ساختار کنترل داخلی

استاندارد خاص شماره 520

ساختار کنترل داخلی

وظیفه اصلی واحد حسابرسی داخلی آزمون و ارزیابی ساختار یا سیستم کنترل داخلی واحد اقتصادی است. در این فصل هدفهای مدیریت هدفهای سیستم کنترل داخلی، انواع کنترلهای داخلی، روشهای کنترل داخلی و دیگر مطالب مرتبط بحث می­شود. هدف از ارائه این مطالب، شناخت مفاهیم کنترل داخلی به منظور درک بهتر وظایف و مسئولیتهای واحد حسابرسی داخلی است که در فصلهای دیگر بحث می­شود.

کمیته سازمانهای برگزار کننده کمیسیون ترد وی[1] شامل انجمن حسابداران رسمی آمریکا[2]، انجمن حسابرسان داخلی[3]، انجمن مدیران مالی[4]، انجمن حسابداری آمریکا[5]، انجمن حسابداران مدیریت[6] پس از سه سال تحقیق و مطالعه گزارشی معروف به گزارش  کوسو درباره تعریف مشترکی از واژه کنترل را به شرح بالای صفحه بعد ارائه کرد:

کنترل داخلی فرایندی است که هیات مدیره، مدیریت و سایر کارکنان برقرار می­کنند تا از دستیابی به هدفهای زیر اطمینان یابند:

  • اثربخشی و کارایی عملیات.
  • قابل اعتماد بودن گزارشگری مالی.
  • رعایت قوانین و مقررات مربوط.

دستیابی به هدفهای کنترل (به شرح بالا) مستلزم وجود 5 عنصر تشکیل دهنده ساختار کنترل داخلی به شرح زیر است:

  • محیط کنترلی.
  • ارزیابی خطر.
  • فعالیتهای کنترلی.
  • اطلاعات و ارتباطات.
  • نظارت و آزمون.

گزارش کوسو به نظر می­رسد با استانداردهای وضع شده توسط انجمن حسابرسان داخلی انطباق زیادی داشته باشد. طبق این گزارش، مسئول اصلی سیستم کنترل داخلی مدیریت است اما، همه کارمندان واحد اقتصادی نیز در این مسئولیت شریکند.

نقش واحد حسابرسی داخلی، ارزیابی ساختار کنترل داخلی و آگاه کردن مدیریت از نقاط قوت و ضعف آن است. ارزیابی خطر، یکی از عناصر تشکیل دهنده ساختار کنترل داخلی، موضوع بیانیه شماره 9 استانداردهای حسابرسی داخلی است.

اصطلاح «ساختار کنترل داخلی» در بر گیرنده محیط کنترلی، سیستم حسابداری و روشهای کنترل می­باشد. اما، در نوشتارهای متداول، از اصطلاح «سیستم کنترل داخلی» به جای ساختار کنترل داخلی، کنترلهای داخلی و کنترل داخلی نیز استفاده می­شود.

نکته اصلی، گستردگی و فراگیری این اصطلاحات است که در گزارش کوسو نیز به آن اشاره شده است.

از فرایند کنترل مدیریت انتظار می­رود این اطمینان را به وجود آورد که فعایتهای واحد اقتصادی، در راستای هدفهای سازمان انجام می­شود و منابع مورد نیاز برای تحقق این هدفها نیز در زمان نیاز، در دسترس می­باشد. این اطمینان با تعریف و ارائه هدفها و برنامه­های واحد اقتصادی، هدایت فعالیتها در راستای هدفهای سازمان و تدوین استانداردها و معیارهایی که از طریق آن بتوان پیشرفت سازمان را ارزیابی کرد، دست یافتنی است..

 

شکل کنترل داخلی

نقش هدف­های مدیریت

هدف­های کلی سازمان را مدیریت به صورت هدفهای عملیاتی مطرح می­کند. مدیریت با برنامه­ریزی و برقراری کنترلهای لازم در مورد اجرای آن برنامه­ها، از دستیابی به آن هدفها اطمینان می­یابد.

رابطه هدف­های عملیاتی با سیستم کنترل داخلی

هدفهای عملیاتی، فعالیتهای روزانه را که به نوبه خود توسط ساختار کنترل داخلی کنترل می­شود، هدایت می­کند. اما گاه، بین هدفهای عملیاتی نیز ناسازگاری به وجود می­آید.

برای مثال، حفاظت کافی از دارایی­ها و تولید کارآمد محصولات را می­توان هدفهای مشترک عملیاتی دانست. موادی که تازه وارد شده است و چگونگی درخواست آن را در نظر بگیرید. حفاظت موثر از داراییها مستلزم تهیه و تکمیل درخواستهای رسمی و ارائه آن به انباردار است، هر چند تشریفات اداری مربوط به تهیه و تکمیل فرم رسمی درخواستها ممکن است زمان بَر باشد و درخواست کنندگان مدتی را به انتظار بمانند.

کارکنان شرکت ممکن است بر این عقیده باشند که موثرترین راه برای تامین نیاز به مواد اولیه این است که «هر کس هر چه لازم دارد، بردارد» بدون اجبار به صرف وقت برای تهیه و تکمیل فرم­های رسمی درخواست کالا. در واقع، کارکنانی که می­خواهند کارایی را حتی به قیمت نادیده گرفتن هدفهای حفاظت از دارایی­ها به حداکثر برسانند، تلاش می­کنند برای کنار گذاشتن تشریفات اداری مربوط به تهیه و تکمیل درخواستهای رسمی، راهکارهای لازم را بیابند.

مدیریت سازمان با آگاهی از این گونه گرایشها، می­تواند کنترلهایی را برقرار کند که حداکثر سازگاری را با هدفهای عملیاتی داشته باشد. در ادامه مثال بالا، مدیریت سازمان به جای این که شاهد انباشته شدن درخواستهای کالا واحد انبار باشد، با استخدام انبارداران به تعداد لازم می­توان زمان انتظار را برای دریافت کالا، به حداقل ممکن برساند.

بدین ترتیب، انگیزه کارکنان برای فرار از کنترلها کاهش می­یابد و مدیریت سازمان می­تواند بطور همزمان به هدفهای حفاظتی و کارایی دست یابد. بدیهی است که مدیریت سازمان باید پیش از برقراری هر کنترلی هزینه­ها و منافع مورد انتظار آن را بسنجد. است خدام دومین انباردار میلیونها ریال بر هزینه عملیات می­افزاید. این هزینه اضافی باید از زیانهای احتمالی ناشی از سرقت کالاها و ناکاراییهای تولید در اثر نبود کنترلهای لازم در ساختار کنترل داخلی کمتر باشد.

