي ميشود و لزوماً مستلزم این نیست که واحد بخش عمدهاي از سهام يا ساير منافع مالكانه يك واحد ديگر را نگهداري کند. توانایی كنترل بايد در حال حاضر قابل اعمال باشد. يعني واحد بايد در حال حاضر اين توانایی را که از طريق وضع قوانين يا برخی قراردادهای رسمي به آن اعطا شده، داشته باشد. توانایی كنترل در حال حاضر قابل اعمال نیست چنانچه آن به منظور اثربخش شدن مستلزم تغيير قوانين يا مذاکره مجدد قراردادها باشد.
- اين موضوع بايد از اين واقعيت كه وجود توانایی كنترل واحد ديگر به احتمال یا امکان اعمال آن توانایی بستگي ندارد، متمايز شود.
- همچنین، وجود كنترل واحد را به داشتن مسئوليت براي مديريت عمليات روزمره واحد ديگر ملزم نميكند. در بسیاری از موارد، ممكن است واحد توانایی كنترل خود بر واحد ديگر را فقط زمانی اعمال کند که نقض يا فسخ يك قرارداد فيمابين واحد فرعي و واحد اصلي آن وجود دارد.
استاندارد حسابداري شماره 6
- براي مثال، يك بخش دولتي ممكن است در يك منطقه راهآهن كه در قالب يك واحد تجاری دولت فعالیت ميكند، داراي منافع مالكانه باشد. منطقه راهآهن مجاز است كه بهصورت مستقل فعالیت کند و برای تأمين مالي به دولت اتکا نمیکند ولي سرمايه خود را از طريق استقراضهای قابل ملاحظهاي تأمين کرده است كه توسط دولت تضمين شدهاند.
منطقه راهآهن براي چندين سال سود سهام به دولت نداده است. دولت توانایی انتصاب و عزل اكثريت اعضاي ارکان اداره کننده منطقه راهآهن را دارد. دولت هرگز توانایی خود در عزل اعضاي ارکان اداره کننده را اعمال نكرده است و به دلیل حساسیت رای دهندگان به درگيري قبلي دولت در عمليات شبكه راهآهن تمايلي نيز به انجام چنین کاری ندارد. در اين حالت، توانایی كنترل در حال حاضر قابل اعمال است ولي بر اساس روابط موجود بين واحد اصلي و واحد فرعي، رویدادی رخ نداده است تا تضمین کند واحد اصلي توانایی خود را بر واحد فرعي اعمال میکند. در نتيجه، كنترل وجود دارد زيرا توانایی كنترل كافي است حتي اگر این امکان وجود داشته باشد که واحد اصلي درصدد اعمال آن توانایی نباشد.
واحد ممكن است مالك ضمانت نامه سهام، اختيار خريد سهام، ابزارهاي بدهي یا مالکانهای باشد که قابل تبديل به سهام عادي يا ساير ابزارهاي مشابهی هستند كه، در صورت اعمال يا تبديل، داراي اين توان بالقوه هستند كه توان رأيدهی به واحد دهند يا توان رأيدهی سایر اشخاص بر سياستهاي مالي و عملياتي واحد ديگر (حق رأي بالقوه) را كاهش دهند. وجود و اثر حق رأي بالقوهای که هم اکنون قابل اعمال یا قابل تبديل هستند، از جمله حق رأي بالقوهای که توسط واحد دیگری نگهداری میشود، هنگام ارزيابي اينكه آیا واحد توانایی هدایت سياستهاي مالي و عملياتي واحد ديگر را دارد ، در نظر گرفته ميشوند. حق رأي بالقوه هم اکنون قابل اعمال يا قابل تبديل نيستند هنگامي كه برای مثال، نتوان آنها را تا تاريخي در آينده يا تا وقوع رويدادي در آينده اعمال يا تبديل كرد.
در ارزيابي اينكه آیا حق رأي بالقوه موجب كنترل ميشود، واحد کلیه واقعيتها و شرايطي (از جمله شرايط اعمال حق رأي بالقوه و ساير توافقات قراردادي خواه به صورت انفرادي در نظر گرفته شوند يا تركيبي) كه حق رای بالقوه را تحت تأثير قرار ميدهند، به جز قصد مديريت و توانايي مالي اعمال و تبديل را بررسی ميكند.
