آيا اندازه گيري ارزش متعارف شواهد و مدارك كافي و قانع كننده اي جهت حسابرسي ارائه مي كند؟
ما ثبات و كيفيت ارزشيابيهاي را كه يك گروه 43 نفره از كارشناسان ارزشيابي تجارت ارائه داده اند، تحليل و بررسي مي كنيم . از اين كارشناسان خواسته شد تا طبق يك سري فرضيات و رهنمودهاي مرسوم؛و با فراهم نمودن عرضه ي اوليه سهام عمومي(IPO) شركتهاي كوچكي كه بيش از واقعيت ارزشيابي شده اند و به طور مشابهي تعطيل شده اند را ارزشيابي كنند. بررسي علمي ما نشان مي دهد كه حتي زماني كه آنها بر رهنمودهاي يكساني متكي اند، كارشناسان خبره از روشهاي متعدد و مختلفي استفاده مي كنند. تفاوتهاي يافت شده در FVM ها با ارزش واقعي بازار كه دنباله رو IPO هستند نشان مي دهد كه FVM ها گرايش صعودي دارند بنابراين كاربرد موثر اين رهنمودها براي FVMها و توانايي كارشناسان در فراهم نمودن ارزشهاي ثابت حداقل در مورد مبحث بسيار چالش بر انگيز ارزشيابي قابل سوال و بررسي است.
كلمات كليدي : ارزش متعارف ،اندازه گيري،حسابرسي، ارزشيابي، استاندارها، كارشناسان .
شواهد جهت حسابرسي
مقدمه :
تغييرات در حال وقوع در U.S و دستگاه هاي بين المللي گزارش مالي با مسائل مبرم اندازه گيري بويژه مسائل مرتبط با ارزش متعارف ، برخورد كرده است. اندازه گيري ارزش متعارف (FVM) يك موضوع بحث در حرفه حسابداري براي دانشگاهيان و دست اندركاران است.
تاكنون گچستال(Gjestal)، بوشمن(Bushman)و اسميت(Smith) و هيتز به ترتيب در سال هاي 1981، 2001، 2001، 2007 تحقيق تئوري نسبتاً جامعي در مورد متناسب و اختصاصي بودن FVM براي اهداف گزارش مالي ارائه داده اند. بويژه هيتز در سال 2007 اظهار كرد كه «اين تغيير در نمونه هاي اندازه گيري ناشي از تصميم مفروض مربوط به اندازه هاي مبتني بر بازار است اما از طرف ديگر مخالفان اندازه گيري ارزش متعارف اعتبار سوال برانگيز اندازه هاي ارزش متعارف را بويژه براي برآوردهاي مبتني بر نمونه و مدل كه بر اساس انتظارات و تصورات مدير است، مورد انتقاد قرار داده اند.»
بعلاوه مارتين ات آل(Martin et al) در سال 2006 بحث مي كند كه هر چه دارائيها و اعتبارات بر اساس ارزش متعارف اندازه گيري شوند، حسابداران و تنظيم كنندگان استاندارد حسابرسي بايد نه فقط مدل هاي ارزشيابي و فرآيند هاي مديريتي را كه وروديهاي مدل را تعيين مي كنند بشناسند بلكه بايد گرايش هاي بالقوه مدير و اشتباهات احتمالي در به كارگيري مدل ها، شناسايي وروديهاي بازار و فرضيات بازار را هم بشناسد. همچنين لازم است حسابداران و تنظيم كنندگان استاندارد حسابرسي منابع و ريشه هاي احتمالي گرايش ها و اشتباهات را به هنگام محاسبه و رسيدگيFVM هاي شناخته شده در صورت هاي مالي را بشناسد. اين مولفان اظهار كرده اند كه كسب و حفظ دانش تخصصي لازم در ارزشيابي كه براي محاسبه ي FVM ها لازم است.
شواهد جهت حسابرسي
اين مولفان اظهار كرده اند كه كسب و حفظ دانش تخصصي لازم در ارزشيابي براي محاسبه ي موثر FVMها توسط حسابداران مشكل است.
نگرانيهاي دست اندركاران بيشتر متوجه كاربرد FVM هاي داراييهايي را كه بازار ثابتي ندارند مي باشد.
همانظور كه والن(Whalen) اظهار كرده است. «طرفداران محاسبه ارزش متعارف ادعاي تئوريستين هاي كلاسيك را –يعني كساني كه اظهار كرده اند كه بازارهاي ثابت يك شرط لازم براي استفاده از قيمتهاي بازار است- چه به عنوان قائم مقام براي اندازه گيري ريسك و چه براي ارزيابي ناديده مي گيرند.»او اظهار مي كند كه بيشتر اوراق بهادار و سهام ها يك بازار ثابت فعال تجاري ندارند و نتيجه گيري مي كنند كه در حالي ارزشهاي متعارف مي توانند يك راه حل صحيح براي اندازه گيري اوراق بهادار ثابت مي باشد.
شواهد جهت حسابرسي
محاسبه ي هزينه ها از لحاظ تاريخي تنها روش منطقي و ثابت ارزيابي براي اكثريت قريب به اتفاق ديگر اوراق بهادار است . در آگوست 2008 كميته رايزني SEC پيرامون اصلاحات گزارش هاي مالي هم اعتبار FVMها را مورد سوال قرار داد. طبق اين كميته استفاده از FVMممكن است منجر به يك گزارش غير قابل مقايسه و غير ثابت شود و اين امر به دليل : 1) عدم وجود يك سري مجزا از استانداردهاي ارزشيابي مورد پذيرش عموم براي اهداف گزارش مالي 2) وروديهايي براي مدل ارزش متعارف كه به سادگي قابل تصديق نمي باشند چون ذهنيات زيادي براي توسعه ي اين مدل ها وجود دارند كه به طور برجسته اي قابليت حسابرسي اعداد را تحت تاثير قرار مي دهند .
شواهد جهت حسابرسي
3) تفاوت زياد در كيفيت،مهارت و گزرشهاي متخصصان ارزشيابي. آماده كنندگان اظهار نامه مالي توانايي محدودي در ارزيابي محدوده اين تفاوت در مهارتها، وروديها، روشها و نهايتاً در خروجيهاي فرآيند ارزيابي دارند. بعلاوه هيچ مكانيزمي براي تضمين كيفيت كنوني، آموزش و اشتباه متخصصان ارزيابي وجود ندارد. اين كميته همچنين اشاره مي كند كه استفاده از FVM ها در عمل مشكل است مثل : دانش بعضي از آماده كنندگان روش شناسي ارزشيابي محدود است،نياز به استفاده از ارزشياب هاي تجاري كه منجر به هزينه هاي اضافي مي شوند. همچنين حسابداران اغلب نيازمند كارشناسان ارزيابي براي حمايت از حسابرسي هستند. (IAASB 2008) نياز به اين كارشناسان در هزينه هاي آماده كنندگان دو برابر كارها به نظر مي رسد. سرانجام محاسبه ارزش متعارف در حسابرسي و سيستم هاي تعديلي موثر است نگرانيهايي در مورد حدسيات دوم حسابداران و تعديل كنندگان و دادگاه ها در پرتو قضاوتهاي زياد و عدم دقت و نادرستي مربوط به FVMهاست.