ترتیب یا اولویت هدفهاست که کنترلها را به وجود می­آورد. برای مثال اگر ارسال صورتحسابهای فروش ظرف یک روز از تاریخ حمل کالا به عنوان یکی از هدفهای اصلی باشد آزمون درستی محاسبات همه صورتحسابها ممکن است امکانپذیر نباشد. در این گونه موارد پیامدهای عدم دستیابی به هدف یاد شده را باید براساس خطر ناشی از نادرست بودن محاسبات صورتحسابها سنجید.شکل کنترل داخلی

حاصل این کار ممکن است برقراری کنترلهایی باشد که تنها صورتحسابیی مورد آزمون درستی محاسبات قرار گیرد که مبلغ ریالی آن از حد معینی بیشتر است. با سرمایه گذاری بیشتر در سیستمهای نرم افزاری حسابداری بهتر می­توان از بروز بی دقتی و نادرستی محاسبات صورتحسابها پیشگیری کرد.

تاثیر هدفهای خاص بر طراحی کنترلها و نقش حسابرسی داخلی: طراحی کنترل­های داخلی و نقش واحد حسابرسی داخلی که مسئولیت نظارت کلی بر سیستم کنترل داخلی را دارد همواره تحت تاثیر مجموعه هدفهای خاصی است که مدیریت سازمان برای دستیابی به آن هدفها ت لاش می­کند. برای مثال رشد شتاب آمیز واحد اقتصادی این خطر را به وجود می­آورد که به دلیل غیرمتمرکز شدن عملیات و اجرای آن توسط کارکنان کم تجربه کنترلها ممکن است به خوبی اعمال نشود. در چنین شرایطی متمرکز کردن کنترلهای اصلی نظارت بر فعالیتهای غیرمتمرکز و اعمال روشهای مناسب استخدام و آموزش کارکنان یک ضرورت است. از سوی دیگر یک واحد اقتصادی را در نظر بگیرید که اندازه آن ثابت فروش آن اندک و عملیات آن متمرکز است. در چنین شرایطی از اهمیت بازدیدهای حسابرسان داخلی برنامه­های رسمی آموزش کارکنان یا وجود کنترلهای بسیار متمرکز در سازمان کاسته می­شود.

مقایسه هدفهای عملیاتی می­تواند برای تعیین برای تعیین میزان هماهنگی لازم بین نوع کنترلهای داخلی عملیات و حسابرسان داخلی سودمند باشد. یک واحد اقتصادی را در نظر بگیرید که می­خواهد برای افزایش حجم فروش، تسهیلات بیشتری را برای مشتریان خود فراهم آوردو در این شرایط مدیریت آن ناچار است هزینه­های اضافی ناشی از مطالبات لاوصول و همچنین هزینه اعتبارات و تسهیلات اعطای به مشتریان با بپذیرد.

بررسی و کنترل 100 درصد اعتبارات اعطایی به مشتریان به دلیل حجم فروشهای پیش­بینی شده امکانپذیر نمی­باشد. هدف اصلی مدیریت دادن اعتبار به همه مشتریان است به شرط آن که هزینه­ها و زیانهای ناشی از عدم وصول مطالبات نیز کاهش یابد. از این رو سیستم کنترل داخلی باید به گونه­ای طراحی شود که در بر گیرنده یک سیستم دایمی ارزیابی باشد و از طریق آن بتوان جدول سنی بدهکاران را تهیه و مطالب سررسید گذشته را شناسایی کرد. مطالبات سررسید گذشته پس از شناسایی علامت گذاری می­شوند تا اعتبار جدیدی برای آنان در نظر گرفته نشود. حسابرسان داخلی نیز به نوبه خود نه تنها بر سیستم کنترل داخلی از لحاظ اجرای صحیح روشهای مقرر نظارت دارند بلکه باید اثربخشی کنترلهای اعمال شده را نیز مورد ارزیابی قرار دهند. چند نمونه از مواردی که حسابرسان داخلی آنها را کنترل یا ارزیابی می­کنند به شرح زیر است:

تهیه بموقع جدول سنی بدهکاران

شناسایی حساب مطالبات سررسید گذشته با روشی منطقی

سرعت برقراری ارتباطات منطقی و تنگاتنگ با قسمت فروش به منظور پیشگیری از خطر اعطای اعتیارات بیش از اندازه

مدیریت یک واحد اقتصادی دیگر ممکن است تصمیم بگیرد پایگاه فعلی مشتریان خود را همراه با کاهش هزینه مربوط به مطالبات شامل هزینه مطالبات لاوصول حفظ کند و استحکام بخشد. در این گونه موارد شرایط انقباضی در مورد اعطای اعتبار و همچنین تمدید اعتبارات گذشته اعمال خواهد شد. در چنین سیستمی کنترلهای پایان کار در ابتدای کار اعمال می­شود بررسی اعتبار مشتری باید پیش از اعطای اعتبار صورت گیرد و شرایطی فراهم شود که از تاخیر در وصول اعتبارات اعطایی پیشگیری به عمل آید. مثلاً با در نظر گرفتن تخفیفات نقدی برای سرعت بخشیدن به وصول مطالبات یا در نظر گرفتن جریمه تاخیر در پرداختهای مشتریان. حسابرس داخلی بر اعمال شدن روشهای کنترل مقرر بیشتر تاکید دارد. این روشها به عنوان پالاینده­هایی برقرار می­شود که از زیانهای احتمالی بعدی ناشی از سیاستهای ضعیف اعطای اعتبار پیشگیری کند. این روشها به عنوان پالاینده­هایی برقرار می­شود که از زیانهای احتمالی بعدی ناشی از سیاستهای ضعیف اعطای اعتبار پیشگیری کند. این بدان معنا نیست که حسابرس داخلی به سایر جنبه­ها و نقاط ضعفی که در بخش اعتبارات وجود دارد نمی­پردازد. این عمل فقط جهت­گیری حسابرسی داخلی را در ارتباط با روشهای موجود و چگونگی اعمال آنها با این فرض نشان می­دهد که محیط کنترلی، دارای ساختار کافی و مناسبی است.شکل کنترل داخلی

حسابرسان داخلی می­توانند در راستای هدفهای مختلف مدیریت، وظایف گوناگونی را انجام دهند. برای مثال، در یک شرکت در حال رشد، مدیریت شرکت ممکن است از حسابرسان داخلی بخواهد تا در ارتباط با طراحی کنترلها، مشورتهای لازم را ارائه کنند.

