نقش اقلام تعهدی اختیاری در مدیریت سود شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران |
چکیده |
بررسی ادبیات مرتبط با مدیریت سود، بیانگر تلاش محققین در فهم این مطلب است که چرا مدیران به دنبال دستکاری سود هستند، چگونه سود را مدیریت میکنند و تبعات اینگونه رفتار، چیست. پاسخ به این سؤالات، بخش اعظمی از تحقیقات تجربی را در حوزه حسابداری و گزارشگری مالی به خود اختصاص داده است. از آنجا که وجوه نقد حاصل از عملیات، کمتر میتواند مورد دستکاری و اعمال نظر مدیریت قرار گیرد، در این تحقیق بهعنوان معیار اصلی عملکرد واحد تجاری در نظر گرفته میشود. بنابراین انتظار میرود که شرکتهای با عملکرد ضعیف تجاری که وجوه نقد حاصل از عملیات کمی گزارش کردهاند، به منظور گمراهی بازار و یا دلایل دیگر، سود گزارش شده خود را از طریق افزایش اقلام تعهدی اختیاری، افزایش دهند. بهعبارت دیگر انتظار میرود، وجوه نقد حاصل از عملیات و اقلام تعهدی اختیاری رابطه معکوسی را به شکل معنیداری از خود به نمایش بگذارند. ازاینرو در این تحقیق ارتباط بین اقلام تعهدی اختیاری و وجوه نقد حاصل از عملیات مورد بررسی قرار میگیرد. شرکتهای تولیدی پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، جامعه آماری تحقیق حاضر را تشکیل میدهند. نتایج این تحقیق حاکی از آن است که در شرکتهای مورد مطالعه در این تحقیق مدیریت سود اعمال شده است. در واقع مدیریت این شرکتها، به هنگام کاهش وجوه نقد حاصل از عملیات که بیانگر عملکرد ضعیف واحد تجاری بوده است، بهمنظور جبران این موضوع اقدام به افزایش سود ازطریق افزایش اقلام تعهدی اختیاری کرده است. |
کلیدواژهها |
اقلام تعهدی اختیاری؛ اقلام تعهدی غیر اختیاری؛ مدیریت سود؛ مدل تعدیل شده جونز |
عنوان مقاله [English] |
– |
چکیده [English] |
The earning management literature attempts to understand why managers manipulate earnings, how they do so and the consequences of this treatment. These questions are the focus on a significant area of inquiry within financial reporting research. Operating cash flow is difficult to manage, unless firms intentionally front load or defer the recognition of cash accompanying revenue or expense. Therefore operating cash flow should be a good measurement of the firm’s operating performance. So, it is expected, a bad performer has a strong incentive to employ income-increasing accounting strategies, while a good performer in general has relatively weak incentives to employ income-increasing accounting strategies. Therefore, it is expected that operating cash flow and discretionary accruals (as surrogate to earning management) represent a significant adverse relationship. So, relationship between these variables is examined in the period of 1381-1382 (estimation period) for TSE firms. For estimating of discretionary accrual Modified Jones Model is used and event period for this purpose is 1377-1382. |
کلیدواژهها [English] |
discretionary accruals, Earning Management, Modified Jones Model, Non Discretionary |