شواهد جهت حسابرسي
اظهار نامه حسابرسي مالي(SFAS) «اندازه گيري ارزش متعارف»مطرح شده در سپتامبر 2006 سه سطح متوالي طبقه بندي ارزشيابي را اتخاذ كرده است. سطح اول ارزشيابيهاي مربوط به قيمتهايي محاسبه شده در بازارهاي فعال براي داراييهاي يكسان و اعتبارات . سطح دوم ارزشيابيها مبتني بر يك گروه وسيع تر قيمتهاي محاسبه شده مركب براي داراييها و اعتبارات مشابه در بازارهاي فعال يا غير فعال است. سطح سوم ارزشيابيها كه در آن هيچ بازاري براي ارزشيابيها و داراييها بر اساس برآوردها و قضاوتهاي خود واحد ارزشيابي و كارشناسان آن وجود ندارد. به طور واضح نگرانيهاي مربوط به FVM ها بر سطح سوم ارزشيابي ها متمركز است. همانطور كه پن من (41p.و2007) اظهار كرده است «ارزش متعارف بر اساس برآوردي از قيمت بازار(نسبت به ارزش كاربردي)، مجوز ها، وروديهاي غير قابل مشاهده است كه فرضيات خود واحد گزارش را درباره فرضياتي كه شركاي بازار در برآورد داراييها يا اعتبارات استفاده خواهند كرد انعكاس مي دهد.»
دو سري از اندازه ها از بحث پيرامون FVMها بوجود آمده است. سري اول توسعه ي نرم هاي ارزشيابي يا راهنماييهاي انجمن چندين تن از دست اندركاران است.
سري دوم متوسل شدن به كارشناسان خارجي است. در نومبر 2006، IASB يك مقاله پيرامون FVMها منتشر كرد بر اساس نظريات دريافتي از اين مقاله گفتگويي IASB طراحي مي كند تا يك پيش نويس آشكار درباره ي راهنماي FVM در نيمه اول 2009 انتشار دهد. اين هيئت اعلام مي كند كه در پردازش توسعه ي اين پيش نويس در معرض نمايش نيازمنديهاي SFASهاي FASB را مورد نظر قرار خواهد داد. با آگاهي از اينكه در سالهاي اخير نياز به ارزشيابيهاي تجاري از جمله گزارش مالي مشاغل در دست انجام به ميزان قابل توجهي افزايش يافته است، AICPA در سال 2007 يك بيانيه راجع به استانداردهاي خدمات ارزشيابي (SSVSI) به اسم ارزشيابي يك شغل- منافع مالكيت تجاري وثيقه يا دارايي لمس نا پذير كه در مشاغل مورد پذيرش در اول ژانويه 2008 به بعد كاربرد دارد ارائه داده است.
شواهد جهت حسابرسي
اين استاندارها با نيت «افزايش ثبات و كيفيت بخشيدن به قيمت در ميان اعضاي AICPA كه عمل ارزشيابي تجاري را انجام مي دهند» مي باشد. فدراسيون حسابداران اروپايي (2001) راهنمايي را كه اصول كلي و مهم كاربردي در ارزيابي اقدامات بويژه در مورد ارزيابي امور كوچك و متوسط را توصيف مي كند تدارك ديدند. در فبريه 2008 حسابداري بين المللي و اعلاميه استاندارهاي بيمه 540 استاندارد بين المللي حسابداري (ISA) مربوط به (بازبيني يا پيش نويس مجدد) برآوردهاي محاسبه حسابرسي، شامل برآوردهاي محاسبه ارزش متعارف و آشكار سازي هاي مربوطه را منتشر كردند.
شواهد جهت حسابرسي
اين ISAها با مسئوليتهاي حسابداران با توجه به برآورد هاي حسابداري از جمله FVM ها و آشكار سازيهاي مربوطه در يك محاسبه ي اظهار نامه مالي سر و كار دارند و همچنين شامل نيازمنديها و راهنماييهاي مربوط به اظهار غلط برآوردهاي حسابرسي فردي و نشان دهندگان گرايشات احتمالي مديريت مي باشند. عليرغم اين اقدمات شديد براي گسترش نرم ها و هنجارها يك سوال بي پاسخ مانده است آيا كارشناسان خبره با استفاده از اين نرم ها و راهنماييها ارزشيابي هاي صحيح و منسجمي فراهم مي كنند؟ همانطور كه بارت(Barth) در سال 2007 در صفحه 11 اشاره كرده است اثبات پذيري ارزش متعارف يك جزء كليدي و اصلي در ارائه صادقانه است و تا حدودي مربوط به ارزشيابيهاي سطح سوم است.
طبق نظر اين مولف «اگر ناظران مستقل و مطلع به يك توافق و رضايت كلي هرچند كه موافقت كامل نباشد برسند» اطلاعات قابل تصديق و تائيد است . علي رغم منافع زياد در FVM ها و اثبات پذيري آنها، هماهنگي تحقيق مربوط اي كه مارتين ات آل پيشنهاد و طرح كرده است نشان مي دهد كه اين جريان تحقيقات هنوز در دوران طفوليت خود هستند. تحقيق ما اين عدم وجود تحقيقات آكادميك و دانشگاهي و مسئله توافق و كيفيت عمل ما در ميان ارزشيابان تجارت را مورد بررسي قرار داده است و مسئله ارتباط و اعتماد دو امر بسيار قابل بررسي بعد از كيفيتهاي اطلاعات مالي هستند.
آزمايش ما بر مفهوم قابليت اعتماد تعريف شده توسط دان بولت و ريس(Danbolt and Rees) در سال 2008 صفحه 272 به عنوان دقت و صحت برآوردهاي ارزش متعارف متمركز است. در غياب قيمتهاي ناشي از بازارهاي رقابتي و هماهنگ و يكي كردن برآوردهاي ارزش شمار زيادي از سرمايه گذاراني مستقل از مديريت، در واقع ارزشهاي برآورده شده اغلب مبتني بر عملكردهاي كارشناسان است. اين كارشناسان بايد داراييها را با ويژگهاي مختلفي از جمله لمس ناپذيري كه اسناد ارزش قيمتها به آن امريست مشكل است، ارزشيابي كنند. (2005GUO et al,)
تحليل ما از دقت و صحت ارزشيابي يك كارخانه كوچك انحصاري متمايل به روشن كردن
مسائل اندازه گيري است كه حرفه حسابداري در چندين طريق با آن رو به رو است. اول حسابداران به طور فزاينده اي درگير فرآيند ارزشيابي تجاري هستند كه يا درگير فرآيندهاي مشكل و يا درگير مشاوره ي مديريت هستند. دوم چنين برآوردهايي ارزش متعارف اغلب در مورد «داراييهاي خاص يا تعهدات حاصل از مشاركتهاي تجاري از جمله داراييهاي لمس ناپذير(نامحسوس)و سرقفلي» و يا در مورد سرمايه گذاريها در شركتهاي انحصاري كوچك احتمالاً يكي از سخت ترين اموريست كه ارزشيابان با آن رو به رو مي شوند، و بهترين فرصت براي معلوم كردن مسائل و تفاوتهاست(2004Mckee,)
حركت جاري به سوي FVMها به اين مفهوم است كه دست اندرگاران مي توانند اين مسائل را حل كنند و ارزشيابيهاي پيوسته اي را فراهم كنند كه حداقل به انداره ي برآوردهاي مشهور كنوني قابل اعتماد هستند نتايج تحقيقات ما نشان مي دهد كه حل آن مسائل بعيد به نظر مي رسد. ما از يك بستر آزمايشي استفاده مي كنيم كه در آن موسسه ارزيابان ويژه تجاري كانادايي(CICBV) به مشغله ارزشيابي شركت انحصاري با تكنولوژي بالا در زمينه عرضه اوليه سهام عمومي (IPO) تن داده اند. از اين 43 ارزياب حرفه اي خواسته شده است تا يك شركت را مشابه در زمان مشابه مطابق سري مرسوم فرضيات ارزشيابي كند. ما پيوستگي و كيفيت اين ارزشيابيهاي فراهم شده توسط دست اندركاران تحقيق را بررسي مي كنيم . شواهد روشني وجود دارد كه حتي در اين محيط كنترل شده دامنه و پراكندگي ارزشيابيهاي و خطاي اندازه گيري بسيار زياد است و ظاهراً فرآيند ارزشيابي بسيار ذهني به نظر مي رسد. و همانطور كه شركت مورد نظر اندكي بعد از آزمايش عمومي مي شود مقايسه اي از ارزشيابيهاي حرفه اي حاصل از ارزش بازار واقعي نشان مي دهد كه برآورد متوسط گرايش صعودي دارد.