در شرکتی که قرار است سیستم آن به سیستم مکانیزه پیشرفته­ای چون شبکه تبدیل شود، از حسابرسان داخلی ممکن است خواسته شود تا طراحی کنترلهای مورد نظر را بررسی و نقد کنند. واحد حسابرسی داخلی یک شرکت جا افتاده و با ثبات ممکن است نقش یک ترموستات (یا سوپاپ اطمینان) را نسبت به سیستم کنترل داخلی داشته باشد که بر اعمال شدن آن در حدی منطقی و مناسب، نظارت می­کند.

بدیهی است که با افزایش و تداوم روند اجرای حسابرسی عملیاتی، انتظار می­رود در هزینه­ها نیز صرفه­جویی به عمل آید.

برعکس، در یک موسسه تازه تاسیس شده که هنوز تحت پوشش حسابرسی مستقل نیز قرار نگرفته است، حسابرسان داخلی ممکن است به جنبه­های حسابرسی مالی بیشتر توجه کنند تا بتوانند درباره معقول بودن اطلاعات بدست آمده از سیستم حسابدرای، اطمینان بدهند.

در یک محیط کنترلی بهتر، ممکن است از حسابرسان داخلی درخواست شود برای کشف و افشای به موقع موارد عدم رعایت کنترلها و نارسایی­ها، بیشتر به آزمونهای رعایت روشهای کنترل داخلی بپردازند.

ملاک­های صرفه­جویی در تعیین هدف­های مدیریت و کنترل

تا این جا، موارد فراوانی از صرفه و صلاح (یا رابطه منافع با مخارج) را بحث کردیم.

رسیدگی به 100 درصد موارد اعطای اعتبار به مشتریان امکانپذیر نمی­باشد یا مستلزم صرف هزینه­های زیادی است. همچنین، غیرمتمرکز کردن کنترلها در مواردی که کارکنان جدید و کم تجربه، عملیات رو به رشد و گسترده را انجام می­دهند ممکن است با خطرهای زیادی روبرو باشد و از سرعت رشد شرکت بکاهد.

اهمیت توجه به آثار کارایی در تصمیم­گیری درباره کافی بودن یا نبودن یک انباردار برای کنترل موثر درخواست­های مواد و کالا و همچنین، تاکید بر انگیزش منفی در کارکنان به دلیل اعمال روشهای نامناسب کنترلها، پیشتر آمد.شکل کنترل داخلی

هیچ هدف مدیریت یا کنترل نباید بدون در نظر گرفتن فزونی منافع بر مخارج لازم برای دستیابی به آن هدفها، تعیین شود.

تعیین هدف مدیریت مبنی بر ایجاد خط تولید در «کوتاه­ترین زمان ممکن» یا هدف کنترل (داخلی) مبنی بر «هرگز رخ ندادن زیر پاگذاری» روشهای کنترل داخلی با هدف کلی اثربخشی عملیات در هر واحد اقتصادی، ناسازگار است.

تولید محصول در «کوتاه­ترین زمان» یعنی چشم­پوشی از کنترلهاست؛ رعایت کنترلها، زمان اندکی را می­طلبد بدون آن که در ساخت یا تکمیل محصولات تولیدی نقش موثر و مستقیمی داشته باشد. بدون کنترل نیز احتمال انجام شدن عملیات را به طور کارآمد و اثربخش، بسیار کاهش می­دهد.

روشهای مربوط به زیر پاگذاری کنترلها به مدیریت اجازه می­دهد سیستمی را که برای معاملات و رویدادهای تکراری و یکنواخت برقرار شده است در مورد آن گروه از معاملات و رویدادهای اتفاقی و غیرتکراری بکار گیرد که بیش از یک راه برای پردازش آن وجود دارد. غیر مجاز دانستن هر گونه زیر پاگذاری کنترلها در برخی شرایط خاص، معقول نمی­باشد. مستند و تایید کردن موارد زیر پاگذاری کنترلها، نمونه­ای از کنترلهای اصلی است که از سوء استفاده­ها پیشگیری می­کند.

با در نظر گرفتن فزونی منافع بر مخارج، می­توان هدفها را به گونه­ای طراحی کرد که عملی و مفید باشند؛ یعنی، دست­یافتنی و سازگار با هدفهای عملیاتی و هم با هدفهای کنترل باشند. برای مثال، بدیهی است که انگیزه­های لازم را برای طراحی کنترلها فراهم می­سازد، سبب می­شد تا فعالیتهای واحد اقتصادی به گونه­ای یکنواخت و تا حدی بدون افت و خیزانجام شود.

چنانچه هدف عملیاتی واحد اقتصادی «تولید در کوتاه­ترین زمان» در  حد نهایت آن باشد، از دست رفتن تلویحی کنترلها سبب می­شود واحد اقتصادی با کسری یا افزایش بیش از حد موجودی مواجه می­شود و نسبت به میزان کل هزینه­های تولید نیز اطمینانی بدست نیاید.

نمودار شماره 1-2، نمونه­هایی از موارد بحث شده در ارتباط با تحلیل منافع و مخارج سیستم کنترل داخلی را بطور خلاصه، ارائه می­کند.

برای کسب شناخت بهتر باید هر بُعد رابطه فزونی منافع بر مخارج مربوط به هر کنترل خاص بر حسب واحد پول سنجیده شود. برای مثال، اگر قرار باشد برای اعمال یک کنترل خاص که تا 90 درصد از سوء استفاده­های جزیی (یا دله دزدی) پیشگیری می­کند به یک سا عت در هر هفته از اوقات کار یکی از کارکنان نیاز داشته باشد، آیا برقراری این کنترل، معقول است؟شکل کنترل داخلی

فرض کنید خطر سوء استفاده­های مالی در مدت یک سال معادل 50.000.000 ریال، هزینه دستمزد هر ساعت کار کارمند 10.000 ریال و دستمزد سرپرست او 20.000 ریال در هر ساعت باشد و 15 دقیقه از وقت این سرپرست نیز صرف اعمال این کنترل شود، هزینه اعمال این کنترل عبارت خواهد بود از: (52× 10.000) به اضافه (52×  × 20.000) یعنی 520.000 ریال به اضافه 260.000 ریال که برابر 780.000 ریال است که آشکارا کمتر از خطر براوردی می­باشد. با فرض این که هزینه­های دیگری در میان نباشد. این کنترل باید برقرار شود.

