تعریف شواهد حسابرسی
یکی از عمده ترین کارهای حسابرسی داخلی، گردآوری شواهد حسابرسی رای پشتیبانی از قضاوتهای حرفهای است. برخی حسابرسان میگویند ، شواهد حسابرسی مرکز ثقل فعالیتهای حسابرسی داخلی است. گزارش حسابرس، محصول کار است و شواهد حسابرسی، محتوای حسابرسی داخلی.
در این فصل مطالب زیر بحث میشود:
- تعریف کلی از شواهد حسابرسی.
- استانداردهای مربوط به شواهد حسابرسی.
- انواع شواهد حسابرسی.
- عوامل موثر بر گزینش شواهد حسابرسی.
- ارزیابی کفایت شواهد حسابرسی.
- مستند کردن شواهد حسابرسی در کاربرگهای حسابرسی.
- شواهد حسابرسی به عنوان عامل تعیین کننده حرفهای گری.
تعریف کلی
کتاب لغت، شاهده را چیزی تعریف میکند که از باوری پشتیبانی یا آن را اثبات کند. هر چیزی که حسابرس گردآوری میکند شاهدهای است که به خودی خود میتواند اثری از جانبداری، وجود احتمال اشتباه اندازهگیری داشته باشد یا نسبت به آنچه که انتظار میرود، کافی به مقصود نباشد اما با ترکیب و تلفیق شواهد حسابرسی حسابرس داخلی میتواند مبنایی – مجموعه شواهد داشته باشد که از آن به نتایج دلخواه حسابرسی دست یابد.
استانداردهای مربوط به شواهد حسابرسی: استانداردهای حسابرسی داخلی بر اهمیت شواهد حسابرسی تاکید دارد. یکی از این استانداردها چنین مقرر میدارد حسابرسان داخلی باید مجموعهای از اطلاعات را یعنی شواهد به عنوان پشتوانه نتیجهگیریهای خودگردآوری، تحلیل، تفسیر و مس تند کنند و در ادامه نیز مقرر میدارد:
- حسابرسان داخلی باید اطلاعات مرتبط با هدفها و دامنه حسابرسی را گردآوری کنند.
- شواهد حسابرسی باید کافی، قابل قبول و مربوط و مفید باشد تا بتواند پشتوانه مناسبی را برای یافتهها و پیشنهادهای حسابرسی فراهم کند.
- روشهای گردآوری و تحلیل شواهد حسابرسی باید در ابتدای کار مشخص و حسب لزوم گسترش یا تغییر یابد.
- برای رعایت بیطرفی و دستیابی به هدفهای حسابرسی داخلی باید بر گردآوری، تحلیل، تفسیر و مستند کردن شواهد حسابرسی نظارت کافی به عمل آید.
- شواهد حسابرسی داخلی باید در کاربرگهای حسابرسی مستند شود و این کاربرگها مورد بررسی قرار گیرد.
شواهد کافی یعنی واقعی، کافی و قانع کننده بودن شواهد به گونهای که هر فرد بیطرف و آگاه بتواند به همان نتایجی برسد که حسابرس به آن دست یافته است.
شواهد قابل قبول شواهدی است که قابل اعتماد باشد و چنین شواهدی با استفاده از فنون مناسب حسابرسی به بهترین نحو بدست میآید.
شواهد مربوط یعنی پشتوانه یافتهها و پیشنهادهای حسابرسی و منطبق با هدفهای حسابرسی.
شواهد مفید یعنی شواهدی که سازمان را در دستیابی به هدفهای خود یاری میکند.
در ادامه این فصل شواهد حسابرسی با تفسیل بیشتری بحث میشود و نشان داده خواهد شد که چگونه میتوان به این استانداردها دست یافت.
انواع شواهد حسابرسی
طرحهای گوناگون طبقهبندی شواهد حسابرسی به وجود آمده است تا حسابرسان داخلی را در ارزیابی نقش هر یک از شواهد حسابرسی موجود در مجموعه اطلاعات گردآوری شده، یاری کند. چهار نوع از این طرحهای طبقهبندی شواهد به شرح زیر است:
منابع شواهد حسابرسی.
روشهای حسابرسی.
میزان قانع کنندگی.
مقررات قانونی.
طبقهبندی شواهد حسابرسی براساس منبع: یکی از عوامل مورد استفاده در طبقهبندی شواهد حسابرسی منبع آن است. شواهد حسابرسی را چه کسی تهیه کرده است؟ چه کسی آن را پردازش کرده است و چه کسی به آنها دسترسی داشته است؟
شواهد درون سازمانی. شواهد درون سازمانی عبارت است از اطلاعات و گزارشهایی که قسمت مورد رسیدگی آن را تهیه و پردازش کرده است. برای مثال کارت ساعت ورود و خروج کارکنان به دلیل این که در درون قسمت مورد رسیدگی تهیه، پردازش و نگهداری میشود جز شواهد داخلی محسبو میگردد. شواهد داخلی معمولاً در مقایسه با شواهدی که اشخاص یا مراجع خارج از قسمت مورد رسیدگی در تهیه یا پردازش اطلاعات آن به نوعی دخالت داشتهاند کمتر قانع کننده است. پرسش اصلی این است: شواهد حسابرسی گردآوری شده تا چه اندازه توانسته است رویدادها و وقایع را منعکس کند؟ شواهدی که از طریق اشخاص یا مراجع مستقل از قسمت مورد رسیدگی بدست میآید عینیتر است و احتمال دستکاری آن توسط قسمت مورد رسیدگی کمتر میباشد.
بسیاری از انواع اطلاعات توسط اشخاص یا نهادهای خارج از قسمت مورد رسیدگی تهیه میشود و سپس توسط قسمت، پردازش یا نگهداری میگردد. همین که اشخاص برون سازمانی در تهیه این گونه شواهد دخالت دارند بر قوت (یا قابلیت اتکای) این شواهد میافزاید.
صورتحسابهای خرید کالا و خدمات، نمونه بارزی از شواهد برون سازمانی ـ درون سازمانی است که معمولاً توسط حسابرسان داخلی مورد رسیدگی قرار میگیرد. این گونه شواهد به دلیل آن که از سیستم قسمت مورد رسیدگی عبور میکند ممکن است تغییر یابد، مورد سوء استفاده قرار گیرد یا گم شود که این به نوبه خود ممکن است از میزان اعتبار آنها بکاهد.
شواهد برون سازمانی
شواهدی که توسط اشخاص یا نهادهای برون سازمانی تهیه میشود و بدون عبور از سیستم عملیاتی قسمت مورد رسیدگی، مستقیماً به دست حسابرسان داخلی میرسد. این شواهد را شواهد برون سازمانی گویند و بیشترین قابلیت اعتماد را دارد. اسناد مالکیت املاک و مستغلات که توسط اداره ثبت اسناد صادر و توسط حسابرسان مورد رسیدگی قرار میگیرد نمونهای از شواهد برون سازمانی است.
مسایل خاص در ارتباط با استفاده از منابع برون سازمانی
یکی از کارهایی که امروزه بطور فزاینده در میان شرکتها رایج شده است، دریافت کالاها و خدمات از دیگر نهادها و موسسات با عنوان «استفاده از منابع برون سازمانی» است که براساس آن، دیگر نهادها و موسسات، خدماتی را چون نگهبانی و نظافت ساختمان، امور دفتری و حتی خدمات حسابرسی داخلی را برای یک شرکت انجام میدهند. کوچکتر شدن شرکتها و موسسات در اثر شرایط سخت و نامساعد اقتصادی و فشارهای رقابتی، گاه باعث شده است این گونه شرکتها و موسسات به جای استفاده از کارکنان تمام وقت، از فروشندگان و ارائه کنندگان خدمات استفاده کنند.
شواهد، کانون توجه این فصل است و نکته اصلی آن این است که واحد حسابرسی داخلی باید بتواند شواهد لازم را برای ارزیابی خطرها و برآورد میزان دستیابی شرکت به هدفهایش، به دست آورد.
نمونهای که از پیش از استفاده از منابع برون سازمانی به شکل امروزین متداول بود، قراردادهای پروژههای ساختمانی است.
تجربیات حاصل از این قراردادها، به رهنمودهای زیر انجامیده است:
- کارفرما نباید اجازه دهد تا معماران، مهندسان، پیمانکاران یا دیگر ارائه کنندگان خدمات برون سازمانی، متن قرارداد را به دلخواه خود تنظیم کنند.
- کارفرما باید همه پیشنهادهای رقابت آمیز را بررسی و قیمتهای قراردادها را بطور مرتب تجزیه و تحلیل کند.
- کارفرما نباید با پرداختهای مبالغ کلی و غیرقابل حسابرسی ادعا شده موافقت کند یا تغییرات سفارشها را بدون اثبات و بازبینی دقت یا مناسب بودن هزینهها و اطلاعات قیمتگذاری مربوط، بپذیرد.
- کارفرما باید کلیه قراردادهای دست دوم یا سفارشهای خرید قراردادهای دست دوم را تایید و تصویب کند.
- از همه مهمتر، کارفرما باید حق حسابرسی کلیه قراردادها را طبق قرارداد برای خود حفظ کند.
شواهد و مدارک مربوط باید در دسترس حسابرسان داخلی قرار گیرد تا بتوانند کارایی و اثربخشی استفاده از منابع برون سازمانی را ارزیابی کنند. مواد مربوط به حسابرسی در متن قرارداد باید به گونهای باشد که حق حسابرسی هر گونه شواهد پشتوانه را برای مقاصد اثبات هزینههای مستقیم و غیرمستقیم، هر دو، برای کارفرما محفوظ دارد.