در بخش بعد ما تحقيق تئوري و تجربي قبلي را برآورده مي كنيم. در بخش سوم محيط شركتي
ارزشيابي تجاري شامل استانداره يا راهنماييهايي كه احتمالاً دست اندركاران در طرح آزمايشي ما از آن استفاده مي كنند را ارائه مي دهيم . بخش چهارم طرح تحقيقي آزمايشي را ارائه مي دهد و اين بخش با بخش پنجم كه شامل نتايج و تحليل آن نتايج است دنبال مي شود. و بعد از شناسايي بعضي از راه هاي پيشنهادي تحقيق آينده با توصيه هايي سر و كار داريم .
2) تحليل اوليه :
تجزيه و تحليل هاي هيتز در سال 2007 درباره ي ويژگيهاي FVM از ارتباط و فوايد تصميم گيري براي ارزش متعارف به عنوان قيمتي حاصل از بازار غير ثابت دفاع مي كند. از آنجا كه FVMهاي مبتني بر مدل هاي ارزشيابي انتظارات مرور توافق را انعكاس نمي دهد. پشت نويسي مفهومي ضعيف به نظر مي رسد بويژه براي ارزش يابي متعارف موارد غير مالي. هيكس(Hicks) در سال 2007 در صفحه 3 نتيجه گيري مي كند كه «در حال حاضر هيچ تئوري معتبري براي تعميم دادن نمونه ارزش متعارف به موارد غير مالي مثل ملك،ماشين و تجهيزات و يا حتي دارايي غير قابل لمس يا نا محسوس ارائه نشده است.» به نظر مي رسد كه دلواپسي هاي جدي مربوط به اعتبار براي ارزش هاي متعارف از بازارهاي فعال ناشي نمي شود. حتي اگر دقت و صحت FVMها يك موضوع مهم و يك مبحث اصلي در بحث پيرامون حسابرسي ارزش متعارف است اين شواهد به ندرت مربوط به خطاهاي اندازه گيري، گرايش و تداوم برآوردهايي كه متخصصان در اين زمينه ارائه داده اند مي شود.
شواهد جهت حسابرسي
شواهد جهت حسابرسي
مقالات غير علمي اندكي را مي توان به دنبال طبقه بندي پيشنهادي157SFAS سازماندهي كرد كه به موضوع تداوم دائمي و كيفيت ارزشيابي هاي تجاري مي پردازند. بيشتر فعاليتهاي غير علمي و تجربي بر سطح 2 (دوم) متمركز است دي اتريچ آل در سال 2000 اعتبار حكمي برآوردهاي ارزش متعارف مالي براي سرمايه گذاري داراييها U.K را برآورده مي كند.
انها يافتند وقتي كه ارزش هاي متعارف از ارزشياب هاي خارجي بدست مي آيند و شركتهاي حسابرسي بين المللي آنها را هدايت مي كنند اعتبار ارزشيابيهاي ملك و ماشين و تجهيزات افزايش مي يابند. دان بولت و ريس در سال 2008 حسابرسي هزينه هاي جاري و ارزش متعارف بريتانيا را در موقعيت هاي واقعي و صنايع مالي سرمايه گذاري مقايسه كردند آنها نتيجه گرفتند كه درآمد ارزش متعارف به ميزان قابل توجهي از هزينه هاي جاري بيشتر است. اما با وجود تغييرات محاسبه ارزش متعارف در ارزشهاي ترازنامه اندازه هاي درآمد بسيار غير مرتبط مي شد. آنها نتيجه گرفتند كه هر جا ارزشيابي مبهم است ارتباط ارزش هاي متعارف كمتر خواهد بود. مؤلفاني كه همراه با هرمان ات آل (2006) ارزشيابي سطح دوم را بررسي كردند به طور كلي نتيجه كرفتند كه ارزش متعارف قابل اجرا و عملي است و احتمالاً براي ملك و ماشين و تجهيزات بسيار دقيق تر از هزينه هاي جاري است. اما اين امر فقط وقتي كه ارزشيابي داراييها كاملاً مستقيم است صحيح مي باشد.
شواهد جهت حسابرسي
تعداد خيلي كمي از مقالات كه مبتني بر برآوردها و قضاوت هاي خود واحد ارزشيابي و كارشناسان آن هستند كه دقت و صحت 3(سه) سطح ارزشيابيها را آزمايش و بررسي كرده اند اين مقالات به طور كلي بر ارزش ابزارهاي مالي با يك سود و نفع افزون تر در مورد ان رون (Enron) تمركز دارند. گويلان و جكسون(Gwillan Jackson) در مورد ويژه ي ان رون اين امر را مورد توجه قرار داده اند كه اكثريت ارزشيابيهاي مهم مثل تناسبي كه ساخته شده اند تحت حمايت تصديق و ديدگاه مستقل هستند.
آنها نتيجه گرفتند كه برآوردهاي ارزشيابي حاصل از گروه سوم مستقل غير قابل اعتماد هستند. بنستون (Benston) در سال 2006 برآورد كرده است كه استفاده بن رون از حسابرسي ارزش متعارف به طور بالقوه اي در برابر ارث خود مسئول است و مشكل FVM سطح 3 اينست كه به هر حال هيچ ابزار مالي در آن محدود نيست.همانگوهنه كه پيزنل (Peasnell) اشاره كرد IASB «استفاده ارزش متعارف در IFRS3، تركيب مشاغل، در IFRS5، در داراييهاي ثابت كه براي فروش نگهداري مي شوند و اقدامات ناپيوسته، و مجاز كردن كاربرد آن در مناطق ديگر اجباري مي كند. روشن نيست مسائل و مشكلات رسيدن به برآوردهاي معتبر ارزش اينگونه مناطق ديگر به طور ترتيبي آسان تر از ابزارهاي مالي است. در واقع در حاليكه شواهد در اين موضوع نادر است. محتمل به نظر مي رسد كه ابزارهاي مالي به طور كلي قادر خواهد بود كه با صحت و دقت بيشتري ارزشيابي گردد».