ابعاد فزونی منافع بر مخارج در ارزیابی سیستم کنترل داخلی

هزینه­های متداول

·        رعایت کنترلها ممکن است مستلزم صرف اوقاتی باشد که در غیر این صورت صرف اجرای عملیات می­شد.

·        کنترلها باید مستند شوند این کار مستلزم صرف هزینه است.

·        مراحل تایید و تصویب در سیستم کنترل داخلی مستلزم درگیر شدن سطوح مختلف مدیریت و صرف وقت توسط مدیریت ارشد است.

·        گاه کنترلها با هدفهای عملیاتی در تضاد مستقیم می­باشند. برای مثال، سفارشاتی که از طریق تلفن انجام می­شوند ممکن است بیشترین کارایی را داشته باشند اما الزامات کنترل ایجاب می­کند که سفارشهای با مبلغی بیش از یک حد معین حتماً به صورت کتبی انجام شود.

منافع متداول

پاسخگویی بهبود می­یابد و در نتیجه دارایی­ها به گونه­ای مناسبتر حفاظت می­شود.

کنترل بهتر روی منابعی که در تولید استفاده می­شود.

 

وجود نقاط کنترل تعبیه شده در سیستم احتمال رعایت سیاستها و رویه­های واحد اقتصادی را افزایش می­دهد.

با ایجاد معیارهای گوناگون کارایی، نگرانی از بابت اثربخشی باقی نمی­ماند.

تمیز بین کنترلهای اداری و کنترلهای حسابداری: حسابرسان داخلی برای ارزیابی کنترلها بهتر است بین کنترلهای اداری و کنترلهای حسابداری تفاوت قایل شوند. کنترلهای اداری صرفاً به عملیات شرکت مربوط می­شود و با عملیات حسابداری ارتباطی ندارد. یک نمونه ساده از کنترلهای اداری، گزارشی است که فروشندگان سیار در آن، تعداد ملاقات با مشتریان را طی یک دوره معین اعلام می­کنند.

اگرچه اعمال این گونه کنترلها در ارائه مناسب خدمات به مشتریان و تلاش برای افزایش حجم فروش بسیار موثر است، اما از این طریق کنترل موثر و مستقیمی بر عملیات حسابداری اعمال نمی­شود. اصطلاح مستقیم در این ارتباط، بسیار حایز اهمیت است. با توجه به سوابق مربوط به تعداد بازدید از مشتریان و جمع کل فروش می­توان آزمون مانده­سنجی را انجام داد همچنین می­توان تاثیر این نوع کنترلها را بطور فراگیر در همه قسمتهای واحد اقتصادی مشاهده کرد. هر چه زمینه پاسخگویی درباره فعالیتهای غیرمالی بیشتر فراهم شود برای حمایت و رعایت الزامات کنترل سیستم اطلاعات حسابداری و مالی شرایط مساعدتری را می­توان انتظار داشت.شکل کنترل داخلی

کنترلهای اداری به عملیات کلی واحد اقتصادی مربوط است در حالی که کنترلهای حسابداری به دقت و درستی فرایند سیستم حسابداری و گزارشهای مالی مربوط می­شود. هر سیستم اطلاعات حسابداری مطلوب و مناسب باید ویژگیهای زیر را دارا باشد:

1- کامل بودن = آیا همه معاملات و رویدادها در سیستم حسابداری ثبت می­شود؟

2- اعتبار: آیا فقط معاملات و رویدادهای معتبر ثبت می­شود؟

3- مجاز بودن = آیا همه معاملات و رویدادها برای منظور شدن در عملیات و سیستم حسابداری به درستی مجاز است؟

4- دقیق بودن: آیا ارقام و اطلاعات مورد گزارش معرف واقعی رویدادها و معاملات انجام شده می­باشد؟

هر روش کنترل که بطور مستقیم بر ویژگیهای سیستم حسابداری یاد شده در بالا اثر گذارد کنترل­های حسابداری نامیده می­شود.

در حسابرسی­های مالی همواره بر کنترل­های حسابداری تاکید می­شود در حالیکه در حسابرسی­های عملیاتی بیشتر بر کنترل­های اداری مرتبط با هدفهای عملیاتی مدیریت توجه می­شود. اما، برخی کنترل­های هر یک از این دو گروه (اداری و حسابداری)، احتمالاً در همه حسابرسی­ها به کار می­آید.

 

قابلیت اعتماد و درستی اطلاعات

با گسترش و توسعه روزافزون بنگاه­های اقتصادی و پیچیده­تر شدن آنها، سیستمهای اطلاعاتی نیز اهمیت بیشتری یافته­اند. سیستم­های اطلاعاتی نیز روز به روز پیچیده­تر شده­اند.

سیستم­های اطلاعاتی معمولاً به دو گروه:

  • سیستم­های اطلاعاتی حسابداری

  • سیستم­های اطلاعاتی عملیاتی

تقسیم می­شوند.

سیستم­های اطلاعاتی حسابداری، صورتهای مالی واحد اقتصادی را به وجود می­آورد و معمولاً گزارشهای گوناگون مربوط به بودجه­ها و هزینه­های آن را برای استفاده مدیریت تهیه می­کند.

سیستم­های اطلاعاتی عملیاتی معمولاً اطلاعات مربوط به جنبه­های گوناگون عملیات را گردآوری می­کند و گزارش­های سطوح فعالیت، مسئولیت­ها و نظایر آن را به وجود می­آورد. دستیابی به هدف کنترل داخلی مربوط به قابلیت اعتماد و درستی اطلاعات در سیستم اطلاعاتی از لحاظ فرایندهای تصمیم­گیری مدیریت، حایز اهمیت است.

برای مثال، فرض کنید گزارش واحد بازاریابی (و فروش) بنگاه حاکی از رشد سریع فروش بنگاه در یک منطقه خاص باشد. این اطلاعات ارائه شده ممکن است سبب شود تا مدیریت، فعالیت­های تبلیغاتی را افزایش دهد، تسهیلات جدیدی را فراهم کند، کارکنانی را در رده­های مختلف به استخدام درآورد و برای پشتیبانی از این رشد در منطقه، موجودی­های مواد و کالا را در آن منطقه افزایش دهد.شکل کنترل داخلی

حال اگر این اطلاعات، نادرست و فروش در آن منطقه به میزان گزارش شده افزایش نیافته باشد، منابع زیادی از بنگاه می­تواند هدر رود.