استفاده از منابع برون سازمانی دارای پیچیدگی خاصی است که به شواهد و مدارک در دست مربوط میشود. آیا این شواهد، برون سازمانی است؛ برون سازمانی ـ درون سازمانی یا ترکیبی خاص است؟ از آنجا که استفاده کنندگان از منابع برون سازمانی اغلب تعدادی از منبع تامین کننده خدمات را زیر نظر یکی از کارکنانش بکار میگمارد
بسیاری از اسناد و مدارک گردآوری شده به نوعی محصول مشترک درون سازمانی و برون سازمانی محسوب میشود. زمانی که درباره آثار تکنولوژی بر وظایف واحد حسابرسی داخلی بحث کنیم سیستمهای مبادله الکترونیکی اطلاعات را (E.D.P) مطرح خواهیم کرد که در آن کامپیوترهای فروشنده و مشتری برای انجام معامله با یکدیگر صحبت میکنند. این گونه ارتباطات حذف انبار موجودیها و دیگر موارد مدیریت کیفیت را آسان میکند که برای حفظ موقعیت تامین کننده اصلی به دسترسی بیدرنگ به اطلاعات مشتری نیاز دارد.
گرچه از دیدگاه دسترسی به اطلاعات و همچنین تجارت بدون کاغذ مبادله الکترونیکی اطلاعات یک مزیت به حساب میآید اما استفاده از آن مستلزم کنترلهایی است که به نوبه خود میتواند بر کیفیت و ویژگیهای شواهد حاصل اثر بگذارد. این واقعیت مسالهای است که باید هنگام گردآوری و ارزیابی شواهد همواره مورد توجه قرار گیرد.
طبقهبندی شواهد حسابرسی براساس روشهای حسابرسی:
یکی از روشهای طبقهبندی شواهد حسابرسی طبقهبندی براساس راههای گردآوری آن است. در فصلهای آتی روشهای حسابرسی را بیشتر از آنچه در اینجا میآید توضیح خواهیم داد. اما روشهای خاصی که در اینجا بحث میشود فراوانی و گوناگونی روشهای حسابرسی را نشان میدهد که برحسب شرایط بکار گرفته میشود. اثربخشی روشهای گوناگون حسابرسی زمانی مورد توجه قرار میگیرد که قابلیت اعتماد شواهد گردآوری شده ارزیابی میشود.
مصاحبه. روشهای مصاحبه شامل گفتگوهایی است که حسابرسان داخلی با قسمت مورد رسیدگی کارکنان ردههای مختلف شرکت که با قسمت مورد رسیدگی سر و کار دارند و طرفهای مستقل برون سازمانی انجام میدهند. شواهد تایید شده از دیدگاه کسب شناخت از عملیات قسمت مورد رسیدگی و تشخیص دلایل احتمالی ایرادها و نوسانهای غیرعادی رخ داده در عملیات قسمت مورد رسیدگی برای حسابرسان داخلی از اهمیت ویژه برخوردار است.
انجام دادن مصاحبههای حسابرسی بطور موفق به عوامل زیادی بستگی دارد. مصاحبه کننده باید دقت کند که پاسخهای مصاحبه شونده را تحریف نکند. شهادتها باید به دقت ثبت و در صورت امکان با مدارک موید اثبات شود. شهادت اشخاص ثالث در برخی موارد میتواند کافی باشد.
محاسبه مجدد یا واگردانی. اعدادی که حسابرس داخلی خود بطور مستقل محاسبه مجدد یا واگردانی میکند شاهدهای واقعی، عینی و قابل محسوب میشود اما دامنه مجدد یا واگردانی بدست میآید به صحت و درستی اطلاعات مورد محاسبه متکی است. نتایج حاصل باید برحسب میزان معقول بودن آن در ارتباط با موضوع مورد اندازهگیری ارزیابی شود. برای مثال حسابرس داخلی ممکن است درآمد بهره را مجدداً محاسبه کند. اگر یک سوم از وامهای دریافتنی ثبت شده در حسابها قابل وصول نباشد یا نرخهای بهره وامها بیش از حد مجاز و قابل اعتراض باشد تایید صحت و درستی محاسبات درآمد بهره ارزشی نخواهد داشت.
رسیدگیهای تفصیلی. رسیدگی تفصیلی عبارت است از آزمون اسناد و مدارکی که به عنوان پشتوانه فعالیتها و معاملات تهیه شده است. این گونه اسناد و مدارک شواهد مستقیم تلقی میشود برعکس شواهدی که صرفاً در یک یا دو حافظه کارکنان جای دارند و جز شواهد غیرمستقیم طبقهبندی میگردد. حسابرس داخلی میتواندن علایم متمایز کننده مستندات تهیه شده توسط واحد مورد رسیدگی از مستندات تهیه شده توسط طرفهای مستقل از واحد مورد رسیدگی را نیز مشخص کند. همان گونه که در بالا آمد مستندات نوع دوم از اعتبار بیشتری برخوردار میباشد.
در رسیدگیهای تفصیلی شواهدی که باید گردآوری شود را هدف حسابرسی تعیین میکند. هدف حسابرسی مبنای گزینش روشهای رسیدگی تفصیلی است. دو روش در حسابرسی متداول است که یکی را سندرسی و دیگری را ردیابی گویند.
سندرسی عبارت است از آزمون ماندههای ثبت شده از طریق رسیدگی به اسناد و مدارک پشتوانه آن. هدف حسابرسی از این آزمون عبارت از تعیین این است که آیا همه معاملات و رویدادهای ثبت شده نشان دهنده مبادلات واقعی میباشند یا خیر. در مقابل روشهای ردیابی با اسناد و مدارک اولیه شروع میشود و تا ثبت رویدادها در چرخههای پردازش مربوط ادامه مییابد. هدف حسابرسی در این زمینه عبارت از این است که آیا همه معاملات و رویدادهای واقعی در دفاتر ثبت شده است یا خیر.
تاکید بر تفاوتهای بین روشهای سندرسی و ردیابی در حسابرسی به این علت است که عوامل موثر بر ارزیابی حسابرس داخلی از میزان و چگونگی ارتباط شواهد با پرسش موضوع مورد حسابرسی، روشن شود. برای مثال، روش سندرسی برای گزارش حسابرس داخلی درباره کامل بودن ثبتهای حسابداری، زیاد مربوط و به درد بخور نمیباشد؛ زیرا، اثبات وجود اسناد و مدارک مربوط به معاملات ثبت شده لزوماً به معنای ثبت دفاتر بودن همه معاملات و رویدادها نیست.
از طرف دیگر، شواهد به دست آمده از اجرای روش ردیابی، مبنای مناسبی را برای چنین منظوری، بدست میدهد.
مشاهده / بازرسی
این تفکر که «مشاهده ایجاد باور میکند»، به روشهای مشاهدهای قدرت متقاعد کنندگی میبخشد.
هر شاهده عینی که مورد رسیدگی قرار میگیرد، از اسناد و مدارک قانونی گرفته تا داراییهای مشهود، شواهدی محسوب میشود که با مشاهده یا بازرسی گردآوری شده است.
بین روشهای مشاهده و بازرسی معمولاً تمایزی وجود دارد. حسابرس داخلی فعالیتهایی چون اجرای روشهای سیستم را مشاهده میکند. حسابرس داراییهای مشهود را بازرسی مینماید.
کیفیت شواهد حاصل از مشاهده یا بازرسی بیشتر به ماهیت موضوع مورد مشاهده و ویژگیهای مشاهده کننده بستگی دارد. برای مثال، حلقههای لاستیک اتومبیل وجود در انبار را بیشتر اشخاص میتوانند به خوبی شمارش کنند اما، موجودیهای انباری که ادعا میشود الماس است اگر هم شیشه باشد، کسی جز یک گوهری متخصص نخواهد توانست تشخیص دهد.
حسابرسان داخلی باید بدانند دامنه اطلاعات حاصل از روشهای مشاهده و بازرسی، درست همانند اطلاعات حاصل از روشهای محاسبه مجدد، محدود است. به ویژه، وجود داراییها به معنای مالکیت آن داراییها نیست و شرایط ظاهری یک دارایی ممکن است با کاربرد واقعی آن دارایی تفاوت داشته باشد.
همواره این خطر وجود دارد که اسناد و مدارک مورد رسیدگی حسابرسان داخلی به گونهای متقلبانه تهیه شده باشد. در این گونه موارد، با مشاهده مستقیم یا بازرسی میتوان شواهد کتبی را مورد تایید قرار داد.
پویش (یا وارسی)
پویش (یا وارسی) تفصیل کمتری نسبت به مشاهده دارد و به منظور شناسایی موارد غیر عادی انجام میشود. کارایی این روش تحت تاثیر طیف گستردهای از ارزشهای «قابل قبول» است که در نتیجهگیریهای حسابرسی به وجود میآید.
اثربخشی روشهای پویش به توانایی حسابرس داخلی در تشخیص موارد غیرعادی از میان انبوهی از اطلاعات و علامتگذاری آن بستگی دارد. بدیهی است هر چه اطلاعات، انبوهتر باشد، احتمال بروز خطا و اشتباه به هنگام اجرای روشهای پویش، افزونتر خواهد بود.
آسانی کشف اقلام غیرعادی حسابرسان را در ارزیابی قابلیت قبول (یا اعتماد) شواهد گردآوری شده از طریق روشهای پویش، یاری میکند. برای مثال، ماندههای بدهکار موجود در حسابهای پرداختنی، مانده حسابهای دریافتنی سررسید گذشته با مبالغ بیش از ده برابر میزان معقول در لیست کامپیوتری ماندهها یا ماندههای بستانکار حسابهای بانکی، همگی به آسانی شناسایی میشوند.
