تقسیم بندی حسابرسان
حسابرسان شرکت دیگر، شرکت را هر ساله به سه شکل مختلف زیر تقسیم میکنند:
- برحسب واحدهای عملیاتی.
- برحسب چرخههای معاملات و رویدادها.
- برحسب مراکز تصمیمگیری.
تقسیم بندی حسابرسان
راههایی که در این بخش برای تشخیص قسمتهای قابل حسابرسی ارائه شد، یک برخورد است.
برخورد دیگر، راهی است که بیانیه استانداردهای حسابرسی داخلی شماره 9 با عنوان «براورد خطر»، ارائه کرده است. بیانیه یاد شده، انواع فعالیتهای قابل حسابرسی را به شرح زیر ارائه داده است:
- سیاستها، رویهها و طرز کارها.
- مراکز هزینه، مراکز سود و مراکز سرمایهگذاری.
- ماندههای حسابهای دفتر کل.
- سیستم اطلاعاتی (دستی و کامپیوتری).
- قراردادها و برنامههای عمده.
- واحدهای عملیاتی، چون خطوط تولید یا ارائه خدمات.
- وظایف، چون دایرههای خدمات کامپیوتری، خرید، بازاریابی، تولید، تامین مالی، حسابداری و منابع انسانی.
- سیستمهای معاملات مربوط به فعالیتها چون فروش، وصول، خرید، پرداختهای نقدی، موجودیها و حسابداری صنعتی، تولید، خزانه داری، حقوق و دستمزد و داراییهای سرمایهای
- صورتهای مالی
- تقسیم بندی حسابرسان
10- قوانین و مقررات
مدیران و حسابرسان هنگام تصمیم گیری نسبت به چگونگی تقسیم سازامن برای تشخیص فعالیتهای قابل حسابرسی بالقوه باید به این فکر باشند که کدام شیوه بهترین است برای سازمان آنان
مرحله دوم: شناسایی قسمتهای قابل حسابرسی
حسابرسان داخلی پس از تدوین استراتژی یا گاه استراتژیهای مربوط به شناسایی قسمتهای قابل حسابرسی به تقسیم سازمان به قسمتهای قابل حسابرسی میپردازند. حاصل این فرایند لیستی عموماً طولانی از قسمتهای قابل حسابرسی است.
مثال: بیان مثالی این دو مرحله تدوین جدول کار حسابرسی را روشن میکند. فرض کنید حسابرسان داخلی شرکت سرزمین چوب میخواهند جدول کار حسابرسی سال آینده شرکت را تدوین کنند. شرکت سرزمین چوب دارای دو دایره اصلی چوب بری و تولید کاغذ است. این شرکت یک کارخانه تولید تخته چندلایی نیز در درون چوب بری دارد. دفتر مرکزی شرکت در رشت و کارخانه تولید کاغذ آن در همان نزدیکیها قرار دارد و دو کارگاه چوببری و کارخانه تولید تخته چند لایی آن در رامسر واقع شده است. شکل 4-5 نمودار سازمانی شرکت سرزمین چوب را با پنج رده مدیریت آن نشان میدهد. هر رده مدیریت شرکت در کنج راست گوشه نشان دهنده موقعیتهای مختلف است.
حسابرسان تصمیم گرفتند از واحدهای عملیاتی به عنوان عامل اصلی برای تشخیص قسمتهای قابل حسابرسی استفاده کنند. واحدهای عملیاتی شرکت، طبق نمودار سازمانی شرکت است.
عامل ثانویه مورد نظر حسابرسان، میزان جزییات لازم برای تکمیل هر حسابرسی است که براساس ساعات مورد انتظار برای انجام حسابرسی سنجیده میشود. میزان جزییات لازم برای تکمیل هر حسابرسی را میتوانند با انتخاب واحدهای عملیاتی با اندازههای از پیش تعیین شده، از بین ردههای پنجگانه مدیریت، کنترل (یا محدود) کنند.