رعایت سیاست­ها، طرح­ها، روش­ها، قوانین و مقررات

شاید متداول­ترین راه­کاری که مدیریت می­تواند براساس آن سیستم کنترل داخلی را برقرار کند، تدوین سیاست­ها، طرح­ها و روش­ها باشد.

قوانین و مقررات از برون بر بنگاه تحمیل می­شود. هدف این کنترلها، اطمینان دادن از این است که عملیات به گونه­ای برنامه­ریزی شده، مرتب و منظم انجام می­شود. قصور در اعمال این کنترلها، همه تلاشهای هماهنگی را که این کنترلها به وجود می­آورد، به مخاطره می­اندازد.

حسابرسان داخلی علاوه بر تعیین میزان رعایت این گونه کنترلها، کفایت سیاستها، طرحها و روشها را مورد ارزیابی قرار می­دهند.

توجه داشته باشید که بررسی کفایت روشها، پیش نیاز انجام آزمون رعایت روشهاست. چنانچه روشها کفایت نداشته باشد، انجام آزمون رعایت درباره آنها بی معنا خواهد بود. حسابرسان داخلی به این دلیل بر ارزیابی روشها اصرار می­ورزند که بتوانند کفایت طراحی آنها را برآورد و تعیین کنند.

حفاظت از دارایی­ها

معمولاً برای حفاظت از دارایی­ها، مشهودترین نوع کنترلها طراحی و برقرار می­شوند. این گونه کنترلها شامل قفلها بر درها، نگهبان، اسم رمز برای کامپیوتر، گاو صندوق، حصار و کنترل مشترک برای دارایی­های گران­بهاست.

اقتصادی و کارآمد بودن عملیات

یکی از مفاهیم بنیادی علم اقتصاد، «محدود بودن منابع» است. به بیانی ساده، آن قدر منابع وجود ندارد که همه خواسته­های ما را برآورده کند.

این اصل در مورد مدیریت سازمان و خواسته آن مبنی بر این که عملکرد شرکت با کمترین ضایعات ممکن و بهترین توازن بین منافع و مخارج باشد نیز کاربرد دارد. اگر از تسهیلات شرکت با کمتر از ظرفیت استفاده شود، اگر فعالیت شرکت مولد نباشد، اگر رعایت برخی روشها توجیه اقتصادی نداشته باشد و اگر کارکنان شرکت یش از نیاز یا کمتر از نیاز باشد، شرکت آسیب می­بیند.شکل کنترل داخلی

وجود استانداردهای عملیاتی، معیار سنجش مناسبی را از نظر اقتصادی و کارایی فراهم می­آورد. بارزترین شواهد مربوط به آثار نامطلوب اقتصادی یا عدم کارایی عملیات، معمولاً در صورتهای مالی واحد اقتصادی منعکس می­شود. این گونه شواهد ممکن است به آسانی قابل مشاهده نباشد اما، حسابرسان داخلی، همانند دیگران، همواره باید نسبت به بهبود در این زمینه هوشیار باشند.

تحقق هدف­های سازمانی مربوط به عملیات برنامه­ها

بدیهی است اگر واحد اقتصادی به هدفهای خود دست نیابد، انجام هر کار دیگری بی فایده و بی اهمیت خواهد بود. همه کنترلها و فعالیتهای سازمانی باید در راستای تحقق هدفها و برنامه­ها صورت گیرد.

حسابرسان داخلی با آشنایی کامل به امور واحد اقتصادی و سیستم کنترل داخلی آن، می­توانند نقش مهم و اساسی در این زمینه ایفا کنند. حسابرسان داخلی با آزمون و ارزیابی سیستم کنترل داخلی در شرایط قرار می­گیرند که بتوانند مسیر کلی امور شرکت را دریابند.

شکل کنترل داخلی

برای مثال فرض کنید حسابرسان داخلی یک شرکت بزرگ متوجه شوند که یکی از دوایر تولیدی آن شرکت تصمیم دارد به منظور ارائه تصویری از نوآوری همیشگی یک سری لوازم خانگی جدید و بی سابقه را  تولید و به بازار عرضه کند. همچنین فرض کنید مدیریت این شرکت بنا به رهنمودهای هیات مدیره سیاستی را در پیش گرفته باشد که برای جلب اعتماد و وفاداری دراز مدت مشتریان خود تصویری محافظه کارانه و ثابت را از شرکت ارائه کند. اداره مرکزی شرکت نیز آگاهانه تصمیم گرفته باشد سیاستی را اعمال کند که در ارائه محصولات جدید ش تاب زده عمل نشود و با هیاهوهای تبلیغاتی نیز همراه نباشد. در چنین مواردی حسابرسان داخلی در شرایطی قرار می­گیرند که می­توانند هر گونه ناهماهنگی در عملیات شرکت و تضاد آشکار با منافع دراز مدت آن را فاش کنند.

انواع کنترلهای داخلی: کنترلهای داخلی را می­توان پیشگیرانه یابنده، اصلاحی یا تصحیح کننده و دستوری و جبرانی توصیف کرد. هر یک از این گروه­بندیها در زیر تشریح می­شود.

کنترلهای پیشگیرانه: کنترلهای پیشگیرانه به منظور جلوگیری از بروز اشتباهات یا نیز استفاده­ها برقرار می­شود. به همین دلیل این کنترلها را کنترلهای پیش از رخداد نیز نامیده­اند که می­تواند مانعی بر سر راه پردازش معاملات خاص به وجود آورد. کنترل اعتبار مشتریان استفاده از فهرست اسامی فروشندگان تایید شده و استقرار نگهبان در مبادی خروجی به ترتیب از فروش نسیه به مشتریان غیرقابل اعتماد، استفاده از فروشندگان و تامین کنندگان تایید نشده و دزدی داراییها جلوگیری می­کنند.