برعکس، مشخص کردن مقادیر تولید بیش از 70.000 واحد در جایی که دامنه تولید بین 50.000 تا 68.000 واحد است، یک کار وقتگیر و احتمالاً پُر اشتباه خواهد بود.
نمونه گیری آماری
بسیاری از نتیجه گیریهای حسابرسی براساس شواهد حاصل از نمونهگیری است. گرچه نمونهگیری آماری در یک فصل جداگانه بحث میشود، اما بد نیست در اینجا نیز مختصری درباره مزایای نمونهگیری آماری توضیح دهیم.
چنانچه نمونه براساس طرحهای نمونهگیری آماری گزیش و تجزیه و تحلیل شود، خطر نمونهگیری را میتوان کنترل و براساس قوانین احتمالات، مقدار آن را تعیین کرد. خطر نمونهگیری عبارت از احتمال این است که اقلام گزیده شده، معرف جامعه مورد نمونهگیری نباشد.
خطر غیر نمونهگیری، صرفنظر از آماری بودن یا نبودن نمونهگیری، همواره وجود خواهد داشت. خطر غیر نمونهگیری از اشتباه در اجرای حسابرسی، شامل انتخاب یک روش نامناسب حسابرسی، اجرای نادرست یک روش حسابرسی و یا نتیجهگیری نادرست، ناشی میشود.
برای کنترل این خطر در نمونه گیری آماری باید برنامهریزیها، نظارت و اجرای روشهای آماری با دقت زیادی انجام شود. در بیشتر موارد، این که در نمونهگیری آماری میتوان سطوح خطر را بطور مستقل تعیین کرد، ارزش نمونهگیری آماری را نسبت به نمونه گیری غیرآماری بالا میبرد.
تاییدخواهی. تاییدخواهی یعنی تاییدیه کتبی که درخواست آن را حسابرس تهیه میکند شخص ثالثی آن را تکمیل مینماید و سپس مستقیماً به حسابرس باز میگرداند. تاییدخواهی در مورد مانده حسابهای دریافتنی بسیار متداول و منظور این است که مشتری مانده بدهی خود را که به وی اعلام میشود تایید کند.
به همین ترتیب تایید برای مانده حسابها اعتبارات، وامها و وثیقهها و مواردی مشابه از بانکها درخواست میشود. در بیشتر موارد از وکلا درخواست میشود تا معقول بودن میزان بدهیهای احتمالی را تایید کند. این گونه تاییدیههای کتبی به دلیل ماهیت برون سازمانی آنها و صلاحیت اشخاصی که تاییدیهها را تکمیل میکنند جز شواهد معتبر حسابرسی محسوب میشود.
روشهای تحلیلی. هر گاه حسابرس داخلی روابط بین مجموعههایی از اطلاعات را با هم مقایسه میکند، گویند روشهای تحلیلی را انجام میدهد. حسابرس داخلی با این شیوه، انتظارات خود را از این که اطلاعات چه روابطی باید با یکدیگر داشته باشند، تدوین میکند و سپس با مقایسه روابط واقعی و با روابط مورد انتظار، تغییرات و نوسانات غیرعادی یا بدون توجیه را مشخص و جدا مینماید. استاندارد حسابرسی داخلی شماره 8 با عنوان روشهای تحلیلی حسابرسی رهنمودهای مفیدی را ارائه میکند.
مقایسههای دوره به دوره. متداولترین روش تحلیلی تحلیل نوسانها نام دارد. مقایسه اطلاعات امسال با سال گذشته این سه ماهه با ساه ماهه گذشته یا این سه ماهه با سه ماهه مشابه سال گذشته مثالهایی از مقایسههای دوره به دوره است. فرض بر این است که این دورهها باید مشابه باشند به عبارت دیگر هر گونه تغییر عمده در طول این دورهها مستلزم پی جویی بیشتر است. مقایسههای دوره به دوره چون تنها دو برهه از زمان را مقایسه میکند و به آثار تغییرات رخ داده در عملیات یا محیط واحد مورد رسیدگی نمیپردازد دارای محدودیتهای آشکاری است. این تغییرات ممکن است به آسانی بتواند نوسانهای مشاهده شده در هزینههای تولیدی رشد و توسعه و یا هر کمیت مورد تحلیل را توجیه کند. تجزیه و تحلیل روند پنج ساله هزینههای ایاب و ذهاب یک دایره نمونه دیگری از مقایسه دوره به دوره است.
مقایسه بودجه با اطلاعات واقعی. بودجهها اغلب ملاک و معیار مناسبی را برای اندازهگیری و ارزیابی خطرهای مرتبط با بسیاری از فعالیتها فراهم میکند بدیهی است در این مقایسهها پیش فرض آن است که بودجه به درستی و با دقت و برای یک هدف معقول تهیه شده است. چنانچه بودجهای بطور نادرست تهیه شده باشد بطور مرتب مورد دستکاری قرار گیرد یا به هر حال معقول نباشد مفید بودن آن به عنوان یک معیار از بین میرود.
چنانچه بودجهها به گونهای مناسب تنظیم شوند از مقایسه آنها با اطلاعات واقعی میتوان تغییرات غیر منتظره را تشخیص داد. واحد مورد رسیدگی اغلب انحرافها را تجزیه و تحلیل و موارد استثنایی مرتبط با بودجه یا استانداردهای تعیین شده را پیگیری میکند. این گونه تجزیه و تحلیلها میتواند برای حسابرسان داخلی نقطه شروع مناسبی برای پرس و جو باشد تا بتوانند دامنه رسیدگیهای خود را تا آنجا که لازم است گسترش دهند. تجزیه و تحلیل انحرافها در حسابداری بهای تمام شده نمونه بارزی از مقایسه بودجه با اطلاعات واقعی است.
روابط بین حسابها. سیستم حسابداری دو طرفه حسابهای مختلفی را ایجاد میکند که به طور خودکار با یکدیگر ارتباط دارد. برای مثال حساب هزینه بیمه باید با حساب پیش پرداخت بیمه قابل تطبیق باشد همان گونه که حساب هزینه بهره باید به حسابهای اسناد پرداختنی قابل ردیابی باشد. علاوه بر این انتظار میرود که تعدادی از حسابها با یکدیگر روابطی داشته باشند. فرض کنید قرار است هزینهای بازاریابی و تبلیغاتی درصد مشخصی از فروش باشد و قرار نیست هزینه مطالبات مشکوک الوصول از درصد مشخصی از فروشهای نسیه تجاوز کند. با آزمون روابط بین حسابها میتوان هر گونه اشتباه در طبقه بندی رویدادها و معاملات یا نحوه عملهای نادرست حسابداری را شناسایی کرد.
مقایسه با اطلاعات یا متوسطهای صنعت. اطلاعات یا متوسطهای صنعت معیارها و ملاکهایی برون سازمانی را برای سنجش منطقی بودن نسبتها و روندهای قسمت واحد مورد رسیدگی فراهم میکند. برای مثال اگر نرخ بازده مالی تولید در هر تن مواد اولیه خیلی پایینتر از متوسط صنعت باشد نشان میدهد که کارایی فرایند تولید بسیار پایین است.
از آنجا که اطلاعات (یا متوسطهای) صنعت ماهیت برون سا زمانی دارد، معیار قابل اعتمادتری را نسبت به مقایسه صِرف با بودجهها یا دیگر استانداردهای تهیه شده توسط قسمت مورد رسیدگی، فراهم میکند. اما، اطلاعات صنعت معمولاً در قالب متوسط بیان میشود و دامنه عملکردهای واقعی، حتی در یک سازمان موفق، ممکن است بسیار گسترده باشد. بنابراین، مقایسههای با اطلاعات (یا متوسطهای) صنعت، قاطع نیست و مستلزم تجزیه و تحلیل و تفسیر دقیق است.
مقایسه با اطلاعات مربوط به عملیات
گزارشها و اطلاعات ایجاد شده در دوایر عملیاتی (واحد مورد رسیدگی) اطلاعات ارزشمندی را برای مقایسه با اطلاعات مندرج در گزارشهای حسابداری فراهم میکند.
برای مثال، گزارشهای عملیاتی مربوط به تعداد کارکنان، تعداد محصول تولید شده یا تعداد محصول حمل شده را میتوان با اطلاعات مندرج در لیست حقوق و مزایای کارکنان، بهای تمام شده کالای فروش رفته و مانده حساب موجودیها، مقایسه کرد. این گونه مقایسهها احتمالاً تقلبهای فاحشی ناشی از موجودیهای ثبت شده به میزانی بیش از ظرفیت تولید یا هزینههای حقوق و دستمزد بیش از سطح تولید را آشکار میکند. حتی در مواردی که اشتباه کاری عمدی وجود نداشته باشد، این گونه مقایسهها میتواند به تعیین کیفیت مستندات و سیستم حسابداری واحد مورد رسیدگی کمک کند.
مقایسه با اطلاعات اقتصادی
حسابرسان داخلی با مقایسه خلاصههای عملکرد با اطلاعات اقتصادی میتوانند روندها و روابط کلی را ارزیابی و اغلب، خطرهایی را آشکار کنند که بدون این مقایسهها احتمالاً پنهان باقی میماند. برای مثال، اگر واحد مورد رسیدگی در منطقهای فعالیت دارد که در آن، دورهای از رکود اقتصادی حاکم است، این واحد ممکن است بودجهها را زیاده از حد خوشبینانه تنظیم کرده ب اشد و فروش آن در مقایسه با جداول زمانی تولید، کاهش چشمگیری را نشان دهد. حسابرسان داخلی با مقایسه اطلاعات اقتصادی با اطلاعات مربوط به عملیات قسمت مورد رسیدگی منطقی بودن عملکرد گزارش شده را در کل، ارزیابی میکنند.