تقسیم بندی حسابرسان
گرچه حسابرسان شرکت سرزمین چوب ناآگاهانه سایر استراتژیهای انتخاب قسمتهای قابل حسابرسی را به کار نگرفتند، اما نتیجه استراتژی بخصوصی که انتخاب کردند سازمان شرکت را چنان تقسیم میکند که دست کم با سه نوع استراتژی، منطبق است. به دلیل استقلال نسبی دایرهها، واحدهای عملیاتی گوناگون شرکت تابع مناطق جغرافیایی و همچنین، مراکز تصمیمگیری اداری جدا میباشند. مبالغ ریالی هنگفتی نیز در هر یک از واحدهای عملیاتی جریان مییابد.تقسیم بندی حسابرسان
حسابرسان چنین استدلال میکنند که اداره کارامد حسابرسیهای بزرگتر از این دشوار است و مدیران آنها نیز گزارشهای با فاصله زمانی کوتاهتر و فراوانتر را به گزارشهای بلند و هرازگاهی ترجیح میدهند. تعدادی از وظایف مورد رسیدگی که در ستون چهارم شکل آمده است ساعات براوردی حسابرسی مانند حسابداری گروه و مدیریت مالی، مدیریت مالی شرکت، مدیریت مالی چوب بری، تولید چوب بری، بازاریابی کاغذ و حسابداری کاغذسازی خیلی بیش از 500 ساعت برای حسابرسی نیاز دارند اما این وظایف یا دایرهها در ردههای مدیریت 4 یا 5 قرار دارند. حسابرسان با تقسیم حسابرسی این وظایف به وظایف زیر مجموعه آنها مدیریت رده 5 میتوانند اندازههای حسابرسی مطلوب نظرشان را چنان حفظ کنند که از پوشش حسابرسی وظایف بزرگتر نیز اطمینان یابند.
تقسیم بندی حسابرسان
برای مثال مدیریت مالی چوب بری با براورد 560 ساعتی بیرون از محدوده 500 ساعت قرار میگیرد. حسابرسی جداگانه دفتر کل 160 ساعت، بدهکاران 160 ساعت، بستانکاران 160 ساعت، حقوق و دستمزد 80 ساعت و حسابداری صنعتی 140 ساعت تمام وظایف زیر مجموعه مدیریت مالی را پوشش میدهد و بدین ترتیب حسابرسی مدیریت مالی چوب بری آسانتر انجام میگیرد. گرچه جمع ساعات این حسابرسیهای جداگانه به 700 ساعت میرسد اما هر یک از حسابرسیها کمتر از 500 ساعت زمان خواهد برد.
نکته جالب توجه دیگر در ارتباط با شکل 5-5 این است که براورد حسابرسی برخی از وظایف به کمتر از 500 ساعت نیاز دارد. حسابرسان چگونه تصمیم میگیرند که کل وظیفه را حسابرسی کنند یا آن را به زیر مجموعه آن تقسیم نمایند. برای مثال حسابرسان باید بین انجام دادن یک حسابرسی از دایره بازاریابی چوب بری یا سه حسابرسی جداگانه از هر یک از ناحیههای فروش سه گانه ناحیه 1-140 ساعت، ناحیه 2-120 ساعت و ناحیه 3-120 ساعت یکی را انتخاب کنند. گرچه این یک انتخاب قضاوتی است و از یک مورد به مورد دیگر فرق میکند اما یک عامل اصلی است که حسابرسان را در انتخاب خود کمک میکند و آن عبارت است از میزان همبستگی بین وظایف زیر مجموعه و در نتیجه میزان خطر موجود بین وظایف زیر مجموعه.