کنترلهای پیشگیرانه زمانی اعمال می­شود که شخص مورد نظر وظایف خود را انجام می­دهد. برای مثال کنترلهای پیشگیرانه سبب تفکیک وظایف بررسی نظارتی، کنترل دو منظوره، کنترلهای ویرایشی، مانده سنجی، کنترل کامل بودن و کنترل دقت و درستی عملیات می­شود. نمونه­ای از کنترل پیشگیرانه فرم یا پنجره ورود اطلاعات ماندن برگه حسابداری است که اجازه پردازش را تا تکمیل تمام فیلدها مانند برابری جمع بدهکار و جمع بستانکار در برگه حسابداری نمی­دهد.شکل کنترل داخلی

برخی بر این باورند که کنترلهای پیشگیرانه برتر و کم هزینه تر از کنترلهای یابنده می­باشد چون از بروز خسارات پیشگیری می­کنند و از این رو برخی خطرها را کاهش می­دهند اما از کنترلهای پیشگیرانه نمی­توان انتظار داشت که از همه خطاها پیشگیری کند یا حتی در تمام مدت اعمال شود بنابراین کنترلهای پیشگیرانه گهگاه می­تواند کارایی لازم را نداشته باشد مگر آن که واحد اقتصادی تشخیص دهد کنترلهای پیشگیرانه به شدت به پیگیری بعدی توسط کنترلهای یابنده وابسته است.

شکل کنترل داخلی

کنترلهای یابنده: همان گونه که از نامش پیداست کنترلهای یابنده به کنترلهایی گفته می­شود که اشتباهات را پس از رخداد کشف می­کند. صورت مغایرات بانک نمونه­ای است از کنترل یابنده اصلی در مورد موجودیهای نقد. فرض کنید شرکت برای پرداختهای بیش از 10.000.000 ریال از چک با دو امضا استفاده می­کند. در یک مورد خاص چون یکی از صاحبان امضا در سفر و انجام هزینه فوری بود. این کنترل پیشگیرانه زیر پا گذارده می­شود. بانک نیز علی رغم وجود هشدار چکهای با مبلغ بیش از 10.000.000 ریال تنها با دو امضا معتبر است بر روی چک وجه آن چک را با کم دقتی می­پردازد. هنگام تهیه صورت مغایرات بانک این چک 10.000.000 ریالی کشف می­شود. این کنترل یابنده پی­جویی­هایی را ضروری می­سازد. صاحب امضای سومی تعیین می­شود تا در آینده تنها به دلیل در دسترس نبودن یکی از صحبان امضای مجاز کنترلها نادیده گرفته نشود. بعلاوه طی نامه­ای به بانک تذکر داده می­شود که چکهای با مبلغ بیش از 10.000.000 ریال حتماً باید دارای دو امضای مجاز همانطور که بر روی چکها قید شده است باشند.

در چنین شرایی به سادگی می­توان آثار نبود کنترلهای یابنده را مجسم کرد. هر بار که یکی از امضا کنندگان چک در دسترس نباشند سیستم کنترل داخلی می­تواند زیر پا گذارده شود. احتمال بروز خطر به شدت افزایش می­یابد. یکی از امضا کنندگان ممکن است از این زیر پا گذاری کنترلها آگاه شود و در نبود امضا کننده دیگر با تصویب پردازش برخی معاملات نادرست از شرکت سوء استفاده کند. محیط کنترلی بدین ترتیب خراب و سبب می­شود هر زمان که اعمال کنترلها دردسر آفرین گردد روشهای کنترلی داخلی زیر پا گذارده شود. بدترین حالت نبود کنترلهای یابنده زمانی است که مدیریت واحد اقتصادی از نبود آن یا گسترش دامنه آن ناآگاه باشد. مبالغ قابل توجهی از وجوه شرکت ممکن است پیش از کشف آن مورد سوء استفاده قرار گیرد که این به نوبه خود، احتمال وصول یا جبران آن را به شدت کاهش می­دهد.شکل کنترل داخلی

بدیهی است که در نبود یک سیستم کامل و کارامد کنترل پیشگیرانه، وجود ابزارهای کنترلی در قالب کنترلهای یابنده از ضروریات یک سیستم کنترل داخلی مطلوب است.

اعمال کنترلهای یابنده در برخی موارد ارزانتر از اعمال کنترلهای پیشگیرانه است چون که معاملات و رویدادها را می­توان بطور نمونه­ای، یعنی بدون نیاز به رسیدگی صدردرصد، آزمون کرد. نمونه­هایی از کنترلهای پیشگیرانه همراه با کنترلهای یابنده در نمودار شماره 2-2 می­آید.

کنترل­های اصلاحی

کنترل­های اصلاحی، اشتباهات و خطاهای کشف شده توسط کنترلهای یابنده را تصحیح می­کند. برای مثال، کامپیوتر هنگام ویرایش عادی پردازشها ممکن است بتواند کُدگذاری غیرمجاز برای یکی از تامین کنندگان مواد و کالا را کشف کند اما، به کار خود ادامه دهد و نام تامین کننده را بخواند، آن نام را با فایل اصلی لیست نامهای تایید شده مطابقت دهد، شماره کُد مربوط را انتخاب کند و رکورد اولیه را اصلاح نماید. در این فرایند کنترل، اگر شماره مشتری تایید شود، کامپیوتر فقط کار ویرایش را ادامه می­دهد.

گاه، اصطلاح «کنترلهای اصلاحی» برای موارد اعمال کنترل بر اصلاح ثبتها بکار می­رود. برای مثال، فرض کنید کامپیوتر نتواند نام فروشنده را در فایل اصلی پیدا کند.

به بیان دیگر، نه تنها در مورد کُد تامین کننده مواد و کالا اشتباه شده است، بلکه یک تامین کننده غیرمجاز نیز به عنوان تامین کننده مواد و کالا انتخاب شده است. در این گونه موارد، یک گزارش استثناءها برای اشتباهاتی تهیه می­شود که اصلاح خودکار آن امکانپذیر نبوده است.شکل کنترل داخلی

در چنین مواردی، معمولاً یکی از کارکنان وظیفه می­یابد تا سفارش خرید مربوط را بررسی کند. در این بررسی ممکن است مشخص شود که صورتحساب باید به نام تامین کننده دیگری تغییر کند یا اسم و مشخصات این تامین کننده به لیست تایید شده، اضافه شود.

شکل کنترل داخلی

نظارت و کنترل اعمال اصلاحی از اهمیت ویژه برخوردار است. در غیر این صورت، سفارشات خرید ممکن است به گونه­ای داده شود که زیانهای قابل ملاحظه­ای را برای واحد اقتصادی به بار آورد (برای مثال، جایگزینی با اقلام غیرمشابه می­تواند رخ دهد) یا لیست تایید شده تامین کنندگان، به دلیل آسانی ایجاد تغییر در آن، غیرقابل اعتماد شود.