در اين نقطه ما از تحقيق مربوط به دقت و صحت و پيوستگي دائم FVM هاي سطح سوم خارج از ابزارهاي مالي به استثناي چند مقاله محدود كه برآوردهاي ارزشيابي شركتهاي انحصاري كوچك را آزمايش مي كند مطلع نيستيم. هارپر و روس (Harper and Rose) يك نمونه 258 تايي از شركتهاي انحصاري آزمايش كردند كه براي اين امر آنها تقريباً به 300 ارزشيابي دست يافتند. آنها از درخواست هاي پستي و دعوت هاي مستقيم تلفني براي جمع اوري اطلاعات از 90 پژوهش خوانده از جمله ارزياب ها، فروشندگان و خريداران استفاده كردند.
شواهد جهت حسابرسي
آنها اشاره كردند كه ارزشياب ها در زمان تخمين و برآورد ارزش يك شركت انحصاري از روش شناسي هاي مختلفي استفاده مي كنند، و اينكه برآورده هاي ارزشيابي نسبت به انتخاب روش و پيش زمينه(دانش قبلي) ارزياب بسيار حساس هستند هوبارد و والدرون (Hubbard and Waldron) در سال 1998 يك تجارت مربوط به دستگاه هاي خودكار الكترونيكي كوچك با درآمدي حدود 12 ميليون دلار آمريكا عايدي و 2/2 ميليون دلار آمريكا درآمد مشمول ماليات تحليل كرد. از 30 ارزياب تجاري خواسته شد تا ارزشي را براي شركت تعيين كنند و روش ارزشيابي او را شرح دهند؛ هيجده مورد از اين درخواست ها بازگردانده شد اين مولفان يك تفاوت بالقوه اي را در ديدگاه هاي ارزشيابي كه ممكن است مربوط به آموزش حرفه اي و دانش قبلي كارشناسان باشد، مشاده كردند. به هر حال به كارگيري اين بررسي ها به دليل عدم كنترل شرايط ارزياب ها محدود شده است، بعلاوه اين كارها قبل از اجرا و عملي كردن راهنماييهاي منسجم و جزئي براي اين نوع از ارزيابي به طور كامل انجام شده اند.
شواهد جهت حسابرسي
3) محيط شركت :
در زمان اين بررسي ما استانداردهاي ارزشيابي تجاري را كه از طريق چندين سازمان حرفه اي منتشر شده بودند، آزمايش و ليست كرديم اين سازمان ها عبارتند از :SSVSI مربوط به AICPA، CICBV، EVCA، BVCA، PELGG، AVCAL، كه CVCA خط مشي و راهنماييهاي EVCA را با تغييرات اندك اتخاذ كرد. بر اساس اين آزمايش معلوم شد كه با در پيش گزفتن تلاشهاي وسيع براي يافتن زمينه اي مشترك اين استانداردها و راهنماييها(خط مشي ها) در واقع در انجمن هاي حرفه اي يكسان هستند.
بعلاوه سازمانهاي AICPA و CICBV، ASA، IBA، NACVA فهرست اصطلاحات ارزشيابي تجاري يكساني را «براي افزايش و حفظ ارزشيابي هاي تجاري به نفع اين حرفه و مشتريان ارباب رجوع هاي آن» انتخاذ نمودند.(AIPA سال 2007 صفحه 40)
در سال 2005 مايملك خصوصي و صنعت سرمايه گذاري مخاطره انگيز در سراسر جهان با هدف دستيابي به يك سري رهنمودهاي مشترك ادغام شدند و به اسم رهنمودهاي ارزشيابي مايملك خصوصي و سرمايه گذاري مخاطره انگيز بين المللي» شناخته شدند.
شواهد جهت حسابرسي
ما در زير نظريه هاي خيلي حرفه اي مربوط به ارزشيابي يك شركت كوچك انحصاري كه ممكن است در موضوعات مورد آزمايش ما كاربرد داشته باشد را خلاصه مي كنيم . اين نظريه ها به FVMهاي مربوط به آماده سازي اظهار نامه هاي مالي شركتهاي سرمايه گذاري مخاطره انگيز اشاره مي كند. اكثر سرمايه گذاريهاي شركتهاي سرمايه گذاري مخاطره انگيز مربوط به شركت هاي خصوصي است كه هنوز به مرحله فروش در بازار نرسيده اند. تاريخ مالي اين شركتها اغلب اطلاعات اندكي را فراهم مي نمايد و ارزش آنها بر اساس ظرفيت رشد آنهاست. اين انجمن ها روشهاي اوليه و ثانويه اي براي تعيين ارزش متعارف فراهم مي كنند. روشهاي اوليه شامل هزينه كسب سود يا قيمت سرمايه گذاري اخير و داراييهاي متعارف و نا خالص و قابل مقايسه است. روشهاي ثانويه شامل تنزيل ارزش پرداختها و هزينه هاي آتي و مبناي ارزشيابي صنعتي مي باشد.
ارزش متعارفي كه از طريق روش كسب سود يا قيمت به دست مي آيد نبايد در يك دوره ي بيش از 12 ماه در غياب معامله باقي بماند. بعد از استفاده از نظاير او يا مضارب يا استفاده از روش ارزش فعلي پرداختها و هزينه هاي آتي لازم است. مضرب ها توصيه شده شامل مضرب هاي درآمد، مضرب هاي ارزش فعلي و هزينه هاي آتي، مضرب هاي درآمد هاي قبل از سود دهي و ماليات (EBITDA). شاغل مربوط به محاسبه ي مضارب يابد از لحاظ اندازه و موقعيت مالي قابل قياس باشند و متعلق به يك صنعت باشند.ممكن است يك تنزيل جاري و قابل فروش در حدود 10 تا 20 درصد به كار گرفته شود.
تنزيل ارزش پرداختها و هزينه هاي آتي طبق BVCA و CVCA و AVICAL و PEIGG يك روش ثانويه است. وقتي كه شركتي درآمدهاي مهم را گزارش نمي كند استفاده از مضرب ها به استفاده از مضرب هاي ارزش كتاب يا دارايييها كاهش مي يابد و روش تنزيل ارزش پرداختها و هزينه هاي آتي تنها روش ثانويه موجود است. انجمن ها تاكيد مي كنند كه اين روش نسبت به در آمد مدل بويژره ميزان تنزل و ارزش اوليه بسيار حساس است. و روش ديگري ممكن است با مراجعه به ارزش قابل درك سرمايه گذاري و با بر اساس فرضيات هميشگي برآورده شود. اين روش بويژه زماني توصيه مي شود كه انتظار مي رود تجارت يك IPO را در آينده نزديك ايجاد كند. بايد ذكر كرد اين انجمنها توصيه هاي خود را نسبت به براورد هزينه هاي سرمايه ارائه نمي دهند.
شواهد جهت حسابرسي
4) طرح آزمايش :
بعد از اينكه از ارزياب هاي تجاري مجاز خواسته مي شود تا از يك شركتي كه در فرآيند تدارك عرضه اوليه سهام عمومي يعني IOP بيش از واقع ارزشيابي شده است طبق توصيه هاي CVAC ارزيابي به عمل آورند از يك طرح آزمايش استفاده مي كنيم از آنجا كه اين توصيه ها بسيار شبيه با ديگر استانداردهاي ارزشيابي شناخته شده بين المللي هستند بنابر اين بايد در تعميم و يا عتبار بيروني نتايج سهيم باشند.