وظایف زیر مجموعهای که خیلی بهم وابستهاند از سطح خطر مشابهای برخوردارند زیرا خطر هر یک بر سطح خطر سایرین اثر میگذارد. از سوی دیگر وظایف زیر مجموعهای که کاملاً متفاوت و مستقل از یکدیگر باشند دارای خطرهای مشابه میباشند. برای مثال فرایندهای چوب بری و چسب زنی کارخانه تخته چن
مدیریت مالی شرکت، مدیریت مالی چوب بری، تولید چوب بری، بازاریابی کاغذ و حسابداری کاغذسازی خیلی بیش از 500 ساعت برای حسابرسی نیاز دارند اما این وظایف یا دایرهها در ردههای مدیریت 4 یا 5 قرار دارند. حسابرسان با تقسیم حسابرسی این وظایف به وظایف زیر مجموعه آنها مدیریت رده 5 میتوانند اندازههای حسابرسی مطلوب نظرشان را چنان حفظ کنند که از پوشش حسابرسی وظایف بزرگتر نیز اطمینان یابند.تقسیم بندی حسابرسان
برای مثال مدیریت مالی چوب بری با براورد 560 ساعتی بیرون از محدوده 500 ساعت قرار میگیرد. حسابرسی جداگانه دفتر کل 160 ساعت، بدهکاران 160 ساعت، بستانکاران 160 ساعت، حقوق و دستمزد 80 ساعت و حسابداری صنعتی 140 ساعت تمام وظایف زیر مجموعه مدیریت مالی را پوشش میدهد و بدین ترتیب حسابرسی مدیریت مالی چوب بری آسانتر انجام میگیرد. گرچه جمع ساعات این حسابرسیهای جداگانه به 700 ساعت میرسد اما هر یک از حسابرسیها کمتر از 500 ساعت زمان خواهد برد.
نکته جالب توجه دیگر در ارتباط با شکل 5-5 این است که براورد حسابرسی برخی از وظایف به کمتر از 500 ساعت نیاز دارد. حسابرسان چگونه تصمیم میگیرند که کل وظیفه را حسابرسی کنند یا آن را به زیر مجموعه آن تقسیم نمایند. برای مثال حسابرسان باید بین انجام دادن یک حسابرسی از دایره بازاریابی چوب بری یا سه حسابرسی جداگانه از هر یک از ناحیههای فروش سه گانه ناحیه 1-140 ساعت، ناحیه 2-120 ساعت و ناحیه 3-120 ساعت یکی را انتخاب کنند. گرچه این یک انتخاب قضاوتی است و از یک مورد به مورد دیگر فرق میکند اما یک عامل اصلی است که حسابرسان را در انتخاب خود کمک میکند و آن عبارت است از میزان همبستگی بین وظایف زیر مجموعه و در نتیجه میزان خطر موجود بین وظایف زیر مجموعه.
وظایف زیر مجموعهای که خیلی بهم وابستهاند از سطح خطر مشابهای برخوردارند زیرا خطر هر یک بر سطح خطر سایرین اثر میگذارد. از سوی دیگر وظایف زیر مجموعهای که کاملاً متفاوت و مستقل از یکدیگر باشند دارای خطرهای مشابه میباشند. برای مثال فرایندهای چوب بری و چسب زنی کارخانه تخته چندلایی به شدت به یکدیگر وابستهاند. در نتیجه حسابرسان احتمالاً کل کارخانه تخته چند لایی را در قالب یک حسابرسی مورد رسیدگی قرار میدهند اما ناحیههای مختلف فروش شرکت سرزمین چوب به نوعی مستقل از یکدیگر عمل میکنند. در نتیجه حسابرسان به جای انجام دادن یک حسابرسی از کل دایره بازاریابی، هر یک از ناحیههای سه گانه فروش را به عنوان یک قسمت قابل حسابرسی جداگانه در نظر میگیرند.
تقسیم بندی حسابرسان
حسابرسان شرکت سرزمین چوب سپس استراتژی خود را برای تشخیص قسمتهای قابل حسابرسی، به شرح زیر تدوین میکنند:
- تعیین واحدهای عملیاتی.
- تعریف قسمتهای قابل حسابرسی به گونهای که هیچ یک از حسابرسیها به بیش از 500 ساعت نیاز نداشته باشد.