استاندارد حسابداري شماره 6
وجود تواناییهاي قانوني جداگانه به خودي خود مانع از اين نميشود كه يك واحد توسط واحد ديگر كنترل شود. براي مثال، اداره آمارگيري دولت معمولا داراي توانایی قانوني است كه به طور مستقل از دولت فعالیت کند. يعني، اداره آمارگيري دولت ممكن است توانایی كسب اطلاعات و گزارش يافتههاي آن بدون توسل به دولت يا ساير مراجع را دارا باشد. وجود كنترل واحد را به داشتن مسئوليت نسبت به عمليات روزمره واحد ديگر يا شیوهای كه از آن طریق وظايف حرفهاي توسط واحد انجام میشود، ملزم نميكند.
- توانایی يك واحد در هدايت تصميمگيريهاي مربوط به سياستهاي مالي و عملياتي واحد ديگر به خودي خود برای اطمينان از وجود كنترل بدان گونه که در اين استاندارد تعريف شده است، کافی نیست. لازم است واحد اصلي قادر باشد تصميمگيري را به گونهای هدايت کند که بتواند از فعالیتهای خود منتفع شود، براي مثال، از طريق قادر ساختن واحد ديگر به فعالیت با آن به عنوان بخشي از يك واحد اقتصادي در پیگری اهداف خود. نتیجه اين امر مستثنا کردن روابطی که از این پس ادامه نمییابد از تعاريف “واحد اصلي” و “واحد فرعي” خواهد بود، براي مثال، رابطه يك مدير تصفيه و واحدي كه تصفيه ميشود، و معمولاً مشمول رابطه یک قرضدهنده و قرضگيرنده نميشود. همچنین، امينی که رابطهاش با یک اتحادیه از مسئوليتهاي عادي امين فراتر نمیرود، از نظر اهداف اين استاندارد به نظر نمیرسد که اتحادیه را كنترل کند.
استاندارد حسابداري شماره 6
توانایی قانونگذاري و خريد
دولتها و نمایندگان آنها با استفاده از توانایی حاكميتي و قانونگذاري خود، توان کنترل رفتار بسیاری از واحدها را دارند. توانایی قانونگذاري و خريد از نظر اهداف گزارشگري مالي تشکیل دهنده كنترل نيست. براي اطمينان از اينكه صورتهاي مالي واحدهاي بخش عمومي فقط شامل آن منابعي است كه دركنترل دارند و از آنها منتفع ميشود، از نظر اهداف اين استاندارد مفهوم كنترل شامل موارد زير نميشود:
الف) توانایی قانونگذار برای تدوین چارچوب قانوني که واحدها طبق آن فعالیت ميكنند و برای وضع شرايط و مجوزات بر عمليات آنها. چنین توانایی كنترل داراييهاي مستقر توسط واحدها به وسیله يك واحد بخش عمومي را شامل نميشود. براي مثال، يك منطقه كنترل آلودگي ممكن است توانایی تعطيلي عمليات واحدهايي كه مقررات زيست محيطي را رعايت نميكنند، داشته باشد. اما اين توانایی كنترل به شمار نميرود زيرا منطقه كنترل آلودگي فقط توانایی ساماندهی را داراست. يا
ب) واحدهايي كه از نظر اقتصادي به يك واحد بخش عمومي وابسته هستند. يعني، زمانی كه يك واحد اين اختيار را دارد كه آیا تأمين وجوه از يك واحد بخش عمومي را بپذیرد يا با آن تجارت كند، آن واحد توانایی كامل هدایت سياستهاي مالي يا عملياتي خود را دارد و در نتيجه تحت كنترل واحد بخش عمومي نيست. براي مثال، يك بخش دولتي ممكن است قادر به تاثیرگذاری بر سياستهاي مالي و عملياتي یک واحدی باشد كه براي تأمين مالي به آن وابسته است (مانند يك مؤسسه خيريه) يا يك واحد انتفاعي كه از نظر اقتصادي به تجارت با آن وابسته است. بنابراين، بخش دولتي به عنوان خريدار مقداري توانایی دارد ولي توانایی هدایت سياستهاي مالي و عملياتی واحد را ندارد.