اين بررسي در شمال آمريكا چهار سازمان معتبر براي ارزشيابي تجاري وجود دارد شامل (AICA,ASA,IBA,NAVA). كانادا يك كتابخانه خوب براي بررسي و مطالعه ارزشيابي در متن گزارش مالي است چون در آنجا رابطه نزديكي بين حسابداران ارزشياب هاي تجاري وجود دارد. موسسه ارزشياب هاي مجاز كانادا (CICA) توافق نامه ي بسيار معتبري با CICBA دارد كه طبق آن تخصصي سازي CA از لحاظ ارزشيابي تجاري ممكن است مثل CA-CBV طراحي شود.CICBV «به طور ملي و بين المللي به عنوان سازمان بزرگ ارزشيابي تجاري در كانادا شناخته شده است»
و يكي از قديمي ترين سازمانهاي ارزشيابي حرفه اي مي باشد و تا جايي كه ما اطلاع داريم هيچ انجمن معتبر ارزشيابي ديگري مثل آن در خارج از آمريكاي شمالي وجود ندارد. به هر حال كميته بين المللي استانداردهاي ارزشيابي(IVCC)براي ايجاد حدي از يكسان سازي تلاش مي كند بعلاوه CICA هم يك تنظيم كننده ملي استانداردهاي حسابداري و حسابرسي مي باشد و GAAP كانادايي كه مبتني بر اصول فلسفي مي باشد شبيه مشابه خود در IFRSاست.
شواهد جهت حسابرسي
ما براي هدايت تحقيق خد در زيمنه ي IPO كه چندين مزيت مرتبط با اين بررسي را ارائه مي دهد انتخاب شده ايم. ابتدا همانطور كه گيو ات آل(GUO et al) بيان كرده است «ارزشيابي عرضه اوليه سهام عمومي داراي منافع قابل توجهي است و اين اقدام با نقش مهمي كه دارد در رشد اقتصادي و تصميم عرضه كنندگان تاثير مهمي دارد. دوم ارزشيابي سرمايه گذاري در شركتي كه براي نخستين عمومي مي شود ارزيابهاي تجاري را به چالش واقعي مي كشاند. مشكلات ارزيابي مربوط به اين امر كه در آن هيچ گونه سابقه مالي وجود ندارد شبيه مشكلاتي كه ديگر موسسات FVM » با آن رو به رو مي شوند مثل آنچه كه در قضيه استهلاك ها و تحصيلات ها و سنجش تخريب ها بر مبناي سالانه است.
سوم اين موقعيت به ما اين فرصت را مي دهد تا ارزشي كه ارزياب ها داده اند را با ارزش تعيين شده توسط بانك هاي سرمايه گذاري در زمان IPO مقايسه كنيم و متعاقباً آن را با ارزش تعيين شده بازار بلافاصله بعد از اين عرضه مقايسه كنيم . اگر اين سهام هنوز خريد و فروش مي شود مي توان از قيمت سه سال بعد از عرضه آن -كه براي عملكرد بازار و عملكرد يافته هاي حاصل از آن تعديل شده است- به عنوان برآود كننده يا ارزياب ارزش واقعي- كه يك ارزياب دورانديشي بايد داشته باشد- براي سرمايه گذاري استفاده كرد.
اين شركت منتخب قبل از مرحله عملكرد در جست و جوي يك ليسا عممي است و اطلاعات
مربوط به آن از آگهي جمع آوري مي شود اين فعاليت بر اساس يك مورد واقعي و با تائيد مدير آماده شده بود و عبارتست از ارزيابي يك سرمايه گذاري در يك شركت صنعتي عمومي كه در وضعيت محيطي فعاليت مي كند. اين تجارت در مرحله قابليت سود دهي و عملكرد تكنولوژي تنها فرآيند قانوني خود است . و در حال حاضر هيچگونه توافق تجاري در آن صورت نگرفته است .
شواهد جهت حسابرسي
زماني كه اين امر هيچگونه فعاليت تجاري مهمي انجام نداده است و در يك بازار نو ظهور اما بسيار اميد بخش عمل مي كند اين شركت درآمدهاي حاصل از فروش را گزارش نمي دهد فقط درآمدهاي حاصل از فروش امتيازها و اعتبارات R وD و مقداري كه مربوط به فروش نمونه اوليه است را گزارش مي كند. بنابر اين هم EBITDA و هم دامدها منفي هستند. هر چند تكنولوژي آن آزمون شده و موافقت نامه هاي عملكردي امضاء شده اند اما اطلاعات معتبر اندكي براي برآورد ارزش فعلي پرداختها و هزينه هاي آتي در دسترس قرار دارند. علي رغم IPO طراحي و برنامه ريزي شده و اعتماد مدير در پروژه زمانيكه آخرين چرخه ي مالي اين فعاليت تجاريي روي مي دهد در مقايسه با پيش بيني پيشرفت فني و تجاري ، 9 ماه از جدول برنامه ريزي عقب است. هسته اطلاعات لازم براي ارزيابي از طريق اطلاعات ارائه شده به ارزياب هاي تجاري نمونه مورد نظر ما فراهم مي شود.
توصيفي از پروژه سرمايه گذاري روي يك سايت اينترنتي فراهم شده است.
شواهد جهت حسابرسي
از ارزياب هاي تجاري دعوت به عمل آمد تا اين سرمايه كداري را ارزيابي كنند و توصيه هاي خود را به شكل پايين ترين و بالاترين حدود سرمايه داري در FVM از طريق پرسشنامه ها به ما اجازه مي دهند تا 1) اطلاعاتي پيرامون FVM برآورد شده ي سرمايه گذاري جمع آوري نماييم .2) اطلاعاتي درباره روشهاي ارزش يابي سرمايه گذاري و همچنين اطلاعاتي درباره ارزش اختصاص داده شده به پارامترهاي اصلي در ارزيابي به كار مي روند را جمع آوري مي كنيم .3) تا ديدگاه هاي ارزياب هادرباره ارتباط و فايده استانداردهاي مطرح شده تسط CVCA را جمع آوري كنيم به طور كلي 1000 نفر اعضاي اوليه CICBA رأي گيري شد و همه با تكميل پرسشنامه ها موفقت كردند. هر چند تعداد پاسخ هاي دريافتي
به طور كلي جدا از 43 عضو اوليه ارزياب ها در CICBA از 1000 نفر ديگر هم رأي گيري شد و همه با تكميل پرسشنامه ها موافقت كردند. هر چند تعداد پاسخ هاي دريافتي در مقايسه با كل جمعيت كم بود اما به هر حال نتايج اطلاعات كافي را براي مبحث فراهم كردند.
شواهد جهت حسابرسي
5) نتايج و تفاسير :
در اولين بخش ما نتايج مربوط به FVM هارا كه از طريق برآرود پرسشنامه ها بدست آورده بوديم تجزيه و تحليل و ارائه مي نماييم بخش دوم و سوم در برگيرنده ي نتايج و تجزيه و تحليل هاي مربوط به روشها و مدل هاي ارزشيابي به كارگرفته شده و همچنين پيوستگي دائم وروديهاي مدل ارزشيابي مي باشد. و در بخش آخر ارتباط و همبستگي استانداردها كه از طريق پرسشنامه ها ارزيابي شده اند مورد بحث قرار مي گيرد.