- در موارد وجود حق انتخاب بین یک وظیفه بزرگ یا زیر مجموعههای آن به طور جداگانه، قسمت مورد رسیدگی براساس استقلال نسبی (یا میزان همبستگی) وظایف زیر مجموعه آن تعیین میشود. این استراتژی، پارامترهای لازم را برای تشخیص قسمتهای قابل حسابرسی در یک دوره بودجهای، تعیین و مشخص میکند.تقسیم بندی حسابرسان
مرحله سوم: مرتب کردن قسمتهای قابل حسابرسی براساس اولویت (یا خطر)
مهمترین عامل در ردهبندی قسمتهای قابل رسیدگی، خطرنسبی آنهاست. بیانیه استانداردهای حسابرسی داخلی شماره 9 «براورد خطر» چنین مقرر میدارد که «فرایند براورد خطر باید ابزار لازم را برای تدوین جدول کار حسابرسی فراهم کند». منابع اطلاعاتی گوناگونی به این فرایند یاری میرسانند: مدیریت و اعضای هیات مدیره، کارکنان واحد حسابرسی داخلی، حسابرسان مستقل، قوانین و مقررات، تجزیه
و تحلیل اطلاعات مالی و عملیاتی، گزارشهای حسابرسی در دورههای پیش و روندهای صنعتی و اقتصادی. بدیهی است که با پیدایش تغییر در وضعیتها، اولویتبندی حسابرسی نیز میتواند تغییر کند و سبب ضرورت بررسی اولویتهای تعیین شده حسابرسی در فواصل زمانی کوتاه، شود.
پژوهشهای آقایان جیمز ام. پاتون، جان اچ. ایوانز و باری ال. لوییس (چارچوبی برای ارزیابی خطر در حسابرسی داخلی، گزارش پژوهش شماره 25، انجمن حسابرسان داخلی، 1982 نشان داده است عواملی که حسابرسان برای مقایسه خطرنسبی مربوط به فعالیتهای گوناگون به کار میگیرند بیش از این هفت عامل نامبرده در بالاست. در این پژوهش از 18 عامل خطر نام برده میشود که از دیدگاه حسابرسان داخلی، با اهمیت است.
این عوامل به ترتیب اهمیت کلی آنها و به همان ترتیب که در آن پژوهش آمده است در زیر میآید:
عوامل خطر
- کیفیت سیستم کنترل داخلی قسمت مورد رسیدگی. اثربخشی کلی سیستم کنترل داخلی که از طراحی و برقراری سیستم، هر دو، حاصل میشود. هر چه اثربخشی کم باشد، خطر بیشتر میشود.
- صلاحیت و کاردانی مدیریت. اثر کلی و ترکیبی آموزش، تجربه، تعهد و قضاوت مدیریت. هر چه صلاحیت و کاردانی مدیریت بیش، خطر کمتر.
- درستکاری مدیریت. میزان تمایل مدیریت به سازش و چشمپوشی از اخلاق و رفتار حرفهای به منظور حفظ خود و یا حیطه مسئولیت خود. تمایل مدیریت به چشمپوشی از این استانداردهای رفتار حرفهای، خطر را برای سازمان افزایش میدهد.
- اندازه واحد مورد رسیدگی (درآمدها، داراییها). مجموع کل داراییهای مورد استفاده واحد و کل منابع مالی، به شکل درآمد و هزینه، که در آن واحد جریان مییابد. هر چه دارایی بیش، خطر بیشتر.تقسیم بندی حسابرسان
- تغییرات اخیر در سیستم حسابداری. تغییر در رویههای حسابداری، سیستمهای پردازش کامپیوتری یا مدیریت آنها. تغییراتی که اخیراً در سیستم حسابداری اعمال شده است، خطر را به دلیل پیدایش اشتباه، افزایش میدهد.
- پیچیدگی عملیات. پیچیدگیهای فنی عملیات یا میزان جزییات لازم برای اداره موثر عملیات. پیچیدگی بیشتر سبب افزایش خطر پیدایش اشتباه میشود.
- تغییرات اخیر در کارکنان اصلی تغییر در تصمیم گیرندگانی که مسئول عوامل موثر بر موفقیت عملیات میباشند. این گونه تغییرات اغلب خطر را افزایش میدهد یا دست کم سبب عدم اطمینان نسبت به سطح خطر میشود.
- قابلیت نقد شدن داراییها. قابلیت برداشتن و خارج کردن داراییها و آسانی تبدیل آنها به وجه نقد. هر چه قابلیت نقد شدن دارایی بیش احتمال وقوع زیان بیشتر
- وضعیت نابه سامان اقتصادی قسمت. سیر عملکرد نزولی با کاهش عملکرد مدیریت بیشتر بی پروا میشود و به دستکاری اطلاعات مربوط به عملکرد تمایل پیدا میکند.
10- رشد سریع. رشد حجم کار با بیشتر شدن حجم کار احتمال تاکید بر تولید بیشتر به قیمت از دست رفتن کنترلها افزایش مییابد.