استاندارد حسابداري شماره 6
تعيين این که آیا از نظر اهداف گزارشگري مالي كنترل وجود دارد
- واحدهاي بخش عمومي ممكن است به منظور دستیابی به برخي از اهدافشان واحدهای دیگری را ايجاد كنند. در برخي موارد ممكن است مشخص باشد كه واحد تحت كنترل است و بنابراين بايد تلفيق شود. در ساير موارد ممكن است اين موضوع مشخص نباشد. بندهاي 39 و 40 براي كمك به تعيين اينكه از نظر اهداف گزارشگري مالي كنترل وجود دارد يا خير، رهنمودي ارائه ميكند.
- در بررسی رابطه فيمابين دو واحد، فرض بر این است که كنترل زمانی جود دارد که حداقل يكي از شرايط توانایی زير و يكي از شرايط انتفاع زير وجود دارد، مگر آنكه شواهد روشني وجود داشته باشد دال بر این كه كنترل توسط واحد ديگر صورت ميگيرد.استاندارد حسابداري شماره 6
شرايط توانایی
الف) واحد، بهطور مستقيم يا غيرمستقيم از طريق واحدهاي فرعي، مالكيت بخش عمدهاي از حق رأي در واحد ديگر را دارا باشد.
ب) واحد توانایی، (یا از طريق مقررات موجود اعطا شده يا طبق مقررات موجود اعمال شده، انتصاب يا عزل بخش عمدهاي از اعضاي هيأت مديره يا ارکان اداره کننده مشابه را داشته باشد و كنترل واحد دیگر بر عهده اين هيأت مديره يا ارکان اداره کننده باشد.
پ) واحد توانایی انتخاب، يا ساماندهی انتخاب، بخش عمدهاي از رأيهايي كه احتمالاً در مجمع عمومي ساير واحدها انتخاب ميشوند. را داراست.
ت) واحد توانایی انتخاب بخش عمدهاي از آرا در مجمع هيأت مديره يا ارکان اداره کننده مشابه را داراست و كنترل واحد دیگر بر عهده اين هيأت مديره يا ارکان اداره کننده باشد.
استاندارد حسابداري شماره 6
شرايط انتفاع
الف) واحد توانایی انحلال واحد ديگر و كسب میزان قابل ملاحظهاي از منافع اقتصادي باقيمانده يا تحمل تعهدات قابل ملاحظه را دارد. براي مثال، شرايط انتفاع ممكن است تحقق يابد چنانچه يك واحد مسئوليت بدهيهاي باقيمانده واحد ديگر را داشته باشد.
ب) واحد توانایی کسب توزيعات داراييهاي واحد ديگر را دارد و يا ممکن است برای تعهدات خاص واحد دیگر مسئول باشد.
وقتي كه يك يا چند مورد از شرايط مندرج در بند 39 وجود ندارد، احتمالاً عوامل زير، یا به طور مجزا يا به طور جمعي، نمایانگر وجود كنترل هستند:
شاخصهاي توانایی
الف) واحد توانایی رد بودجههاي عملياتي و سرمايهاي واحد ديگر را دارد.
ب) واحد توانایی رد، کنارگذاری يا اصلاح تصميمات ارکان اداره کننده واحد ديگر را دارد.
پ) واحد توانایی تصويب استخدام، ابقا يا عزل كاركنان كليدي واحد ديگر را دارد.
ت) حکم واحد ديگر از طريق وضع قوانين ايجاد و محدود ميشود.
ث) واحد یک سهم طلايي (يا معادل آن) در واحد ديگر دارد که از آن طريق حق هدایت سياستهاي مالي و عملياتي آن واحد ديگر را خواهد داشت.
شاخصهاي انتفاع
الف) واحد حق مستقیم یا غیر مستقیم در خالص داراييهاي / ارزش ویژه واحد ديگر همراه با حق دسترسي دائم به آنها را دارد.
ب) واحد حق قابل ملاحظهاي در خالص داراييهای / ارزش ویژه واحد ديگر در صورت انحلال يا در توزيعات غیر از انحلال دارد.
پ) واحد قادر به هدایت واحد دیگر به منظور همکاری با آن در دستیابی به اهداف خود است.
