نقش کلیدی آموزش در توسعه پايدار
سنگ زيربناي توسعه پايدار در هر جامعه، انسان سالم و متخصص و متعهد است. از اين رو، آموزشهاي تخصصي در کنار و همراه با ساير آموزشهايي که براي توسعه نيروي انساني ارائه ميشود به فرايند توسعه پايدار در کشور کمک ميکند. توسعه پايدار آثار انباشته مجموعه اي از علل و عوامل است که در يک دور تسلسلي بر هم اثر متقابل دارند و در اين دور هم علت و هم معلول ميشوند.
عوامل مؤثر در توسعه پايدار عبارتند از:
توسعه نيروي انساني
توسعه فرهنگي
توسعه اقتصادي
توسعه سياسي، و
توسعه فناوري
توسعه پايدار به اين نکته کليدي بازميگردد که تحولاتي ميتواند معنادار باشد که در جميع جنبه هاي عوامل ياد شده رخ دهد و از بين اين عوامل، عامل غالب، توسعه نيروي انساني است. طبيعي است که توسعهي نيروي انساني بدون آموزش صحيح و مستمر فاقد معناست. براي آنکه فرايند آموزش نيروي انساني به درستي اجرا شود توضيح در بارهي اجزاي اصلي مؤثر در ارتقاي کيفيت آموزش ضروري به نظر ميرسد. اين اجزا به طور خلاصه عبارتند از:
آموزش دهنده: بسيار مهم است که شخص آموزش دهنده از دانش و مهارت کافي براي ارائه آموزش برخوردار باشد تا کيفيت آموزش ارتقا پيدا کند.
آموزش گيرنده: اين مهم است که بدانيم مخاطب ما در آموزش چه اشخاصي هستند تا با شناخت درست از آنان، بتوانيم به درستي آموزش دهيم.
وسيله يا امکانات آموزشي: پيام آموزشي را به آموزش گيرنده منتقل ميکند. استفاده از وسايل و امکانات آموزشي مناسب و مرغوب ميتواند کيفيت کار آموزشي را بالا ببرد.
محتواي آموزشي: متن پيام آموزشي بايد متناسب با سواد و درجات علمي مخاطبان باشد. اطلاعاتي که در آموزش حرفهاي گنجانده ميشود حتماً بايد با محتواي آموزش دانشگاه تفاوت داشته باشد.
ارزيابي مداوم برنامه هاي آموزشي: موضوع مهمي است که لازم است در امر آموزش به آن توجه شود. باز خورد (feedback) بررسي ميزان تأثيرگذاري کيفيت برنامه هاي آموزشي در آموزش گيرندگان است که به منظور رفع نقاط ضعف و بهبود امر آموزش صورت ميگيرد . براي آنکه فرايند آموزشي اثربخش باشد ميبايد در روشهاي سنتي دانش اندوزي بازنگري و در صورت امکان روشهاي دانش پژوهشي و فناوريهاي مدرن را جايگزين آنها کرد.
با اين توضيح، توسعه نيروي انساني علاوه بر برنامه مناسب، نيازمند دانشجوي خواهان، معلم توانا و امکانات آموزشي مناسب است. ارزيابي آموزش حسابداري در ايران نشان ميدهد که نخست ما در هر سه زمينه کمبود داريم، دوم، آموزش حسابداري با نيازهاي واقعي کشور فاصله دارد و سوم دانشآموختگان حسابداري قادر نيستند انتظاراتي را که از آنان در محيطهاي واقعي کسبوکار وجود دارد کاملاً رفع کنند. حسابداري مانند پزشکي آميزهاي از جنبههاي نظري و عملي است يعني علم و عمل در آن مکمل يکديگرند و در آموزش حسابداري بايد به هر دو جنبه توجه شود. در غيراينصورت، قادر به تربيت نيروي انساني واجد شرايط براي توسعهي پايدار در کشور نخواهيم بود. بهنظر ميرسد مشکل مهمي که در آموزش حسابداري دانشگاهي وجود دارد اين است که بيشتر به جنبهي نظري حسابداري توجه ميشود در صورتيکه اين مشکل در رشتههاي ديگر مانند پزشکي وجود ندارد؛ زيرا يک دانشجوي رشتهي پزشکي در طول دورهي تحصيل، جنبههاي عملي رشتهي خود را با کار در بيمارستان، آزمايشگاه و اتاق عمل فرا ميگيرد. آموزش حرفهاي يک اصل انکارناپذير براي حسابدارشدن است. نيازهاي کسبوکار بهسرعت در تغيير است و دانشآموختگان رشتهي حسابداري بايد با شرکت مستمر در دورههاي تخصصي و حرفهاي حسابداري و رشتههاي مرتبط نظير مديريت، اقتصاد و بازاريابي با علوم و اصول حاکم بر تجارت و کسبوکار آشنايي پيدا کنند تا بتوانند با تغييراتي که در نقش حرفهاي آنان پديد ميآيد مقابله کنند تا در آينده آسيب نبينند.
براي آنکه آموزش حرفهاي از اثربخشي و کارايي مناسبي برخوردار باشد مراکز آموزشي انجمنهاي حرفهاي وظيفه دارند به منظور تربيت نيروي انساني متناسب با نيازهاي کشور و آشنا با محيط کسبوکار با تبادل نظر و همکاري با دانشگاهها، ارتباط با مؤسسات آموزشي حرفهاي در کشورهاي پيشرفته، انجام تحقيقات تخصصي و حرفهاي براي تهيهي مطالب محتواي آموزشي براي آموزشدهندگان و آموزشگيرندگان، انتشار نشريات تخصصي و حرفهاي، گسترش همايشها و دورههاي آموزش حرفهاي، امکانات لازم را براي برطرف کردن اين نقيصه فراهم کنند و توان کشور را در سازماندهي نيروي انساني براي تأمين هدفهاي استراتژيک فعلي و آينده افزايش دهند.