مقایسه با اطلاعات غیرمالی
مقایسههای اطلاعات و روندهای غیرمالی گوناگونی وجود دارد که میتواند برای حسابرسان داخلی سودمند و با ارزش باشد. برای مثال، آمار و اطلاعات مربوط به تغییر کارکنان، آمار تولید و روند افزایش جمعیت اغلب، دورنمایی از عملیات سازمانی را بدست میدهد. این گونه اطلاعات، اغلب مربوط بودن اطلاعات مالی را افزایش میدهد.
اطلاعات برون سازمانی فراتر از اطلاعات (یا متوسطهای) صنعت یا اقتصادی میتواند به ونهای مفید در روشهای تحلیلی به کار گرفته شود.
برای مثال، اگر واحد مورد رسیدگی، مثلاً شرکت برق منطقهای، در منطقهای با چهار فصل منظم واقع شده باشد، آمار و اطلاعات هواشناسی (شرایط آب و هوایی) میتواند در ارزیابی منطقی بودن تغییرات و نوسانات در درآمدهای ثبت شده شرکت مفید واقع شود. ماهیت برون سازمانی این گونه اطلاعات غیرمالی، ارزش آن را برای حسابرسان داخلی بیشتر میکند.
طبقهبندی شواهد حسابرسی براساس میزان متقاعدکنندگی: یکی دیگر از انواع طبقهبندی شواهد حسابرسی طبقه بندی براساس میزان متقاعدکنندگی آن است. همان گونه که پیشتر آمد هر شاهده ممکن است به تنهایی کاستیهایی داشته باشد. به همین دلیل باید دید که چگونه میتوان شواهد گوناگون را با هم آمیخت تا ب تواند پشتونه گزارش حسابرس قرار گیرد. حسابرسان داخلی به منظور گزینش نحوه آمیختن شواهد یا تکمیل شواهد موجود سه سطح اولیه برای قابلیت اعتماد شواهد در نظر میگیرند:
اعتماد کامل. اعتماد کامل به این معناست که شواهد گردآوری شده به تایید یا گواه بیشتر نیاز ندارد. این شواهد به همین شکل موجود پشتوانه نتیجه گیریهای حسابرسی است. شمارش عینی یا مشاهده حضوری حسابرسان در بیشتر موارد اعتماد کامل به وجود میآورد. این روشها همواره به عنوان روشهای بیطرفانه قابل قبول و کافی محسوب میشوند.
اعتماد نسبی. بیشتر شواهد تنها تا حدودی قابل اعتمادند یعنی به تایید یا گواه بیشتر نیاز دارند. برای مثال روشهای پرس و جو ممکن است به اجرای روشهای تحلیلی پیگیرانه یا آزمونهای تفصیلی برای اثابت درستی مطالب گردآوری شده نیاز داشته باشند. در مورد بسیاری از شواهد درون سازمانی، درون سازمانی – برون سازمانی یا برون سازمانی – درون سازمانی حسابرس داخلی احتمالاً باید نسبت به وجود کنترلهای لازم در مورد تهیه پردازش و نگهداری این شواهد مطمئن شود.
چند عامل تعیین کننده میزان متقاعد کنندگی برخی از شواهد حسابرسی در شکل 2-3 بطور خلاصه ارائه میشود.
بی اعتماد. برخی شواهد به خودی خود و به تنهایی قابلیت اعتماد ندارند هر چند میتوانند حسابرسان داخلی را برای دستیابی به اطلاعات قابل اعتماد هدایت کنند. برای مثال پرس و جو از مدیریت قسمت مورد رسیدگی به دلیل یک جانبه بودن آن بدون بازبینی و اثبات از قابلیت اعتماد اندکی برخوردار است یا اصلاً قابل اعتماد نمیباشند. وظیفه حسابرس داخلی آزمون عملیات قسمت مورد رسیدگی است نه این که صرفاً شرح و تفصیل واحد مورد رسیدگی را درباره رویدادها گزارش کند البته گاه مدیریت قسمت مورد رسیدگی درباره موضوع یا عملیات مورد بررسی آگاهی کامل دارد. اگرچه اطلاعاتی را که مدیریت ارائه میدهد اغلب با گرایش یک جانبه همراه است و قطعی نمیباشد اما گاه میتوان از آن به عنوان شواهد تکمیلی استفاده کرد.
متقاعد کنندگی نسبی انواع شواهد حسابرسی
شواهد حسابرسی قوی | شواهد حسابرسی ضعیف |
عینی کتبی اظهارنظر آگاهانه یا کارشناسانه مستقیم برگرفته از سیستمهای با کنترل داخلی قوی مستقل از عملیات قسمت مورد رسیدگی نمونهگیری آماری معمولاً تایید شده برگرفته از مدارکی که به موقع تهیه شده است | ذهنی اظهارنظر شخصی اظهارنظر با اطلاعات ناقص و ناکافی غیرمستقیم برگرفته از سیستمهای با کنترل داخلی ضعیف تهیه شده توسط قسمت مورد رسیدگی نمونه گیری غیر آماری معمولاً تایید نشده برگرفته از مدارکی که پس از گذشت زمان تهیه شده است |
طبقهبندی شواهد حسابرسی براساس مقررات قانونی: گاه از حسابرسان داخلی درخواست میشود در پیجویی تقلب، تهیه مستندات و شواهد مربوط به دعاوی دادگاهی یا خدماتی مشابه که نیازمند گردآوری شواهد مبتنی بر مقررات قانونی است، به واحد مورد رسیدگی کمک کنند. به همین دلیل، تفاوتهای موجود بین انواع شواهدی که معمولاً در یک امر حقوقی و قانونی مورد استناد قرار میگیرد بطور خلاصه در زیر میآید:
مستقیم. شواهد مستقیم به این معناست که ارائه کننده آن شواهد را خود به گونهای مستقیم بدست آورده است. برای مثال این شخص مدعی میشود که یا اسناد و مدارک را بازرسی کرده رویدادها و معاملات را شاهد بوده یا به آنچه که خود انجام داده است، گواهی میدهد. شواهد مستقیم، قویترین شواهد محسوب میشود و مستلزم ارائه اصل مدارک و گواهی شاهد عینی است.
نقل قول «شایعه»
برعکس شواهد مستقیم، شواهد مبتنی بر نقل قول یا شایعه، شواهد «دست دوم» درباره آنچه که رخ داده است، محسوب میشود؛ مانند مثال «آقای تهرانی گفت که او را در حال انجام فلان کار دیده است». دادگاهها معمولاً تمایلی به پذیرش این گونه شواهد ندارند؛ زیرا، لازم میشود که آقای تهرانی درباره این که دقیقاً چه دیده، با چه درجه وضوحی دیده و در چه شرایطی موضوع را مشاهده کرده است، مورد بازپرسی قرار گیرد.
مدارک کتبی
هر نوع اصل سند یا مدرک، سند مالکیت، قرارداد یا هر نوع مدرک کتبی مشابه را مدرک کتبی گویند. وجود اصل مدارک ضروری است مگر در موارد خاص (مانند آتشسوزی) که دستیابی به اصل مدارک ممکن نباشد. در این گونه موارد، رونوشت یا کپی آن ممکن است به عنوان تنها مدرک موجود، پذیرفته شود.
اظهارنظر
اظهارنظرها معمولاً به عنوان شواهد سودمند تلقی نمیشود. استثنای بر این قاعده، نظر کارشناسان در زمینههایی است که فراتر از تخصص افراد عادی میباشد. بدیهی است که صلاحیت و بی طرفی این گونه کارشناسان باید به روشنی تمام مشخص شود.
قرینه (یا قراین)
در مواردی که شواهد مستقیم در دسترس نباشد، از قرینه (یا قراین) برای استنباط و نتیجهگیری درباره موضوع مورد نظر استفاده میشود. گرچه این گونه شواهد میتواند به عنوان پشتوانه و پشتیبان تلقی شود اما، هرگز به عنوان متقاعد کننده برای اثبات حقایقی پذیرفته نمیشود. بدیهی است، برای تفسیرهای ضد و نقیضی که ممکن است با این قراین نیز همخوانی داشته باشد باید مدارک موید ارائه شود.
بهترین شواهد / شواهد دست دوم
شواهد مستقیم و اصل مدارک را دادگاهها ترجیح میدهند. اما، دادگاهها این را نیز میدانند که باید به بهترین شواهد موجود اکتفا کنند که این خود ممکن است عملاً به شواهد دست دوم بینجامد.
برای مثال، اگر دادگاه تشخیص دهد که ضبط و نگهداری دفاتر ثبتهای اولیه یک واحد تجاری زمان بر و دردسرآفرین برای آن واحد است، میتواند اجازه دهد تا تصاویر آن دفاتر در اختیار دادگاه قرار گیرد.
شواهد موید
شواهد موید به شواهدی گفته میشود که شواهدی دیگر را پشتیبانی کند.
بدیهی است که هر چه مقدار شواهد تایید کننده بیشتر باشد، قدرت قانع کنندگی آن نیز بیشتر خواهد بود. برای مثال، 5 نفر شاهد عینی که به امری گواهی میدهند، نسبت به یک نفر شاهد عینی، از اعتبار بیشتری برخوردار است؛ زیرا، هر یک از شاهدان عینی، مشاهدات مستقیم دیگری را نیز تایید میکند.
شواهد قطعی
شواهد قطعی به شواهدی گفته میشود که میتوان از طریق آن به یک نتیجهگیری قطعی رسید. بدیهی است که بنا به تعریف، قرینه (یا قراین) را نمیتوان قطعی محسوب کرد، حال آن که، شواهد قطعی همراه با شواهد موید را میتوان قطعی محسوب داشت.