ت) واحد مسئول بدهيهاي باقيمانده واحد ديگر است.استاندارد حسابداري شماره 6
- شكل زير گامهاي اساسي درگیر در تعیین كنترل بر واحد ديگر را نشان ميدهد. اين شكل بايد همراه با بندهاي 28 الي 40 مطالعه شود.
|
استاندارد حسابداري شماره 6
استاندارد حسابداري شماره 6
واحد اصلي زمانی کنترل را از دست ميدهد که توانايي هدايت سياستهاي مالي و عملياتي واحد فرعي به منظور كسب منافع از فعاليتهاي آن را از دست بدهد. از دست دادن كنترل میتواند با تغيير نسبي يا مطلق در ميزان مالكيت يا بدون آن رخ بدهد. براي مثال، از دست دادن كنترل زمانی میتواند رخ بدهد که يك واحد فرعي در معرض كنترل دولت دیگر، یک دادگاه، مرجع اجرايي يا قانوني قرار بگیرد.
همچنين، اين ميتواند در نتيجه يك توافق قراردادي رخ بدهد يا براي مثال، يك دولت خارجي ممكن است داراييهاي عملياتي واحد فرعي خارجي را مصادره كند به گونهای که واحد اصلي توانایی هدايت سياستهاي عملياتي واحد فرعی را از دست بدهد. در اين مورد، احتمالاً كنترلي وجود ندارد.
استاندارد حسابداري شماره 6
رويههاي تلفيق
- براي تهيه صورتهاي مالي تلفيقي، واحد اقتصادي اقلام مشابه داراييها، بدهيها، خالص داراييها / ارزش ویژه، درآمدها و هزينههای صورتهاي مالي واحد اصلي و واحدهاي فرعي خود را سطر به سطر با یکدیگر جمع ميكند. به منظور اينكه صورتهاي مالي تلفيقي اطلاعات مالي مربوط به واحد اقتصادي را بهعنوان يك واحد جداگانه نشان دهد، آنگاه گامهاي زير برداشته میشود:
الف) مبلغ دفتري سرمايهگذاري واحد اصلي در هر واحد فرعي و سهم واحد اصلي از خالص داراييهای / ارزش ویژه هر واحد فرعي حذف میشود (استاندارد حسابداري بينالمللي مربوطه راجع به تركيب تجاري رهنمودی را درباره نحوه برخورد با هر گونه سرقفلي حاصله ارائه ميكند).
ب) سهم اقليت در مازاد يا كسري واحدهای فرعي تلفيقي براي دوره گزارشگري مشخص میشود. و
پ) سهم اقليت در خالص داراييهای / ارزش ویژه واحدهای فرعي تلفيق شده بهصورت مجزاي از خالص داراييها / ارزش ویژه واحد اصلي در آنها، شناسایی میشود. سهم اقليت در خالص داراييها / ارزش ویژه متشکل از:
(1) مبلغ آن سهم اقليت در تاريخ اوليه تركيب (استاندارد بينالمللي يا ملي حسابداري مربوطه راجع به تركيب تجاري رهنمودي را در مورد نحوه محاسبه اين مبلغ ارائه ميكند) و
(2) سهم اقليت از تغييرات در خالص داراييها / ارزش ویژه از تاريخ تركيب.
- زمانی که حق رأي بالقوه وجود دارد سهم از مازاد يا كسري و تغييرات در خالص داراييهای / ارزش ویژه تخصيص يافته به واحد اصلي و سهم اقليت بر مبناي حقوق مالکیت کنونی تعيين ميشوند و امکان اعمال يا تبديل حق رأي بالقوه را منعكس نميکند.
- ماندهها، معاملات، درآمدها و هزينههای فيمابين واحدهاي درون يك واحد اقتصادي بايد بهصورت كامل حذف گردد.