1-5) برآودهاي ارزش كه ارزياب ها ارائه مي دهند به ميزان قابل توجهي با هم متفاوتند.
شكل 1
اين برآورد ها بر اساس حد مياني حدود بالا و پايين FVM هر ارزياب محاسبه شده اند و پس در حدود دو ميليون دلار توزيع شدند. حداقل و حداكثر ارزشهاي تعيين شده براي سرمايه گذاري به ترتيب 5/0 و 4/17 دلار هستند .6 تن از ارزياب ها پايين ترين سرمايه گذاري را صفر دلار برآورد كردند و در هشت مورد حد بالا را بيش از 13 ميليون دلار ارزيابي كردند. تفاوت بين ارزش هاي تعيين شده براي ارزشيابي مهم هستند و بنابر اين انحراف از استاندارد براي توزيع مياني ارزش 7/4 ميليون دلار است . شكل 1 نبود گرايش به مركز را نشان مي دهد به عبارت ديگر هيچ ارزش ميانگيني كه برآوردها در حدود آن باشند وجود ندارد.
شواهد جهت حسابرسي
در واقع 19 درصد پاسخ نامه ها ارزش سروايه گذاري را بين صفر تا2 ميليون دلار اعلام كرده اند. و 19 درصد آنها آن را بين 4 تا 6 ميليون دلار و 28 درصد ديگر آن را بين 6 تا 10 ميلين دلار اعلام كرده اند. روي هم رفته مي توان مقادير ميانگيني براي تغييرات پاييني و بالايي و ميانگين برآورد نمود و آنها به ترتيب عبارتند از 4/6، 01/7 و 7/7 ميليون دلار. اين امر نشان مي دهد كه چگونه مي توان براودهاي ارزش متعارف حاصل از عملكرد چندين ارزياب را با هم ادغام كرد به هر حال در ميان برآوردها تنها يكي از آنها را مي توان در محاسبه و حسابرسي هاي به كاربرد اين نتايج نشان ي دهد كه حتي در وقتي كه ارزياب هاي مختلف از استانداردهاي يكساني به طور همزمان براي ارزيابي سرمايه گذاري در يك شركتي كه بيش از واقع ارزيابي شده است، استفاده مي كنند با نتايح و براوردهاي كاملاً متفاوتي رو به رو خواهند شد.
شواهد جهت حسابرسي
شكل 1
اين اطلاعات براي ارزيابيها وجود نداشت، شركت مورد بررسي در حال آماده سازي IPO در طول ماه برآرود بود. اين موقعين اين فرصت را براي ما فراهم مي كند تا ارزش هاي برآورد شده توسط ارزياب ها را با ارزش هاي تعيين شده توسط بانكهاي سرمايه گذاري و ارزش تعيين شده توسط بازار در طول نخستين روزهاي تجارت را با هم مقايسه كنيم . بعلاوه ارزش كنوني قيمت بازار كه چندين سال بعد از اين انتشار، براي عملكردهاي مالي اصلاح شد. برآوردي از ارزش واقعي براي ما فراهم كرد كه بايد در زمان انتشار در اختيار يك ارزياب با توانايي پيش بيني كامل شركت قرار داده شود.
«ارزش بانك سرمايه گذاري» به شكل زير برآورده مي شود : قيمت توزيع يا انتشار را در تعداد سهام هاي بعد از توزيع ضرب مي كنيم تا ارزش كلي بازار را بدست آوريم بعد درآمد نا خالص را از آن كم مي كنيم . و ارزش بازار را از طريق جايگزيني برآورد قبلي ارزش بانك سرمايه گذاري با استفاده از ميانگين قيمت هاي انحصاري 5 روز اول معاملات محاسبه مي كنيم . جدول 1 نشان مي دهد كه ارزش سرمايه گذاري و ارزش بازار خيلي به هم نزديك هستند و اين نشان مي دهد كه بانك هاي سرمايه گذاري به طور صحيح سهام را قبل از توزيع ارزش گذاري كرده اند.
شواهد جهت حسابرسي
عملكرد ظاهراً خوب بانك هاي سرمايه گذاري را مي توان براي دست بابي مستقيم به مديريت شركت و احتمالاً براي دست يابي به اطلاعات بيشتري نسبت به اطلاعاتي كه ما در مرد نمونه اي كه توصيف كرديم، دنبال كرد. ارزشهايي كه بانك هاي سرمايه گذاري و بازار اعلام كرده اند هر دو به ميزان قابل توجهي كمتر از برآوردهايي اصلي ارزش خالص سرمايه گذاري است كه ارزياب ها اعلام كرده اند.
(75/6 ميليون دلار) ارزشي كه ارزياب ها اعلام كرده اند به نظر مي رسند كه گرايش صعودي دارند. نهايتاً ما«ارزش واقعي» را با گرفتن ميانگين ارزش انحصاري بازار در طول 5 روز نزديك به سومين سال IPO ضرب آن در عدد كل سهام هاي توزيع شده بعد از IPO براي رسيدن به ارزش آتي بدست مي آوريم . براي واقعيت بخشيدن به اين ارزش آتي و رسيدن به ارزش كنوني شركتي كه تجارت كرده است از شاخص بازار سهام استفاده مي كنيم و در مرحله نهايي ارزش پول پيش شركت را از طريق كم كردن درآمد نا خالص سهام از ارزش فعلي بدست مي آوريم.
ارزش واقعي سرمايه گذاري 13/1 ميليون دلار است و در مورد خاص شركتي كه بيش از واقع ارزشيابي شده است به نظر مي رسد كه ارزياب ها در مورد ارزش فعلي پرداختها و هزينه هاي آتي و همچنين ارزش سرمايه گذاري كاملاً خوش بين هستند در واقع 21/84 درصد ارزياب ها ارزشي بالاتر از ارزش بازار بعد از IPO امضا مي كنند. 37/88 درصد آنها ارزشي ارائه مي دهند كه بيش از ارزش واقعي است كه از يك پيش بيني حاصل مي شود . اين امر مي تواند نشان دهد كه حتي وقتي كه چندين كارشناس درگير ارزشيابي سطح سوم هستند مي توان به نتايج ميانگين گرايش داد.
جدول 1
2-5) روش هايي كه براي ارزش يابي سرمايه مورد استفاده قرار مي گيرند.
جدول 2 نشان مي دهد كه كارشناسان اساساً از چهار روش ارزشيابي استفاده مي كنند. هزينه كسب سود يا سرمايه گذاري اخير مورد استفاده 21 درصد از پاسخ نامه ها بود؛ 40 درصد آنها از چند تايي/ نظير يا اصول ارزشيابي صنعتي استفاده كردند و 19 درصد آنها از دارايي خالص و 21 درصد آنها از روش ارزش فعلي پرداختها و هزينه هاي آتي استفاده كردن و هيچ پاسخگويي از روش گزينه هاي واقعي استفاده نكردند. اين نتايج بعضاً موافق با توصيه هاي كاربردي CVCA هماهنگ با نوع سرمايه گذاري هزينه هاي كسب سود يا قيمت سرمايه گذاري اخير با چندگانه / قياس يا اصول ارزشيابي صنعتي يا داراييهاي خالص هستند.
بعلاوه CVCA فقط روش تنزيل ارزش پرداختها و هزينه هاي آتي را به عنوان روش ثانويه معرفي مي كند بنابراين معلوم مي شود كه پاسخ دهندگان اين توصيه ها را به موقع مورد نظر قرار نداده اند. و متمايل بودند كه به آن بي اعتنايي كنند.