پیامدهای آرای دادگاهها
اگرچه حسابرس داخلی در انجام حسابرسیهای خود به هیچ وجه ملزم به رعایت تفاسیر قانونی مربوط به شواهد نمیباشد اما، رهنمودهایی که از سوی دادگاهها صادر میشود میتواند بر تفسیر و توجیه حسابرس داخلی از ارزش اهمیت شواهد حسابرسی بدست آمده، اثر داشته باشد.
برای مثال، در مواردی که حسابرس دخلی شواهدی را به صورت نقل قول یا شایعه به دست میآورد باید تلاش کند تا از طریق اشخاصی که به طور مستقیم در تهیه یا ارائه این گونه وآ
شواهد نقش داشتهاند، شواهد مستقیمی را گردآوری کند. در مواردی که حسابرس داخلی با کپی یا عکسهایی از وقوع یک رویداد روبرو میشود باید درباره مکان اصل شواهد و مدارک و شرایط تهیه تصاویر و عکسها تحقیق کند. حسابرس داخلی باید از خود بپرسد که تا چه اندازه ممکن است این گونه شواهد و مدارک، دستکاری شده باشد؟
اگر حسابرسداخلی با قرینه (یا قراین) روبرو شود باید حداکثر تلاش خود را بکار گیرد تا حقایق مربوط را دریابد و در صورت اطمینان از نبود اشتباه یا تخلف، مبنایی را جهت از بین بردن توضیحات بدیل برای چگونگی ایجاد چنین شرایطی، فراهم کند.
برای مثال، فرض کنید حسابرس داخلی در بررسی و کنترل شماره ترتیب دسته چکهای قسمت مورد رسیدگی، متوجه شود یک سری 100 برگی از چکها موجود نمیباشد. توضیح منطقی درباره چنین رویدادی و در صورت اطمینان از نبود اشتباه یا خلافکاری از سوی قسمت مورد رسیدگی این است که چاپخانه هنگام تعیین شماره چکها پیش از چپ یک سری 100 برگی از شماره ردیف چکها را فراموش کرده و از قلم انداخته است.
مقررات قانونی مربوط به شواهد همواره بر کار حسابرس داخلی اثر دارد. نکته اصلی پذیرش احتمال ناقص یا نارسا بودن شواهد گرداوری شده است و تلاش حسابرس داخلی باید به حداکثر رسندن عینیت و درستی اظهارنظرهای دریافتی باشد. از سوی دیگر اثبات قانونی همواره قویتر از اظهارنظر حسابرساست. حسابرس داخلی باید در گردآوری شواهد حسابرسی همواره صرفه و صلاح اقتصادی را در نظر بگیرد. بعلاوه حسابرس داخلی نباید فراموش کند که شواهد حسابرسی اگر چه ممکن است قانع کننده باشد اما ممکن است لزوماً قاطع نباشد.
عوامل موثر بر گزینش شواهد حسابرسی: حسابرسان داخلی باید برای انواع شواهدی که باید گرداوری کنند برنامه ریزی روشنی داشته باشند. بحث درباره انواع طبقهبندی شواهد به شرح بالا گستردگی گزینش شواهد قابل دسترسی را نشان میدهد.
ضرورت تناسب ترکیب انواع شواهد: شواهد حسابرسی عموماً باید از انواع مختلف گرداوری شود. به بیان دیگر شواهد حاصل از پرس و جو یا شواهدی که صرفاً از طریق آزمونهای تفصیلی گرداوری میشود ممکن است نه از دیدگاه کامل بودن و نه صرفه اقتصادی بهترین نباشد.
شواهد موید که برای دستیابی به نتیجه گیریهای حسابرسی بسیار با اهمیت است معمولاً از شکلها و گونههای بسیاری تشکیل میشود و زمانی کارامدترین ترکیب را خواهد داشت که از منابع مختلف ناشی از کاربرد روشهای گوناگون حسابرسی بدست آمده باشد.
اهمیت هدفهای حسابرسی در گرداوری انواع شواهد: گرداوری شواهد حسابرسی عمدتاً به هدفهای حسابرسی بستگی دارد. برای مثال در اثبات وجود داراییها مشاهده عینی موثر است. در ارزیابی مستندات آزمونهای تفصیلی اثربخش میباشد در ارزیابی منطقی بودن ثبتها روشهای تحلیلی و شهادت کارشناسان سودمند است و برای ارزیابی و سنجش درستی و صحت ارقام و محاسبات محاسبه مجدد یا واگردانی احتمالاً کارامدترین ابزار است.
هدفهای حسابرسی عموماً ماهیت کلی دارند مانند ارزیابی اثربخشی کنترلهای مربوط به ورود اطلاعات به سیستم کامپیوتری اطلاعات. این گونه هدفهای کلی را میتوان به دفهای جزییتری تقسیم کرد مانند آزمون و ارزیابی درستی اطلاعات ورودی، منطقی بودن استانداردها و روشهای کنترل کیفیت، استفاده از دستورالعملها و مواد آموزشی مناسب، آزمون رعایت سیاستها و آزمون کنترلها. هر یک از این روشهای تفصیلی معرف رویکردی مختلف از حسابرسی است که انواع گوناگون شواهد لازم را برای دستیابی به هدفهای حسابرسی فراهم میکند.
عوامل خطر: تصمیم دشواری که حسابرسان باید بگیرند این است که چه مقدار شواهد برای نتیجهگیری حسابرسی کافی است. کفایت شواهد حسابرسی متناسب با میزان خطر حسابرسی ارزیابی میشود. به بیان دیگر خطر آن که نتیجه گیری نادرست باشد چقدر است؟ خطر از خطای نمونه گیری و خطای غیر نمونه گیری ناشی میشود. به ویژه این که نمونههای مورد آزمون ممکن است معرف جامعه نباشد روشهای مورد استفاده با هدفهای حسابرسی مورد نظر مطابقت نداشته یا کارامد نباشد یا این که شواهد گرداوری شده به دلیل وجود تقلب یا ضعف کلی سیستم کنترل داخلی از قابلیت قبول اندکی برخوردار باشد.
رعایت صرفه و صلاح در گزینش شواهد حسابرسی: براورد خطر و برنامهریزی حسابرسی را نمیتوان بدون در نظر گرفتن اثر رابطه منافع مخارج بر چنین تصمیمهایی بحث کرد. شاید اگر هزینه مساله ساز نبود میشد بحث درباره خطر را حذف کرد اما هیچ واحد اقتصادی احتمالاً نمیتواند هزینههای یک سیستم کنترل داخلی یا واحد حسابرسی داخلی را تحمل کند که خطر را بطور کامل از بین ببرد بلکه واحدهای اقتصادی سعی میکنند تا همواره بین هزینههای کنترلها و کارکنان واحد حسابرسی داخلی و منافعی که از تحمل این گونه هزینهها بدست میآید توازن برقرار کنند. برای برقراری این توازن قبولی سطحی از خطر پذیرفتنی است. به بیان دیگر واحدهای اقتصادی همواره به دنبال اطمینان منطقی میباشند نه اطمینان کامل و بدون هر گونه تردید.
منطقی یعنی ارزیابی فزونی منافع بر مخارج یا در معرض خطر بودن که یکی از مقولههای برنامهریزی حسابرسی است. ارزیابی خطر و صرفه و صلاح مستلزم پرداختن به اهمیت است.
اهمیت
ملاک اهمیت عناصر اطلاعاتی عبارت است از این که احتمالاً تا چه اندازه میتواند نظر یا عمل دیگران را تغییر دهد. چنانچه هر عنصری از اطلاعات بتواند بر عملکرد یک تصمیم گیرنده اثر گذارد، گویند این عنصر اطلاعاتی، با اهمیت است.
استانداردهای حسابرسی داخلی مقرر میدارد که باید از وقوع اشتباهات با اهمیت پیشگیری یا آن را کشف و اصلاح کرد. بولتنهای استانداردهای حسابرسی مقرر میدارد که «همه اشتباهات باید در صورتی که از نظر اقتصادی توجیهپذیر باشد، اصلاح شود.»
توجیهپذیری اقتصادی به معنای توجه به اهمیت است. حسابرسان داخلی همواره باید درباره با اهمیت بودن یا نبودن عناصر اطلاعاتی تصمیمگیری کنند.
حسابرسان داخلی برای تصمیمگیری منطقی و سیستماتیک معمولاً اهمیت را به روشهای گوناگون بر حسب مقدار (کمّی) تعریف و تعیین میکنند.
کمیت مطلق
برخی مبالغ را بدون در نظر گرفتن حجم معاملات واحد اقتصادی، بطور معمول با اهمیت تلقی میکنیم. برای مثال، یک اشتباه صد میلیون ریالی را بیشتر افراد، حتی برای معاملات میلیاردی، با اهمیت تلقی میکنند.
نسبت (اشتباه) به مانده حساب مورد نظر
حسابرس پس از تعیین کمیت مطلق اهمیت، از مقایسه اثر بالقوه مبلغ اشتباه بر مانده حساب مورد نظر به عنوان یک معیار استفاده میکند.
به بیان دیگر، یک اشتباه 100.000 ریالی میتواند برای یک حساب با مانده 200.000 ریالی، با اهمیت تلقی شود حال آن که نسبت به مانده 20.000.000 ریالی، بی اهمیت محسوب گردد. نسبت اشتباه در حساب اول، 50 درصد و در حساب دوم، تنها نیم درصد است.
نسبت (اشتباه) به سود
بسیاری بر این باورند که هر عنصر اطلاعاتی که بتواند بر سود خالص اثر بگذارد، باید مبنای ارزیابی اهمیت قرار گیرد، کمیسیون اوراق بهادار و بورس نیز چنین نظر داده است که هر تغییر سه درصد یا بیشتر در سود هر سهم، تغییر با اهمیت است. اثر بالقوه هر تحریف بر سود مورد گزارش، ارزش توجه را دارد.