- ماندهها و معاملات فيمابين واحدهاي درون يك واحد اقتصادي، از جمله درآمدهاي حاصل از فروش و انتقالات، درآمدهاي شناسايي شده در نتیجه يك تخصيص يا ساير مصوبات بودجهاي، هزينهها و سود سهام يا ساير توزيعات مشابه، بهصورت كامل حذف ميشوند. مازادها و كسريهاي ناشي از معاملات درون واحد اقتصادي كه در داراييها، شناسايي ميشوند نظير موجوديها و داراييهاي ثابت بهصورت کامل حذف ميشوند. كسريهاي درون يك واحد اقتصادي ممكن است نشاندهنده يك كاهش در ارزش باشد كه مستلزم شناسايي در صورتهاي مالي تلفيقي است. رهنمود مربوط به حسابداري تفاوتهاي موقتي كه از حذف مازادها يا كسريهاي حاصله از معاملات درون واحد اقتصادي ناشي ميشوند، را ميتوان در استاندارد بينالمللي يا ملي حسابداري مربوطه راجع به ماليات بر درآمد يافت.
- صورتهاي مالي واحد اصلي و واحدهاي فرعي آن كه در تهيه صورتهاي مالي تلفيقي مورد استفاده قرار ميگيرند، بايد به همان تاريخ گزارشگري تهيه شوند. زمانی که تاريخهای گزارشگري واحد اصلي و يك واحد فرعي متفاوت هستند، از نظر اهداف تلفیق، واحد فرعي صورتهاي مالي اضافي را به همان تاريخی تهیه میکند که صورتهاي مالي واحد اصلي تهيه شدهاند مگر اينكه انجام این کار عملي نباشد.
- زماني كه طبق بند 47، صورتهاي مالي يك واحد فرعي که در تهيه صورتهاي مالي تلفيقي مورد استفاده قرار میگیرند، به تاريخ گزارشگری متفاوت از تاريخ گزارشگری واحد اصلي تهيه شوند، از بابت اثرات معاملات یا رويدادهاي با اهمیتی که بين آن تاريخ و تاريخ صورتهاي مالي واحد اصلي رخ میدهد، بايد تعدیلاتی صورت پذيرد. در هر صورت، تفاوت بين تاريخ گزارشگری واحد فرعی و تاريخ گزارشگری واحد اصلی نبايد بيش از سه ماه باشد. طول دورههاي گزارشگري و هر نوع تفاوت در تاريخهاي گزارشگري بايد از دورهاي به دوره بعد یکسان باشد.استاندارد حسابداري شماره 6
49- صورتهاي مالي تلفيقي بايد با استفاده از رويههاي حسابداري يكنواخت براي معاملات و ساير رويدادهاي مشابه موجود در شرايط يكسان تهيه شود.
50- اگر يك عضو واحد اقتصادي از رويههاي حسابداري غير از رویههاي پذیرفته شده در صورتهاي مالي تلفيقي براي معاملات و ساير رويدادهاي مشابه موجود در شرايط يكسان استفاده كند، تعديلات مناسب در مورد صورتهاي مالي آن واحد در هنگام تهيه صورتهاي مالي تلفيقي صورت ميگيرد.
درآمدها و هزينههاي واحد فرعي از تاريخ تحصيل در صورتهاي مالي تلفيقي گنجانده ميشود (استاندارد بينالمللي يا ملي حسابداري مربوطه راجع به تركيب تجاري رهنمودي را در مورد مفهوم تاريخ تحصيل ارائه میکند). درآمدها و هزينههاي واحد فرعي تا زماني كه واحد اصلي كنترل خود را بر واحد فرعي از دست نداده، در صورتهاي مالي تلفيقي آورده ميشود. تفاوت بين عوايد حاصل از واگذاري واحد فرعي و مبلغ دفتري آن در تاريخ واگذاري، از جمله مبلغ انباشته هر گونه تفاوت تسعير مرتبط با واحد فرعي که طبق استاندارد بينالمللي حسابداري بخش عمومي شماره 4 «اثرات تغيير در نرخهاي تسعير ارز» در خالص داراييها / ارزش ویژه شناسايي شده، در صورت عملكرد مالي تلفیقی بهعنوان سود يا زيان غیر عملیاتی ناشي از واگذاري واحد فرعي شناسايي ميشود.
از تاريخي كه يك واحد ديگر واحد فرعي محسوب نشود، مشروط به آنكه طبق تعريف استاندارد حسابداري بينالمللي بخش عمومي شماره 7 يك واحد وابسته يا طبق استاندارد حسابداري بينالمللي بخش عمومي شماره 8 يك واحد تحت كنترل مشترك نشود، بايد بهعنوان يك ابزار مالي به حسابها منظور شود. استاندارد بينالمللي يا ملي حسابداری مربوطه راجع به شناسايي و اندازهگيري ابزارهاي مالي رهنمودي را در مورد حسابداري ابزارهاي مالي ارائه ميكنند.