جدول 3 نشان مي دهد كه 11 تن از پاسخ دهندگان يعني 26 درصد آنها از روش ثانويه استفاده نكرده اند و 20 نفر از آنان(47%) نتايج اوليه خود را فقط با يك روش ثانويه اثبات كرده اند و 10 نفرشان(30%) از دو روش ثانويه استفاده كرده اند و دو نفر آنها از بيش از دو روش ثانويه استفاده نموده اند. سه روش ثانويه كه مطلوب بوده اند شامل هزينه كسب سود يا قيمت سرمايه گذاري اخير(23%)، مضرب ها/نظاير يا اصول ارزشيابي صنعتي(28%) يا تنزيل ارزش پرداختهاو هزينه هاي آتي (44%) مي باشند. روش داراييهاي خالص چهارمين روش مطلوب بود(14%) به نظر نمي رسد كه هيچگونه هماهنگي بين روش هاي اوليه و ثانويه منتخب وجود داشته باشد. سرانجام تعداد خيلي اندكي از ارزياب ها (3 نفر) در به كارگيري روشهاي اوليه و ثانويه خود از سناريوي احتمالات استفاده كرده اند.
شواهد جهت حسابرسي
با توجه به ارزش سرمايه گذاري، CVCA نيازمند به استفاده از يك روش خالص اوليه است و در صورت نياز به اثبات نتايج، به استفاده از يك يا چند روش ثانويه نيازمند است. سخت ترين كار براي ارزياب تعيين نوع سرمايه گذاري است كه تجارت مورد ارزيابي به آن تعلق دارد. اين مورد شامل يك عملكرد تجاري در صنعتي اي بدون هيچگونه خريد قابل توجه اي و يا بدون ارزش فعلي پرداختها و هزينه هاي آتي مثبت در چهار سال پاياني بيش از واقع ارزشيابي شده اند و يا چرخه مالي خود را از 18 ماه قبل انجام داده اند.
پاسخ دهندگان با توجه به معار منتخب براي مدت سرمايه گذاري سرمايه داران و رابطه ي اطلاعت مالي يا تاريخ آخرين دوره مالي استانداراه را به روشهاي مختلفي به كار گرفتند . بيش از 39% پاسخ دهندگان با توجه به معيار منتخب براي مدت سرمايه گذاري سرمايه داران و رابطه اطلاعات مالي يا تاريخ آخرين دوره مالي استانداردها را به روشهاي مختلفي به كار گرفتند. بيش از 39% پاسخ دهندگان از روش مضرب ها يا نظيرها به عنوان روشهاي اوليه استفاده مي كنند. 21% آنها به روش هزينه هاي كسب سود متكي شدند و 21% هم ارزش تنزيل ارزش پرداختها و هزينه هاي آتي استفاده كردند و 19% ديگر از روش داراييهاي خالص براي ارزيابي سرمايه ها استفاده كردند بيشتر ارزيابها براي اثبات نتايج حاصل از روشهاي اوليه از دو روش مضرب ها يا نظيرها(28%) و روش تنزيل ارزش پرداختها و هزينه هاي آتي (44%) استفاده كردند و فقط 23% و 14% از پاسخ دهندگان به تريب از روش هاي هزينه هاي كسب سود و داراييهاي خالص استفاده كردند.
شواهد جهت حسابرسي
از روشهاي ديگر خيلي به ندرت استفاده شد يا اصلاً استفاده نكردند.با كسب نتايج از طريق روشهاي اوليه انها را با روشهاي ثانويه تقويت كردند و 63% ارزياب ها از روش ثانويه مضرب ها يا نظيرها استفاده كردند و 58% آنها از روش ثانويه نتزيل ارزش پرداختها و هزينه هاي آتي استفاده كردند و تعداد اندكي از ارزياب ها به ترتيب از روشهاي هزينه هاي كسب سود و داراييهاي خالص استفاده كردند(يعني 42% و 32% از پاسخ دهندگان از اين روشها استفاده كردند.)
واقعاً امكان دارد كه تفاوتهاي ارزشيابيها را بتوان از طريق تفاوتهاي بين روشهاي منتخب توجيه كرد اما قضاوت اين موضوع در اين نمونه ي بسيار كوچك نمي گنجد. بنابر اين از آنجا كه به اندازه ي كافي خيلي بزرگ رو به رو هستيم ارزشيابي يك سرمايه در يك اقدام(فعاليت) تكنولوژي يا فني هنر بسيار مشكلي است، چون اطلاعات مربوطه براي يك قضاوت منطقي درباره ي ارزش سرمايه گذاري هميشه مهيا نيست. بنابراين يك ارزياب بايد در پرتو اطلاعات موجود يك ابزار بسيار صحيحي اتخاذ و استفاده نمايد.
شواهد جهت حسابرسي
تحميل يك روش ارزشيابي قدرت تصميم گيري ارزياب ها را كاهش مي دهد كه اين امر با فعاليتهاي موجود در اين زمينه متناقض است. به علاوه عليرغم تلاش شركتها براي مشخص نمودن طبقات مختلف سرمايه گذاري ها دستيابي به اين طبقات سرمايه گذاري مشكل است . موردي كه در اين بررسي به كار رفته است شامل ويژگيهاي خالص گروه هاي مختلفي است كه استانداردها آنها را مشخص نموده اند و پاسخ دهندگان جازند اولويتهاي خود را از ميان اين عناصر برگزينند چنين موقعيتهايي كه اغلب با مواردي از سرمايه گذاري در تجارتهاست كه بيش از واقع ارزشيابي شده اند، از ارتباط رهننمودهاي ارزشيابي مي كاهد :
جدول 2 و 3
3-5) ثبات وروديهاي مدل ارزشيابي :به ارزيابيهايي كه از روشهاي مضرب/نظيرها و تنزيل ارزش پرداختها و هزينه هاي آتي استفاده كرده بودند اين اختيار داده شد تا وروديهاي مورد استفاده در به كارگيري اين روشها يا مدل هاي ارزشيابي را مشخص نمايند. 26 نفر از ارزيابهايي كه از روش مضرب ها استفاده كده بودند به اين سوال پاسخ دادند. جدول 4 نشان مي دهد كه دوتا از مضرب ها بيشترين استفاده را داشته اند كه شامل قيمت/ داراييها (50%)و قيمت/كتاب(31%) و بقيه شامل نا محسوس/قيمت (12%) قيمت در آمدهاي قبل از ماليات (8%) از مضرب ها هم استفاده شده بود.
شواهد جهت حسابرسي
بعلاوه 21 ارزياب ميانگين هزينه هاي سرمايه را ذكر كرده بودند و 86%ارزياب ها آن را بين 26 تا 40 درصد برآرود كردند و 26% ديگر ارزيابها آن را بين 26 تا 30 درصد برآورد كردند و 32 درصد ديگر آن را بين 31 تا 35 درصد برآورد كرده بودند و نهايتاً 24 درصد ديگر اين ارزيابها آن را بين 36 تا40 درصد برآورد كرده بودند. سه تن از ارزياب ها اين متغيرها را زير 25% يا بيش از 41% برآورد كرده بودند . به طور كلي ميزان پاسخگويي به سوالات درباره كاربرد كاهش قابليت فروش، نرخ رشد و ارزش پاياني شديداً پايين است با ارائه اين نتايج مي توان توصيه كرد كه روروديهاي مختلف را براي مدل هاي ارزشيابي با دقت بيشتري مشخص كنيد تا ارزش هاي ثابت تري كسب نماييد ظاهراً اين بررسي نشان مي دهد كه استانداردهاي CVCA در اين مورد نا كافي است.