11- میزان استفاده از کامپیوتر در قسمت. میزان کنترل جنبههای عمده عملیات توسط کامپیوتر تعداد متخصصهای کامپیوتر معمولاً اندک است و با گسترش انجام عملیات توسط کامپیوتر احتمال این که این تعداد به نسبت اندک متخصص کنترل داراییها و اطلاعات را از دست بدهند افزایش مییابد.
12- گذشت زمان از حسابرسی قبلی. حسابرسیهای با فواصل زمانی کوتاه معمولاً خطر را کاهش میدهد.
13- میزان فشار وارده بر مدیریت برای رسیدن به هدفها. انتظاری که به زعم مدیریت قسمت مورد رسیدگی از آن برای رسیدن به سطوح بالاتر عملکرد میرود. هر چه مدیریت قسمت مورد رسیدگی احساس کند که باید به هدفهای جاه طلبانه دست یابد خطر تاکید بر تولید به قیمت از دست دادن کنترلها افزایش مییابد.
14- میزان مقررات دولتی. میزان قوانین و مقرراتی که بطور مستقیم بر عملیات و عملکرد سازمان اثر دارد. این گونه فشارها اغلب به نوعی غیرقابل پیش بینی است و پیامدهای تخلف از آن گاه بسیار شدید و سخت از این رو هر چه میزان مقررات بیش خطر بالقوه بیشتر.
15- سطح روحیه کارکنان. روحیه پایین کارکنان خطر را برای سازمان افزایش میدهد.
16- میزان حسابرسی توسط حسابرسان مستقل یعنی حسابرسان برون سازمانی. حسابرسیهای مورد انتظار توسط حسابرسان / بازرسان دولتی یا موسسات حسابرسی شامل زمانبندی تعداد یا فراوانی و حجم کار حسابرسی معمولاً حسابرسیهای با فواصل کوتاه و پوشش کاری زیاد از خطر میکاهد.
17- تبلیغات سوء بازیهای سیاسی. میزان توجه رسانههای گوناگون به یک ناحیه یا موضوع. هر چه موضوعی بیشتر مورد توجه رسانهها باشد خطر آن کمتر میشود توجه اندک رسانهها میتواند احتمال کژیها یا ناکارایی را افزایش دهد.
18- فاصله مکانی از دفتر مرکزی. هر چه فاصله از نظارت مستقیم مدیریت کلی سازمان بیش گرایش مدیریت محلی به کوتاهی در هماهنگی فعالیتها با کلیت سازمان و نادیده گیری کنترلها بیشتر.تقسیم بندی حسابرسان
این 18 خطر به ترتیب کلی اولویت آورده شدند اما پژوهشگران نامبرده در بالا به این نکته نیز اشاره کردهاند که سازمانهای گوناگون آنها را به گونههای دیگری نیز اولویتبندی میکنند. شکل 6-5 اولین ده عامل خطری را نشان میدهد که حسابرسان در صنعت بانکداری و بیمه موسسههای تولیدی و سایر سازمانها انتخاب میکنند.
استاندارد خاص شماره 520 هفت عامل زیر را مطرح کرده است که حسابرسان هنگام براورد خطر مربوط به قسمتهای گوناگون بالقوه قابل حسابرسی، مورد توجه قرار میدهند:
- زمان حسابرسی قبلی و نتایج آن.
- خطر مالی.
- زیان و خطر بالقوه.
- درخواست مدیریت.
- تغییرات عمده در عملیات، برنامهها، سیستمها و کنترلهای داخلی.
- فرصتهای دستیابی به منافع عملیاتی.
- تغییرات در کارکنان واحد حسابرسی و توانمندیهای آنان.
بیانیه استانداردهای حسابرسی داخلی شماره 9 «براورد خطر»، لیست بالا را به 14 عامل خطر افزایش میدهد:
- جو اخلاقی مدیریت و فشارهای وارده بر آن برای رسیدن به هدفها.
- صلاحیت و کاردانی، کفایت و درستکاری کارکنان.
- میزان داراییها، قابلیت تبدیل به نقد (داراییها) و حجم معاملات و رویدادهای مالی.
- اوضاع مالی و اقتصادی.