مبلغ دفتري سرمايهگذاري در تاريخي كه واحد ديگر واحد فرعي محسوب نميشود، بايد به بهاي تمام شده اندازهگيري اوليه ابزار مالي در نظر گرفته شود.
سهم اقليت بايد در ترازنامه تلفيقي درون خالص داراييها / ارزش ویژه و بهصورت جدای از خالص داراييها / ارزش ویژه واحد اصلي نشان داده شود. سهم اقليت در مازاد يا كسري واحد اقتصادي نيز بايد بهصورت جداگانه افشا شود.
- مازاد يا كسري به واحد اصلي و سهم اقليت اختصاص داده ميشود. زيرا هر دو خالص دارايي / ارزش ویژه هستند، مبلغ تخصيص يافته به سهم اقليت درآمد يا هزينه محسوب نميشود.استاندارد حسابداري شماره 6
- زيانهاي قابل اطلاق به اقليت در يك واحد فرعي تلفيقي ممكن است از سهم اقليت در خالص داراييها / ارزش ویژه واحد فرعي مزبور بيشتر شود. اين فزوني و هر گونه زيان اضافي قابل اطلاق به اقليت، در مقابل سهم اكثريت تخصيص داده ميشود به جز تا ميزاني كه اقليت يك تعهد الزام آور دارد و قادر است برای پوشش زيانها سرمايهگذاري بيشتري انجام دهد. اگر واحد فرعي بعداً مازادي گزارش كرد، اين مازاد به سهم اكثريت تخصيص داده ميشود تا زماني كه سهم اقليت از زيانهايی که قبلاً توسط اکثریت جذب شده، بازیافت شود.
- اگر واحد فرعي داراي سهام ممتاز جمع شونده در جریان باشد كه توسط سهم اقليت نگهداري و بهعنوان خالص داراييها / ارزش ویژه طبقهبندي ميشوند، واحد اصلي سهم خود را از مازادها يا كسريها پس از تعدیل از بابت سود سهام چنین سهامی محاسبه ميكند، صرفنظر از این که سود سهام اعلام شده یا نشده باشد.
حسابداري واحدهاي فرعي، واحدهاي تحت كنترل مشترك و واحدهاي وابسته در صورتهاي مالي جداگانه
در زمان تهيه صورتهاي مالي جداگانه، سرمايهگذاري در واحدهاي فرعي، واحدهاي تحت كنترل مشترك و واحدهاي وابسته بايد طبق يكي از روشهاي زير به حساب منظور شود:استاندارد حسابداري شماره 6
الف) با استفاده از روش ارزش ويژه بدان گونه که در استاندارد حسابداري بينالمللي بخش عمومي شماره 7 توصیف شده است
ب) به بهاي تمام شده يا
پ) بهعنوان ابزارهای مالي
روش حسابداري یکسانی باید در مورد هر طبقه از سرمايهگذاريها بكار رود.
اين استاندارد در مورد اينكه كدام واحدها صورتهاي مالي جداگانه در دسترس برای استفاده عموم را تهيه كنند، دستوری صادر نميكند. بندهاي 58 و 60 الي 64 زمانی كاربرد دارند که واحد صورتهاي مالي جداگانهای را تهيه میکند که منطبق با استانداردهاي حسابداري بينالمللي بخش عمومي است. همچنين، واحد صورتهاي مالي تلفيقي در دسترس براي استفاده عموم را بدان گونه که بند 15 الزام کرده، تهيه میکند، مگر این که استثنای ارائه شده در بند 16 قابل اعمال باشد.
واحدهاي فرعي، واحدهاي تحت كنترل مشترك و واحدهاي وابسته كه بهعنوان ابزارهاي مالي در صورتهاي مالي تلفيقي به حساب منظور ميشوند، بايد به همان روش در صورتهاي مالي جداگانه سرمايهگذار در حسابها منظور شود.
