گزینش قسمتها برای حسابرسی و استانداردهای آن
- تهیه منظم جدول حسابرسی قسمتها برای دوره برنامه ریزی شده.
- به درخواست مدیریت ارشد یا هیئت مدیره.
- به درخواست خود قسمت مورد رسیدگی.
خطر، کانون توجه در انتخاب قسمتهاست.
استانداردهای مرتبط با گزینش قسمتها: استاندارد خاص 520 از استانداردهای حسابرسی داخلی حرفهای مقرر میدارد که رییس واحد حسابرسی داخلی باید طرحهای حسابرسی را یکنواخت و هماهنگ با شرح وظایف واحد حسابرسی و آرمانهای سازمان تدوین کند. جدولهای کار حسابرسی در این استاندارد به عنوان بخشی مهم از فرایند برنامه ریزی حسابرسی محسوب شده است.
رهنمود شماره 5-110 مقرر میکند که جدولهای کار حسابرسی و هر گونه تغییر عمده در آنها باید توسط مدیریت به تصویب و تایید برسد و برای آگاهی هیئت مدیره از آن نیز فرستاده شود. رهنمود شماره 4-520 مقرر میدارد که جدولهای کار حسبارسی باید شامل الف – چه فعایتهایی باید رسیدگی شود ب- در چه زمانی مورد رسیدگی قرار خواهد گرفت و پ- زمان لازم برای اجرای آن حسابرسی باشد. این رهنمود مقرر کرده است که جدولهای کار حسابرسی باید چنان انعطافپذیر باشد که موارد پیشبینی نشده نیز در آن بگنجد.
طبق رهنمود 4-520 حسابرسان هنگام تعیین اولویت حسابرسیها باید هفت عامل زیر را در نظر بگیرند:
1- تاریخ و نتایج حسابرسی گذشته
اساساً حسابرسان باید مسلم بدانند که هر چه زمان زیادی از حسابرسی نوبت قبلی قسمت گذشته باشد خطر بیشتری وجود دارد و از این رو از اولویت بالاتری برخوردار میشود. به همین ترتیب هر چه نقاط ضعف زیادی در حسابرسی قبلی یافت شده باشد احتمال ادامه وضعیت ضعف کنترلها بیشتر میشود.گزینش قسمتها برای حسابرسی
2- منابع مالی
وجوه نقد همواره جذاب است و نشانه خطر. حسابرسان هنگام مقایسه فعالیتهای گوناگون به منظور تعیین بهترین راه برای تخصیص منابع معمولاً به دلیل بالا بودن سطوح احتمالی خطر اقلام متضمن مبالغ بزرگ نسبت به این گونه اقلام گرایش بیشتری نشان میدهند.گزینش قسمتها برای حسابرسی
4- درخواست مدیریت حسابرسی
حسابرسان درخواستهای مدیریت را جدی میگیرند. هنگامی که مدیریت سازمان انجام شدن یک حسابرسی به خصوص را میخواهد حسابرسان معمولاً میتوانند چنین تصور کنند که مدیریت سازمان خطری را احساس کرده است. معمولا ً مدیریت سازمان به عملیات آن نزدیکتر از هر کس دیگر است و در شرایط بهتری برای تشخیص محل وجود خطر میباشد.
5- تغییرات عمده در عملیات، برنامهها، سیستمها و کنترلها
هر تغییر عمده اولویت حسابرسی عملیاتی زیر بنایی آن را به چند دلیل بالا میبرد. فرایند ایجاد تغییر سبب پیچیدگیها و خطرهایی میشود که لزوماً در حالت پیش از ایجاد آن وجود نداشته است. پس از هر تغییر اصلاح و تعدیلات زیادی ممکن است لازم باشد تا عملیات پس از تغییر در سازمان جا بیفتد که این به نوبه خود سبب افزایش خطر در مراحل اولیه پیادهسازی میشود. عملیات جدید حاصل از ایجاد تغییر نیز پیشتر مورد حسابرسی قرار نگرفته است که این ابهام عمدهای را درباره کفایت سیستم کنترل داخلی مربوط سبب میشود.
6- فرصت کسب منافع عملیاتی
از دست دادن منافع بالقوه به زیانی میانجامد که به اندازه از دست دادن واقعی یک دارایی یک دیگر آسیب دیدگی داراییها اثرگذار است. در نتیجه حسابرسان و مدیریت هر دو همواره کوشش در بهبود دارند حتی در مواردی که کنترلها یا عملکرد کافی بوده است. نکته دیگر آن که مدیریت سازمان با نتایج حسابرسی چگونه برخورد میکند. حسابرسان در شرایط با خطر مساوی، اولویت را به شرایطی میدهند که نتایج حسابرسی بتواند اثر مثبتتری داشته باشد.گزینش قسمتها برای حسابرسی
7- تغییر کارکنان حسابرسی و تواناییهای آنان
ترکیب مناسب کارکنان حسابرسی با مهارتهای لازم، بر کار حسابرسی اثر میگذارد. واحدهای حسابرسی داخلی برای حسابرسی برخی عملیات، عموماً مجهزتر از دیگران است. برای مثال، واحدهای حسابرسی داخلی که تنها از حسابداران حرفهای تشکیل شده است احتمالاً سیستمهای مالی و حسابداری را بهتر از سیستمهای مهندسی میتوانند رسیدگی کنند.