نسبت (اشتباه) به داراییها
اندازه واحد اقتصادی در بیشتر موارد به عنوان معیاری برای براورد اهمیت است. بنابراین، حسابرسان داخلی در برنامهریزی برای براورد خطر به جمع داراییهای مورد استفاده در عملیات، توجه میکنند.
ویژگیهای کیفی
ویژگیهای کیفی اشتباهات و یا تحریفها نیز علاوه بر مبلغ آن، سبب میشود برخی فعالیتها با اهمیت تلقی شود. برای مثال، هر گونه اشتباه در وجوه صندوق بازنشستگی کارکنان یا درحقوق و مزایای مدیران ارشد دستگاه به دلیل اثر روانی آن بر کارکنان، با اهمیت محسوب میشود.
به همین ترتیب، نقض قانون، ولو در حد جزیی، عموماً با اهمیت تلقی میشود.
تقلب، ماهیتاً با اهمیت است. نکته اصلی این است که صرفنظر از زیانی که وارد آمده یا در آینده خواهد آمد، صِرف وجود تقلب میتواند مخاطرات بزرگ و جدی را در پی داشته باشد، مگر این که حتی اگر اقدامات تنبیهی هم صورت نمیگیرد، دست کم، اقدامات پیشگیرانه به عمل آید.
ویژگیهای کیفی دیگری که میتواند اهمیت برخی فعالیتها را که صرفنظر از مبالغ ریالی تحت تاثیر قرار دهد به شرح زیر است:
- معاملات با اشخاص وابسته.
- پرداختهای حساس (برای مثال، پرداختهایی برای تسهیل فعالیتهای برون مرزی «پرداخت رشوه»).
- موارد قانونی و مقرراتی.
- عملیات حساس به فعالیتهای سیاسی.
اثر انباشته موارد کم اهمیت
حسابرس داخلی در مواردی که تعداد زیادی اقلام بی اهمیت را شناسایی میکند باید اثر انباشته آنها را مورد توجه قرار دهد. چنانچه مجموعه این اقلام بطور یکجا مورد توجه قرار گیرد اثر آنها ممکن است نشاندهنده ضعف جدی در کنترلهای داخلی باشد.
اهمیت میزان خطر و رابطه منافع ـ مخارج مربوط به آن حسابرسان را در تعیین شواهدی که باید گردآوری کنند یاری میرساند. هر چه اهمیت یک قلم بیش احتمال وجود خطر آن بیشتر و احتمال این که حسابرسان داخلی باید شواهد اضافی را گرداوری کنند نیز بیشتر خواهد بود.
ارزیابی کفایت شواهد حسابرسی: شواهد حسابرسی پشتوانه گزارشهای حسابرس را فراهم میکند. استانداردهای حسابرسی داخلی مقرر میدارد که شواهد حسابرسی باید دارای چهار ویژگی کافی قابل قبول، مربوط به هدفهای حسابرسی و قابل استفاده بودن برای دستگاه باشد. همچنین شواهد حسابرسی باید درباره هر چیز مربوط به هدفها و دامنه حسابرسی گرداوری شود. حسابرس داخلی باید پیش از صدور گزارش و پایان کار حسابرسی درباره رعایت کامل مفاد این استاندارد اطمینان حاصل کند.
این گونه تصمیم گیریها مستلزم قضاوت حرفهای حسابرس است چون معیارهای آن را نمیتوان بطور مقداری تعیین و تعریف کرد. در نتیجه هر حسابرس انواع و میزان متفاوتی از شواهد حسابرسی را به عنوان پشتوانه نتیجه گیریها و پیشنهادی خود میپذیرد و گرداوری میکند. رهنمودهایی نیز برای کمک به این گونه قضاوتهای حسابرس داخلی وجود دارد.
شواهد حسابرسی کافی: طبق استانداردهای حسابرسی داخلی ملاک کفایت شواهد حسابرسی این است که هر شخص منطقی دیگر با مطالعه و بررسی آنها به همان نتایجی برسد که حسابرسان داخلی به آن دست یافتهاند بنابراین تاکید استاندارد بر این مطلب است که شواهد حسابرسی باید متقاعد کننده باشد که پیشتر در همین فصل بحث شد.
حسابرس داخلی اصولاً باید به این پرسش پاسخ دهد که یک فرد باهوش متوسط و آگاه و منطقی مجموعه شواهد مربوط به موضوع مورد نظر را چنان متقاعد کننده خواهد دانست که به عنوان پشتوانه نتیجه گیریها و پیشنهادهای حسابرس داخلی بداند یا نه.
همان گونه پیشتر آمد صرف ردیابی دوباره روشها ممکن است برای اثبات کامل بودن مدارک کافی باشد اما دستیابی به هدفهای ارزیابی قابلیت اعتماد این گونه شواهد مستلزم در اختیار داشتن مبنای قویتری از شواهد پیش از نتیجه گیری است.
شواهد قابل قبول: آزمونهای تشخیص قابلیت قبول شواهد عبارتند از 1- قابلیت اعتماد و 2- این شواهد بهترین شواهد قابل دسترسی از فنون مناسب حسابرسی است. شواهد حسابرسی در صورتی قابل اعتماد است که اگر حسابرسان دیگری میخواستند از همان محلها و به همان روشها گرداوری کنند با احتمال زیاد به نتایج مشابهی دست مییافتند و این نتایج در اصل وضعیت موضوع مورد آزمون را نشان دهد. یکی از دلایل توجیهی برای استفاده از روشهای مقداری در حسابرسی قابلیت اعتماد ذاتی آن روشهاست.
آزمون بهترین شواهد قابل دسترسی محدودیتهایی را برای حسابرسان داخلی به وجود میآورد که این محدودیتها از محدودیتهای جدی عملی ناشی میشود. اگرچه میتوان همه شواهد موجود را گرداوری کرد اما این کار به ندرت مقرون به صرفه است. زمان و پول دو عامل مهم محدود کننده میباشند و در بسیاری از موارد هر چه شواهد بیشتری گرداوری شود ارزش نهایی هر شاهده جدید بطور قابل ملاحظهای کاهش مییابد.
با توجه به مطالب بالا روشهای حسابرسی داخلی به گونهای طراحی شدهاند که شواهد حسابرسی با حداکثر صرفه جویی گرداوری شود. برخی از این روشها عبارتند از مصاحبه، محاسبه مجدد یا واگردانی، آزمونهای تفصیلی، مشاهده، پویش یا وارسی، نمونه گیری آماری، تاییدخواهی و روشهای تحلیلی.
حسابرسان داخلی در اعمال این روشهای مختلف حسابرسی باید چنان مهارتی داشته باشند که تشخیص دهند کدام روشها احتمالاً به گرداوری بهترین شواهد قابل دسترسی مینجامد.
برای مثال یک گروه حسابرس داخلی کنترلهای داخلی یک پروژه چند میلیارد ریالی را مورد آزمون قرار داد و در پایان کار چنین نتیجه گیری کرد که کنترلهای داخلی در این پروژه به گونهای مناسب اعمال شده است. یک سال بعد پس از این که دشواریهایی پیش آمد که با صرف چند صد میلیون ریال برطرف شد گروه دیگری از حسابرسان داخلی همان عملیات را رسیدگی کرد.
این گروه به نقاط ضعف بیشماری پی برد که از سالهای گذشته در سیستم کنترل داخلی وجود داشت. رییس حسابرسی داخلی پس از پی جویی این موضوع که چرا این ضعفها کشف نشده بود به این نتیجه رسید که گروه اول آزمونهای تفصیلی کافی انجام نداده است. این گروه اساساً به پرس و جو و مشاهده بسنده کرد و موارد سوال برانگیز حاصل از اجرای این روشهای مقدماتی را نیز پیگیری نکرده است در نتیجه شواهد گرداوری شده نه قابل قبول بوده است نه از نوع بهترین شواهد قابل دسترسی.
شواهد مربوط: استاندارد ویژه شماره 420 مقرر میدارد که حسابرسان داخلی باید شواهدی را گرداوری کنند که پشتوانه یافتهها و پیشنهادهای حسابرسی و با هدفهای حسابرسی هماهنگ باشد.
عملیات قسمت مورد رسیدگی تقریباً همیشه چنان جذاب است که حسابرسان معمولاً میتوانند مواردی را برای رسیدگی پیدا کنند که به مراتب بیشتر از برنامه حسابرسی است. بیشتر حسابرسان، به ویژه حسابرسان کم تجربه، مشتاق یافتن پاسخ برای این گونه پرسشهای اضافی میباشند که گاه به قیمت انجام نشدن بخش یا بخشهایی از برنامه حسابرسی تمام میشود. حسابرسان داخلی باید برای گرداوری شواهدی برنامهریزی کنند که برای دستیابی به هدفهای حسابرسی، لازم است و از انجام کارهای اضافی برای گرداوری اطلاعات غیرضروری و بی مورد بپرهیزند.
اگرچه مطرح کردن یافتههای حاصل از مشاهدات غیررسمی حسابرسان داخلی از موارد خارج از هدفها و دامنه حسابرسی ممکن است منطقی به نظر رسد، اما استانداردهای حسابرسی بر این نکته تاکید دارند که حسابرسان داخلی نباید کوشش زیاد یا زمان حسابرسی را صرف گرداوری چنین اطلاعاتی کنند. حسابرسان داخلی حتی در مواردی که این گونه اطلاعات را با قسمت مورد رسیدگی و مدیریت آن مطرح میکنند باید آنان را از ماهیت احتمالی و اثبات نشده بودن این گونه اطلاعات، آگاه کنند.