- رهنمود مربوط به حسابداري ابزارهاي مالي را ميتوان در استاندارد بينالمللي يا ملي حسابداري مربوطه راجع به شناسايي و اندازهگيري ابزارهاي مالي يافت.
استاندارد حسابداري شماره 6
افشا
- افشاهاي زير بايد در صورتهاي مالي تلفيقي صورتگيرد:
الف) فهرستي از واحدهاي فرعي با اهمیت
ب) اين واقعيت كه واحد فرعي طبق بند 21 تلفيق نشده است.
پ) اطلاعات مالي خلاصه شده واحدهاي فرعي، بهصورت انفرادی يا گروهي، كه تلفيق نشدهاند، از جمله مبالغ كل داراييها، كل بدهيها، درآمدها و مازاد يا كسري
ت) نام هر واحد فرعي كه واحد اصلي در آن حق مالكیت و (يا) حق رأي به ميزان %50 يا كمتر دارد همراه با توضيحي در مورد چگونگي وجود كنترل.
ث) دلايل اينكه چرا حق مالكيت به ميزان بيش از %50 حق رأي يا توان رأيدهی بالقوه يك سرمايهپذير منجر به كنترل نشده است.
ج) تاريخ گزارشگري صورتهاي مالي واحد فرعي زماني كه این صورتهاي مالي برای تهیه صورتهاي مالي تلفيقي مورد استفاده قرار ميگيرند و دارای تاريخ گزارشگري يا برای دورهای متفاوت از تاریخ یا دوره واحد اصلي هستند و دليل استفاده از تاريخ گزارشگري يا دوره متفاوت و
چ) ماهيت و ميزان هر گونه محدوديت با اهمیت (براي مثال ناشي از قراردادهاي استقراض يا الزامات قانوني) بر توانايي واحدهای فرعي برای انتقال وجوه به واحد اصلي به شكل سود سهام نقدي، يا توزيعات مشابه، يا برای بازپرداخت وامها یا پيشپرداختها.
- زمانی که صورتهاي مالي جداگانه براي واحد اصلي تهيه ميشود كه طبق بند 16 درصدد عدم تهيه صورتهاي مالي تلفيقي است، صورتهاي مالي جداگانه مزبور بايد موارد زير را افشا كند:استاندارد حسابداري شماره 6
الف) اين واقعيت كه صورتهاي مالي، صورتهاي مالي جداگانه هستند، این كه استثنای از تلفيق بکار گرفته شده است، نام واحدي كه صورتهاي مالي تلفيقياش كه منطبق با استانداردهاي حسابداري بينالمللي بخش عمومي است، براي استفاده عموم تهيه شده است و منطقهاي كه واحد در آن فعاليت ميكند (زمانی که از منطقه واحد اصلي متفاوت است) و نشاني كه آن صورتهاي مالي تلفيقي قابل حصول هستند.
ب) فهرستي از واحدهاي فرعي، تحت كنترل مشترك و وابسته با اهمیت، از جمله نام، منطقهاي كه واحد در آن فعاليت ميكند (زمانی که از منطقه واحد اصلي متفاوت است) سهم از حق مالکیت و زمانی كه آن حق بهصورت سهام است، نسبتي از توان رأيدهی را که دارا هستند (فقط زمانی كه نسبت آن متفاوت از نسبت حق مالکیت است) و
پ) شرحی از روش مورد استفاده براي به حساب منظور كردن واحدهاي مذكور در بند (ب).
- زمانی که يك واحد اصلي (به استثناي یک واحد اصلي موضوع بند 63)،يك شريك خاص داراي سهمي از يك واحد تحت كنترل مشترك يا يك سرمايهگذار در واحد وابسته صورتهاي مالي جداگانه تهيه میكند، آن صورتهاي مالي جداگانه بايد موارد زير را افشا كنند:استاندارد حسابداري شماره 6
الف) اين واقعيت كه صورتهای مزبور،صورتهاي مالي جداگانه هستند و دلايل اينكه چرا آن صورتها تهيه شدهاند اگر توسط قانون، مقررات يا ساير مقامات الزامي نشدهاند.