خیلی از واحدهای اقتصادی مقرر می­دارند که «معاملات اصلاح شده» به همان شیوه معاملات و رویدادهای اولیه پردازش شود؛ زیرا، اعتقاد بر این است که اعمال چنین شیوه­ای برای کنترل فرایند ثبتها از کارایی بیشتری برخوردار است. اعمال کنترلهای اضافی و تکمیلی که به گونه­ای غیرمنظم اعمال شود، در مقایسه با کنترلهای معمول پردازشی، بیشتر در معرض شکست یا نادیده­گیری است.

کنترل­های دستوری

کنترلهای دستوری به منظور دستیابی به نتایج مثبت و سازنده، طراحی و اجرا می­شود، در حالی که کنترلهای پیشگیرانه، یابنده و اصلاحی بیشتر برای پیش­گیری، کشف و اصلاح نتایج منفی اعمال می­شود. مدیریت واحد اقتصادی بیشتر فعالیتها را هدایت و رهبری می­کند.

برای مثال، مدیر یک شرکت ساختمانی ممکن است به مدیران پروژه­های مختلف شرکت دستور دهد که در حد امکان از کارگران محلی استفاده کنند.

این سیاست ممکن است بیشتر به منظور بالا بردن وجهه شرکت در هر منطقه­ای اعمال شود که در آن فعالیت می­کند.

برخی معتقدند کنترلهای دستوری همان کنترلهای پیشگیرانه است زیرا هر بار که یک رویداد جالب و خوب رخ می­دهد از وقوع یک رویداد بد و نادرست پیشگیری می­شود. ارتباط نزدیک این دو کنترل به روشنی تمام قابل تشخیص است اما به دلیل تفکیک و تمایز آنها در بیانیه شماره 1 استانداردهای حسابرسی داخلی کنترل داخلی مفاهیم و مسئولیتها و همچنین به دلیل تفاوت اندکی که در نگرش آنهاست در این کتاب نیز از یکدیگر تفکیک و متمایز شده­اند.

شکل کنترل داخلی

کنترل­های جبرانی: گاه آنچه به عنوان یک ضعف در سیستم کنترل داخلی به چشم می­خورد واقعاً اشکالی نخواهد داشت به شرط آن که کنترلهای جبرانی برای آن وجود داشته باشد. همان گونه که از نام این کنترلها بر می­آید این کنترلها می­تواند نارساییهای موجود در جاهای دیگر را جبران کند. تهیه صورت مغایرات بانک توسط فردی که با دریافتها و پرداختهای نقدی سر و کار ندارد می­تواند برخی نارساییهای موجود در کنترلهای مربوط را جبران کند. به همین ترتیب نظارت مستقیم صاحب سرمایه مدیر بر عملیات واحد اقتصادی کوچک می­تواند کمبود یا نقاط ضعف حاصل از عدم تفکیک وظایف را جبران کند.

منطق چنین کنترلهایی روشن است. این کنترلها با هدف بی نقصی از دیدگاه محدود کردن مخاطرات طراحی می­شود. این مخاطرات باید با توجه به نوع رویدادی که ممکن است اتفاق بیافتد و نقایص و نقاط ضعفی که می­تواند در سیستم وجود داشته باشد تجزیه و تحلیل شود. کنترلهای جبرانی می­تواند به صورت تکراری و به عنوان یک روش کنترل به کار رود. بازبینی اطلاعات ورودی اغلب با دو بار وارد کردن اطلاعات، مقایسه نتایج آنها و گزارش هر گونه مغایرت کشف شده بدست می­آید.

توجه به کنترلهای جبرانی ویژگی پیشگیرانه و یابنده کنترلها اهمیت بیشتری پیدا می­کند. کنترلهای جبرانی با چه هدفی برقرار می­شود؟ آیا ابزاری است برای پیشگیری از ضرر و زیان و سو جریانات یا ابزاری است برای کشف ضرر و زیان و سو جریانات؟ بدیهی است که کنترلهای یابنده را نمی­توان جایگزین کنترلهای پیشگیرانه دانست اما قابلیت کنترلهای یابنده را برای جبران نقاط ضعف با اهمیتی که در سستم کنترل داخلی وجود دارد نباید نادیده گرفت. نکته اصلی این است که این کشف تا چه اندازه بموقع صورت می­گیرد و میزان زیان یا سو جریانات رخ داده در این فاصله زمانی تا چه حد است.شکل کنترل داخلی

مناسب بودن طراحی کنترلهای جبرانی همانند هر مورد طراحی کنترلها و براورد خطر تنها با توجه به فزونی منافع بر مخارج می­تواند تعیین شود. زیان احتمالی ناشی از نبود کنترلهای جبرانی باید در مقایسه با کل مخارج طراحی و اجرای آن سنجیده شود. در این گونه تجزیه و تحلیلها به این نکته باید توجه شود که یک کنترل خاص ممکن است برای یک رویداد کنترل دستوری و در عین حال برای رویدادی دیگر یک کنترل جبرانی باشد. از این رو منافع مربوط باید به گونه­ای تجزیه و تحلیل شود که تمام آثار مختلف و مثبت کنترلهای مخصوص را علاوه بر هدف اولیه آن کنترلها در بر گیرد.شکل کنترل داخلی

خلاصه: سازمانها و نهادهای اقتصادی از هر 5 نوع کنترل یاد شده استفاده می­کنند. کنترلها به گونه­ای طراحی و اجرا می­شوند که هر عمل مثبت و سازنده مورد تشویق و حمایت قرار می­گیرد و هر عملی که نتیجه نامطلوب داشته باشد نفی می­شود. در این فرایند کنترل موارد نامناسب و نامطلوب شناسایی و اصلاح می­شود. هر جا که کنترل وجود نداشته باشد کنترلهای دیگری اعمال می­شود تا آثار منفی احتمالی ناشی از عدم اجرای آنها را جبران کند. تصمیم­گیری درباره انتخاب و اجرای ترکیبی مناسب از انواع کنترلها، به توازن منافع و مخارج ترکیبهای گوناگونی از کنترلها بستگی دارد که در واحد اقتصادی می­تواند بکار گرفته شود. سرانجام واحدهای اقتصادی سیستم کنترل داخلی را به گونه­ای طراحی و برقرار می­کنند که به پنج هدف یاد شده دست یابند.