از سوی دیگر، حسابرسان داخی طبق استاندارد ویژه شماره 420 باید درباره همه موارد مربوط به هدفها و دامنه حسابرسی، شواهد لازم را گرداوری کنند. در صورت انجام چنین کاری، حسابرسان داخلی میتوانند از متهم شدن به عدم گرداوری شواهد کافی، بپرهیزند.
قضاوت درباره گرداوری شواهد کافی و نه بیش از اندازه، مستلزم تجربه و مطالعه است. در فصلهای بعدی این کتاب، فنون گوناگونی معرفی میشود که حسابرسان داخلی را در برقراری توازن مناسب یاری میکند.
هر شاهدهای که فکر کنیم میتواند به ارائه گزارش حسابرسی کمک کند، مربوط محسوب میشود. این بدان معناست که، همان گونه که پیشتر آمد، شواهد حاصل از سندرسی را (یعنی، کنترل مستندات مربوط به فعالیتها و معاملات گزارش شده) نباید به عنوان پشتوانه کامل بودن ثبتها و مدارک حسابداری تلقی کرد.
شواهد مفید
شواهد مفید شواهدی است که «سازمان را در دستیابی به هدفهای خود یاری میکند». این هدفهای سازمانی را میتوان به شکل پنج هدف کنترل داخلی به شرح زیر تعریف کرد:
- قابلیت اعتماد و اعتبار اطلاعات (و گزارشها).
- رعایت سیاستها و خط مشیها، طرحها، روشها، قوانین و مقررات.
- حفاظت از داراییها.
- استفاده موثر و اقتصادی از منابع.
- تحقق برنامهها و هدفهای سازمانی.
هر یک از شواهد حسابرسی نه تنها باید با یک یا چند هدف یاد شده بالا مربوط باشد، بلکه باید از بوته آزمایش «برای چه» نیز بگذرد؛ یعنی، مدیریت قسمت مورد رسیدگی بتواند از طریق آنها وظایف و مسئولیتهای خود را بهتر انجام دهد. آزمون «برای چه» شاید مهمترین معیار موفقیت در حسابرسی داخلی است. با گذر از آزمون «برای چه»، مدیریت قسمت مورد رسیدگی عموماً کار حسابرسان داخلی را ارزشمند محسوب میدارد.
اثبات درستی ارزیابیها از طریق واکنشهای قسمت مورد رسیدگی
اگرچه قسمت مورد رسیدگی را نمیتوان بی طرف دانست، اما میتوان اطمینان داشت که در برابر نتیجهگیریهای نادرست، به شدت ایستادگی کند؛ درباره شواهد گرداوری شده، توضیحاتی آن چنانی ارائه دهد و استنباطهای (یا استنتاجهای) ضعیف و یا نادرست را مورد پرسش قرار دهد.
این گونه واکنشها به حسابرسان داخلی کمک میکند تا در صورت لزوم و با اجرای کار بیشتر، شواهد و مستندات خود را تکمیل و تقویت نمایند. برعکس، پذیرش این که یافتههای با اثر منفی حسابرسان داخلی همان چیزی است که قسمت مورد رسیدگی نیز انتظار آن را داشته است یا دست کم، به ظاهر دارای پشتوانه منطقی میباشد، آزمونی است دشوار اما میتواند حسابرسان را از درستی نتیجه گیریهایشان کاملاً مطمئن کند.
در هر حال، حسابرسان داخلی تنها در مواردی میتوانند بر واکنش قسمت مورد رسیدگی اعتماد کنند که اطلاعات دریافتی از آن در برابر گزارش یافتههای با اثر منفی، مفید باشد. حسابرسان داخلی نباید موافقت قسمت مورد رسیدگی را با یافتههای مثبت یا خوشایند به عنوان دلیلی قانع کننده برای کفایت شواهد گرداوری شده تلقی کنند مگر آن که قسمت مورد رسیدگی به دلیل نگرانی درباره احتمال وجود پارهای دشواریها خود در خواست حسابرسی کرده باشد. نکته قابل توجه این است که حسابرسان داخلی باید بدانند قسمت مورد رسیدگی همواره میخواهد با نتیجه گیریهای حسابرسی که باید گزارش شود مخالفت و نه موافقت کند.
مستند کردن شواهد در کاربرگهای حسابرسی: حسابرسان داخلی برنامهریزی، گرداوری، تجزیه و تحلیل، تفسیر و تلخیص شواهد حسابرسی را در کاربرگهای حسابرسی مستند میکنند. این کاربرگها پشتوانه اطلاعات مندرج در گزارشهای حسابرس است. کاربرگها معمولاً حاوی یادداشتهای منطقی حسابرسان است که چگونگی ارزیابی مخاطرات نقش رابطه فزونی منافع بر مخارج و پیوند هدفها و مجموعه شواهد گرداوری شده را برای مقاصد نتیجه گیری کلی درباره موضوع مورد حسابرسی توصیف میکند.
کاربرگها باید چنان گویا باشد که به توضیحات اضافی حسابرسان داخلی نیاز نباشد. یادداشتهای منطقی حسابرسان پس از تهیه باید از لحاظ کامل بودن و انسجام به دقت مورد بررسی قرار گیرد تا اطمینان حاصل شود که این کاربرگها پشتوانه کافی را برای گزارش حسابرس فراهم میکند و ارتباطی منطقی را بین آزمونهای انجام شده و خلاصه یافتههای حسابرسی نشان میدهد.
از آنجا که موضوع کاربرگها ارتباطی تنگاتنگ با ارزیابی شواهد دارد لازم است پارهای از مفاهیم آن را در اینجا بیان کنیم. کاربرگهای حسابرسی باید به روشنی عنوان گذاری شود و تنها به رهنمودها و روشهایی منحصر گردد که به موضوع مورد رسیدگی مربوط است.
به علاوه کاربرگها باید دارای سرفصل تشریحی امضای حسابرسو تاریخ تهیه باشد و به لحاظ سهولت در امر بایگانی باید عطف گذاری شود. هر یک از جداول ستون دار باید دارای شرح کامل باشند و هدفها و دامنه آزمونهای حسابرسی و روشهای انتخاب نمونهها باید در آن توصیف و مشخص شود. معمولاً برای نشان دادن این که چه روشهایی درباره چه اقلامی اعمال شده از است از نشانههای حسابرسی استفاده میشود و این نشانهها باید در پایین هر کاربرگ به روشنی توصیف گردد.
برای مثال رسیدگی به گزارش تولید ماهانه حاوی حجم تولید روزانه هر دایره به یکی از حسابرسان واگذار شده بود. این حسابرس هر یک از جمعهای تولید روزانه دوایر را که از طریق مدارک تلوید روزانه مربوط سندرسی کرد علامت گذاری نمود. توصیف و توضیح مربوط به هر نشانه حسابرسی را نیز در پایین کاربرگها ارائه داد.
برنامه حسابرسی را میتوان برای تلخیص کار حسابرسی بکار گرفت. برای این کار تنها کافی است از عطفهای متقابل به کاربرگهای گوناگون که در برنامه حسابرسی درج شده است استفاده کنیم. همه نارساییهای یافت شده باید به گونهای در کاربرگهای حسابرسی تلخیص شود که آن را نشان دهد. مستندات باید کامل و پاسخگوی همه پرسشهای مربوط باشد. کاربرگهای حسابرسی باید نتیجهگیریهای حاصل از یافتههای حسابرسی را بیان و اقلام دارای اشتباه را از خلاصهها تا مدارک اولیه ردیابی کند. بدین ترتیب کاربرگهای حسابرسی میتواند به خودی خود گزارشهای حسابرسان را توجیه کند.
کاربرگهای حسابرسی باید به گونهای اثربخش و شفاف تهیه شود. به منظور پیشگیری از تهیه دستی کاربرگها و در صورت امکان باید از آییننامهها و دستورالعملها کپی تهیه و در پروندههای حسابرسی نگهداری شود. کاربرگهای حسابرسی باید از لحاظ اندازه و شکل یکنواخت باشد. تنها باید از یک روی کاربرگها استفاده شود زیرا پشت صفحات کاربرگها ممکن است از دید بررسی کننده یا فردی که از انها برای استفاده دیگران تصویربرداری میکند پنهان بماند.
امروزه با بودن کامپیوترهای کوچک انواع برنامههای واژه پرداز و تهیه کاربرگ پدید آمده است که با آن میتوان کاربرگهای حسابرسی را تهیه کرد. این امکانات سبب افزایش قابل ملاحظهای در اثربخشی و روشنی یا شفافیت کاربرگهای حسابرسی میشود.
شواهد به عنوان عامل تعیین کننده حرفهای گری: عوامل فراوانی مربوط به کیفیت شواهد حسابرسی وجود دارد که بر حرفهای گری حسابرسان داخلی اثر میگذارد.
مراقبتهای تخصصی و حرفهای: استاندارد ویژه شماره 280 مقرر میدارد حسابرسان داخلی باید در انجام حسابرسیهای داخلی مراقبتهای تخصصی و حرفهای را اعمال کنند. بخش بزرگی از این استاندارد به گرداوری شواهد حسابرسی اختصاص دارد.
این استاندارد، مراقبتهای حرفهای را «دقت و کاردانی معقول نه کار بدون اشتباه یا عملکرد فوقالعاده» تعیین میکند. گرچه حسابرسان باید رسیدگیهای منطقی انجام دهند اما، از آنان انتظار نمیرود همه معاملات یا فعالیتها را به تفصیل رسیدگی کنند.
درباره فعالیتهای مورد رسیدگی نمیتوان بطور مطلق اطمینان داد و نباید هم داد.