ب) فهرستي از واحدهاي فرعي، واحدهاي تحت كنترل مشترك و واحدهاي وابسته با اهمیت، از جمله نام، منطقهاي كه واحد در آن فعاليت ميكند (زمانی که از منطقه واحد اصلي متفاوت است) سهم از حق مالکیت و زمانی كه آن حق بهصورت سهام است، نسبتي از توان رأيدهی را که دارا هستند (فقط زمانی كه نسبت آن متفاوت از نسبت حق مالکیت است) و
پ) شرحی از روش مورد استفاده براي به حساب منظور كردن واحدهاي مذكور در بند (ب)
و بايد مشخص كند صورتهاي مالي تهيه شده طبق بند 15 اين استاندارد و استانداردهاي حسابداري بينالمللي بخش عمومي شمارههاي 7 و 8 به كدام يك مربوط ميشود.
استاندارد حسابداري شماره 6
مفاد انتقالی
واحدها ملزم به رعايت الزامات بند 45 در رابطه با حذف ماندهها و معاملات فیمابين واحدهاي درون واحد اقتصادي براي دورههاي گزارشگري نيستند كه ظرف سه سال بعد از تاريخ پذيرش حسابداري تعهدي طبق استانداردهاي بينالمللي حسابداري بخش عمومي برای اولين بار شروع میشوند.
- واحدهاي اصلي كه حسابداري تعهدي را براي اولين بار طبق استانداردهاي حسابداري بينالمللي بخش عمومي ميپذيرند، ممكن است داراي تعدادي واحدهاي فرعي با شمار زيادي معاملات بين اين واحدها باشند. بنابراين، ممكن است تشخيص برخي معاملات و ماندههایی که باید به منظور تهيه صورتهاي مالي تلفيقي واحدهاي اقتصادي حذف شوند، مشكل باشد. به اين دلیل، بند 65 الزام به حذف ماندهها و معاملات بين واحدهاي درون واحد اقتصادي به طور کامل را راحت كرده است.
- زمانی که واحدها مفاد انتقالی مندرج در بند 65 را بكار ميگيرند، بايد اين واقعيت كه کلیه ماندهها و معاملات به وقوع پيوسته بين واحدهای درون واحد اقتصادي حذف نشدهاند، را افشا کند.
- مفاد انتقالی مندرج در استاندارد حسابداري بينالمللي بخش عمومي شماره 6 (2000) به منظور حذف كليه ماندهها و معاملات بين واحدهاي درون واحد اقتصادي، يك مهلت سه ساله از تاريخ بکارگیری برای اولين بار را به واحدها ارائه كرده است. واحدهايي كه قبلاً استاندارد بينالمللي حسابداري بخش عمومي شماره 6 (2000) را بكار بردهاند، ممكن است استفاده از اين دوره انتقالی سه ساله از تاريخ بکارگیری استاندارد بينالمللي حسابداري بخش عمومي شماره 6 (2000) برای اولین بار را ادامه دهند.
استاندارد حسابداري شماره 6
تاريخ اجرا
واحد بايد اين استاندارد بينالمللي حسابداري بخش عمومي را در مورد صورتهاي مالي سالانهای بكار گيرد كه دوره مالي آن از تاريخ اول ژانويه 2008 و بعد از آن شروع ميشود. بكارگيري آن براي تاريخهاي قبل از تاریخ مزبور ترغيب شده است. اگر واحدي اين استاندارد را براي دورهاي كه شروع آن قبل از اول ژانويه 2008 است بكار گيرد، بايد این واقعیت را افشا کند.
زماني كه واحدي مبناي تعهدي حسابداري را، بدان گونه که توسط استانداردهاي بينالمللي حسابداري بخش عمومي تعریف شده است، براي اهداف گزارشگري مالي در تاريخي بعد از تاريخ اجرای مزبور بپذيرد، اين استاندارد در مورد صورتهاي مالي سالانه واحد در دوره شروع تاريخ پذيرش مبناي تعهدي و بعد از آن كاربرد دارد.
استاندارد حسابداري شماره 6
کنارگذاری استاندارد بينالمللي حسابداري بخش عمومي شماره6 (2000)
- اين استاندارد جايگزين استاندارد بينالمللي حسابداري بخش عمومي شماره 6 «صورتهاي مالي تلفيقي و حسابداري واحدهاي وابسته» منتشره در سال 2000 است.
استاندارد حسابداري شماره 6