شکل کنترل داخلی

دیدگاهتان را بنویسید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. فیلدهای مورد نیاز با * مشخص شده است

نوشتن دیدگاه

عضویت در خبر نامه

مشاور مالیاتی معتبر را بشناسید آرمان پرداز خبره
خدمات مالی
مشاور مالیاتی معتبر را بشناسید

در این نوشته برای شما توضیح می دهیم که چگونه یک مشاور مالیاتی معتبر را بشناسید و به او اعتماد کنیم. در پایان اعتماد شما را به آرمان پرداز خبره جلب می کنیم. مشاور مالیاتی معتبر

ادامه مطلب »
اهمیت مشاور مالیاتی آرمان پرداز خبره
خدمات مالی
اهمیت مشاور مالیاتی

اهمیت مشاور مالیاتی در این نوشته میخواهیم به اختصار در خصوص اهمیت مشاور مالیاتی به قلم کارشناس آرمان پرداز خبره بپردازیم. کسب و کار و اهمیت مشاور مالیاتی در آن اهمیت مشاوره در زمینه مالیات کسب

ادامه مطلب »
انتخاب کارشناس حسابداری و مشاور مالیاتی متناسب با ابعاد شرکت توسط آرمان پرداز خبره
خدمات مالی
مشاور مالیاتی متناسب با ابعاد شرکت

در این نوشته می خواهیم در مورد نکاتی در خصوص انتخاب مشاور مالیاتی متناسب با ابعاد شرکت و نحوه انتخاب کارشناس حسابداری بپردازیم. تا پایان با ما همراه باشید و جهت هرگونه نیاز به مشاور مالیاتی

ادامه مطلب »
شرح وظایف و اختیارات مشاور مالیاتی
خدمات مالی
شرح وظایف و اختیارات مشاور مالیاتی

در این نوشته میخواهیم به شرح وظایف و اختیارات مشاور مالیاتی در سازمان امور مالیاتی بپردازیم. جهت هرگونه سوال در خصوص مشاور مالیاتی با ما در ارتباط باشید. مشاور مالیاتی کیست؟ مشاور مالیاتی کسی است که

ادامه مطلب »
انواع هزینه ها در حسابداری و مالی توسط مشاور مالیاتی
حسابداری
انواع هزینه ها در حسابداری

در این نوشته میخواهیم در خصوص انواع هزینه ها در حسابداری و مالی ، بهبود هزینه ها توسط مشاور مالیاتی و همچنین در خصوص انواع هزینه بپردازیم انواع هزینه ها در حسابداری یکی از مهم‌ترین مفاهیم

ادامه مطلب »
مدارک مثبته
حسابداری
مدارک مثبته

در این نوشته به مفهوم مدارک مثبته و یا اسناد مثبته و نقش آن در حسابداری و چگونگی رسیدگی به آن توسط مشاور مالیاتی می پردازیم. مدارک مثبته یا اسناد مثبته مدارک مثبته اسناد نشان‌دهنده وقوع

ادامه مطلب »
مشاور مالیاتی کیست ؟
خدمات مالی
مشاور مالیاتی کیست ؟

مشاور مالیاتی کیست؟ در این مطلب درباره مشاور مالیاتی کیست و خصوصیات یک وکیل مالیاتی خبره ، هم چنین میزان آشنایی او با قوانین مالیاتی و امور مالیاتی کشور به صورت مفصل صحبت می کنیم. با

ادامه مطلب »
اهمیت مشاوره مالیاتی
خدمات مالی
اهمیت مشاوره مالیاتی

اهمیت مشاوره مالیاتی تمامی مشاغل نیازمند دانش مشاور مالیاتی و وکیل مالیاتی و اهمیت مشاوره مالیاتی برای روبه رو شدن با قانون مالیات سازمان امور مالیاتی هستند. با ما باشید زیرا در این نوشته به این

ادامه مطلب »
مفاصا حساب مالیاتی
خدمات مالی
مفاصا حساب و نحوه دریافت مفاصا حساب

درخواست گواهی مفاصا اولین کاری است که مودی و یا مشاور مالیاتی و وکیل مالیاتی وی ملزم است برای دریافت گواهی مفاصا حساب مالیاتی انجام دهد. براساس ماده ۲۳۵ قانون مالیات های مستقیم، اداره امور مالیاتی

ادامه مطلب »
مشاور مالی را چگونه انتخاب کنیم
خدمات مالی
مشاور مالیاتی چه کاری انجام می دهد

اشخاص حسابرس و مشاور مالیاتی در هدایت مالیات دهندگان برای رعایت قوانین، در تمام امور مالی، حسابداری و پرداخت مالیات نقش مهمی دارد. بسته به وضعیت مالیات دهنده، خدماتی که یک مشاور مالیاتی ارائه می‌دهد، متفاوت

ادامه مطلب »
مالیات بر ارزش افزوده
خدمات مالی
مالیات املاک و مستغلات

مالیات املاک و مستغلات ، نوعی از مالیات می باشد، که از درآمدهای به دست آمده از ملک محسوب می شود. املاک و مستغلات شامل سه نوع مالیات می شوند: مالیات بر درآمد اجاره از املاک

ادامه مطلب »
تکنولوژی نرم افزار
حسابرسی
موضوعی برای بحث در زمینه حسابرسی

    موضوعی برای بحث در زمینه حسابرسی     جمع داراییهای شرکتی ۲۰۰ میلیارد ریال است. حسابرس معتقد است تحریف داراییها بالای ۲۰ درصد، منجر به اظهار نظر مردود می‌شود (برای پرهیز از تردیدهای احتمالی در

ادامه مطلب »
بیمه‌ای به کارفرمایان
حسابداری
مدیریت سود چیست؟

مدیریت سود چیست؟   در کسب و کار برای حفظ عملیات، ارائه خدمات بهتر، و ارائه محصولات جدید، آن نیاز به سود می باشد. در هر کسب و کار، سود همیشه با زیان های خاص همراه است. مهم

ادامه مطلب »

مقاله های مرتبط

اهمیت مشاور مالیاتی آرمان پرداز خبره

اهمیت مشاور مالیاتی

اهمیت مشاور مالیاتی در این نوشته میخواهیم به اختصار در خصوص اهمیت مشاور مالیاتی به قلم کارشناس آرمان پرداز خبره بپردازیم. کسب و کار و

ادامه مطلب »
درخواست خود را بنویسید ...
ما را در نقشه بیابید ...