استاندارد ویژه شماره 280 در ادامه چنین بیان میدارد که حسابرسان داخلی در انجام هر حسابرسی باید عوامل زیر را که بر ماهیت و میزان شواهد حسابرسی مورد نیاز برای انجام یافتن یک حسابرسی بطور منطقی و کامل موثر است، مورد توجه قرار دهند:
- میزان کار حسابرسی که باید برای دستیابی به هدفهای حسابرسی انجام شود.
- اهمیت نسبی یا عمده بودن موضوعاتی که روشهای حسابرسی باید درباره آنها اعمال شود.
- کفایت و اثربخشی کنترلهای داخلی.
- هزینههای حسابرسی در مقایسه با منافع بالقوه آن.
پیامد ادعاهای اثبات نشده
چنانچه حسابرسان داخلی گزارشهای خود را با ادعاهای اثبات نشده تهیه کنند، اعتبار کارشان، ارتباط آتی و موقعیت حرفهای آنان خدشهدار میشود. به همین دلیل، حسابرسان باید مراقبتهای تخصصی و حرفهای را در گرداوری شواهد کافی برای توجیه یافتهها و نتیجه گیریهای مورد گزارش، اعمال کنند. حدس و گمان، پذیرفتنی نیست.
چنانچه محدودیتهای مربوط به رابطه منافع ـ مخارج یا فشار زمانی، حسابرسان را ناگزیر از پایان دادن به کار حسابرسی کند باید تنها یافتههای توجیه پذیر را گزارش کنند.
چنانچه برای اثبات سایر یافتههای بدست آمده در حسابرسی نیاز به شواهد تکمیلی باشد گرداوری آنها باید پیش از گزارش مقدماتی آن یافتهها صورت گیرد. استانداردهای حسابرسی مربوط به مراقبتهای تخصصی و حرفهای تلویحاً مقرر میدارد که یافتههای مورد گزارش باید با شواهد موجود قابل اثبات باشد.
گاه، حسابرسان داخلی به اطلاعاتی دست مییابند که غیرقابل اثبات باشد اما، به دلیل اهمیت آن لازم است به گونهای مناسب به اطلاع مدیریت قسمت مورد رسیدگی برسد. در چنین مواردی، آن اطلاعات گزارش میشود، گاه بطور غیررسمی. اما، حسابرسان داخلی باید غیرقابل اثبات بودن این گونه اطلاعات را به روشنی تمام، مطرح کنند.
دامنه خدمات
اگرچه گرداوری شواهد کافی برای توجیه یافتهها و نتیجهگیریهای حسابرسی یک ضرورت است اما، با گسترش دامنه خدمات حسابرسان داخلی، «کافی» به یک علامت سوال بزرگ تبدیل میشود. برای مثال، اگر از حسابرسان داخلی خواسته شود منطقی بودن میزان ذخایر نفتی گزارش شده را تعیین کنند، یعنی چیزی که مهندسان نفت تنها میتوانند با 25 درصد بالا یا پایین مشخص نمایند، این سوال پیش میآید که آیا اشخاص ثالث خواهند پذیرفت که ادعاهای مربوط به ذخایر موجود به اندازه کافی اثبات شده است؟
اطلاعات قطعی (یا عینی)
تشخیص کفایت شواهد حسابرسی در مواردی آسانتر است که حسابرس با «اطلاعات قطعی (یا عینی)» (Hard Data) سر و کار دارد. برای مثال، شمارش موجودیهای مواد خام که میتواندن به دقت شمرده یا توزین شود نمونهای از «اطلاعات قطعی (یا عینی)» است که براساس آن میتوان به نتایج قطعی دست یافت. بیشتر معاملات پولی که بین اشخاص مستقل انجام میشود را نیز به همین ترتیب آسانتر میتوان حسابرسی کرد.
اطلاعات غیرقطعی (یا غیر عینی)
برعکس، حسابرسی زمینههای قضاوتی، چون تشخیص کفایت پوشش بیمهای، دشوارتر است و اغلب نیاز به نظر کارشناس، مانند کارشناس بیمه عمر، دارد.
دلیل این امر، وجود ابهام درباره رویدادهای آتی است که میتواند سبب ادعای خسارت از شرکت بیمه شود. مثالهای بیشتری در این زمینه میتوان ارائه کرد.
«حسن تفاهم و رابطه نزدیک مشتریان» نمونهای است که میتواندن در رسیدگیهای حسابرسان داخلی و اظهارنظر درباره اثربخشی عملکرد، مورد توجه قرار گیرد. حسابرسان داخلی برای پرهیز از هر گونه پیامد ادعاهای اثبات نشده باید با قسمت مورد رسیدگی و مدیریت ارشد آن درباره چگونگی ارزیابی اطلاعات غیرقطعی (یا غیرعینی) (Soft Data) به توافق کامل برسند.
نابابی برنامه ریزی شده (داراییها)
یکی از مواردی که حسابرس داخلی باید بدان توجه ویژه داشته باشد، قصد و نیت مدیریت ارشد قسمت مورد رسیدگی است. مدیریت ارشد قسمت مورد رسیدگی ممکن است دشواریهایی را پیشبینی کرده و به عنوان یک موضوع دارای توجیه اقتصادی، پذیرفته باشد. برای مثال، مدیریت ارشد قسمت مورد رسیدگی در نظر داشته باشد
ماشین آلاتی را با کارایی و کیفیت بالا برای بخش تولید یا مقاصد اداری و اجرایی خود تحصیل کند اما انتظار دارد که این ماشین آلات با تکنولوژی پیشرفتهتری در آینده نزدیک به بازار عرضه شود. در چنین شرایطی مدیریت ارشد تصمیم میگیرد برای رفع نیاز فعلی قسمت ماشین آلاتی را با کارایی و کیفیت پایینتر خریداری کند تا هزینه جایگزینی آن به حداقل ممکن برسد. حسابرس داخلی در گرداوری شواهد و گزارش یافتههای حسابرسی باید جایگاه این گونه برنامهریزیها را بطور کامل در نظر بگیرد.
سطوح مختلف اطمینان. یکی از راههای هماهنگ کردن دامنه خدمات حسابرسی با نیازهای مدیریت قسمت مورد رسیدگی پیشنهاد کردن سطوح مختلفی از اطمینان است. برای مثال حسابرس داخلی میتواند به جای اظهارنظر کلی درباره رع ایت روشهای مقرر توسط دایره خرید چنین اطمینان دهد که با احتمال 95 درصد سفارشات خرید تایید نشده از 5 درصد کل آن تجاوز نمیکند.
بدیهی است دامنه این اطمینان محدود است و به یک هدف خاص مربوط میشود. اما مزیت این کار ارائه خدمات مورد نظر مدیریت به همراه تعریف روشنی از میزان شواهد لازم برای توجیه یافتهها و نتیجهگیریهای حسابرسی است. حسابرس داخلی میتواند با استفاده از نمونهگیری آماری به نتایج قابل اثباتی درباره رعایت الزامات مقرر برای تصویب دست یابد.
از حسابرسان داخلی معمولاً درخواست نمیشود نظرهای کلی ارائه دهند بلکه میخواهند تا گزارش خلاصهای از یافتههای حسابرسی را ارائه کنند. برای مثال از بسیاری از واحدهای حسابرسی داخلی ممکن است درخواست شود تا عملیات شرکتهای مورد نظر برای ادغام یا مشارکت خاص را بررسی کند چنین ادغامها یا مشارکتهای خاص تنها جز کوچکی از عملیات اضافی واحد مورد رسیدگی را تشکیل خواهد داد. این گونه رسیدگیهای ویژه مدیریت را در ارزیابی کارامد عملیات شرکتهای مورد نظر برای ادغام یا مشارکت خاص کمک میکند.
حسابرسان داخلی باید پیش از انجام هر حسابرسی و با دقت حرفهای دامنه خدمات را روشن کنند معیارهای لازم برای ارزیابی اطلاعات غیرقطعی یا غیر علنی را مشخص نمایند و سطح اطمینان مورد نظر را تعیین کنند. با اعمال این گونه مراقبتهای تخصصی و حرفهای همگان از حرفهای بودن حاصل کار حسابرس داخلی اطمینان مییابند.
نظارت و سرپرستی
نظارت و سرپرستی مناسب کار حسابرسی سبب میشود برنامهریزی، گرداوری، تجزیه و تحلیل، تفسیر و گزارشگری شواهد حسابرسی با حرفهای گری بیشتری انجام پذیرد. طبق استاندارد شماره 230 مربوط به مهارتهای حرفهای نظارت و سرپرستی باید با برنامه ریزی حسابرسی شروع و با نتیجه گیریهای حسابرسی پایان پذیرد.
نظارت و سرپرستی حسابرسی شامل موارد زیر است:
- آموزش فنون حسابرسی به کارکنان
- بررسی هر کار حسابرسی برای اطمینان یافتن از این که کار حسابرسی طبق برنامه انجام شده است.
- بررسی کاربرگهای حسابرسی
- بررسی گزارش حسابرسی برای اطمینان یافتن از دقیق، واقعی، روشن، موجز، مفید و سازنده و به موقع بودن آن
- تعیین این که هدفهای حسابرسی تحقق یافته است.
نظارت و سرپرستی باید مستند شود. این کار معمولاً از طریق چک لیستها فرمهای تصویب برنامهریزی حسابرسی و امضای سرپرست روی کاربرگهای حسابرسی انجام میگیرد. بدیهی است که میزان نظارت و سرپرستی لازم برای هر کار حسابرسی بسته به تواناییهای حسابرسان انجام دهنده رسیدگیها و پیچیدگی کار حسابرسی فرق میکند.
این گونه نظارت و سرپرستی به پیشرفت مهارت حسابرسان کمک و بر کار حسابرسی کنترل کیفیت اعمال میکند که این به نوبه خود بر حرفهای گری حسابرسان داخلی میفزاید.