در نتیجه، واحدهای حسابرسی داخلی همواره کوشش میکنند کارکنانی با مهارتهای گوناگون و مورد نیاز در اختیار داشته باشند تا بتوانند فعالیتهای گوناگون سازمان خود را رسیدگی کنند.حسابرسی
طبیعی است که حسابرسان باید هر هفت عامل یاد شده را هنگام تعیین اولویتها، به طور همزمان در نظر بگیرند. یک یا دو تا از این عوامل ممکن است در یک مورد خاص، از اهمیت بیشتری برخوردار باشد، اما از آنجا که حسابرسان تعداد زیادی از قسمتها را برای انتخاب در نظر میگیرند، هر یک از این عوامل را احتمالاً باید براساس ماهیت آن مورد توجه قرار دهند.
با توجه به ترکیبهای ممکن عوامل یاد شده برای هر قسمت مورد رسیدگی و تعداد احتمالاً زیاد قسمتها، حسابرسان چگونه میتوانند با مقایسهای منطقی، قسمتها را برای رسیدگی، انتخاب و اولویتها را تعیین کنند؟
متاسف حسابرسان داخلی اغلب چنان درگیر کار خود هستند که مسایل جدی و فوری ممکن است کشف نشده باقی بماند و در نتیجه اصلاح هم نشود، زیرا، حسابرسان هنوز به حسابرسی آن عملیات یا فرایندها نرسیدهاند.
انتخاب قسمتها برای رسیدگی، هنوز هم یک هنر است (بیشتر حالت ذهنی دارد تا علمی)، هر چند که برخی پیشرفتها در جهت انتخاب منظمتر در سالهای اخیر به دست آمده است.حسابرسی
گزینش قسمتها برای حسابرسی و استانداردهای مرتبط با گزینش قسمتهاسه راه اصلی برای انتخاب قسمتها وجود دارد:
- گروهبندی مسئولیتهای مدیریتمسئولیتهای مدیریت را میتوان در سه سطح استراتژیکی، تاکتیکی و عملیاتی طبقه بند کرد. این سه سطح نیز مستلزم برنامهریزی، سازماندهی و هدایت فعالیتهاست. تفاوتهای این سه سطح اساساً به میزان توجه مدیریت و زمانبندی (اجرا) محدود میشود.
-
موضوعهای استراتژیکی معمولاً موارد زیر را در بر میگیرد:
1- نوع و ماهیت فعالیت تجاری که سازمان انجام میدهد.
2- وضعیت بازاری که سازمان در نظر دارد محصولات یا خدمات خود را در آن عرضه کند.
3- تصویر و تصوری که سازمان در نظر دارد به آن دست یابد.
-
3- سهمیه بندی تولید
مدیریت استراتژیک به کلیترین، فراگیرترین و درازمدتترین موضوعها میپردازد. مدیریت تاکتیکی بر چگونگی اجرای برنامههای استراتژیک تمرکز میکند. بیشتر توجه مدیریت تاکتیکی به موضوعهای میان مدت است و بر اجزا و واحدهای خاص سازمانی تاکید میورزد.گزینش قسمتها برای حسابرسی
مدیریت عملیاتی به کارها و وظایف خاص و ضروری روزانه میپردازد.
-
بنابراین ممکن است چنین استنباط شود که مدیران ارشد تنها در سطح مدیریت استراتژیک مسئولیت دارند و مدیران میانی در سطح مدیریت تاکتیکی و مدیران رده پایین سازمان در سطح مدیریت عملیاتی مسئول میباشند.گزینش قسمتها برای حسابرسی
در واقع، وظایف اصلی هر یک از اعضای مدیریت در سطوح مختلف، انجام مسئولیتهای مربوط به خود است اما، به دلیل این که فعالیتها، یکپارچه و به شدت به یکدیگر وابسته میباشد، هر یک از اعضای مدیریت سطوح مختلف، در ایفای وظایف و مسئولیتهای مربوط به مدیریت استراتژیکی، تاکتیکی و عملیاتی سهیم میباشند.
-
در سازمانهای بسیار کوچک، همه وظایف و مسئولیتهای مدیریت توسط یک مدیر انجام میشود.گزینش قسمتها برای حسابرسی
با افزایش و گسترش حجم فعالیتهای سازمان، به افراد و اعضای بیشتری برای انجام وظایف و مسئولیتهای مدیریت نیاز است. در چنین مواردی است که سازمان مربوط، به ساختار سازمانی گستردهتری نیازمند میشود. انجام فعالیتها در یک ساختار سازمانی گسترده مستلزم رعایت سیاستها، استانداردها و روشهایی است که میتوان آن را یک شبکه فراگیر کنترل دانست و عموماً به آن سیستم کنترل داخلی گویند. این کنترلها را برای اعمال کنترل مو ثر بر فعالیتها و عملیات به کار میگیرند. واژه «کنترل» به شرایط کلی و عمومی گفته میشود، در حالی که «کنترلها» روشهایی است برای دستیابی به آن شرایط.
-
همه فعالیتهای مدیریت در سیستمهای کنترلی انجام میشود که هدفهای آن به شرح زیر است:
- قابلیت اعتماد و درستی اطلاعات.
- رعایت سیاستها، برنامهها، روشها، قوانین و مقررات.
- حفاظت از داراییها.