شواهد جهت حسابرسي
جدول 4
اين امر اعتبار براورد ارزش متعارف گزارش شده در اظهار نامه هاي مالي را زير سوال مي برد. در كانادا طبق بخش 5306 صفحه 42 از كتاي توصيه هاي كلي بيماه و حسابرسي، حسابرس بايد ارزيابي كند كه a) آيا فرضيات مورد استفاده ي مدير منطقي هستند و اطلاعات بازار را انعكاس مي دهند يا اينكه آيا متناقض با اطلاعات بازار نيستند. b) آيا اندازه گيري ارزش متعارف با استفاده از مدل صحيح در صورت عملي بودن تعيين شده بود؟c) آيا مدير از اطلاعات مربوطه كه به طور منطقي و به موقع موجود است استفاده كرد؟ و به طور مشابهيISA كه توسط فدراسيون حسابداران اروپا منتشر شده است در صفحه ي 54 بيان مي كند موضوع مشغله حسابرس عبارتست از كسب شواهد صحيح و كافي در مورد اينكه آيا برآوردهاي ارزش متعارف منطقي اند. پويژه حسابرس بايد حدودي را كه در آن فرضيات منطقي هستند را ارزيابي كند.
با دادن تغيير پذيري وروديها و روشهاي به كار رفته توسط كارشناسان در ارزشيابي تجاري محاسبه FVM هاي شناخته شده در اظهار نامه هاي مالي ميتواند كار بسيار چالش برانگيزي باشد.
4-5) رابطه ي استانداردها : اكثر پاسخ دهندگان(49%) رابطه ي بين استانداردهايي را كه CVCA به عنوان يك متوسط مطرح كرد در نظر گرفتند به هر حال 19% آنها اين استانداردها را خيلي مرتبط نمي دانستند در حالي كه 33% آنها استانداردها را مرتبط مي دانستند و هيچ يك از ارزياب ها مشخص نكرد كه ميزان اين ارتباط پايين يا بسيار زياد است. درواقع 26% ارزياب ها در نظر گرفتند كه چنين استانداردهايي كاربرد اندكي در اين حرفه دارند در حالي كه 37% ارزياب ها آنها را مفيد دانستند و 5% ارزياب ها چنين استاندارد هايي را كاملاً بدون كاربرد تعريف كرده اند. اين نتايج مربوط به يافته هايست كه «مركز ترويج برابري خصوصي» منتشر كرده است.
6) نتيج پيش بيني ها :
در نخستين نگاه نتايج اين بررسي سوالاتي را پيرامون توانايي ارزياب ها در انجام ارزشيابيهاي ثابت براي يك شركت فني در مرحله ي قبل از درآمد بر مي انگيزد. ما شاهديم كه شاهدان مختلف مطلع و مستقل به يك توافق كلي نمي رسند اما در واقع ارزشيابيهاي خيلي متفاتي را فراهم مي كنند. در چنين شرايطي با پيروي از ارزشيابيهايي كه بارث در سال 2007 معرفي كرد، فراهم كردن ثبات ارزش متعارف كه جزء كليدي ارائه صادقانه است براي سطح سوم ارزشيابيهاي بسيار مشكل است. نتايج ما نشان مي دهد كه در يك زمينه اي روند جاري استاندادهاي بين المللي آشكارا به نفع FVM است. خوانندگان و تجزيه و تحليل گران اظهار نامه هاي مالي به اطلاعات مختلفي كه براي متغيرها در ارزشيابيهاي سطح سوم در نظر گرفته شده است نيازمندند.
ضميمه كردن آزمونهاي حساس براي درك و شناخت بهتر آثار هر متغير اصلي در FVM حداقل نيازي است كه اخيراً در صفحه 36 ISA در خواست شده است .
اين تحقيق بايد در متن صحيح خود قرار بگيرد نتايج در يك شرايط شبيه سازي شده بدست آمدند و البته ممكن است متفاوت از نتايجي است كه در شرايط واقعي حاصل مي شوند. بي شك كارشناساني كه عقيده ي خود را بيان كرده اند به همه اطلاعات لازم دسترسي نداردن. همچنين ممكن است آنها به اندازه ي يك مورد واقعي به آن زمان اختصاص نداده باشند و شمار تقريباً محدودي از پاسخ ها اهميت نتايج راكاهش مي دهد به هرحال بايد گفت درزمينه آماده سازي اظهارنامه مالي فقط يك ارزياب درگير خواهد بود ودر چندين كشور اين فرد مثل كشور كانادا تحت آموزش موسسات حرفه اي قرار نمي گيرد. ممكن است كه در شرايط واقعي با اينكه ارزياب ها اطلاعات مختلفي را از منابع مختلف
جمع آوري مي كننند نتايج غير ثابت بيشتري توليد كنند.
شواهد جهت حسابرسي
شواهد جهت حسابرسي
محيط هاي نا معلوم حاشيه اي كه ارزيابي يك سرمايه گذاري را احاطه كرده اند يك موضوع مهم بررسي است كه بايد بيشتر مورد تحقيق و بررسي قرار بگيرد. اطلاع از اين حاشيه براي استفاده كنندگان ارزش متعارف بازار در اظهار نامه هاي مالي ضروري است . با كاهش اين نا معلومي عدم قطعيت به نظر مي رسد كه براي اين حرفه ارزش حياتي دارد بويژه در گزارشهاي مالي كه هم جهت با انجام فعاليتها هستند براي كاهش اين نا سازگاري و عدم مطابقت لازم است كه اصل و ريشه ي آن را بشناسيم ما انتخاب كرديم تا از شركتي كه در صنعتي كه بيش از واقع ارزيابي شده است فعاليت مي كند به عنوان محيط آزمايشي استفاده كنيم چون اين نوع سرمايه گذاري يكي از سخت ترين چالشهاي ارزشيابي را ارائه مي دهد. به هر حال اين نوع از تحقيقات بايد در شرايط و مقتضيات ديگري انجام گيرد تا به ثبات و كيفيت ارزشيابي بويژه براي اهداف گزارش مالي قطعيت ببخشد..
اين بررسي آزمايشي نشان مي دهد كه كارشناسان ارزشيابي تجاري حتي زماني كه استانداردهايي در اختيار داشته باشند از روشهاي مختلفي در موقعيت هاي مشابه استفاده مي كنند. ارزيابيهاي يافت شده در برآوردهاي ارزش متعارف براي سرمايه گذاري مشابه بسيار مهم هستند. كاربرد موثر استانداردها همانگونه كه پيش نويسي شد حداقل با توجه به نوع تجارت و موقعيت آزمايش شده در اين مقاله ممكن است مورد سوال واقع شود.
تحقيق ديگري براي تعيين اينكه آيا اين استانداردها نا كافي اند يا اينكه صرفاً مورد بي توجهي يا به كار گيري نادرست ارزشياب هاي حرفه اي قرار گرفته اند، لازم است .